لاریجانی در بیروت؛ اول لبنان

دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران اخیرا سفری را به لبنان انجام داده و با مقامات این کشور دیدار کرد. این دیدارها درحالی انجام شد که اخیرا دولت لبنان تصمیم انحصار سلاح را تصویب کرد.
رسانه لبنانی نوشته «محدود کردن اهداف واقعی دولت لبنان به مسئله سلاح حزبالله و تصمیم غیرقانونی آن برای خلع سلاح این جنبش با این برداشت نادرست که سلاحهای غیرقانونی هستند، فاقد هرگونه کارکرد ملی بوده و در خدمت اهداف خارجی هستند، غیرواقعبینانه است؛ زیرا هدف دولت منحصرا رسیدگی به موضوعی است که حاکمیت لبنان را تضعیف میکند».
به گزارش صدای ایران از ایسنا،وبگاه شبکه المیادین با این مقدمه در مطلبی با عنوان «هدف سفر لاریجانی به بیروت؛ اولویت با لبنان» تصریح کرده است: کاملا مشخص است که حزبالله استدلالها و شواهدی دارد که به آن امکان میدهد این تصمیم را رد کند و آن را از نظر شکلی و محتوایی باطل اعلام کند، زیرا چارچوب نظری توجیهکننده حفظ سلاح از زمان آغاز اولیه آن در سال ۱۹۸۲، بر اساس همان دیدگاهی بنا نهاده شده که «امام موسی صدر» اعلام کردند.
تجمع مردم لبنان در حمایت از حزبالله
سلاح حزبالله نتیجه اجتنابناپذیر اشغالگری اسرائیل است
«وسام اسماعیل» نگارنده این مطلب با بیان اینکه «مقاومت اسلامی و پیش از آن جنبش أمل، داشتن سلاح را به عواملی مرتبط با ناتوانی دولت، دانستهاند»، نوشته است: نباید فراموش کنیم که مقامات سیاسی در بیش از یک مرحله، در تعامل با اسرائیل رفتاری مشکوک داشتهاند و این سلاحها، نتیجه اجتنابناپذیر اشغالگری اسرائیل و جاهطلبیهای شهرکسازی آن در جنوب لبنان است. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که این سلاحها هرگز محصول تصمیم حاکمیتی لبنان نبوده، بلکه محصول تصمیم بخش بزرگی از مردم لبنان برای به عهده گرفتن وظیفه دفاع از لبنان و حاکمیت آن، با توجه به کنار گذاشتن تاریخی این وظیفه توسط دولت لبنان بوده است.
در ادامه این مطلب به توافق طائف اشاره شده و آمده است: این توافق که برخی آن را مشروعیتبخش مقاومت علیه اشغالگری رژیم صهیونیستی و در نتیجه فراهمکننده پوشش قانونی برای سلاحهای حزبالله میدانند، باید گفت که این قانونگذاری نتیجه پذیرش کامل این مقاومت از سوی مردم لبنان نبود، بلکه نتیجه اجتنابناپذیر توازن قوای داخلی ایجاد شده توسط جنگ داخلی بود، به طوری که برخی اصرار بر مشروعیتبخشی به مقاومت مردمی داشتند و اعتقادشان بر این بود که دولت با شرایطی که از آن دوره تغییر نکرده است، قادر به انجام وظیفه اساسی خود در دفاع و محافظت از مردم خود در مواجهه با تهدیدات خارجی نیست.
المیادین در ادامه افزوده است: برای تأیید اعتبار این اصرار، مقامات لبنانی در دوره پس از طائف، گزینه یک دولت مقاومت را که به دنبال ایجاد قابلیتهای بازدارندهای باشد که آن را قادر به دستیابی به آزادسازی و گسترش حاکمیت دولت بر تمام خاک لبنان کند، نپذیرفتند. در عوض، آنها همیشه به نقش یک تماشاگر مسلح به این شعار که قدرت لبنان در ضعف آن است، بسنده کردند. آنها گزینه شکایت به شورای امنیت و توسل به مشروعیت بینالمللی را به عنوان تنها وسیله ابراز مخالفت خود با رفتار تهاجمی رژیم صهیونیستی برگزیدند.
دیدار باراک با عون
۸ نکته رئیسجمهور لبنان برای تفاهم جناحهای مختلف
طبق این گزارش «بررسی بهانههایی که دولت را به اتخاذ تصمیم غیرقانونی خود سوق داد، ضروری میشود، زیرا این بهانهها به هیچ وجه با نقش دفاعی محوری که دولت به دنبال ایفای آن است، مرتبط نیستند. در این زمینه، باید به سخنرانی ژوزف عون، رئیس جمهور لبنان در روز ارتش بازگردیم. تحلیل سخنرانی او که در آن دیدگاه دولت لبنان را در هشت نکته تشریح کرد، نشان دهنده درجهای از تفاهم بین جناحهای مختلف قدرت لبنان در مورد لزوم اجرای مفاد قطعنامه ۱۷۰۱ توسط رژیم صهیونیستی قبل از اجرای سایر تعهدات دولت لبنان است».
از طریق این هشت نکته که با ضرورت عقبنشینی رژیم صهیونیستی از سرزمینهای اشغالی، توقف نقض حاکمیت لبنان توسط این رژیم، آزادی زندانیان و عدم ممانعت از بازسازی آغاز میشود، علاوه بر حمایت از ارتش و نکات دیگری که اکنون به خوبی شناخته شدهاند، میتوان گفت که «مقامات لبنانی حفظ حاکمیت خود را انتخاب کرده و رد فشارهای وارده بر خود را از زمان انتخاب رئیس جمهور و تشکیل دولت فعلی اعلام کردهاند. با این حال، این واقعیت به تصمیم نهایی برای حفظ حاکمیت لبنان منجر نشد».
وسام اسماعیل در این خصوص نوشته است: مداخله آمریکا در تغییر رویکرد لبنان موفق بود و دولت را وادار به برگزاری دو جلسه کرد که عنوان آن تصمیم به خلع سلاح مقاومت بود؛ یعنی اجرای دستورات آمریکایی که توسط «توماس باراک» فرستاده آمریکا به لبنان تحمیل شده بود. در نتیجه، روایت یک لبنان آزاد و قدرت حاکم فروپاشید و لبنان به عرصهای برای تسویه حسابهای منطقهای تبدیل شد، علاوه بر این، تلاشی برای تبدیل آن به مهرهای در صفحه شطرنجی بود که ایالات متحده از طریق آن قصد دارد رویای «اسرائیل بزرگ» را با تلاش برای ریشه کن کردن همه مخالفان یا معارضان تحقق بخشد.
آثار حملات رژیم صهیونیستی به غزه
«اسرائیل بزرگ» صرفا با گسترش جغرافیایی این رژیم تعریف نمیشود
طبق دیدگاه آمریکایی، «اسرائیل بزرگ» نباید منحصرا با گسترش جغرافیایی این رژیم تعریف شود، همانطور که «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی در مصاحبه اخیر خود با i۲۴ مطرح کرد. بلکه، حداقل در این مرحله، میتوان آن را با تبعیت کشورهای منطقه از هژمونی امنیتی و سیاسی این رژیم از طریق توافقنامههایی مشابه وادی عربه، اسلو و کمپ دیوید، یعنی توافقنامههای ابراهیم تعریف کرد. بر این اساس، میزان نیاز آمریکا و رژیم صهیونیستی به ریشهکن کردن مقاومت از لبنان، صرف نظر از عواقبی که چنین رویکردی ممکن است به دنبال داشته باشد، قابل درک میشود.
در ادامه این مطلب آمده است: با توجه به اینکه موفقیت ایالات متحده در تحریک دولت و رئیس جمهور لبنان برای اتخاذ رویکرد خود در مقابله با حزب الله تنها در چارچوب انباشت نقطه قوتهای منطقهای که نمیتوانند به منطق حاکمیت لبنان تبدیل شوند، قابل تفسیر است، مسیر موازی آغاز شده توسط حزب الله که سفر «علی لاریجانی» رئیس شورای عالی امنیت ملی ایران را میتوان مکمل آن دانست، قابل درک میشود. امتناع اعلام شده حزب الله از خلع سلاح که آن را تسلیم بیقید و شرط در برابر دولت لبنان میدانست، با آنچه لاریجانی به روسای سه گانه پیشنهاد کرد، همخوانی داشت. او صریحا بر لزوم توانایی لبنان برای اتخاذ تصمیمات درست که در خدمت منافع لبنان باشد، بدون هیچ ملاحظه دیگری تأکید کرد.
المیادین تصریح کرده است: آنچه لاریجانی درباره آن صحبت کرد و آنچه حزبالله بیش از یک بار ابراز کرده است، تأیید میکند که نمیتوان بحران فعلی را مستقل از عوامل منطقهای که توسط دیدگاه تلآویو برای خاورمیانه تحمیل شده است، بررسی کرد. خلع سلاح لبنان به لبنانی مستقل و آزاد منجر نخواهد شد، بلکه راه را برای جاهطلبیهای اسرائیل برای تحمیل امتیازات بیشتر باز میکند، بدون اینکه پیامدهای قرار دادن لبنان در دسته عادیسازی روابط با واقعیت داخلی و منطقهای آن را نادیده بگیریم.
حملات راکتی حزبالله به سرزمینهای اشغالی
خلعسلاح حزبالله اقدامی خطرناک است
اسماعیل با بیان اینکه «تسلیم سلاح در لبنان ناگزیر به حذف مسئله پناهندگان فلسطینی در لبنان منجر خواهد شد و همچنین هرگونه امیدی برای آزادسازی این سرزمین را از بین خواهد برد»، افزوده است: همچنین احتمال اعمال امتیازاتی در خاک لبنان را افزایش میدهد که رویای تاریخی برای شهرکسازی اسرائیل در رودخانه لیتانی بوده است و احتمال تقسیم آن بین سوریه و این رژیم را نیز در پی خواهد داشت. حفظ مرزهای شناختهشده بینالمللی دیگر در دوران «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا یک امر ثابت نیست. موارد اوکراین و سوریه نمونههای بارزی از این واقعیت هستند. بر این اساس، میتوان به سفر لاریجانی، بُعد خاصی در رابطه با لبنان، کشوری با ۱۰۴۵۲ کیلومتر مربع داد پیش از آنکه در مورد سایر ابعاد مربوط به توازن قدرت منطقهای که ایران در تلاش برای تحکیم آن است، صحبت کرد.
حمله رژیم صهیونیستی به دمشق
تغییر نظام در سوریه، امنیت آن را تضمین نکرد
در این مطلب آمده است: هدف پروژه ایران در لبنان تبدیل آن به خط مقدم دفاعی جمهوری اسلامی در برابر اسرائیل و ایالات متحده نیست. جنگ اخیر بین ایران از یک سو و اسرائیل و ایالات متحده از سوی دیگر، توانایی این دو طرف را برای درگیری مستقیم بدون تأثیرپذیری از عرصه لبنان نشان داد.
در پایان این مطلب آمده است: اگر هدف سفر لاریجانی منصرف کردن دولت لبنان از تصمیم خود برای خلع سلاح مقاومت بود، ضمن اشاره به فقدان ظرفیت عملی لازم برای دستیابی به این هدف، پس هدف اصلی آن به این ایده مرتبط نیست که مقاومت بخشی از ابزارهای قدرت ایران است. بلکه اساسا به ضرورت تلاش برای جلوگیری از افتادن لبنان در شعلههای یک جنگ داخلی مخرب و همچنین جلوگیری از همسویی دولت لبنان با محور آمریکایی-اسرائیلی مرتبط است. همسویی با این محور، امنیت سوریه را پس از اعلام دولت فعلی آن مبنی بر کنار گذاشتن منطق خصومت با این رژیم، تضمین نکرد و همچنین تبدیل تشکیلات خودگردان فلسطین به یک دولت را تضمین نکرد. همچنین به کشورهای دیگر، مانند اردن، تضمینهایی ارائه نداد که آنها را در مورد سرنوشت خود به عنوان نظامهای قطعی که حفظ تمام سرزمینهایشان را در مرزهای شناخته شده بینالمللی برای مردمشان تضمین میکنند، مطمئن سازد.