آداب ستاره بودن در اين سوي دنيا

درباره حضور فرهاد مجيدي در برنامه 90

کد خبر: ۲۹۴۹۹
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۳
حضور فرهاد مجيدي ستاره بازنشسته استقلال تهران در برنامه 90 يك‌بار ديگر فتيله جدال‌هاي فيسبوكي را بالا كشيد. نحوه نشستن (لم دادن) مجيدي روي صندلي به ظاهر نه چندان راحت برنامه 90، پاسخ‌هاي سر به هوا، تكذيب گفت‌وگوهاي گذشته، تلاش مجري و مهمان براي مچ‌گيري از هم، خشم و غضب پنهان دو نفر از همديگر و... يك‌بار ديگر نشان داد كه بعضي از بازيكنان فوتبال را بايد با همان تي‌شرت و شورت و قلم بند از دور تماشا كرد. ممكن است برخي بگويند اين‌گونه رفتار هم خصلت ستاره بودن است. ديه گو مارادونا را با تيراندازي به سوي خبرنگاران، برخوردهاي پرخاشگرانه و درگيري‌هاي لفظي گاه بسيار بي‌ادبانه در بيرون از زمين به ياد مي‌آورند.

 اريك كانتونا را كه هنوز مثل يك بت در اولدترافورد ستايش مي‌شود با آن حركت كونگ فويي و پاره‌يي جملات فلفل‌دار مي‌شناسند و ژوزه مورينيو هم جز خودش، كسي را شايسته برخورد محترمانه نمي‌داند... اما در كنار آنها نيز مي‌شود از فرانس بكن باوئر ياد كرد كه لقب قيصر برازنده اوست و رفتار، گفتار و كردار خيره‌كننده‌اش حتي مي‌تواند براي بسياري از سياستمداران چند سال اخير دنيا كلاس آموزشي باشد. بسياري از ستاره‌هاي فوتبال كه كفش‌هاي‌شان را آويخته‌اند اين روزها به نمادهاي قابل احترامي براي كشورشان تبديل شده‌اند كه در كت و شلوار رسمي دست‌كمي از ديپلمات‌ها ندارند. ستاره‌هاي بازنشسته فوتبال در بيشتر نقاط دنيا تلاش مي‌كنند از اين دوران فراغت كه در سايه ثروت و شهرت خوشايند به نظر مي‌رسد لذت ببرند. آنها مي‌كوشند براي فراموش نشدن، رابطه محترمانه‌يي با رسانه‌ها و حتي هواداران تيم‌هاي رقيب برقرار كنند و كمتر خود را وارد هيجانات دوران بازيگري مي‌كنند. اما فرهاد مجيدي كه بي‌شك يكي از خلاق‌ترين بازيكنان دو دهه اخير فوتبال ايران بود وارد جدالي شد كه انتظارش نمي‌رفت.

جدالي كه بيش از هر چيز نشان‌دهنده آن است كه ستاره‌ها فاقد مشاور رسانه‌يي هستند. آنها خود را بزرگ‌تر از هر قابي مي‌دانند كه به مشاور نيازي ندارند. اين آفت حتي بازيكني مثل علي دايي را تا سرحد مردي پرخاشگر در جدال‌هاي رسانه‌يي تقليل داده است. از ديگر سو، چندي پيش كه علي كريمي به كادر مربيگري تيم ملي ايران پيوست زمزمه‌هايي مبني بر پيوستن فرهاد مجيدي هم شنيده شد. اينكه با اضافه شدن بازيكن محبوبي مثل او و با توجه به حضور چند ساله‌اش در فوتبال مي‌تواند رنگ و بوي ايراني بيشتري به نيمكت تيم ملي ببخشد اتفاق اميدوار‌كننده‌يي بود، اما او شب گذشته نشان داد يا دست‌كم خواست نشان بدهد كه حتي عليرضا جهانبخش تنها پديده قابل اعتناي فوتبال ايران در پنج سال گذشته را نمي‌شناسد! بازي‌هاي تيم ملي را در جام جهاني نديده است! به جز استقلال مسابقات هيچ تيمي را دنبال نمي‌كند، نام مربيان و هم بازي‌هاي دوران فوتبال خود را فراموش كرده، تعداد گل‌ها و بازي‌هاي خودش هم برايش مهم نيست و به سياقي برخورد كرد كه انگار اين فوتبال به قول خودش «مُرده» هيچ ارزشي برايش ندارد. نكته شگفت آور اينكه او دنبال اخذ مدارك مربيگري است – لابد براي نشستن روي نيمكت تيم‌هاي داخلي و چندي پيش شايعه كردند كه به عنوان استعداد ياب در آسيا با يك باشگاه اسپانيايي قرارداد امضا كرده است! گفت‌وگوي ديشب شايد به كام هواداران جوان و پرشور آبي كه عاشق هيجانات كوتاه‌مدت و كري‌خواني‌هاي كم عمق هستند خوش آمده باشد اما قديمي ترها و آنها كه فوتبال ملي را فراتر از يك باشگاه مي‌دانند افسوس خوردند كه چنين ادبيات و رفتاري كه سرشار از تناقض، تكذيب و بي‌خيالي محض بود شايسته بازيكني نيست كه مي‌تواند يك فرانس بكن باوئر دست‌كم براي جهان سوم باشد!
پربیننده ترین ها