یک تعریف قدیمی از ایهام این است که شاعر یا نویسنده واژه‌ای را می‌گویید که دو معنا دارد و مراد گوینده معنای دور آن است. اما واقعیت این است که دو معنی با هم اثر هنری و زیبایی‌شناسانه دارند. البته شاعر به‌گونه‌ای مقدمه می‌چیند که منظورش معنی نزدیک است، اما معنی اصلی را بر معنی دور قرار می‌دهد.
کد خبر: ۲۸۱۶۳۱
تاریخ انتشار: ۰۷ آذر ۱۴۰۱ - ۲۳:۴۰

صدای ایران-واژه «ایهام» در لغت به‌معنی به وهم و شک افکندن است و از ریشه «وهم» گرفته شده است. در ادبیات، ایهام یکی از آرایه‌های ادبی بسیار مهم است که اغلب شاعران و سخنوران بزرگ از این روش بهره جسته‌اند. از بین شاعران بزرگ، حافط استاد بی‌بدیل استفاده از روش ایهام است.

زیبایی این آرایه در آن است که شاعر بازی زیرکانه‌ای با ذهن خواننده می‌کند. او عمداً ذهن خواننده را به یکی از معانی واژه معطوف می‌کند، اما این کلمه معنی شاعرانه و ظریف و هنری‌ای نیز دارد که برجسته‌تر از معنای اولیه است و وقتی خواننده به آن پی می‌برد، لذت خواهد برد.



بیت زیر از حافظ، کلمه «برآید» ایهام دارد و می‌تواند به دو معنی «امکان داشته باشد» و «طلوع کند و بالا بیاید» باشد:

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سر آید
گفتم که ماه من شو گفتا اگر برآید


مصادیق ایهام

ایهام مصداق‌های مختلفی دارد که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم.


ایهام که به آن توریه (در لغت به‌معنای پوشانیدن)، توهیم و تخیل نیز می‌گویند، در اینجا، کلمه‌ای است که در کلام حداقل در دو معنی به‌کار رود. به بیت زیر از حافظ دقت کنید:


ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است

در بیت بالا، مردم مصراع دوم دو معنی انسان و مردمک چشم را دارد و برای هر کدام از آن‌ها، با سایر کلمات بیت تناسب وجود دارد:

انسان: نشستن و حال و طلب
مردمک: گریه و خون و چشم و دیدن


یک تعریف قدیمی از ایهام این است که شاعر یا نویسنده واژه‌ای را می‌گویید که دو معنا دارد و مراد گوینده معنای دور آن است. اما واقعیت این است که دو معنی با هم اثر هنری و زیبایی‌شناسانه دارند. البته شاعر به‌گونه‌ای مقدمه می‌چیند که منظورش معنی نزدیک است، اما معنی اصلی را بر معنی دور قرار می‌دهد.

در مورد این اینکه کدام معنی نزدیک است و کدام دور، باید گفت که خود شاعر آن را تعیین می‌کند. برای مثال، حافظ در بیت زیر معنی نزدیک را مردمک چشم دانسته، در حالی که معنی نزدیک آدمیان به‌نظر می‌رسد.

در بیت زیر، بازی هم به‌معنی شوخی و هم به‌معنی پرنده باز به‌کار رفته است و برای هر معنی نیز با واژه‌های بیت ارتباط دارد:‌

به‌راستی که نه همبازی تو بودم من
تو شوخ دیده مگس بین که می‌کند بازی

شوخی: شوخی و همبازی و شوخ
باز: باز و مگس

 

هر معنی می‌تواند نشانه‌هایی نیز به‌همراه داشته باشد و خواننده را به آگاهی از وجود ایهام و معنی آن آگاه کند.


نکته جالبی درباره ایهام وجود دارد و آن اینکه استفاده از ایهام در اشاره کردن به اسم یا تخلص شاعر رایج بوده است. برای مثال، شعر زیر از فروغ فرخزاد که به پیروی از سایه (هوشنگ ابتهاج) سروده است، به هر دو اسم فروغ و سایه اشاره می‌کند:

در سایه‌ها، فروغ تو بنشست و رنگ باخت
او را به سایه از چه سیه‌پوش می‌کنی


ایهام دوگانه‌خوانی

ایهام دوگانه‌خوانی یعنی اینکه جمله یا عبارتی را به دو صورت خواند و به همین دلیل به دو معنی تفسیر کرد. در قدیم به این ایهام، شبه‌ایهام و توجیه می‌گفتند.

برای مثال، بیت زیر از سلمان ساوجی را در نظر بگیرید که در آن، «به مأوا» را می‌توان «به‌ ما، وا» خواند:

مژده ای ارباب دل کارام جان‌ها می‌رسد
دل که از ما رفته بود اکنون به مأوا می‌رسد

یا بیت معروف زیر از سعدی را در نظر بگیرید:

تن آدمی شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

می‌توان این بت را سؤالی خواند:

تن آدمی شریف است به جان آدمیت؟
نه! همین لباس زیباست نشان آدمیت

در ایهام تناسب تنها یکی از دو معنای واژه در کلام وجود دارد، اما یکی منی‌های دیگر واژه با واژه یا واژه‌هایی از کلام تناسب و رابطه دارد. می‌توان چنین گفت که ایهام تناسب ترکیبی از دو آرایه ایهام و آرایه تناسب است. در واقع، کلمه‌ای که ایهام تناسب می‌سازد، حداقل یک معنی‌اش با برخی دیگر از اجزای کلام مراعات‌النظیر می‌سازد.


برای مثال، بیت زیر از سعدی را درنظر بگیرید:


یکی را حکایت کنند از ملوک
که بیماری رشته کردش چو دوک

در این بیت، رشته یعنی نخ و با دوک نخ‌ریسی تناسب دارد؛ اما در اینجا منظور شاعر از رشته نخ نیست؛ بلکه نام بیماری (پیوک) است که با این معنی مرتبط نیست. اما آنچه در ابتدا به ذهن خواننده متبادر می‌شود، تناسب و ارتباط با دوک نخ‌ریسی است.

به‌عنوان یک مثال دیگر، بیت زیر ار حافظ را درنظر بگیرید:


عالم از ناله عشاق مبادا خالی
که خوش آهنگ و فرح‌بخش هوایی دارد

عشاق نام پرده‌ای در موسیقی است که با خوش آهنگ تناسب دارد؛ اما در اینجا مراد گوینده این معنی نیست و منظور همان عاشقان است. ارتباط عالم با هوا نیز همین‌گونه است.

باید گفت که ایهام تناسب محدوده ندارد و می‌توان معنی پنهان و دور را از روی تناسب کلمه با سایر کلمات کلام تشخیص داد.

گاهی واژه‌ای در یکی از معناها با واژه یا واژه‌های دیگر تناسب تلمیحی دارد که به آن، ایهام تناسب تلمیحی می‌گویند. بیت زیر از مولوی مثالی از این آرایه است:

آن یکی یوسف رخی عیسی نفس
وین یکی گرگی و یا خر با جرس‏

 

در ایهام تضاد، همان‌گونه که از نامش برمی‌آید، معنی باطنی و غایب با معنی واژه یا واژه‌هایی از سخن تضاد دارد.


بیت زیر از حافظ ایهام تضاد دارد:

آشنایی نه غریب است که دلسوز من است
چون من از خویش برفتم دل بیگانه بسوخت

در بیت بالا، معنی کلمه غریب شگفت است که می‌بینیم با آشنا و خویش تضاد دارد.

یا در بیت زیر از سعدی:

اگر عاقل بود داند که مجنون صبر نتواند
شتر جایی بخواباند که لیلی را بود منزل

کلمه مجنون دو معنی دارد: یکی همان شخص عاشق لیلی که مقصود سعدی است و دیگری دیوانه که با واژه عاقل در تضاد است.


ایهام ترجمه یا ترادف

در این نوع ایهام، دو کلمه مترادف به دو معنی مختلف در کلام به‌کار می‌روند. یکی از مثال‌هایی که برای این نوع ایهام می‌توان بیان کرد، بیت زیر از حافظ است:

ماهم‌ این‌ هفته‌ شد از شهر و به‌ چشمم‌ سالی‌ است‌
حال‌ هجران‌ تو چه‌ دانی‌ که‌ چه‌ مشکل‌ حالی‌ است‌

در بیت بالا، واژه شهر که در عربی به‌معنی ماه (ماه تقویم، نه ماه آسمان) است، معنای ظاهری کلمه به نظر می‌رسد، اما شاعر آن را در معنای شهر جغرافیایی (شهر و روستا و…) به‌کار برده است.


ایهام تبادر

تبادر به‌معنای خطور کردن به ذهن است. در این ایهام، کلمه‌ای وجود دارد که با دیدن و شنیدن آن، کلمه‌ای دیگر در ذهن ما متبادر می‌شود و آن کلمه دیگر با واژه یا واژه‌هایی از سخن تناسب دارد.

بیت زیر از خاقانی، مثالی از این ایهام است:

چو کِشتِ عافیتم، خوشه در گلو آورد
چو خوشه بازبُریدم گلوی کام و هوا


در بیت بالا، کلمه «کشت» به‌معنی «کشتزار» است، اما کلمات «بُریدن و گلو»، واژه «کُشت» را به ذهن متبادر می‌کنند و بدین صورت، ایهام تبادر داریم.

به‌عنوان یک مثال دیگر از ایهام تبادر، به بیت زیر از حافظ دقت کنید:

گفتم: خوشا! هوایی کز بادِ صبح خیزد
گفتا: خنک! نسیمی کز کوی دلبر آید

واژه «خُنُک» به‌معنی «خوشا» است، اما شکل ظاهری آن با توجه به وجود واژه‌ «نسیم»، کلمه «خُنَک» را به ذهن متبادر می‌کند. اینجاست که ایهام تبادر ساخته می‌شود.

ایهام استخدام را، خود، می‌توان به سه دسته استخدام تشبیهی، استخدام غیرتشبیهی و استخدام ضمیر تقسیم‌بندی کرد.

 

ایهام استخدام تشبیهی را خود می‌توان به دو صورت بیان کرد:


الف) فعل جمله دارای ایهام است و برای مشبه یک معنی و برای مشبه‌به معنای دیگری دارد. بیت زیر از صائب تبریزی مثالی از این نوع ایهام است:‌

عشقم چنان ربود که دنیا و آخرت
افتاد چون دو قطره اشک از نظر مرا

در این بیت، می‌توان دو معنای زیر را استنباط کرد:

بی‌اعتبار شد: دنیا و آخرت از چشمم افتاد
بی‌اعتبار شد: اشک از چشمم افتاد
ب) اسم در رابطه با مشبه یک معنی و در رابطه با مشبه‌به معنای دیگری دارد. بیت زیر از سعدی، مثالی از این ایهام است:

باز آ که در فراق تو چشم امیدوار
چون گوش روزه‌دار بر الله‌اکبر است

در این بیت، الله‌اکبر را می‌توان در ارتباط با چشم امیدوار و گوش روزه‌دار، به دو شکل زیر درنظر گرفت:

الله‌اکبر در رابطه با چشم امیدوار، به‌معنی دروازه الله‌اکبر (دروازه قرآن) که مسافران از آن وارد شیراز می‌شده‌اند.
الله‌اکبر در رابطه با گوش روزه‌دار که به‌معنی اذان مغرب است که نشانه‌ای از وقت افطار در ماه رمضان است.
استخدام غیرتشبیهی
استخدام غیرتشبیهی، تعریفی مشابه استخدام تشبیهی دارد؛ بدین صورت که یک اسم با دو معنی در کنار فعلی قرار می‌گیرد یا یک فعل در کنار اسم قرار می‌گیرد و ایهام می‌سازد. تنها تفاوت این نوه ایهام این است که ساختار تشبیهی نیست؛ یعنی مشبه و مشبه‌به در کار نیست.

بیت زیر از نجیب کاشانی مثالی است از ایهام استخدام غیرتشبیهی:

خمیازه کشیدیم به‌جای قدح می
ویران شود آن شهر که میخانه ندارد

در بیت بالا، خمیازه با کشیدن و قدح می دو معنای متفاوت دارد.

استخدام ضمیر در فارسی آنچنان رایج نیست و بیشتر در ادبیات عرب متداول است و به‌کار می‌رود. در این نوع ایهام، کلمه‌ای که دو معنی دارد در یک معنا به‌کار می‌رود، اما ضمیری می‌آید که به آن معنی دیگر اشاره می‌کند.

پربیننده ترین ها