ماجرای بیهوش شدن آرمیتا از زبان همکلاسی‌هایش/ هیچ کس به ما تذکر نداد

ماجرای بیهوش شدن آرمیتا از زبان همکلاسی‌هایش  هیچ کس به ما تذکر نداد
فاطمه می گوید: ابتدا مهلا وارد واگن شد، بعد آرمیتا و در آخر هم من وارد قطار شدم ولی «آرمیتا» در کمتر از یک ثانیه و به ناگاه با پشت به زمین افتاد و سرش با زمین(حاشیه سکو) برخورد کرد.
کد خبر: ۲۸۸۰۲۹
تاریخ انتشار: ۱۳ مهر ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۵

به گزارش صدای ایران از ایرنا، این‌ها صحبت‌های آغازین «فاطمه» همکلاسی، دوست صمیمی و همراه «رمیتا گراوند» است که چند روز پیش در مترو دچار حادثه(بیهوشی) شد. فاطمه امروز (چهارشنبه) در گفت‌وگویی اختصاصی با خبرنگار ایرنا به بیان ماجرای روز حادثه پرداخت.

 فاطمه می افزاید: ابتدا مهلا وارد واگن شد، بعد آرمیتا و در آخر هم من وارد قطار شدم ولی «آرمیتا» در کمتر از یک ثانیه و به ناگاه با پشت به زمین افتاد و سرش با زمین(حاشیه سکو) برخورد کرد.

او در ادامه گفت: وقتی آرمیتا را بلند کردم دیدم دستم خونی شده و متوجه شدم که سر وی زخم برداشته که در نهایت با کمک مأموران، آرمیتا را به خارج قطار و کنار سکو انتقال داده و برای نجات وی تلاش کردیم.


فاطمه همچنین تاکید میکند: هیچ کس به ما تذکر نداد و کسی هم آرمیتا را هل نداد.


«مهلا» دیگر همکلاسی و دوست آرمیتا که در روز حادثه همراه او بود نیز در ادامه این گفت‌وگو با تشریح چگونگی ماجرا، گفت: آن روز(یکشنبه) مثل همه روزهای دیگر با فاطمه و آرمیتا در مترو (ایستگاه شهدا) قرار داشتیم که به مدرسه برویم؛ وقتی وارد ایستگاه شدم، قطار آمده بوده و فاطمه و آرمیتا که زودتر رسیده بودند منتظرم بودند. برای اینکه به قطار برسیم با سرعت حرکت کرده و داخل واگن شدیم، اول من و بعد هم آرمیتا و سپس فاطمه وارد مترو شدیم، ولی در کمتر از یک ثانیه «آرمیتا» با پشت سر به زمین خورد.

وی ادامه داد: فاطمه دست‌های آرمیتا و من پاهای او را گرفتیم و با کمک چند نفر او را به بیرون واگن قطار و حاشیه سکو منتقل کردیم. انگار آرمیتا مرده بود، اما با تلاش ماموران مترو و یک خانم که فکر کنم پرستار بود، آرمیتا دوباره زنده (احیا) و با آمبولانس به بیمارستان انتقال داده شد.

پربیننده ترین ها