بازی بن سلمان در دو زمین
بیش از چهار سال طول کشید تا جو بایدن از وعده انتخاباتیاش مبنی بر توقف فروش تسلیحات به عربستان سعودی عقب نشینی و در پایان روز جمعه ۹ اوت اعلام کرد که دولت آمریکا فروش مهمات نظامی هوا به زمین را به پادشاهی از سر خواهد گرفت. در واقع، این ممنوعیت آخرین بقایای یک سیاست طولانی مدت رها شده برای منزوی کردن و تحریم عربستان سعودی به دلیل سوء استفادههای این بازیگر در داخل و خارج از پادشاهی قلمداد میشد.
به گزارش صدای ایران از اقتصادنیوز،حالا آغوش آمریکا به روی بن سلمان باز شده و سبدی بیپایان از امتیازات به عنوان بلیط طلایی تداوم برتری ایالات متحده در خاورمیانه در اختیار ریاض قرار گرفته و شاهزاده بزرگترین جایزه - تضمین امنیتی بیسابقه ایالات متحده - قبل از اتمام زمان ریاست جمهوری جو بایدن را از آن خود کرده است.
بازی بن سلمان در دو زمین
آنگونه که کامان دریم نوشته، توقف ممنوعیت فروش سلاح به یکی از بزرگترین خریدار تسلیحات ایالات متحده در جهان هزینههای کاملاً قابل درکی را برای ایالات متحده به همراه داشت و نه تنها شرکتهای دفاعی آمریکا را مایوس کرد، بلکه موجب شد تا بن سلمان در تلافی این کنش دست به واکنشی جدیتر زده و به چین و روسیه نزدیکتر شود. از همین رو چند ماه پس از اولین سال دولت بایدن، تیم امنیت ملی او از تحریم تسلیحاتی ریاض عقب نشینی و مدعی شد که هدف توقف ارسال سلاحهای تهاجمی بوده نه تسلیحات دفاعی.
سوالات اعضای کنگره در مورد تمایز بین این دو اصطلاح بیپاسخ ماند. به زودی، ارسال تسلیحات میلیاردی به جریان افتاد. زمانی که تیم بایدن اعلام کرد که از سیاست ترامپ پیروی خواهد کرد و عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل را در اولویتهای برنامه خاورمیانهای اش قرار خواهد داد، نگرانیها در باب امتیازهای اعطایی به پادشاهی افزایش یافت، بالاخص این که جهان در بازهای از زمان شاهد جنگ پادشاهی با یمن بود. از طرفی دیگر امتیازدهی به شاهزاده در حالی انجام میشود که خاورمیانه روی بشکهای از باروت خوابیده است.
در کنار اعتراف آشکار جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن به اولویتهای ثانویه، چون - نفت ارزان و دور نگهداشتن چین از منطقه – سوالی که مطرح شد این است، بن سلمان با اهرم نفتی که در اختیار دارد تاچه ارتفاعی قادر است پرواز کند؟ شواهد نشان میدهد بن سلمان با توسل به مخازن نفتیاش به شکلی برجسته مانور میدهد، او قبل از انتخابات مقدماتی ماه نوامبر در پاسخ به خواست بایدن مبنی بر کاهش بهای نفت، دهن کجی کرد و در اوپک پلاس با روسها هم صدا شد و پس از آن فرش قرمزی برای شی جین پینگ پهن کرد و میزبانی رئیس جمهوری چین را بر عهده گرفت.
او در همان بازه زمانی اعلام کرد که چین ساخت یک نیروگاه هستهای غیرنظامی را بر عهده گرفته و از توسعه موشکی عربستان حمایت میکند. طبیعتا به واسطه این فعل و انفعال ها، وقت آن بود که تیم بایدن در برابر پادشاهی تسلیم شود.
یک تیر و چند نشان؟
اولین امتیاز بزرگی که در اختیار بن سلمان قرار گرفت، اعطای مصونیت به ولیعهد در برابر تعقیب قضایی ایالات متحده، بستن چندین پرونده قضایی علیه او به واسطه اتهامش در پرونده قتل جمال خاشقجی، اقدام به قتل سعد الجبری، و آزار و اذیت و حملات هدفمند علیه غاده اویس، روزنامه نگار الجزیره است. در نهایت تیم بایدن امتیاز اصلی را در اختیار شاهزاده سعودی قرار دارد: ارائه تضمینهای امنیتی ایالات متحده در سطح بند ۵ پیمان ناتو برای پادشاهی. تلاشهای تیم بایدن برای جلب نظر ولیعهد تنها با تعریف چتر امنیتی هوایی به نتیجه نمیرسید. بن سلمان تصریح کرده بود که ارائه تضمین دوجانبه در سطح معاهده کارساز است.
حمله هفت اکتبر حماس به اسرائیل و جنگ اسرائیل با غزه، پلنهای بن سلمان را برهم ریخت. سالیوان تحقیر شدهای که تنها چند روز قبل از حمله حماس مدعی بود که خاورمیانه «امروز ساکتتر از دو دهه اخیر است» و به خود میبالید که "مدت زمانی را که باید برای بحران و درگیری در خاورمیانه صرف شود به میزان قابل توجهی کاهش یافته، حالا حرفی برای گفتن نداشت.
در حالی که کنگره آمریکا که توسط آیپک تأمین میشود احتمالاً از ارائه تضمینهای امنیتی ایالات متحده به عربستان سعودی در ازای پیوستن این کشور به توافقنامه ابراهیم حمایت خواهد کرد، اما تصویب چنین تعهدی در قاب معاهده دشوار است. تیم بایدن اکنون در حال بررسی سه گزاره اعطای تصمینهای امنیتی آمریکا به ریاض، حمایت احتمالی چین از ساخت نیروگاه هستهای غیر نظامی در پادشاهی و فرایند عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل و پیوستن ریاض به توافق ابراهیم است.
بر اساس «توافق استراتژیک اتحاد استراتژیک» پیشنهادی، ایالات متحده متعهد میشود در صورت حمله به عربستان، از منظر دفاعی در کنار پادشاهی قرار بگیرد، هرچند این گزاره مشروط به مخالفت با استقرار پایگاههای چینی در این کشور است. در همین راستا میتوان گفت که امضای موازی «توافقنامه همکاری دفاعی» میتواند زمینه را برای تقویت فروش تسلیحات، اشتراک اطلاعات و برنامه ریزی استراتژیک در مورد تروریسم هموار کند.
به باور ناظران چنین رویکردی پوشش «صلح منطقهای برای اسرائیل» را به بهانه تضمین امنیت عربستان را از بین میبرد و انگیزههای زیربنایی تیم بایدن را عریانتر میکند، از همین رو شاهد جهانبینی کهنه، اما مستحکمی هستیم که در قابش منافع ایالات متحده به واسطه هژمونی نظامی این کشور در خاورمیانه، بهای ارزان نفت و صنایع دفاعی محقق میشود. با این همه سوالهایی که باقی میماند، اینها است؟
ایا در شرایط کنونی خاورمیانه و تداوم جنگ در غزه، دولت بایدن این توان را دارد تا پیش از پایان عمر ریاستش پیمان امنیتی با ریاض را به سرانجام برساند؟ سوال بعدی بن سلمان حقیقتا در برابر این امتیازها تسلیم شده یا از آنها به عنوان ابزاری برای دور تازه چانه زنیها با دولت تازه نفس آمریکا استفاده خواهد کرد؟