نگاهي تاريخي به رابطه دولت و نظاميان در جمهوري اسلامي
حسن روحاني از آن دست مرداني است كه علاوه بر حقوقدان بودن، سالها در شوراي عالي امنيت ملي مسووليت داشته است. او در جنگ فرمانده پدافند هوايي بود و پس از آن معاونت جانشين فرماندهي كل قوا را در زمان حضور هاشمي بر عهده داشت. روحاني از ابتداي جنگ به طور مداوم در جبههها حضور داشته است و زماني كه به پست رياستجمهوري رسيد، خود را در قامت كسي كه جزيي از نظاميان است معرفي كرد. هر چند او گفت كه سرهنگ نيست و يك حقوقدان است اما در نخستين فيلم تبليغاتي خود در زمان انتخابات از عقبگرد به نظاميان براي بازگشتن به پادگان صحبت كرد. البته روحاني خيلي زود و در يكي از آغازين سخنرانيهاي خود به عنوان رييسجمهور به جمع فرماندهان سپاه رفت و از سرمايه اجتماعي بودن اين نهاد سخن گفت. روحاني سپاه را نهادي در كنار مردم خواند و آن را مافوق جريانات سياسي دانست. همين اتفاقات بود كه فرمانده سپاه را به واكنش وا داشت كه بگويد: «سپاه همكاري خوبي با دولت دارد... از ابتداي تشكيل دولت جديد ما همواره اعلام كرديم كه سپاه پاسداران اين آمادگي را دارد كه از همه توان خود براي همكاري با دولت استفاده كند. اما پس از مدتي دولت و رييسجمهور به اين نتيجه رسيدند كه مجموع توانمنديهاي سپاه در بعد سازندگي قابل توجه است و نميتوانند آن را ناديده بگيرند »
در جستوجوي ارتباط با نظاميان
ابوالحسن بنيصدر به عنوان نخستين رييسجمهور ايران انقلابي، تلاش زيادي براي روابط با نظاميان به كار بست. بنيصدر از فرماندهي كل نيروهاي مسلح در تاريخ 20 خرداد 1360 توسط امام خميني (ره) بركنار شد.
امام در حكم خود نوشت:
«بسمالله الرحمن الرحيم. ستاد فرماندهي مشترك نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران! آقاي ابوالحسن بني صدر از فرماندهي نيروهاي مسلح بركنار شدهاند.
روحالله الموسوي الخميني»
سپاه محصول انقلاب است
محمدعلي رجايي در مصاحبهيي پيش از شهادت: من قبلا به فرمانده سپاه پيشنهاد كردم كه يك طرح دستكم، صد هزار نفري براي سپاه تهيه كند و به اعتقاد من سپاه بايد حداقل از نظر تداركاتي مستقل از ارتش بشود و خودش تداركاتش را فراهم كند و از وقتي كه متصدي به اين سمت شدهام تا آنجايي كه در توان داشته در اين جهت حركت كردهام و به اعتقاد من مساله فرماندهي در سپاه مهم است و ان شاء الله ما بايد در ساير اعمالي كه متكي به تقواست پيش رويم و بتوانيم فرماندههاي جالبتري براي سپاه تدارك ببينيم .
باني ورود نظاميان به اقتصاد
اكبر هاشمي رفسنجاني در اظهاراتي گفته بود: درايران زمينه كودتا نيست و خطر از تروريسم است.
سعيد حجاريان در مورد نقش هاشمي در سپاه گفته بود: آقاي هاشمي يك كار كرد كه به نظر من خوب بود، شبيه همان كاري كه اورن، رييسجمهور سابق تركيه انجام داد. او نظاميها را وارد كار اقتصادي كرد.
آقاي هاشمي هم گفت ما بايد مديريت كارخانهها را به سپاهيها بدهيم. به اين ترتيب آنها را وارد اقتصاد كنيم تا آنها پس از بازگشت از جنگ احساس غبن نكنند.
وزير دفاع شوراي انقلاب
آيتالله خامنهاي (مقام معظم رهبري) كه پيش از رياستجمهوري و از همان ابتداي انقلاب به عنوان وزير دفاع شوراي انقلاب پس از دولت موقت نقش ايفا كرده بود، ضمن رابطه حسنه با ارتشيان مدتي را نيز به عنوان سرپرست سپاه پاسداران در خدمت انقلاب بود، تا رابطه رهبري با نظاميان در شرايط حمايت كامل براي پيشبرد جنگ باشد. اما مهم تر از اين دو پست، آيتالله خامنهاي در سال 1358 با حكم امام خميني در كنار شهيد مصطفي چمران به عضويت شوراي عالي دفاع درآمد كه پيش از تصويب قانون اساسي جهت بررسي و رسيدگي به وضع ارتش و سازماندهي امور آن، در جلسه مورخه 23 فروردين 1358 با موافقت دولت موقت تاسيس شد.
«درايران زمينه كودتا نيست و خطر از تروريسماست. » اين تكجملهيي است كه اكبر هاشميرفسنجاني در بخشي از خاطرات خود و در چهارم آبان 1360 مينويسد. ايران انقلابي در گذار از سالهاي اول براندازي نظام شاهنشاهي قرار دارد كه رييس مجلس وقت و يكي از مهمترين اركان حكومت جمهوري اسلامي ايران چنين جملهيي را به زبان ميآورد. اما اين اطمينان باعث نميشود كه دولتهاي جمهوري اسلامي ايران از همان ابتداي تاسيس با مساله مهمي به نام نظاميان درگير نباشند. در تمام روزهاي 35 سالي كه از انقلاب اسلامي ميگذرد يكي از مهمترين دغدغههاي دولتها نظاميان و نوع حضور آنها در عرصههاي گوناگون كشور بوده است. اتفاقاتي كه با تعويض روساي جمهور شكل تازهيي به خود گرفته است. داستان روابط نظاميان و دولتها در ايران اما قصهيي دراز دارد.
بيم و اميد
شايد بيم و اميد مناسبترين جمله درباره نوع رابطه دولت ابوالحسن بني صدر و نظاميان ايران باشد. با انتخاب بني صدر به عنوان نخستين رييسجمهور ايران انقلابي، او تلاش زيادي براي روابط با نظاميان به كار بست. در شرايطي كه چند ماه پس از رييسجمهور شدن بنيصدر، جنگ هشت ساله ايران و عراق آغاز شده بود اما فرمان امام خميني مبني صدور حكم فرماندهي كل قوا براي بني صدر باعث شد كه او رابطه خاصي با نظاميان داشته باشد. بني صدر از همان ابتدا چندان نسبت به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي روي خوشي نشان نداد. او كه چندان به نگرانيهاي سپاه درباره جنگ توجه نميكرد، در جلسهيي كه 10 روز پيش از آغاز جنگ با حضور اعضاي شوراي عالي دفاع، محمد علي رجايي نخست وزير، محمد بروجردي فرمانده سپاه غرب كشور، ناصر كاظمي و رحيم صفوي در ستاد لشكر 81 زرهي كرمانشاه تشكيل ميشود در پاسخ به محمد بروجردي كه معتقد بود «عراق ميخواهد به ايران حمله كند» پاسخ عجيبي ميدهد: «شما سپاهيها اصلا نميدانيد كه جنگ چگونه آغاز ميشود. براي آغاز جنگ، بايد موازنه قدرت در سطح بينالملل به هم بخورد... شما اصلا درك سياسي نداريد. همين كردستان را آرام كنيد و كاري هم به مساله جنگ نداشته باشيد!»
حمله عراق به ايران همه مناسبات بني صدر به عنوان جانشين فرماندهي كل قوا را به هم زد. به گونهيي كه در كمتر از 40 روز از آغاز جنگ قصر شيرين و خرمشهر دو شهر مهم ايران سقوط كرد و تقريبا به?طور متفق القول همه خاطرات نظاميان و سياستمداران حكايت از بيكفايتي بني صدر داشت. اكبر هاشميرفسنجاني در اين باره ميگويد: «بنيصدر حاضر نشد به خرمشهر نيرو بفرستد. در خرمشهر عده كمي از نيروهاي ما ميجنگيدند. آنها ميگفتند اگر شما فقط 500 نفر نيرو به ما بدهيد، ما خرمشهر را حفظ ميكنيم. در دزفول گريه كرديم كه براي آنها نيرو بفرستيد ولي بهانه آوردند كه ما نيرو نداريم، شما بياوريد. من تعهد كردم و گفتم از تهران نيروي كميته را ميآوريم. به اهواز رفتم و به آقاي مهدوي كني تلفن زدم و تعدادي نيرو از كميته با سرعت به اهواز آمدند. با اين حال آنها را با انواع بهانه?تراشي از اهواز به خرمشهر منتقل نكردند و اسلحه نيز به آنها ندادند.» سياست بني صدر اين بود كه ميگفت بايد بگذاريم دشمن هر مقداري كه ميخواهد جلو بيايد. ما بعدها به تدريج دشمن را از سرزمين خود بيرون ميكنيم! وي ميگفت بايد زمين بدهيم تا زمان بگيريم! به عبارتي استراتژي بنيصدر جنگيدن به شيوه اشكانيان بود! او در اين ميان با تاكيد بر اين نكته كه ارتش ميتواند تنها نيروي نظامي كشور باشد، به اين نيرو فرمان داده بود بدون دستور او به سپاه و بسيج اسلحه ندهند. در ميان همين بحثهاست كه بني صدر به فرماندهان مخالف با خود در ارتش نيز رحم نكرد و چند فرمانده و علي صياد شيرازي را از فرماندهي قرارگاه عملياتي غرب بركنار كرد.
اما با اتفاقاتي كه در روزهاي پاياني سال 59 در عرصه سياسي به وقوع پيوست، بنيصدر از فرماندهي كل نيروهاي مسلح در تاريخ 20 خرداد 1360 توسط امام خميني (ره) بركنار شد. امام در حكم خود نوشت: «بسمالله الرحمن الرحيم. ستاد فرماندهي مشترك نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران! آقاي ابوالحسن بني صدر از فرماندهي نيروهاي مسلح بركنار شدهاند. روحالله الموسوي الخميني»
بلافاصله بعد از عزل بنيصدر از فرماندهي كل قوا، ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران در اطلاعيه شماره 530 خود به تبعيت محض تمامي كاركنان ارتش از حضرت امام خميني (ره) و وفاداري به آرمانهاي انقلاب اسلامي و شهدا تاكيد كرد. در قسمتي از اين اعلاميه آمده است: «نيروهاي زميني، هوايي و دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران ماموريتهاي خود را تحت رهنمودهاي امام خميني (ره) رهبر كبير انقلاب اسلامي بر پايه قانون اساسي و نظام جمهوري اسلامي ايران با تمام توانايي انجام خواهند داد. » البته حضرت امام خميني (ره) نيز در پيامي به امير سرتيپ فلاحي كه در آن زمان جانشين رييس ستاد مشترك ارتش جمهوري اسلامي ايران را بر عهده داشت، اختيار تام انجام ماموريتها و وظايف محوله به ستاد مشترك را با استفاده از اختيارات رهبري به او محول كردند. اين نكته نيز گفتني است يكي از مهمترين نكاتي كه پس از عزل بني صدر پيش آمد آن بود كه پس از ماجراي كودتاي نوژه، مجموعه ارتش دوباره متهم به خيانت در حق كشور و طرفداري از بنيصدر نيز شده بود. به نظر ميرسد بنيصدر توانسته بود چند تن از مسوولان درجه دو و سه ارتش را به خود نزديك كند اما در ارتباط با فرماندهان يگانهاي عمده و آحاد كاركنان ارتش، بنيصدر هرگز موفق به جلب حمايت نشده بود.
كوتاه و شيرين
انفجاري كه در روز هشتم شهريور سال 1360 در دفتر نخست وزيري اتفاق افتاد، نه تنها هدفي به نام محمدعلي رجايي و محمدجواد باهنر داشت بلكه در اين جلسه فرماندهان عالي نظامي و انتظامي ايران نيز حضور داشتند و برخي از آنان شهيد شدند. در طول يك ماهي كه محمد علي رجايي پيش از شهادت، پست رياستجمهوري اسلامي ايران را بر عهده داشت، رابطهيي بسيار صميمي با نيروهاي نظامي برقرار كرد. رجايي كه خود از 17 سالگي وارد آموزشگاه نيروي هوايي ارتش شده بود، به مدت پنج سال با درجه گروهبان سومي خدمت كرده و ساختار نيروهاي نظامي را به خوبي ميشناخت.
از سوي ديگر نوع برخورد بنيصدر با جنگ و سپاه پاسداران باعث شد كه در زمان تصدي پست رياستجمهوري از سوي رجايي او رابطه حسنهيي را با اين نهاد برقرار كند. البته اين اتفاق در شرايطي به وقوع پيوست كه رجايي پيش از آن در زماني كه پست نخست وزيري را بر عهده داشت، در جلسه مورخ 30 ارديبهشت 1360 هيات دولت با تامين 10 ميليارد ريال به عنوان وام براي سپاه پاسداران براي مصارف جنگي موافقت كرده بود. يعني درست در همان روزهايي كه بني صدر به شكل جدي بر عدم حمايت از سپاه تاكيد ميكرد. رجايي پيش از شهادت در گفتوگويي با مجله پاسدار اسلام درباره هماهنگي نيروهاي مسلح ارتش، سپاه و بسيج گفته بود: «به نظر من هرجا كه ارتش موفق شده است، حالت مردمي خودش را حفظ بكند و هرجا كه موفق شده ماهيت انقلاب ما را درك بكند هماهنگ شده و بسيار هم موفق بوده و هر جا كه ارتش خواسته خط خودش را حفظ بكند و از آن روند كلي انقلابي خودش دست بردارد، آنجا با سپاه اختلاف داشته و ناهماهنگ شده و هم ارتش و هم سپاه گزارش كرده كه در آن جا شكست خورديم. اين است كه به نظر من هماهنگي بين نيروها در موفقيت ما بسيار موثرند.»
او در همين مصاحبه از طرحي كه خود طراحش بوده است پردهبرداري ميكند شايد نوع نگاه او به سپاه را نشان ميدهد: «من قبلا به فرمانده سپاه پيشنهاد كردم كه يك طرحِ دستكم، صد هزار نفري براي سپاه تهيه كند و به اعتقاد من سپاه بايد حداقل از نظر تداركاتي مستقل از ارتش بشود و خودش تداركاتش را فراهم كند و از وقتي كه متصدي به اين سمت شدهام تا آنجايي كه در توان داشته در اين جهت حركت كردهام و به اعتقاد من مساله فرماندهي در سپاه مهم است و انشاءالله ما در ساير اعمالي كه متكي به تقواست، پيش ميرويم، بتوانيم فرماندههاي جالبتري براي سپاه تدارك ببينيم. برادران ما كل دوره شركتشان در سپاه هنوز دو سال نيست، ميدانم سپاه محصول انقلاب است و من با توجه به اينكه عمل ميتواند فرماندهان كارآمد خوبي بسازد، اميدوارم كه يكي از فوايد اين جنگ براي سپاه اين باشد كه از تعداد قابل ملاحظهيي فرماندة مجرب جنگديده برخوردار بشود.» اتفاقي كه رجايي موفق به ديدن آن نشد اما هشت سال بعد فرماندهاني مجرب از دل جنگ ايران و عراق سر برآورده بودند.
حمايت و جنگ
روزهايي كه حضرت آيتالله سيد علي خامنهاي (مقام معظم رهبري)، به عنوان سومين رييسجمهور ايران برگزيده شد را شايد بتوان به عنوان تمام سالهاي جنگ محاسبه كرد. حضرت آيتالله خامنهاي پيش از رياستجمهوري و از همان ابتداي انقلاب به عنوان وزير دفاع شوراي انقلاب پس از دولت موقت نقش ايفا كرده بود، ضمن رابطه حسنه با ارتشيان مدتي را نيز به عنوان سرپرست سپاه پاسداران در خدمت انقلاب بود، تا رابطه رهبري با نظاميان در شرايط حمايت كامل براي پيشبرد جنگ باشد. اما مهمتر از اين دو پست، آيتالله خامنهاي(س) در سال 1358 با حكم امام خميني در كنار شهيد مصطفي چمران به عضويت شوراي عالي دفاع درآمد كه پيش از تصويب قانون اساسي جهت بررسي و رسيدگي به وضع ارتش و سازماندهي امور آن، در جلسه مورخه 23 فروردين 1358 با موافقت دولت موقت تاسيس شد. اين شورا پس از تصويب قانون اساسي در مجلس خبرگان قانون اساسي در ???? زيرنظر رهبري قرار گرفت و وظايف و تركيب اعضاي آن تغيير كرد. همانگونه كه اشاره شد امام خميني(س) پس از تصويب اين قانون، آيتالله سيدعلي خامنهاي (مقام معظم رهبري) و مصطفي چمران را به نمايندگي خود در اين شورا منصوب كرد و آنان را مامور به تشكيل شورا و ارايه گزارش منظم در ارتباط با ارتش و نيروهاي مسلح كرد. با آغاز جنگ هشت ساله با عراق، امام خميني در پيامي به نيروهاي مسلح، وظايف اين شورا را مشخصتر بيان كردند. به اين ترتيب فرماندهي جنگ نيز علاوه بر وظايف قانوني اين شورا به آن محول شد. پس از بركناري بني صدر از فرماندهي كل قوا و انفجار دفتر نخست وزيري، حضرت آيتالله سيد علي خامنهاي (مقام معظم رهبري) به عنوان رييس شوراي دفاع منصوب شد. شورايي كه همه فرماندهان نظامي گزارشهاي خود را در آنجا ارايه و طرحهاي عمليات را با آن هماهنگ ميكردند.آيــتالله سيد علي خامنهاي
( مقام معظم رهبري) در طول سالهاي آغازين جنگ حضور مستمري در جنگ داشت. همين بود كه او در طول سالهاي جنگ نقش مهمي را در شوراي عالي دفاع در هدايت جنگ بر عهده گرفت و فرماندهان نظامي نيز به طور كامل از رييس دولت و ساير بزرگان مملكت حرف شنوي داشتند. هاشميرفسنجاني درباره اين شورا ميگويد: «امام شوراي عالي دفاع را با اختيار كامل تشكيل داده بودند. ما عضو آن بوديم كه به جاي مجلس، دولت و قوه قضاييه تصميم ميگرفتيم. آيتالله خامنهاي رييس آن شورا بودند و مقرراتي كه گذرانده بوديم، يك مجموعه است. حتي درباره مدت زمان سربازي و اجازه يا عدم اجازه سفرهاي خارج مسوولان، تصميمگيري ميكرديم. يعني اينقدر وارد جزييات ميشديم.»
روزهاي تازه
«آقاي محسن رضايي [فرمانده كل سپاه] براي بودجه بيشتر براي سپاه استمداد كرد. گفتم از امكانات مهندسي سپاه براي سازندگي استفاده كنند. مخصوصاً اتوبان تهران – تبريز و تونل ايلام را گفتم. با ارتش تفاهم كنند كه وزارت و ستاد را تقسيم كنند كه غيرنظامي نياوريم.» اين جملات را اكبر هاشميرفسنجاني در خاطرات روز 18 مرداد سال 1368 خود مينويسد. روزهايي كه او بايد دولت تازه را بر عهده ميگرفت و در پي كنار گذاشته شدن نخست وزير بر اساس تغيير قانون اساسي روزهايي تازه را رقم ميزد. به تدريج در همين زمان بود كه فرماندهان و رزمندگان نيز باور ميكردند كه جنگ تمام شده است و بايد به شهرهاي?شان بازگردند. قدرت زياد هاشميرفسنجاني به خصوص در دوره اول تصدياش بر رياستجمهوري باعث شد كه فرماندهان بازگشته از جنگ نه آنكه به دل سياست رجوع كنند اما در عرصههاي ديگري براي آباداني كشور كمك كنند. هر چه ارتشيان به پادگانهاي خود بازگشتند، اهالي سپاه راه را براي خدمت در آباداني كشور مناسب ديدند. آنها معتقد بودند كه در عرصه ديگري خواهند جنگيد هر چند هنوز داغهايي از پايان جنگ و جام زهر نوشيدن امام خميني را با خود همراه داشتند. حجتالاسلام علي سعيدي، نماينده ولي فقيه در سپاه پاسداران در گفتوگويي كه در روز ?? ارديبهشت ???? منتشر شده است، درباره آن روزها ميگويد: «در دوران پس از جنگ، كشور بهشدت نياز به سازندگي عمران و آباداني و ترميم زيرساختها داشت و رييس دولت وقت (آيتالله هاشميرفسنجاني) از رهبر معظم انقلاب و فرماندهان كل قوا درخواست كردند كه بخشي از توان مازاد سپاه به كمك دولت بيايد كه مورد موافقت ايشان هم قرار گرفت و سپاه وارد عرصههاي اقتصادي يا بهتر بگويم سازندگي شد.» به تدريج سپاه پاسداران فعاليتهاي خود را در سالهاي پس از جنگ در عرصههاي خدماتي و عمراني افزايش داد. نيروهاي كيفي در سپاه به اندازهيي بود كه در سالهاي بعد مرتب به پست مهم دعوت ميشوند.
عليمحمد بشارتي جهرمي يكي از كساني بود كه با سابقه بنيانگذاري سپاه و عضويت در شوراي فرماندهي آن و مسووليت در اطلاعات و تحقيقات سپاه، به عنوان وزير كشور كابينه دوم هاشمي جايگزين عبدالله نوري شد.
با تصميم مسوولان عاليرتبه كشور پتانسيل انساني و اعتقادي كه در سپاه پاسداران جمع بود در نقاط ديگر برنامه توسعه به كار گرفته شد. با توجه به ضعف و آسيبديدگي بخش خصوصي و دولتي در زمينههاي عمراني، سازندگي و اجراي پروژههاي عملياتي عظيم، اين بخشي از سپاه بود كه وارد اين حوزه شد و در برخي پروژهها مانند سدسازي و راهسازي مشغول شد.
البته اين تصميم از سوي بسياري با ديدگاه مثبت ديده شد. به طور مثال سعيد حجاريان درباره اين تصميم هاشمي ميگويد: «آقاي هاشمي يك كار كرد كه به نظر من خوب بود، شبيه همان كاري كه اورن، رييسجمهور سابق تركيه انجام داد. او نظاميها را وارد كار اقتصادي كرد. البته خروج برخي سپاهيها از كسوت نظاميگري از زماني كه محسن رضايي از سپاه بيرون آمد، شدت گرفت. برخي از آنها بهشدت به كارهاي سياسي روي آوردند. برخي هم به دانشگاه رفته و درس خواندند و دكتر سردار شدند.» اينچنين بود كه نظاميان جنگ ايران كه سپاهيان در راس آن بودند با پايان جنگ با درخواست هاشمي به عرصه اقتصادي وارد شدند و به تدريج برخي آنان نيز لباس نظام را از تن خارج و عزم سياست كردند. عزمي كه با پايان دوره هشت ساله هاشمي، از رابطه يك طرفه تبعيت از دولتها به رابطهيي دو طرفه تبديل شد.
رضايت و نارضايتي
سپاه پاسداران از انتخابات خرداد 1376 تمايل ويژه خود براي اعلام موضع و تعيين سياست اعلام كرده بود. آنها ميتوانستند در قامت نظاميان وارد حوزههاي گوناگون شوند و نظرهاي خود را ابراز كنند. شايد در مجموعه سپاه تمايل چنداني براي رييسجمهور شدن خاتمي وجود نداشت اما دوم خرداد 76 دقيقا كسي رييسجمهور شد كه سپاهيان از آن زمان تا امروز انتقادهاي بسياري را از عملكرد دولت او ابراز كردهاند. سردار رمضان شريف يكي از فرماندهان سپاه در گفتوگويي نخستين نارضايتي سپاه از دولت خاتمي را درباره مسائل فرهنگي ميداند: «در حوزه فرهنگي در دولت اصلاحات رضايت چنداني از عملكرد آنان نداشتيم و تعامل سپاه با آنها كمتر بود، نوع تفكري كه مسوولان اين بخش به كار ميگرفتند چه در حوزه فرهنگي يا در حوزه سياست خارجي، باعث ميشد تعامل كمتر باشد، چون سپاه از گفتماني حمايت ميكرد كه بتواند اقتدار كشور را به نمايش بگذارد و در حوزه بازدارندگي تاثير مثبتتري داشته باشد و طمع دشمنان را كمتر كند. »
همين جملات براي نوع تعامل نظاميان با دولت كافي است. هر چند مجتبي ذوالنور، نماينده سابق ولي فقيه در سپاه درباره اتفاقات 18 تير 1378، ورود سپاه به حادثه را به دليل خواست خاتمي ميداند: «شما 18تير را ببينيد. به آقاي خاتمي پيشنهاد داده شد كه سپاه ورود يابد. آقاي خاتمي فرمود بگذاريد امور در مجراي طبيعي خودش جريان داشته باشد. يعني چه؟ يعني نيروي انتظامي داريم، جمع ميكند. نيروي انتظامي زيرنظر وزير كشور است. همين حرفي كه شما دنبالش هستيد. اما كار رسيد به جايي كه بعد از پيام مقام معظم رهبري، نزديك به 100 خودروي ديگر را در تهران آتش زدند و حتي شعارها عليه خود آقاي رييسجمهور هم شد. آن وقت بود كه آقاي خاتمي از سپاه خواست كه سپاه وارد ميدان شود و اوضاع را كنترل و جمع كند. لكن سپاه اقدامش را منوط به دو شرط كرد: 1- آقاي خاتمي در مصاحبهيي اعلام كند كه آشوبگران طرفدار او نيستند و از آنها نيستند. 2- آقاي خاتمي به عنوان رييس شوراي عالي امنيت ملي رسما اين ماموريت را به سپاه ابلاغ كنند. كه پس از خوابيدن بحران موضوع برخلاف واقع طرح نشود كه سپاه خودسري كرده است و آقاي رييسجمهور خاتمي هر دو اقدام را پذيرفتند.»
سردار رمضان شريف درباره كار اقتصادي سپاه در دوره خاتمي ميگويد: «به نظرم در حوزه سازندگي سپاه، در دوره آقاي هاشمي و بهويژه در دوره آقاي خاتمي از منظر كاري موانعش كمتر بود، گرفتن كار در دولتهاي نهم و دهم سختتر بود، اين نظر من هم نيست بلكه بيان صريح فرمانده سابق قرارگاه سازندگي خاتمالانبيا (ص) (آقاي رستم قاسمي وزير نفت دولت احمدينژاد) است، نميخواهم بگويم عنادي داشتند ولي سختگيريهاي كار بيشتر بود.» همين جملات يادآور ورود دولتهاي نهم و ?دهم است.
حمايت و عدم حمايت
حسن روحاني از آن دست مرداني است كه علاوه بر حقوقدان بودن، سالها در شوراي عالي امنيت ملي مسووليت داشته است. او در جنگ فرمانده پدافند هوايي بود و پس از آن معاونت جانشين فرماندهي كل قوا را در زمان حضور هاشمي بر عهده داشت. روحاني از ابتداي جنگ به طور مداوم در جبههها حضور داشته است و زماني كه به پست رياستجمهوري رسيد، خود را در قامت كسي كه جزيي از نظاميان است معرفي كرد. هر چند او گفت كه سرهنگ نيست و يك حقوقدان است اما در نخستين فيلم تبليغاتي خود در زمان انتخابات از عقبگرد به نظاميان براي بازگشتن به پادگان صحبت كرد. البته روحاني خيلي زود و در يكي از آغازين سخنرانيهاي خود به عنوان رييسجمهور به جمع فرماندهان سپاه رفت و از سرمايه اجتماعي بودن اين نهاد سخن گفت. روحاني سپاه را نهادي در كنار مردم خواند و آن را مافوق جريانات سياسي دانست.
همين اتفاقات بود كه فرمانده سپاه را به واكنش وا داشت كه بگويد: «سپاه همكاري خوبي با دولت دارد... از ابتداي تشكيل دولت جديد ما همواره اعلام كرديم كه سپاه پاسداران اين آمادگي را دارد كه از همه توان خود براي همكاري با دولت استفاده كند. اما پس از مدتي دولت و رييسجمهور به اين نتيجه رسيدند كه مجموع توانمنديهاي سپاه در بعد سازندگي قابل توجه است و نميتوانند آن را ناديده بگيرند.» اما گويا عقبگرد روحاني به طرز عجيبي بر دل فرماندهان سنگيني ميكرد. سردار رمضان شريف در اين باره گفت: «در دولت آينده هم تابع قوانين خواهيم بود. سپاه عطشي براي گرفتن پروژهها البته منهاي مواردي كه دستاوردي براي نظام داشته باشد، ندارد. » با همه اين اوصاف اين روزها رابطه نظاميان و دولت رابطهيي است كه دو طرف به آن افتخار ميكنند. البته با نگاه به دو رييسجمهور پيشين كه پس از رابطه دوسويه نظاميان و دولت، قدرت را در دست گرفتند، بايد گفت كه روحاني تا اينجا رابطه ويژهيي را با سپاه تجربه كرده است.
رابطهيي كه بعيد است به اين زوديها از اين وضعيت ثابت به درآيد. چرا كه دو طرف همديگر را به خوبي ميشناسند.
منبع: روزنامه اعتماد
گزارش خطا
نظر شما
پربحث ترین عناوین
آخرین اخبار