فائزه هاشمی: در اوین پینگ‌پنگ یاد می‌دادم!

کد خبر: ۲۹۳۲۲
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۳ - ۱۹:۳۳
دختر آیت‌ا... هاشمی بر لزوم ورزش تاکید زیادی دارد و آن زمان که دوران محکومیت خود را در زندان می‌گذراند نیز از ورزش غافل نشد. خبرآنلاین نوشت؛ او امکانات ورزشی زندان را تحسین می‌کند و اینکه آنها محدودیت یا موانعی برای ورزش در ساعات مختلف نداشته‌اند. فائزه هاشمی در گفت‌وگویی به ورزش در زندان پرداخت که در ادامه می‌خوانید: 

خانم هاشمی در زندان ورزش می‌کردید؟

بله.

چطور ورزش می‌کردید؟

آنجا امکانات ورزشی خوب بود یعنی یکی، دو سال گذشته قبل از اینکه من بروم زندان، آقای مرعشی یکسال زندان رفت و در آنجا باعث خیر شده بود. به دلیل اینکه با مدیران زندان از قبل آشنایی داشت و آنها هم کرمانی بودند و او هم پیگیری کرد که اجازه بدهند وسایل ورزشی وارد زندان شود. من که رفتم مثل یک باشگاه درست و حسابی، آنجا امکانات داشتیم. هم وسایل بدنسازی بود هم میز پینگ‌پنگ و بدمینتون هم داشتیم. والیبال هم موقع آمدنم (آزادشدن) راه افتاد؛ یعنی حیاط بند را برای زمین والیبال آماده می‌کردند که به عمر من قد نداد و نتوانستم والیبال بازی کنم. ولی خوب بود یعنی آنجا به بعضی از زندانی‌ها چند تا از این ورزش‌ها را یاد دادم و فضای خوبی راه افتاده بود. 

برنامه ورزشی‌تان چگونه بود؟ هر وقت می‌خواستید آزاد بودید که ورزش کنید؟

بله، زمان ما آزاد بود. یعنی دست خودمان بود. ما بند عمومی نبودیم بند دیگری بودیم ولی هر کسی برنامه‌اش دست خودش بود و باشگاه از ساعت 6 یا 8 صبح باز می‌شد تا 6 یا 8 بعدازظهر و معمولاً تا اذان، شاید هم کمی بیشتر دایر بود هر کسی هر موقع دلش می‌خواست می‌رفت باشگاه بند و ورزش می‌کرد و کارش را انجام می‌داد، برنامه خاصی نداشت.

پای ورزش هم داشتید؟

در پینگ‌پنگ چندتا از بچه‌ها بودند که باهم بازی می‌کردیم در بدمینتون هم چند رقیب داشتم که با هم بازی می‌کردیم دستگاه‌ها که دیگه پا نمی‌خواست، خودمان می‌رفتیم با دستگاه‌ها کار می‌کردیم.

در رقابت‌ها می‌بردید یا می‌باختید؟

بیشتر می‌بردم. 

می بازاندند خودشان رو!

نه! ولی بیشتر می‌بردم اصلاً هیچ‌وقت نباختم شاید فقط یک‌بار در پینگ‌پنگ باختم؛ بیشتر چون بدمینتون رقابتی بود و شمارش نداشتیم دیگه «برنده باقی» بازی می‌کردیم ولی پینگ‌پنگ رو معمولا می‌بردم.

آنجا چطور ورزش می‌کردید؟

هر روز سعی می‌کردم ورزش کنم. البته اواخر دو یا سه ماه آخر کار هویه یاد گرفته بودم یادگاری رومیزی و این چیزها درست می‌کردم و و وقت نمی‌کردم بروم ورزش کنم. فقط عجله داشتم که یک عالم که یادگاری می‌برم بیرون و به یکسری از هم‌بندی‌هامون هم که می‌خواستم یادگاری بدهم و برای آقایان و مردها هم، یک خرده کم ورزش می‌کردم ولی در دو سه ماه اول خوب ورزش کردم.

خاطره خوبی هم دارید از ورزش؟

اونجا واقعا همه خاطره‌هاش خوب بود خیلی لذت بردم از آن شش ماهه و واقعا دعا می‌کنم به جان کسانی که من را فرستادند زندان.

خاطره‌ای به ذهن‌تان نرسید؟

خاطره خاصی که حالا از ورزش بگم که نه، چون اونجا همش برای من خاطره بود واقعا، چیز خاصی که می‌خوام بگم براتون نه نبود. یک مدت پیگیری کردیم از مدیر زندان، از خانمی بود که مدیر بند ما یعنی بند زنان که می‌خواهیم مسابقه بدهیم چون تیم پینگ‌پنگ برای خودمان درست کرده بودیم که خواهشاً یک کسی را بیارید که مسابقه بدهیم چون برای زنان عمومی می‌برند. یعنی در بندهای عمومی گاهی اوقات تیم می‌رود برای مسابقات اما این خواست محقق نشد!
 
نظر شما
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار