پدر بی رحم دختر خردسالش را با قرص سمی کشت / سرنوشت نامعلوم رها کوچولو!
به گزارش صدای ایران،مردی که متهم است دختر خردسال خود را با قرص سمی در حوالی پاکدشت سر به نیست کرده، در حالی برای دومین بار محاکمه شد که هیچ اثری از جسد دخترش پیدا نشده است.
متهم در دادگاه مدعی شد دعواهای دو همسر سوم و چهارمش باعث شد دست به این اقدام هولناک بزند.
قاتل: به ناصرخسرو رفتم و از یک دستفروش قرصهای خطرناک خواستم
رسیدگی به این پرونده از خرداد سال ۹۸ و با شکایت زنی جوان آغاز شد. این زن به ماموران گفت: «دو سال قبل به دلیل اختلافی که با همسرم داشتم از او جدا شدم و سرپرستی دخترمان به نام «رها» به او سپرده شد. مدتی است همسرم اجازه دیدن دخترم را نمیدهد. او میگوید رها بعد از حرفزدن با من بدرفتاری میکند. به ماجرا مشکوک هستم.» پس از این شکایت، ماموران از پدر رها به نام ناصر تحقیق کردند که او لب به اعتراف گشود و گفت: همسرم قبل از ازدواج شرط گذاشته بود سرپرستی رها را به مادرش بسپارم اما مادر رها قبول نمیکرد. فشارهای همسرم ادامه داشت تا اینکه تصمیم عجیبی گرفتم. به ناصرخسرو رفتم و از یک دستفروش قرصهای خطرناک خواستم. او دو قرص به من داد و گفت نصف این قرص میتواند باعث مرگ شود.
دختر خردسالم را به بهانه گردش سوار موتور کردم و به سمت پاکدشت بردم. آنجا یک چهارم قرصها را به دخترم خوراندم. حوالی خاورشهر حال او بد شد و از ترس او را در کنار جاده گذاشتم و فرار کردم و دیگر سراغ او نرفتم. تحقیقات پلیسی دراین باره آغاز شد اما ردی از دختربچه به دست نیامد و استعلام از مراکز پلیس و بهزیستی هم نشان داد دختری با مشخصات رها به آنجا منتقل نشده است. با افشای این موضوع، مادر رها با مراجعه به دادسرا از همسرش به اتهام قتل عمد و از همسر او به اتهام معاونت در قتل شکایت کرد و گفت: مطمئنم این زن دخترم را آزار میداد و او مسبب سر به نیست شدن دخترم است. نامادری رها پس از این شکایت، اتهام معاونت در قتل را رد کرد و گفت: من از ابتدای ازدواج شرط گذاشته بودم همسرم رها را به مادرش بسپارد.
بعد از اینکه صاحب پسری شدیم، شرایط نگهداری از رها برایم غیرممکن شد اما به همسرم نگفتم او را سر به نیست کن. پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد و متهمان در شعبه یازدهم دادگاه از خود دفاع کردند.
این در حالی بود که تحقیقات نشان داد این مرد قبل از ازدواج با مادر رها، دو ازدواج ناموفق دیگر هم داشته است. در ابتدای این جلسه، پدر ناصر در شکایت خود گفت: با اینکه در ابتدا اعلام گذشت کرده بودم ولی الان برای ناصر، مادر رها و و همسر چهارم پسرم درخواست اشد مجازات دارم. مادر رها هم برای ناصر و همسر او درخواست اشد مجازات کرد. ناصر هم در دفاع از خود گفت: « اگر فشارهای همسر چهارمم نبود، هیچگاه این کار را نمیکردم و قصدی برای کشتن دخترم نداشتم.» همسر چهارم ناصر هم که به اتهام معاونت در قتل از خود دفاع میکرد، گفت: « من از ناصر نخواستم بلایی سر دخترش بیاورد و فقط از او خواستم رها را تحویل مادرش دهد.» قضات پس از رسیدگی، ناصر را مجرم شناخته و او را به پرداخت دیه و سه سال زندان محکوم کردند. اما این حکم در دیوان عالی کشور شکسته شد و قضات دیوان عالی خواستار تحقیقات بیشتر درباره سرنوشت رها شدند.
به این ترتیب، ناصر دوباره محاکمه شد و در این جلسه اتهام قتل عمد را رد کرد و گفت: «اتهام قتل دخترم را قبول ندارم. بحثهای همسر سوم و چهارمم و حضور رها باعث شد تصمیم به این کار بگیرم. رها را به حوالی پاکدشت بردم و به او قرص خوراندم و دیگر از سرنوشت او اطلاعی ندارم و نمیدانم زنده است یا مرده.» پس از دفاعیات متهم، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.