رشیدیکوچی: کسانی که به برجامِ روحانی معترض بودند، موافق برجامِ رئیسی بودند که شل و ولتر بود/ خوراک لازم برای براندازان توسط گشت ارشاد ایجاد شد/ در مرحله دوم انتخابات مجلس ۴ تا ۵ درصد مردم تهران مشارکت داشتند
در کارنامه مجلس یازدهم در پی التهابات اعتراضهای 1401 و اتفاقات پیش و پس از آن مصوبات و تلاشها برای تصویب قوانینی همچون«اقدام راهبردی برای لغو تحریمها»، «صیانت از کاربران فضای مجازی» و لایحه «حجاب و عفاف» که در فضای جامعه و نخبگان منتقدان بسیاری داشت به چشم میخورد.
به گزارش صدای ایران از هم میهن،مجلس دوره یازدهم با ایرادات و انتقادات به عملکردش به ایستگاه آخر رسید. ریاست این دوره مجلس را محمدباقر قالیباف بر عهده داشت و از همان سال اول برخی ایراداتی مانند دستکاری لوایح و طرحها، عدم اعلام وصول برخی استیضاحها و... را بر عملکرد هیاترئیسه و قالیباف وارد کردند.
طی همه این سالها خارج از مجلس هم بسیاری از تحلیلگران و البته مردم انتقاداتی بر عملکرد این مجلس وارد میکردند. ابتدای فعالیت این دوره از مجلس، سیاست خارجی و تصمیمات بینالمللی در آخرین سال فعالیت ریاستجمهوری حسن روحانی را با چالش روبهرو کرد.
با روی کار آمدن دولت سیزدهم اما رویکرد مجلس به سرعت تغییر کرد و همسو بودن مجلس و دولت سیزدهم دلیلی بود بر آنکه بخشی از انتقادات به مجلس به سمت جایگاه نظارتی سوق پیدا کند.
حالا که فعالیت مجلس یازدهم پایان یافته بیشتر نمایندگان این دوره (یازدهم) که صفت «انقلابی» را یدک میکشند انتقادات را نپذیرفتند.
در کارنامه مجلس یازدهم در پی التهابات اعتراضهای ۱۴۰۱ و اتفاقات پیش و پس از آن مصوبات و تلاشها برای تصویب قوانینی همچون«اقدام راهبردی برای لغو تحریمها»، «صیانت از کاربران فضای مجازی» و لایحه «حجاب و عفاف» که در فضای جامعه و نخبگان منتقدان بسیاری داشت به چشم میخورد.
جلال رشیدیکوچی، نماینده مرودشت در دوره یازدهم مجلس (که از منتقدان دولت سیزدهم و برخی از مصوبات مجلس یازدهم بود) در گفتوگویی به بررسی فعالیت و عملکرد ۴ ساله یازدهمین دوره از پارلمان کشور پرداخت که در زیر آمده است.
*دوره یازدهم مجلس تمام شد و هر مجلسی نقاط ضعف و قوتی دارد. شما بهعنوان نماینده دوره یازدهم مجلس، عملکرد آن را چگونه توصیف میکنید؟
من نقاط قوت مجلس یازدهم را نسبت به برخی مجالس زیاد میبینم چون قوانین خوبی را تصویب کردیم. رتبهبندی فرهنگیان، واردات خودرو، تسهیل صدور مجوز کسبوکار، قانون راهبردی (که مورد تایید مقام معظم رهبری هم قرار گرفت)، قانون حمایت از مقابله با فساد و سوتزنی، افزایش حقوق سربازان و... قوانینی بود که در این دوره از مجلس تصویب شد. از سوی دیگر با تمام اتفاقاتی که رخ داد در این مجلس قانون شفافیت تصویب شد و هیئت عالی نظارت در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز آن را تصویب کردند.
اما ضعف این مجلس به جنبه نظارتی آن برمیگردد. این مجلس میتوانست نظارت دقیقتر، بیتعارفتر و بیرودربایستی داشته باشد. درست است که در این دوره از مجلس سوال، تذکر و حتی استیضاح داشتیم اما جا داشت سوالات و استیضاحهای دیگری هم داشته باشیم. نقطه ضعف بزرگتر این مجلس که در دوره بعد خود را بیشتر نشان میدهد، حاشیههایی است که از درون مجلس برای نمایندگان بهوجود میآمد.
برخی از همکاران ما فضا و جایگاه مجلس را درست درک نکرده و تلاش میکردند با برخی از مصاحبهها و مطرح کردن طرحهایی که صرفاً زائیده ذهن یک نفر بود، فضای مجلس را به حاشیه ببرند. بیشترین آسیب از سوی این افراد به مجلس یازدهم وارد شد. تعداد این نمایندگان کم اما حواشی آنها زیاد بود. به نظرم در مجلس آینده تعداد این نمایندگان زیاد و به تبع آن حواشیشان هم زیاد است.
*با این تفاسیر چه نمرهای به مجلس یازدهم میدهید؟
بین 14 تا 16 میدهم البته از نظر من 14 نمره خوبی نیست. نمره خوب 18 تا 20 است. اما با توجه به قوانینی که در این دوره تصویب کردیم این نمره را میدهم. اما دولت قوانین را درست اجرا نکرد. رتبهبندی فرهنگیان را با آییننامههای داخلی آنطور که مدنظر مجلس بود اجرایی نکرد. دولت با افزایش تعرفهای که اعمال کرد و عرضه قطرهچکانی واردات خودرو باعث شد که حلاوت قانون واردات خودرو از دست برود اما اصل قوانین خوب بود.
* ۲۲۵ نماینده از رئیسی خواستند در انتخابات شرکت کند و پس از این اتفاق، قالیباف هم به انتخابات وارد نشد. با این موضوع فکر میکنید که مجلس میتوانست نظارت بیرودربایستی داشته باشد؟ اساساً موافق چنین رفتاری از سوی مجلس بودید؟
دعوت نمایندگان برای حضور یک فرد در انتخابات ریاستجمهوری کار اشتباهی بود و همان موقع هم اعتراض کردیم که این بر جنبه نظارتی مجلس اثر میگذارد. آقای جلالی، نماینده رفسنجان با تفکر جبهه پایداری امضاها را جمع میکرد. اگر کسی به جمع کردن امضا انتقاد میکرد یا از امضا امتناع میکرد بلافاصله به او برچسب میزدند.
*چه برچسبی؟
اینکه شما مخالف آمدن آقای رئیسی هستید و هنوز هیچ چیزی نشده با رئیسجمهوری انقلابی مخالفت میکنید؛ درحالیکه جایگاه نمایندگی برای ما مهم بود. من خودم به رئیسی رای دادم. اما این دلیل نمیشود که حتماً اقدامات او را تایید کنم. رفتار نمایندگان در این مورد درست نبود. اما اگر نمایندهای از فردی برای انتخابات ریاستجمهوری دعوت کند منافاتی با وظیفه او ندارد. اما اگر از خطای رئیسجمهوری چشمپوشی کرد یا روی آن سرپوش گذاشت، ایراد دارد.
*به نظر شما در دوره یازدهم مجلس بر خطاهای دولت سیزدهم سرپوش گذاشتند؟
بعضی از نمایندگان این سرپوش را گذاشتند و سعی کردند که رفتارهای به ضرر جامعه را توجیه کنند. هر کسی رئیسجمهوری باشد و به نفع کشور و مردم فعالیت کند، نمایندگان باید از او حمایت کنند و اگر جایی اتفاقی به ضرر کشور، جامعه و نظام است، باید به او انتقاد کنند. من در موضوعات خودرو، طرح صیانت، فیلترینگ و... انتقاد شدید به دولت کردم. البته فکر میکنم این انتقادها بیتاثیر نبود.
*به نظر شما این موضوع بر بررسی صلاحیتها تاثیر داشت و آیا ارتباطی میان این بخش از رفتارتان با ردصلاحیت داشته است؟
بله. چند بند برایم نوشتند؛ همانند بسیاری دیگر. عدم التزام به ولایت فقیه، قانون اساسی و جمهوری اسلامی.البته همانطور که ما را تایید کردند، به ردصلاحیت هم تمکین میکنیم و به نظرم هر اتفاقی افتاد به جز خیر و صلاح من چیزی نبود. الان هم با دیدن ورود بعضی از افرادی به مجلس، به خودم میگویم: «خدا را شکر که در مجلس نیستم. چون چهار سال مجبور میشدم با آنها کلنجار بروم و این کار بسیار سخت و طاقتفرساست.»
رفتارهای ناصواب و رقابتهای زشتی از برخی نمایندگان دوره جدید شاهد بودیم که بیشتر درونحزبی بود اما در مجلس دوازدهم استمرار خواهد داشت. ضرر آن را مردم و نظام میدهند. هرچند که مردم خود را جدا کردند و این پنجه کشیدن به صورت آنها را تماشا میکنند.
*شما به عنوان یکی از مخالفان مصوباتی مانند لایحه صیانت از کاربران در فضای مجازی در میان مردم شناخته شدید. تحلیلتان از ارتباط مجلس و دولت چیست؟
اگر انتقادی میکنیم از سر دلسوزی است. بهعنوان مثال اگر من با گشت ارشاد مخالفم دنبال ولنگاری و بیبندوباری نیستم، از سر دلسوزی میگویم این روش جواب نداده است. نهتنها آسیبی را کاهش نداده بلکه افزایش داده و تکرار آن به ضرر کشور است. موضوع این است؛ ما برای چه کسانی حکومت میکنیم؟ حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری هم بارها فرمودند که مهمترین سرمایه یک نظام مردم هستند.
وقتی با رفتارهای غلط این سرمایه را آب کرده و از دست میدهیم، وقتی مردم را بیاعتماد میکنیم، در حقیقت به کشور و نظام و مردم آسیب میرسد. عدهای بر موضوعات خاص اصرار دارند و باید با بحث و کنکاش برسیم به اینکه چرا از روشهایی که نتایج ناگوار و بدی را در پی داشته استفاده میکنند؟ تمام صنعت خودروی ما را دو نفر بسیار عامیانه تعریف کردند؛ یکی مدیر ایرانخودرو که گفت: «پژو پارس 20 سال است که (آدم) میکشد 6 ماه دیگر هم بکشد.»
دوم رئیس قطعهسازی که به نظرم خوشحال بود از ردصلاحیت من و با ذوق گفت: «ما ارز برای شیرخشک نداریم چرا باید ماشین وارد کنیم.» در خوشبینانهترین حالت این نهایت نافهمی و کجفهمی یک فرد است. اما بعید است این افراد ندانند اگر صنعت خودرو درست شود بسیاری از مشکلات حلوفصل میشود.
مصرف سوخت، آلودگی هوا، تصادفات و کشتهها کاهش و رضایتمندی افزایش مییابد. از منبع صرفهجویی سوخت و آلودگی هوا میتوان بسیاری از هزینهها را جبران و حتی کسری بودجه دولت را حل کرد. شخصی مانند من برای این کشور و نظام هزینه زیادی داده، پس اگر انتقادی میکنیم از سر دلسوزی است. آقایان باید بفهمند که ما دشمن یا نفوذی نیستیم.
*چرا مجلس و دولت بسیاری از اتفاقات را به گردن دشمن میاندازند؟ اگر دشمن به این راحتی بر اقتصاد، امنیت و جامعه کشور تاثیر میگذارد چه نیازی به وجود نماینده مجلس و مسئول است؟
به نظر من مهمترین هدف دشمن (هر کسی که هست) ایجاد فاصله بین مردم و دولت، همچنین ایجاد بدبینی بین مردم و دولت است. وقتی این فاصله و بدبینی ایجاد شود، عملاً فروپاشی اتفاق میافتد. دشمن همیشه دنبال این بوده که کشور و حکومت را ساقط کند و به اهداف خود برسد و وسیله این هدف را پیدا میکند که تحریم اقتصادی، افزایش نارضایتی مانند انقلابهای مخملی در کشورهای دیگر یا حمله نظامی است. هر کسی که در هر لباس، ملیتی، زبان و دینی دنبال جدایی حاکمیت و مردم باشد و بدبینی ایجاد کند، دشمن است.
*مسئولان بیتدبیر هم جزو دشمن محسوب میشوند؟
قطعاً آنها در صدر لیست در کنار آمریکاییها و اسرائیلیها قرار میگیرند. امیدوارم از سر بیتدبیری باشد. وقتی یک مسئول میداند با گفتن یک حرف اکثریت جامعه را نسبت به حاکمیت یا حکومت خشمگین میکند، با گفتن آن دشمنی میکند. حتماً نباید فردی از موساد و MI6 باشید، یک حرف که باعث خشم میشود هم دشمنی محسوب میشود.
*به نظر شما این بیتدبیریها بین حکومت و مردم فاصله ایجاد کرده است؟
قطعاً این اتفاق رخ داده است. اگر مشارکت تهران در انتخابات را از 70 درصد در نظر بگیریم، آرای باطله و برگه سفیدها را جدا کنیم، در مرحله دوم انتخابات مجلس 4 تا 5 درصد در تهران مشارکت داشتند. آرای سفید به معنای آن است که مردم رای دادن را فریضه میدانند و به ما میگویند ما انتخابات را قبول داریم اما شما را قبول نداریم. این شرایط نگرانکننده است. اما 8 ماه پیش گفتم که عدهای با ایجاد دوقطبی بهدنبال آن هستند که با افزایش نارضایتیها طرفداران خود را پای صندوقهای رای آورده و با رای حداقلی وارد مجلس شوند.
*این عده حداقلی در مجلس قدرت گرفتهاند؟
بله. بارها گفتهام که رای بدهیم یا ندهیم این مجلس و مجلس بعدی هم شکل میگیرد و هر نماینده یک رای، قدرت و اثرگذاری دارد. در حال حاضر 8 تا 15 درصدی که وارد مجلس شدند قدرت دارند و قانون تصویب میکنند. آنها میتوانند قوانینی تصویب کنند که به ضرر مردم باشد یا حداقل با وجود آن قوانین حال مردم خوب نیست.
*از طرح صیانت یاد کردید. شما بعد از مطرح شدن این طرح گفتید این طرح پشت درهای بسته مورد بررسی قرار گرفته است. پس از آن &#۳۹;گفتند تصویب این طرح ۱۰ دقیقه طول میکشد. چرا تصویب این طرح به مجلس یازدهم نرسید؟
مخالفت تعدادی از نمایندگان با طرح صیانت باعث شد که این طرح در مجلس یازدهم رای نیاورد. من هم جزو مخالفان بودم. چند وقت قبل هم این طرح در دستورکار مجلس قرار گرفت اما با کمک همکارانم و رسانهها اجازه ندادیم در مجلس یازدهم تصویب شود. کمااینکه فضا هم برای تصویب آن فراهم بود و ما تلاش بسیاری کردیم که نمایندگان را قانع کنیم تا کمیسیون اصل 85 آن ملغی و این طرح بایکوت شود. اما حسی به من میگوید طرح صیانت در مجلس دوازدهم به احتمال زیاد تصویب شود.
*چه شد که تصمیم گرفتید بهعنوان مخالف این طرح تا این حد فعالیت کنید؟
مهمترین مشکل طرح صیانت عدم آگاهی مردم بود. ایراد این بود که برای تصویب طرحی که با زندگی 80 میلیون ارتباط دارد، حداقل باید به مردم آگاهی داد و نگرانی و دغدغه را از ذهن آنها پاک کرد تا مشخص شود که قرار است ما در جزئیترین شئونات زندگی شما دخالت کنیم یا خیر. ایراد مهم دیگر این بود که مردم نسبت به چنین طرحهایی ذهنیت بدی داشتند و اعتمادشان از بین رفته بود.
ایرادات شکلی قانونی هم به طرح صیانت مطرح شد. یکی از موضوعات طرح صیانت بحث ایجاد فضای راحتتر برای فیلتر بود اما در حوادث بعدی این فیلتر انجام شد. ضمن آنکه برخی این طرح را بهعنوان طرح حاکمیت مطرح کردند درصورتیکه واقعاً اینگونه نبود. هیچکدام از ما مخالف قانونمند کردن فضای مجازی نیستیم اما نباید به بهانه قانونمند کردن در جزئیترین رفتار و زندگی مردم ورود کنیم. من خوشحالم که طرح صیانت نرسید.
*مجلس دهم با اعتراضات سالهای ۹۶ و ۹۸ روبهرو شد و نمایندگان مجلس نسبت به آن بیاعتنا نبودند و حتی استیضاح وزیر کشور را مطرح کردند. مجلس یازدهم هم با اعتراضات ۱۴۰۱ روبهرو شد، اما رویارویی نمایندگان مجلس یازدهم طوری بود که برخی تحلیل کردند نمایندگان مردم نبودند بلکه نمایندگان دولت بودند. چند نماینده معدودی که به اعتراضات ۱۴۰۱ واکنش نشان دادند هم با مشکلاتی دست به گریبان شدند. تحلیلتان از عملکرد نمایندگان در دوره یازدهم مجلس درباره این مواجهه چیست؟
در سالهای اخیر اتفاقات مشابه 1401 را تجربه کردیم اما به نظرم 1401 قویترین اتفاق بود. شاید عدهای سال 88 را بزرگتر بدانند اما من 1401 را بزرگتر و عمیقتر میدانم چون اتفاقات 88 سیاسی بود اما 1401 اجتماعی بود به همین دلیل در جامعه اثربخشی بیشتری داشت. اتفاقات 1401 حاصل دسترنج دو گروه بود؛ گروهی که در خارج از کشور بودند و گروه دیگر افرادی که در داخل کشور فضا را برای خارج فراهم کردند.
فعالیت و نوع برخورد گشت ارشاد را در اتفاقات سال 1401 بسیار اثرگذار بود و خوراک لازم برای رسانههای خارجی و براندازان توسط گشت ارشاد ایجاد شد. نگرانی من از این است که این اتفاقات دوباره در حال تکرار است. ویدئوهایی که آن زمان مردم از برخورد نامناسب برخی در مجموعه گشت ارشاد با دختران و زنان میگرفتند، نعل به نعل در حال تکرار است.
به نظر من آنها دولبه یک قیچی بودند و آن اتفاقات ناگوار افتاد، دو قطبی ایجاد شد و خشم جامعه خود را نشان داد و باعث شد که بسیاری آسیب ببینند. من یکطرفه به این موضوع نگاه نمیکنم. آن جوانی که پای ماهواره نشسته و ذهنش توسط اخبار درست و غلط به شدت بمباران میشود، یک لحظه دچار جنون میشود، چاقو را برمیدارد و دو بسیجی که برای تامین امنیت آمدهاند را به شهادت میرساند و خودش هم اعدام میشود.
در آن شرایط همه از جمله نیروهای امنیتی، بسیج، مردم، جوانهایمان آسیب دیدند. از همه مهمتر ناامیدی ایجاد و شکاف و گسل بیاعتمادی عمیق شد، حرمتهایی شکسته شد و اتفاقات تلخ، تأسفبار و ترسناکی از هر دو طرف رخ داد؛ از جمله آسیبهای جدی اتفاقات سال 1401 بود. در این میان بیانیهای توسط نمایندگان مجلس امضا شد که یک عبارت نادرست وجود داشت که گفتم آن را حذف کنند.
در این بیانیه نوشته بود: «کسانی که دست به اسلحه شدند، محارب بوده و باید قصاص شوند.» معتقد بودم که وظیفه مجلس تشخیص محارب و صدور حکم نیست بلکه در حیطه وظایف قوهقضائیه است. اما این عبارات حذف نشد و ذهنیتهایی ایجاد شد. البته این را هم بگویم که کمیسیون امور داخلی که من عضو آن هستم راجع به اتفاقاتی که افتاد بهویژه فوت خانم امینی گزارش دقیقی را ارائه کرد. من این موضوع را گفتم و بسیاری به من حمله کردند.
*شما قبل از اتمام تحقیقات صحبت کردید...
جمعبندیها همان صحبت من بود که یک روز بعد اعلام شد. من نمیخواهم در این مورد صحبت کنم اما صحبتهایم تقطیع شد. در تحقیق از فیلمها، مصاحبه با افراد حاضر در ون و گزارش پزشکی قانونی به این نتیجه رسیدیم که ضرب و شتمی اتفاق نیفتاده است. اما نکته این است که مردم حرف ما را قبول نکردند. در مسئله خانم شاکرمی هم سوال اصلی و دغدغه من این است که چرا اکثریت دلایل متقن حاکمیت را نمیپذیرند و به صحبتهای غیرمستند، سندسازیها و جعلها استناد میکنند؟ چرا به نقطهای رسیدهایم که هر چقدر سند دقیق و منطقی ارائه میکنیم باز هم مردم نگاه منفی دارند و جبههگیری میکنند؟
ما سند رسمی پزشکی قانونی را اعلام کردیم اما خیلی یا برخی آن را نپذیرفتند. البته رفتارها و صحنههایی که قبل از آن در ویدئوها دیده بودند، این موضوعات باید از لحاظ جامعهشناسی بررسی شود. وقتی در ویدئوهای قبل دیدند که یک مامور نیروی انتظامی در گشت ارشاد خانمی را با زور به ون میبرد، مردم میگویند با قبلی اینطور رفتار کردند پس این هم همان رفتار را کردهاند.
من از این موضوعات دفاع نمیکنم یا آنها را رد، بلکه اثر آن را روی روح و روان مردم تحلیل میکنم. وقتی در آن اتفاقات چند مامور نیروی انتظامی با یک خانم رفتار دور از انتظار و خشنی داشتند، بنابراین مردم قبول نمیکنند که نیروی انتظامی در جایی که دوربین نیست درست رفتار کند. این موضوعات میتواند دلیلی باشد که بعد سند و مدرک را قبول نکنند. در کنار این اتفاقات پمپاژ اخبار دروغی در خارج از کشور هم مزید بر علت شده بود. من غصه میخورم از اینکه به جایی رسیدهایم که مردم حرف خارجیها را بیشتر قبول میکنند.
*عملکرد مسئولان هم در قبول نکردن حرفهای مستند دخیل است؟
دلایل زیادی دارد. در سیل اخیر، مسئول بحران مشهد به راحتی میگوید: «سیلی اتفاق نیفتاده است.» او احتمالاً با نگاه آرام کردن جامعه این حرف را میزند اما بهعنوان یک دروغگو به مردم معرفی میشود و این رفتار باعث میشود مردم حرفهای ما را قبول نکنند. برای مثال تخلفی در یکی از حوزههای علمیه اتفاق افتاده است. اسناد آن متقن است. این مسئول حوزه اول انکار میکند، بعد میگوید جعل کردند، سپس میگوید به من نارو زدند، در نهایت میگوید اشتباه کردم.
اگر تخلفی توسط فرد عادی صورت گیرد، میلیونها نفر او را نمیشناسند و هزاران سخنرانی نکرده که مردم را به دین، پاکدستی و تقوا دعوت کند. بنابراین تخلف یک فرد عادی اثر زیادی در جامعه ندارد. اما وقتی شبهاتی درباره مسئولی که مردم را به دین، ایمان و تقوا دعوت کرده، مطرح شده (که دست بر قضا به اعتراف خودشان آن شبهات درست است) چرا دوباره به نمازجمعه میآید؟ باید با این فرد برخورد میشد نه اینکه هفته بعد برود نمازجمعه.
این بیاعتمادی به وجود میآورد و یک جوان میگوید: «تمام افراد مثل ایشان سابقه دارند.» من راجع به نمازجمعه صحبت نمیکنم بلکه دلسوزانه راجع به اعتمادی که در جوانان از بین رفته میگویم. تا چه زمانی نظام، انقلاب و جمهوری اسلامی را پای یکسری قربانی کنیم که از صدقه جمهوری اسلامی به جایگاهی رسیدهاند؟ چرا متخلفان را پای جمهوری اسلامی قربانی نمیکنیم تا مردم به ما اعتماد کنند؟
*به نظر شما تلاش برخی نمایندگان مجلس یازدهم برای به نتیجه رسیدن لایحه «حجاب و عفاف» عجیب نبود؟ درحالیکه مردم موضوعات معیشتی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را مطالبه میکردند...
هنوز ایرادات شورای نگهبان به لایحه حجاب وجود دارد. لایحه حجاب با آن چیزی که در مجلس پخته شد فرق دارد. مجلس تلاش کرد که زهر لایحه حجاب را بگیرد.
*چطور ۱۵ ماده به مجلس آمد و تبدیل به ۷۲ ماده شد را زهرگیری این لایحه ارزیابی میکنید؟
شاید این 72 ماده اثربخشی کمتری نسبت به 15 ماده اولیه داشته باشد. آنچه که دیدم آقای قالیباف و مرکز پژوهشهای مجلس تلاش کردند که جلوی تندروی برخی در این لایحه را بگیرند. اما از مفاد آن خبر ندارم چون در کمیسیون ویژه بررسی شد و به صحن نیامد. نگاه من این است که مردم با مشکلات اساسی مانند معیشت، مسکن، اقتصاد، خودرو، اشتغال و... که همه مردم با آن دست به گریبانند؛ اگر از این مثلاً 5 مشکل 3 مسئله را درست حل کنیم و به مردم بگوییم شما هم رعایت کنید، آنها همراهی میکنند.
اما مقوله حجاب که کاملاً فرهنگی و اجتماعی بود با رفتار نادرست برخی از مسئولان حجاب به یک مشکل سیاسی – امنیتی تبدیل شد. مشکل اجتماعی و فرهنگی با کار سرهنگی درست نمیشود. من به نیروی انتظامی حق میدهم چون به آنها دستور میدهند و باید اجرا کند. اما بقیه نهادها چه کار کردند؟ اول باید حجاب را بهعنوان یک معروف جا بیاندازیم بعد به آن امر کنیم؟ آیا اقدامات سلبی که انجام شده اثربخش بوده یا خیر؟ اگر اثربخش بوده ادامه دهیم اما اگر اثربخش نبوده چرا باید ادامه دهیم؟
کار ایجابی هم بلد نیستیم چون عموم جامعه را درک نکرده و نفهمیدیم. من گفتم عدهای از مسئولان ما نمیخواهند مشکلات مردم را بفهمند و بپذیرند، چون برخی از منافع آنها به خطر میافتد که تنها منافع مالی هم نیست. بنابراین برای چیزی که نفهمیدند و نپذیرفتند راهکار ارائه میدهند که خطاست.
*یکی از اقدامات مجلس ریلگذاری برای دولت است در جهت توسعه و آبادانی کشور. مجلس یازدهم در دوره روحانی با برجام که شاید شرایط کشور را تغییر میداد، همراهی نکرد. آیا مجلس یازدهم سنگاندازی کرد که برجام در دوره روحانی به نتیجه نرسد و در دوره دیگری برجام امضا شود که به نام جریان سیاسی خودشان تمام شود؟
اینکه مجلس با هدف به سرانجام نرساندن برجام توسط روحانی و نفر بعدی آن را به سرانجام برساند، نه تایید میکنم نه رد. قصه برجام طولانی و پیچیده است تا جایی که دیگر برجام آقای روحانی و برجام آقای رئیسی هیچ فرقی با هم نمیکند. آقای روحانی گفته بود امضای کری تضمین است اینها گفتند مصاحبه بایدن هم تضمین است. مسئله این است که چرا منافع ملی را در مسائل باندها و مسائل حزبی سیاسی قربانی میکنیم؟
اگر واقعاً برجام تصمیم حاکمیت بود نه دولت چرا عدهای آن را آتش زدند و در مجلس آن را پاره کردند؟ اگر نه چرا یک عدهای گفتند تصمیم حاکمیتی است؟ دیدم آنهایی که به برجامِ روحانی معترض بودند، موافق برجامِ آقای رئیسی بودند که شل و ولتر بود. این دوگانگی و پارادوکسها برای من ایجاد شد و به خودشان هم گفتم. شاید جواب سوال شما این باشد که چرا با آن مخالفت میکردید و با این موافقید؟
*وقتی این سوال را از آنها میپرسیدید، چه جوابی میدادند؟
نظرشان نزدیک به سوال شما بود درحالیکه نباید نگاه به منافع ملی اینقدر حزبی و جریانی باشد. همانطور که آمریکاییها بر سر منافع ملی خود با احدی تعارف ندارند، چه ترامپ باشد یا اوباما و بایدن. اگر آقای رئیسی اقدامی در راستای منافع کشور انجام داده، بگوییم این کار خوب است. فرقی نداشته باشد که احمدینژاد، خاتمی، هاشمی یا روحانی انجام داده باشد، بگوییم این کار خوب بود اما این ایراد را داشت. هر کسی برای اعتلای نام ایران قدمی برداشته قابل احترام است. اگر هر کسی برای زمین زدن نام ایران دانسته قدمی برداشته باید به او انتقاد کرد نه توهین و تهمت تا بسیاری از دعواها از بین برود.
ما نظام را پای آنهایی قربانی کردیم که باعث آسیب به نظام، کشور و مردم شدند، درحالیکه باید آنها را پای مردم، کشور و نظام قربانی کنیم. ما شاخصهای انقلاب را فراموش کردهایم و انقلاب و انقلابیگری را با عدهای میسنجیم درحالیکه این روش اشتباه است چراکه وقتی آن شخص خطایی کند، مردم آن را پای انقلاب و نظام میگذارند. همانطور که وقتی آقای صدیقی خطا کرد و مردم نگفتند: «آقای صدیقی.» بلکه گفتند: «امام جمعه تهران که به حاکمیت وصل است.» وقتی جلال رشیدیکوچی خطایی کند مردم نمیگویند جلال رشیدی میگویند نماینده مجلس، همان فردی که از خودشان است.
*موضوع خودروهای شاسیبلند در دوره یازدهم مجلس مطرح شد. آیا در مجلس و هیئترئیسه این شائبه به درستی پیگیری شد؟
تا جایی که من اطلاع دارم هیئت رئیسه مجلس و هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان (با ریاست آقای ذوالنوری) این موضوع را بهصورت ویژه پیگیری کردند اما نتایج آن را علنی اعلام نکردند. اما موضوع این است که «رطب خورده کی منع رطب کند؟» حرف من این است؛ اگر مسئولان از چیزی که برای مردم ممنوع یا محدود شده استفاده کنند باعث ناراحتی مردم میشود. شما برای مردم ماشین خوب با قیمت مناسب بیاورید و به جای فیدلیتی بنز سوار شوید. وقتی مردم هم بتوانند بنز سوار شوند، کسی اعتراض نمیکند. اما زمانی که مردم را به پراید و سمند و... محدود کردی و فیدلیتی سوار میشوی، مردم ناراحت میشوند.
مثال بهتر این است که من جایی سخنرانی داشتم مردم پرسیدند: «گوشی شما چیست؟» گفتم: «آیفون.» بازخورد مردم خیلی خوب بود. 95 درصد گفتند: «نوش جانت که آیفون داری.» چون من تلاش کردم که ممنوعیت آیفون برداشته شود. شما ماشین با قیمت جهانی و تعرفه معقول (نه 170درصدی) به مردم بدهید، بعد بگویید بنزین از آب معدنی ارزانتر است و باید گران شود. ما زمانی اجازه داریم قیمت بنزین را با کشورهای اروپایی و خلیجفارس مقایسه کنیم که درآمد مردم، امکانات و رفاهیات مردم هم مانند کشورهای اروپایی باشد.
مردم از تناقض، بیعدالتی و تبعیض ناراحت هستند. از این ناراحتند که فلان مسئول میگوید: «به خودمان لنگ ببندیم.» اما خانهاش چسبیده به کاخ نیاوران است. از آن مسئولی که میگوید: «باید یک وعده غذا بخوریم.» اما پشت میز غذاهای چرب مینشیند. اول باید مانند آحاد مردم زندگی کنید بعد به نصیحت آنها بپردازید.
*مجلس یازدهم با شعار بهبود معیشت مردم روی کار آمد. به نظر شما عملکرد مجلس در راستای بهبود شرایط اقتصادی و معیشتی مردم یا ثابت نگهداشتن اقتصاد کشور چطور بود؟
اثرگذاری دولت به منزله قوه مجریه در اقتصاد بیشتر از مجلس است چون ابزارهای بیشتری دارد. مجلس نمیتواند روی بانک مرکزی، معاونان رئیسجمهوری و تصمیمات آنها و حتی روی لایحه بودجه (جز درصد بسیار کمی) نظارت داشته باشد. مصوبات مجلس هم اگر درست اجرا نشود اثر معکوس میگذارد. به عنوان مثال واردات خودرو توسط مجلس مصوب شد و اگر این مصوبه درست اجرا شده بود قیمت خودرو کاهش مییافت.
اما دولت با یک آییننامه بد و تعرفههای فضایی واردات خودرو را کاهش داد و قیمت خودرو افزایش یافت. بنابراین مجلس اثربخشی کمتری دارد. اما تجربه داشتم که بسیاری از آقایان فکر میکنند یکتنه میتوانند در مجلس شقالقمر کنند. مجلس جایی برای تصمیمگیری جمعی با اختیارات مشخص است. کاش افراد قبل از کاندیداتوری، آییننامه داخلی و اختیارات نمایندگان در قانون اساسی را مطالعه و آن را باور کنند.
کار نماینده مجلس آسفالت کردن، تجهیز بیمارستان، ساخت راه و... نیست اما از 290 نماینده 220 نفر دنبال این موضوعات هستند. به همین دلیل به جای آنکه وزیری که به درد نمیخورد را استیضاح کنند از استیضاح به عنوان یک اهرم استفاده میکنند. بسیاری از نمایندگان که وارد مجلس شدند فکر میکنند رئیسجمهور هستند درصورتیکه نماینده مجلس اختیارات مشخصی دارد و باید با خرد جمعی کار خود را پیش ببرد.