فرمانده پیشمرگهها: قاسم سلیمانی فرمانده با جراتی است
وقتی بخواهیم تلفظش کنیم، میشود «کیوان»، اما در اصل اسم این
پادگان مهم در «کرکوک»، «k1» است؛ نقطهای مهم و استراتژیک در جنگ علیه
«داعش» که این روزها با پیشروی نیروهای متخاصم به سمت شرق عراق دوباره به
صدر اخبار بازگشته است؛ پادگانی سوتوکور که یادآور فرار تاریخی ارتش عراق
است؛ ارتشی که به محض اطلاع از حمله «داعش»، همهچیز را در پادگان رها کرد و
بر خلاف تمام قوانین نظامی، با ترک محل خدمت خود، عملا شرایط تسلط
«داعش»یها به «کرکوک» را فراهم کرد.
شاید اگر نیروهای پیشمرگه نبودند و پیشدستی نمیکردند امروز شرایط جنگ در عراق به گونه دیگری بود اما «هیوا رسولعمرلطیف»، فرمانده نیروهای محور جنوبی «کرکوک» که در این پادگان مستقر است به «شرق» میگوید پیشمرگهها با حمایت ایران و آمریکا میتوانند به این جنگ پایان دهند و در این گفتوگو بیش از هر چیز به نقش سردار سلیمانی و سپاه ایران در نبرد علیه «داعش» اشاره میکند.
بهعنوان اولین سوال بفرمایید که چه شد جنگ به نقاط کردنشین عراق رسید و این محور را هم وارد نبردی خونین کرد؟
پیش از هرچیز به شما خوشامد میگویم و عذرخواهی میکنم که نمیتوانم به فارسی تکلم کنم. «داعش» در ششمآگوست موصل را تصرف کرد و نقشهاش این بود که مستقیما، اقلیم کردستان را هم تصرف کند، چراکه در «کرکوک»، «داعش» میتوانست به برخی از اهداف مهمش دست پیدا کند. برای پیبردن به این نقشه باید شرایط ویژه «کرکوک» را بشناسیم.
این شهر هم مانند موصل، دارای ملیتها و آیینهای فراوان است: کرد، ترکمن، شیعه، مسیحی و آشوری در «کرکوک» زندگی میکنند. از جنبه مذهبی نیز اعراب «کرکوک» هم سنیاند و هم شیعه و کردها که اکثریت بافت جمعیتی «کرکوک» را تشکیل میدهند. فراوانی نفت در «کرکوک»، «داعش» را به طمع واداشته بود و برای نیل به این هدف در منطقه «حویجه»- جنوب «کرکوک»- که عموما اعراب سنی در آن زندگی میکنند، تحرکاتی داشت تا با تصرف حویجه و مسلح کردن آنها، رهسپار «کرکوک» شود.
کردها چه زمانی وارد این نبرد شدند؟
ما بهعنوان نیروهای پیشمرگه کردستان با شرایطی که پیش آمده بود، احساس خطر کردیم و به همین دلیل، ابتدا دوگردان نظامی برای دفاع از «کرکوک» به آن منطقه فرستادیم. این اتفاق همزمان بود با مشاهده ضعفهای بنیادی ارتش عراق و تسلیم زودهنگام آنان؛ ارتشی که با کوچکترین بادها لرزید و مردم عراق، تنها شاهدان آن هستند.
وارد پادگان که شدیم، این حس فرار در ما هم ایجاد شد، چطور این میزان تجهیزات را رها کرده و فرار کردهاند؟
برای مثال در همین پادگان، فرماندهان ارتش عراق خودشان را بهراحتی تسلیم دشمن کردند؛ حتی در مقابل پول چه سوداهایی که نکردند! من در استانداری نشسته بودم، یکی از آن فرماندهان را گرفته بودند که نزدیک 220هزاردلار در کولهاش داشت. آن زمان بود که به این نتیجه رسیدیم آنها در مقابل پول وظیفه نظامی خود را رها کردهاند. خود دولت عراق میتواند در این زمینه تحقیق بهعمل آورد و صحت این حرفها را بسنجد. ارتش عراق هیچگونه مقاومتی نکرد و نیروهای پیشمرگه مجبور شدند کمکم پیشروی کنند.
ابتدا سمت جنوب رفتیم، یعنی جایی که پروژه آبرسانی «کرکوک» در حال انجام بود. آن منطقه، مناسب تشخیص داده شد تا نیروهای پیشمرگه استقرار یابند و جبههای درست کند. آن طرف این جبههها- یعنی آن طرف پروژه آبرسانی- تماما روستاهای عربنشین، سنیاند و این طرف هم روستاهایی که متشکل از شهروندان کرد، ترکمن و همینطور بهلحاظ مذهبی متشکل از شیعهها و سنیهاست. انتخاب این نقطه استراتژیک به این دلیل بود، علاوه بر آنکه برای چنین انتخابی با دکترنجمالدین، استاندار کرد «کرکوک»، کاکآسو رییس ناحیه، خالدشوانی و دیگر مقامات «کرکوک»ی جلسهای تشکیل دادیم با محوریت حفاظت سریع از «کرکوک».
تصمیم گرفته شد من سرپرستی نیروهای پیشمرگه را برعهده بگیرم و آنها را سامان بدهم که این کار، نیازمند ارسال نیروهای بیشتر بود. به همین دلیل مقرر شد که گردانهای دیگر را هم اضافه کنیم. آنها هم در محورهایی که برایشان تعیین شده بود، مستقر شدند و این محور، «محور جنوبی «کرکوک»» نامگذاری شد که 65کیلومتر طول دارد. در پهنای 28کیلومتر هم نیروها را در نقطه جنوبی شهر «کرکوک» روانه کردیم تا اگر درگیری اتفاق افتاد از همان نقطه دفاع کنیم که گلولههای توپدشمن به «کرکوک» نرسند.
هنگام برنامهریزیها، آیا «داعش» توانست فعالیتی در جبههها انجام دهد؟
بله، متاسفانه روستای «بشیر» که در ششکیلومتری بخش پایینی «کرکوک» و نزدیک «دوزخورماتو» قرار داشت مورد حمله «داعش» قرار گرفت. افراد این روستا همه ترکمنهای شیعه بودند و ما نتوانستیم به داد آنها برسیم؛ «داعش» حمله سختی به «بشیر» کرد و قتلعامی به راه انداخت. سر 30نفر را بریدند و بسیاری را هم اسیر کردند. در جریان این حمله وحشیانه، مردم فرار را بر قرار ترجیح داده بودند. وقتی ما به آنجا رسیدیم، خودم با چشم خودم شاهد این فاجعه بودم. از نیروهای پیشمرگه، شششهید هم دادیم اما با این وجود نتوانستیم این روستا را باز پس بگیریم.
سرانجام این روستا چه شد؟
بعد از کنترل آن روستا توسط نیروهای سنیمذهب محلی که «داعش»ی نبودند، نزاعهای قدیمی بر سر زمین بین اهالی دوباره آغاز شد و چون از کنترل ما خارج بود، همان حد آب را بهعنوان مرز انتخاب کردیم و برای مدتی طولانی در همین بخش جنگ جریان داشت. در این مدت «داعش» 14بار هجوم آورد که همه آنها دفع شد اما سر جمع 53شهید دادیم و 400زخمی! با این همه توانستیم خطر را دفع کنیم تا اینکه سرانجام نیروهای عراقی اعم از «بدر» و «عصائب» و... آمدند که ما را یاری کنند.
این نیروها آمدند و حرفشان این بود که به ما کمک میکنند تا «داعش» را از دوزخورماتو و چند نقطه دیگر که به «بشیر» و «کرکوک» میرسند، دور کنیم. ما هم قبول کردیم و توافقی بین ما ایجاد شد. قرار بود در 30سپتامبر با همدیگر به نیروهای حاضر در منطقه حمله کنیم، ما هم بر اساس همین توافق، حمله را آغاز کردیم اما آنها حمله را به تعویق انداختند.
13ساعت جنگ طاقتفرسایی را با «داعش»یها انجام دادیم، ولی باز نتوانستیم آن نواحی را باز پس بگیریم. عدمهماهنگی و حضور آنها باعث شد در آن جنگ موفق نشویم، ولی روز بعد پس از هماهنگیهای آن نیروها با پیشمرگهها در دوزخورماتو نبرد آغاز شد و در حال حاضر (شنبه11اکتبر) سومین روزی است که درگیریها ادامه دارد.
هدف این حملهها دقیقا چیست؟
هدف تخلیه 11تا12روستای آن نواحی از لوث «داعش»یهاست. آن روستاها مأمن بسیار خطرناکی برای تروریستها در جهت حمله به دوزخورماتو بودند. به عنوان مثال خبر دادند که روستای «زرگه» آزاد شده است. نیروهای مذکور با هماهنگی پیشمرگهها برنامههایی دارند تا تمام مناطق نزدیک به «کرکوک» را از وجود «داعش»یها پاکسازی کنند. چرا که «داعش» گروهی نیست که بشود با آنها از در تفاهم و مذاکره وارد شد. نیرویی است که زبانش، بریدن سر و غارت است و بس. آنها در فکر برگرداندن ما به که هزار و1400سال قبل هستند.
خیلیها درباره ویژگیهای گروه «داعش» حرف زدهاند، شما که در جبهه با آنها رودررو میجنگید، «داعش»یها را چطور میبینید؟
شنیدن خبر اشغال یک منطقه و اسارت و کنیزی دخترانش کافی است برای شناختن «داعش»یها. دیدیم که دختران کرد ایزدی را در «سنجار» با خود بردند و مورد تجاوز قرار دادند و در بازارهای موصل بهفروش رساندند. عرب سنیمذهبی که از عربستان آمده به رقه، میآید موصل، دختر میخرد و با خود میبرد. این دلیلی است بر ناانسانی این جماعت. «داعش»یها تنها عرب سنیمذهب نیستند، افغانها، فرانسویها، ترکها، سوریها و بعثیهای سابق عراقی همه با آنها هستند. بخشی از آنها آموزش دیدهاند و سابقا عضو القاعده بودهاند. هدف آنها تشکیل خلافت اسلامی است.
با این اوصاف نیروهای پیشمرگه فقط برای دفاع از کردها نمیجنگند، بلکه برای دفاع از همه عراقیها، ایرانیها، ترکها، سوریها و حتی تمام اروپا میجنگند! یادمان باشد در زمان «ابن زیاد» آنها نیرویی برداشته و تا اسپانیا هم رفتند و نام اندلس بر آن نهادند. این تمامیتخواهی نهادینهشده در ذهن آنها، دوباره وادارشان میکند آن تجربه را تکرار کنند.
اینروزها «کوبانی» هم درگیر همین موضوع است؛ فکر میکنید چرا راه مقاومت در برابر «داعش» در «کوبانی» انتخاب شده؟
هجوم «داعش»یها، دو راه باقی میگذارد: یا باید تسلیمشان شد یا باید جانانه مقاومت کرد. حد وسطی در کار نیست، برای مثال در «موصل» و «حویجه» 30تا40نفر از نیروهایشان در مطعمی (غذاخوری) که بنشینند، حق غذا را پرداخت نمیکنند و صاحب آنجا هم حق اعتراض ندارد. در پمپبنزینها باک ماشینها را پرمیکنند و کسی یارای مقابله و اعتراض ندارد. هر خانهای که نشستهاند آن خانه، خانه آنها خواهد شد. هر دختر زیبارویی که دیدند، حتی دختران عرب سنیمذهب، بخشی از اموال آنها خواهد شد. آنها مایه ننگ همه انسانها هستند. بنابراین از مجرای روزنامه شما من پیشنهاد میکنم که همه مردم دنیا یکصدا روبهروی «داعش» بهعنوان دشمن بزرگ انسانیت بایستند و واکنش نشان دهند.
نقش ایران در مقابله با «داعش» را چطور ارزیابی میکنید؟
نقش ایران برای ما نسبت به تمام کشورهای دیگر در اولویت قرار دارد. دلایل مختلفی هم دارد: اول اینکه ما با ایران مناسبات حسنه زیادی در گذشته داشتهایم. در زمان «انفال» و آوارگی، پشتوپناه ما بودهاند. ایران در تمام شرایط سخت، آغوشش را به رویمان باز کرده و کمکمان کرده. دوم اینکه این کشور، اولین حکومتی بود که با در جنگ ما مقابل «داعش» شرکت کرده. ما آن کسی را دوست واقعی میدانیم که در این نبرد زودتر دست همکاری فشرد.
ایران و بعد از آنها، آمریکا! آمریکا برای ما جایگاه ویژهای دارد چراکه با هواپیماهای نظامیاش ما را یاری کرد. بعد آن دولتهای اروپایی، آلمان و هلند خوب عمل کردند، بلژیک و همه آن دولتهایی که دست از حمایت خود از نیروهای پیشمرگه برنداشتند. میتوانم ادعا کنم که «داعش» را دو طرف متوقف کردند؛ پیشمرگههای کردستان و دیگری نظامیان ایران که از عراق و منطقه دیاله حمایت کردند. اگر این حمایت نبود، امروز همه این مناطق تصرف شده بود؛ یعنی همه عراق منهای اقلیم کردستان! این حمایتی است که من میتوانم به صراحت از آن حرف بزنم.
مشخصا منظور شما سردار قاسم سلیمانی است؟
قاسم سلیمانی، فرمانده باجراتی است که نیروهایش از او حرفشنوی دارند. قاسم سلیمانی امکانات قابلتوجهی در اختیار دارد؛ نیروهای او با ما هماهنگیهای زیادی دارند و باید بگویم که سلیمانی و دوستانش در این نبردها موفقیتآمیز عمل کردند.
در شرایطی که هر روز خبر تازهای از جنگ «داعش» بهگوش میرسد، آینده را چطور میبینید؟
فکر میکنم برای نتیجه مطلوب باید هم ناتو دخالت کند هم ایران و هم آمریکا. معتقدم نقشههایی در کار است تا نقشه «سایس پیکو» بار دیگر دستخوش تغییر شود. آنها برنامهای برای عراق و حتی ایران در ذهنشان میپرورانند تا مرزها را دوباره تقسیم کنند، حالا چهکسی سود میبرد و چهکسی ضرر، من نمیدانم. ولی نقش ایران انکار نشدنیست!
ایران نمیتواند در نبرد فعلی که در برخی مناطق سنینشین عراق جریان دارد، دخالت نظامی کند، از یکطرف نقش ترکیه را هم نباید نادیده گرفت؛ ترکیه هم حضور دارد و اگر پیگیر اخبار باشید، میفهمید که این کشور هم در پارلمانش در تدارک اجرای برنامههایی است و میخواهد از این جنگ سودی برده باشد. به همین دلیل بهنظر من جنگ درازمدتی خواهد بود.
سود و زیان ترکیه در این آینده چه میتواند باشد؟
برای ما مهم آن است که آزادی انسانها حفظ شود، کسی کشته نشود و آنوقت اگر بحث نفت است میشود درباره آن پای میز مذاکره نشست. مگر نفت چقدر مهم است که اینهمه انسان به اسارت گرفته یا کشته شوند؟ ما از ترکیه گلایه داریم، زیرا ترکیه بیشترین امتیازات نفتی را با کمپانیهای استخراجیاش در عراق برده و حتی بخشی از نفت را دزدیده اما عجیب اینجاست که تا این لحظه هیچ کمکی به کردستان نکرده است! آینده را نمیدانم. ما دو دوست همسایه داشتهایم، ایران و ترکیه. ایرانیها خوب عمل کردند، بدهکارشان هستیم، اما دوست ترکیهایمان کمکی نکرد.
آیا ممکن است در آینده «داعش»ی نماند؟ ممکن نیست! اما به جای «داعش» چه کسی حکمرانی میکند، این موضوعی است که الان جای بحث دارد. شاید در نهایت عراق به سهقسمت تجزیه شود که به نظر میرسد این تجزیه اجتنابناپذیر باشد. کردها و شیعهها نیروی خودشان را دارند اما سنیها، نیرویی ندارند و باید این نیرو را به وجود بیاورند. اما این موضوع مساله آسانی نیست و فکر میکنم چندسالی زمان ببرد. پیشبینی من این است که نیروهای ترک در موصل این مهم را به انجام میرسانند! شاید هم ناتو یا نیروهای آمریکایی، زیرا موصل به سختی قابل بازپسگیری است.
آیا شما موافقید آمریکا از طریق نیروهای هواییاش به پایاندادن این جنگ کمک کند؟
این اتفاق حتما باید بیفتد، زیرا موصل تنها به دست کردها پاکسازی نمیشود. با نیروهای شیعه و عراقیها هم میسر نیست و حتما باید پشتیبانی نیروهای هوایی با ما باشند. سنیها نیروی مستقلی ندارند. برای نمونه ایران، نیروی خودش را دارد که از خاکش پاسداری میکند، کردها، پیشمرگهها را دارند، شیعهها، بدر و عصائیب و خراسانی و... را دارند، اما سنیها هیچ نیرویی ندارند. برای شکست «داعش» و برگرداندن آرامش، تشکیل نیروی نظامی سنی در مناطق سنینشین اجتنابناپذیر است. به نظر من یا آمریکا یا ترکیه در قالب ناتو و با روش زمینی باید این مهم را به سرانجام برسانند.
نقش پیشمرگهها - به عنوان قویترین نیروی داخلی حاضر در عراق - در ادامه این نبرد چه خواهد بود؟
ما دوگروه نیروی عمده داریم: شیعه و کرد. مناطق شیعه که در قسمتهای پایینتر هستند و جنگ دامنشان را نگرفته؛بنابراین نیروهای شیعه مانند گذشته در آنجا وجود دارند. در این مناطق، نبرد شیعه برای جلوگیری از تسلیم «دیاله» و «بغداد» است. اما نکته مهم اینجاست که در این بخش، نه این شیعیان عراق که در حقیقت ایرانیها هستند که به نیروها سامان دادهاند.
اما بخش دیگری از نیروها کرد هستند که منسجمتر عمل میکنند و نقششان انکارناپذیر است. بهعنوان مثال در همین «کرکوک»، خود من چندروز قبل- یعنی 30سپتامبر- 13ساعت با نیروهایم در حال نبرد بودهایم اما یک هلیکوپتر هم به دادمان نرسیده! فارغ از این موضوعات ما خودمان داریم دفاع میکنیم، به خود و ملتمان اعتماد داریم و در نهایت هم ما پیروز خواهیم شد.
آینده «کرکوک» را چگونه میبینید؟
«کرکوک» شهری کردنشین است و این قابلانکار نیست. آنهایی که در «کرکوک» زندگی میکنند اکثریتشان کرد هستند. این شهر، شیعه و سنی و عرب و ترکمن هم دارد اما ترکمنهای سنی نقش تاثیرگذاری ندارند و میماند عربهای تندرو سنی که آن هم باید به ماده 140قانون این کشور احترام بگذارند. ما با حضورمان در «کرکوک» عملا این قانون را اجرا کردیم و امروز همه مناطق «کرکوک» در دست نیروهای پیشمرگه اقلیم کردستان است.
شاید اگر نیروهای پیشمرگه نبودند و پیشدستی نمیکردند امروز شرایط جنگ در عراق به گونه دیگری بود اما «هیوا رسولعمرلطیف»، فرمانده نیروهای محور جنوبی «کرکوک» که در این پادگان مستقر است به «شرق» میگوید پیشمرگهها با حمایت ایران و آمریکا میتوانند به این جنگ پایان دهند و در این گفتوگو بیش از هر چیز به نقش سردار سلیمانی و سپاه ایران در نبرد علیه «داعش» اشاره میکند.
بهعنوان اولین سوال بفرمایید که چه شد جنگ به نقاط کردنشین عراق رسید و این محور را هم وارد نبردی خونین کرد؟
پیش از هرچیز به شما خوشامد میگویم و عذرخواهی میکنم که نمیتوانم به فارسی تکلم کنم. «داعش» در ششمآگوست موصل را تصرف کرد و نقشهاش این بود که مستقیما، اقلیم کردستان را هم تصرف کند، چراکه در «کرکوک»، «داعش» میتوانست به برخی از اهداف مهمش دست پیدا کند. برای پیبردن به این نقشه باید شرایط ویژه «کرکوک» را بشناسیم.
این شهر هم مانند موصل، دارای ملیتها و آیینهای فراوان است: کرد، ترکمن، شیعه، مسیحی و آشوری در «کرکوک» زندگی میکنند. از جنبه مذهبی نیز اعراب «کرکوک» هم سنیاند و هم شیعه و کردها که اکثریت بافت جمعیتی «کرکوک» را تشکیل میدهند. فراوانی نفت در «کرکوک»، «داعش» را به طمع واداشته بود و برای نیل به این هدف در منطقه «حویجه»- جنوب «کرکوک»- که عموما اعراب سنی در آن زندگی میکنند، تحرکاتی داشت تا با تصرف حویجه و مسلح کردن آنها، رهسپار «کرکوک» شود.
کردها چه زمانی وارد این نبرد شدند؟
ما بهعنوان نیروهای پیشمرگه کردستان با شرایطی که پیش آمده بود، احساس خطر کردیم و به همین دلیل، ابتدا دوگردان نظامی برای دفاع از «کرکوک» به آن منطقه فرستادیم. این اتفاق همزمان بود با مشاهده ضعفهای بنیادی ارتش عراق و تسلیم زودهنگام آنان؛ ارتشی که با کوچکترین بادها لرزید و مردم عراق، تنها شاهدان آن هستند.
وارد پادگان که شدیم، این حس فرار در ما هم ایجاد شد، چطور این میزان تجهیزات را رها کرده و فرار کردهاند؟
برای مثال در همین پادگان، فرماندهان ارتش عراق خودشان را بهراحتی تسلیم دشمن کردند؛ حتی در مقابل پول چه سوداهایی که نکردند! من در استانداری نشسته بودم، یکی از آن فرماندهان را گرفته بودند که نزدیک 220هزاردلار در کولهاش داشت. آن زمان بود که به این نتیجه رسیدیم آنها در مقابل پول وظیفه نظامی خود را رها کردهاند. خود دولت عراق میتواند در این زمینه تحقیق بهعمل آورد و صحت این حرفها را بسنجد. ارتش عراق هیچگونه مقاومتی نکرد و نیروهای پیشمرگه مجبور شدند کمکم پیشروی کنند.
ابتدا سمت جنوب رفتیم، یعنی جایی که پروژه آبرسانی «کرکوک» در حال انجام بود. آن منطقه، مناسب تشخیص داده شد تا نیروهای پیشمرگه استقرار یابند و جبههای درست کند. آن طرف این جبههها- یعنی آن طرف پروژه آبرسانی- تماما روستاهای عربنشین، سنیاند و این طرف هم روستاهایی که متشکل از شهروندان کرد، ترکمن و همینطور بهلحاظ مذهبی متشکل از شیعهها و سنیهاست. انتخاب این نقطه استراتژیک به این دلیل بود، علاوه بر آنکه برای چنین انتخابی با دکترنجمالدین، استاندار کرد «کرکوک»، کاکآسو رییس ناحیه، خالدشوانی و دیگر مقامات «کرکوک»ی جلسهای تشکیل دادیم با محوریت حفاظت سریع از «کرکوک».
تصمیم گرفته شد من سرپرستی نیروهای پیشمرگه را برعهده بگیرم و آنها را سامان بدهم که این کار، نیازمند ارسال نیروهای بیشتر بود. به همین دلیل مقرر شد که گردانهای دیگر را هم اضافه کنیم. آنها هم در محورهایی که برایشان تعیین شده بود، مستقر شدند و این محور، «محور جنوبی «کرکوک»» نامگذاری شد که 65کیلومتر طول دارد. در پهنای 28کیلومتر هم نیروها را در نقطه جنوبی شهر «کرکوک» روانه کردیم تا اگر درگیری اتفاق افتاد از همان نقطه دفاع کنیم که گلولههای توپدشمن به «کرکوک» نرسند.
هنگام برنامهریزیها، آیا «داعش» توانست فعالیتی در جبههها انجام دهد؟
بله، متاسفانه روستای «بشیر» که در ششکیلومتری بخش پایینی «کرکوک» و نزدیک «دوزخورماتو» قرار داشت مورد حمله «داعش» قرار گرفت. افراد این روستا همه ترکمنهای شیعه بودند و ما نتوانستیم به داد آنها برسیم؛ «داعش» حمله سختی به «بشیر» کرد و قتلعامی به راه انداخت. سر 30نفر را بریدند و بسیاری را هم اسیر کردند. در جریان این حمله وحشیانه، مردم فرار را بر قرار ترجیح داده بودند. وقتی ما به آنجا رسیدیم، خودم با چشم خودم شاهد این فاجعه بودم. از نیروهای پیشمرگه، شششهید هم دادیم اما با این وجود نتوانستیم این روستا را باز پس بگیریم.
سرانجام این روستا چه شد؟
بعد از کنترل آن روستا توسط نیروهای سنیمذهب محلی که «داعش»ی نبودند، نزاعهای قدیمی بر سر زمین بین اهالی دوباره آغاز شد و چون از کنترل ما خارج بود، همان حد آب را بهعنوان مرز انتخاب کردیم و برای مدتی طولانی در همین بخش جنگ جریان داشت. در این مدت «داعش» 14بار هجوم آورد که همه آنها دفع شد اما سر جمع 53شهید دادیم و 400زخمی! با این همه توانستیم خطر را دفع کنیم تا اینکه سرانجام نیروهای عراقی اعم از «بدر» و «عصائب» و... آمدند که ما را یاری کنند.
این نیروها آمدند و حرفشان این بود که به ما کمک میکنند تا «داعش» را از دوزخورماتو و چند نقطه دیگر که به «بشیر» و «کرکوک» میرسند، دور کنیم. ما هم قبول کردیم و توافقی بین ما ایجاد شد. قرار بود در 30سپتامبر با همدیگر به نیروهای حاضر در منطقه حمله کنیم، ما هم بر اساس همین توافق، حمله را آغاز کردیم اما آنها حمله را به تعویق انداختند.
13ساعت جنگ طاقتفرسایی را با «داعش»یها انجام دادیم، ولی باز نتوانستیم آن نواحی را باز پس بگیریم. عدمهماهنگی و حضور آنها باعث شد در آن جنگ موفق نشویم، ولی روز بعد پس از هماهنگیهای آن نیروها با پیشمرگهها در دوزخورماتو نبرد آغاز شد و در حال حاضر (شنبه11اکتبر) سومین روزی است که درگیریها ادامه دارد.
هدف این حملهها دقیقا چیست؟
هدف تخلیه 11تا12روستای آن نواحی از لوث «داعش»یهاست. آن روستاها مأمن بسیار خطرناکی برای تروریستها در جهت حمله به دوزخورماتو بودند. به عنوان مثال خبر دادند که روستای «زرگه» آزاد شده است. نیروهای مذکور با هماهنگی پیشمرگهها برنامههایی دارند تا تمام مناطق نزدیک به «کرکوک» را از وجود «داعش»یها پاکسازی کنند. چرا که «داعش» گروهی نیست که بشود با آنها از در تفاهم و مذاکره وارد شد. نیرویی است که زبانش، بریدن سر و غارت است و بس. آنها در فکر برگرداندن ما به که هزار و1400سال قبل هستند.
خیلیها درباره ویژگیهای گروه «داعش» حرف زدهاند، شما که در جبهه با آنها رودررو میجنگید، «داعش»یها را چطور میبینید؟
شنیدن خبر اشغال یک منطقه و اسارت و کنیزی دخترانش کافی است برای شناختن «داعش»یها. دیدیم که دختران کرد ایزدی را در «سنجار» با خود بردند و مورد تجاوز قرار دادند و در بازارهای موصل بهفروش رساندند. عرب سنیمذهبی که از عربستان آمده به رقه، میآید موصل، دختر میخرد و با خود میبرد. این دلیلی است بر ناانسانی این جماعت. «داعش»یها تنها عرب سنیمذهب نیستند، افغانها، فرانسویها، ترکها، سوریها و بعثیهای سابق عراقی همه با آنها هستند. بخشی از آنها آموزش دیدهاند و سابقا عضو القاعده بودهاند. هدف آنها تشکیل خلافت اسلامی است.
با این اوصاف نیروهای پیشمرگه فقط برای دفاع از کردها نمیجنگند، بلکه برای دفاع از همه عراقیها، ایرانیها، ترکها، سوریها و حتی تمام اروپا میجنگند! یادمان باشد در زمان «ابن زیاد» آنها نیرویی برداشته و تا اسپانیا هم رفتند و نام اندلس بر آن نهادند. این تمامیتخواهی نهادینهشده در ذهن آنها، دوباره وادارشان میکند آن تجربه را تکرار کنند.
اینروزها «کوبانی» هم درگیر همین موضوع است؛ فکر میکنید چرا راه مقاومت در برابر «داعش» در «کوبانی» انتخاب شده؟
هجوم «داعش»یها، دو راه باقی میگذارد: یا باید تسلیمشان شد یا باید جانانه مقاومت کرد. حد وسطی در کار نیست، برای مثال در «موصل» و «حویجه» 30تا40نفر از نیروهایشان در مطعمی (غذاخوری) که بنشینند، حق غذا را پرداخت نمیکنند و صاحب آنجا هم حق اعتراض ندارد. در پمپبنزینها باک ماشینها را پرمیکنند و کسی یارای مقابله و اعتراض ندارد. هر خانهای که نشستهاند آن خانه، خانه آنها خواهد شد. هر دختر زیبارویی که دیدند، حتی دختران عرب سنیمذهب، بخشی از اموال آنها خواهد شد. آنها مایه ننگ همه انسانها هستند. بنابراین از مجرای روزنامه شما من پیشنهاد میکنم که همه مردم دنیا یکصدا روبهروی «داعش» بهعنوان دشمن بزرگ انسانیت بایستند و واکنش نشان دهند.
نقش ایران در مقابله با «داعش» را چطور ارزیابی میکنید؟
نقش ایران برای ما نسبت به تمام کشورهای دیگر در اولویت قرار دارد. دلایل مختلفی هم دارد: اول اینکه ما با ایران مناسبات حسنه زیادی در گذشته داشتهایم. در زمان «انفال» و آوارگی، پشتوپناه ما بودهاند. ایران در تمام شرایط سخت، آغوشش را به رویمان باز کرده و کمکمان کرده. دوم اینکه این کشور، اولین حکومتی بود که با در جنگ ما مقابل «داعش» شرکت کرده. ما آن کسی را دوست واقعی میدانیم که در این نبرد زودتر دست همکاری فشرد.
ایران و بعد از آنها، آمریکا! آمریکا برای ما جایگاه ویژهای دارد چراکه با هواپیماهای نظامیاش ما را یاری کرد. بعد آن دولتهای اروپایی، آلمان و هلند خوب عمل کردند، بلژیک و همه آن دولتهایی که دست از حمایت خود از نیروهای پیشمرگه برنداشتند. میتوانم ادعا کنم که «داعش» را دو طرف متوقف کردند؛ پیشمرگههای کردستان و دیگری نظامیان ایران که از عراق و منطقه دیاله حمایت کردند. اگر این حمایت نبود، امروز همه این مناطق تصرف شده بود؛ یعنی همه عراق منهای اقلیم کردستان! این حمایتی است که من میتوانم به صراحت از آن حرف بزنم.
مشخصا منظور شما سردار قاسم سلیمانی است؟
قاسم سلیمانی، فرمانده باجراتی است که نیروهایش از او حرفشنوی دارند. قاسم سلیمانی امکانات قابلتوجهی در اختیار دارد؛ نیروهای او با ما هماهنگیهای زیادی دارند و باید بگویم که سلیمانی و دوستانش در این نبردها موفقیتآمیز عمل کردند.
در شرایطی که هر روز خبر تازهای از جنگ «داعش» بهگوش میرسد، آینده را چطور میبینید؟
فکر میکنم برای نتیجه مطلوب باید هم ناتو دخالت کند هم ایران و هم آمریکا. معتقدم نقشههایی در کار است تا نقشه «سایس پیکو» بار دیگر دستخوش تغییر شود. آنها برنامهای برای عراق و حتی ایران در ذهنشان میپرورانند تا مرزها را دوباره تقسیم کنند، حالا چهکسی سود میبرد و چهکسی ضرر، من نمیدانم. ولی نقش ایران انکار نشدنیست!
ایران نمیتواند در نبرد فعلی که در برخی مناطق سنینشین عراق جریان دارد، دخالت نظامی کند، از یکطرف نقش ترکیه را هم نباید نادیده گرفت؛ ترکیه هم حضور دارد و اگر پیگیر اخبار باشید، میفهمید که این کشور هم در پارلمانش در تدارک اجرای برنامههایی است و میخواهد از این جنگ سودی برده باشد. به همین دلیل بهنظر من جنگ درازمدتی خواهد بود.
سود و زیان ترکیه در این آینده چه میتواند باشد؟
برای ما مهم آن است که آزادی انسانها حفظ شود، کسی کشته نشود و آنوقت اگر بحث نفت است میشود درباره آن پای میز مذاکره نشست. مگر نفت چقدر مهم است که اینهمه انسان به اسارت گرفته یا کشته شوند؟ ما از ترکیه گلایه داریم، زیرا ترکیه بیشترین امتیازات نفتی را با کمپانیهای استخراجیاش در عراق برده و حتی بخشی از نفت را دزدیده اما عجیب اینجاست که تا این لحظه هیچ کمکی به کردستان نکرده است! آینده را نمیدانم. ما دو دوست همسایه داشتهایم، ایران و ترکیه. ایرانیها خوب عمل کردند، بدهکارشان هستیم، اما دوست ترکیهایمان کمکی نکرد.
آیا ممکن است در آینده «داعش»ی نماند؟ ممکن نیست! اما به جای «داعش» چه کسی حکمرانی میکند، این موضوعی است که الان جای بحث دارد. شاید در نهایت عراق به سهقسمت تجزیه شود که به نظر میرسد این تجزیه اجتنابناپذیر باشد. کردها و شیعهها نیروی خودشان را دارند اما سنیها، نیرویی ندارند و باید این نیرو را به وجود بیاورند. اما این موضوع مساله آسانی نیست و فکر میکنم چندسالی زمان ببرد. پیشبینی من این است که نیروهای ترک در موصل این مهم را به انجام میرسانند! شاید هم ناتو یا نیروهای آمریکایی، زیرا موصل به سختی قابل بازپسگیری است.
آیا شما موافقید آمریکا از طریق نیروهای هواییاش به پایاندادن این جنگ کمک کند؟
این اتفاق حتما باید بیفتد، زیرا موصل تنها به دست کردها پاکسازی نمیشود. با نیروهای شیعه و عراقیها هم میسر نیست و حتما باید پشتیبانی نیروهای هوایی با ما باشند. سنیها نیروی مستقلی ندارند. برای نمونه ایران، نیروی خودش را دارد که از خاکش پاسداری میکند، کردها، پیشمرگهها را دارند، شیعهها، بدر و عصائیب و خراسانی و... را دارند، اما سنیها هیچ نیرویی ندارند. برای شکست «داعش» و برگرداندن آرامش، تشکیل نیروی نظامی سنی در مناطق سنینشین اجتنابناپذیر است. به نظر من یا آمریکا یا ترکیه در قالب ناتو و با روش زمینی باید این مهم را به سرانجام برسانند.
نقش پیشمرگهها - به عنوان قویترین نیروی داخلی حاضر در عراق - در ادامه این نبرد چه خواهد بود؟
ما دوگروه نیروی عمده داریم: شیعه و کرد. مناطق شیعه که در قسمتهای پایینتر هستند و جنگ دامنشان را نگرفته؛بنابراین نیروهای شیعه مانند گذشته در آنجا وجود دارند. در این مناطق، نبرد شیعه برای جلوگیری از تسلیم «دیاله» و «بغداد» است. اما نکته مهم اینجاست که در این بخش، نه این شیعیان عراق که در حقیقت ایرانیها هستند که به نیروها سامان دادهاند.
اما بخش دیگری از نیروها کرد هستند که منسجمتر عمل میکنند و نقششان انکارناپذیر است. بهعنوان مثال در همین «کرکوک»، خود من چندروز قبل- یعنی 30سپتامبر- 13ساعت با نیروهایم در حال نبرد بودهایم اما یک هلیکوپتر هم به دادمان نرسیده! فارغ از این موضوعات ما خودمان داریم دفاع میکنیم، به خود و ملتمان اعتماد داریم و در نهایت هم ما پیروز خواهیم شد.
آینده «کرکوک» را چگونه میبینید؟
«کرکوک» شهری کردنشین است و این قابلانکار نیست. آنهایی که در «کرکوک» زندگی میکنند اکثریتشان کرد هستند. این شهر، شیعه و سنی و عرب و ترکمن هم دارد اما ترکمنهای سنی نقش تاثیرگذاری ندارند و میماند عربهای تندرو سنی که آن هم باید به ماده 140قانون این کشور احترام بگذارند. ما با حضورمان در «کرکوک» عملا این قانون را اجرا کردیم و امروز همه مناطق «کرکوک» در دست نیروهای پیشمرگه اقلیم کردستان است.
منبع: روزنامه شرق
گزارش خطا
آخرین اخبار