حسن عباسی کیست؟

حسن عباسی کیست؟
حسن عباسی تحلیل گر سیاسی و فعال سیاستمدار ایرانی در سال 1345 در ازنا به دنیا آمده و دانش آموخته رشته فلسفه در مقطع لیسانس و فوق لیسانس در روابط بین المللی و  پی اچ دی در امنیت ملی با گرایش دکترین و تحصیلاتی در حوزه اقتصاد و جامعه شناسی و علوم نظامی نیز دارد.
کد خبر: ۲۷۹۰۸۵
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۰:۵۰

به گزارش صدای ایران،حسن عباسی (زادهٔ ۱۳۴۵ ازنا) سخنران و نظریه‌پرداز توطئه ایرانی است که ریاست اتاق فکر «اندیشکدهٔ یقین» را بر عهده دارد. او برای اولین بار در سال ۲۰۰۳ در برنامه‌های ویژه تلویزیون دولتی ایران، حضور یافت و خود را به عنوان تحلیل‌گر مسائل سیاسی و استراتژیک معرفی نمود.

 

او عضو هیئت داوران جشنواره جهانی فیلم فجر در سال ۲۰۱۱ و مدرس کنفرانس بین‌المللی هالیوودیسم در سال ۲۰۱۳ بود.

عباسی به خاطر تئوری‌های توطئه‌اش در مورد طیف وسیعی از موضوعات از جمله سیاست، سینما، فرهنگ، اقتصاد، تاریخ و فلسفه شناخته شده‌است. به گفتهٔ برخی رسانه‌ها عباسی تخصص آکادمیک و سابقه روشنی در هیچ‌کدام از این زمینه‌ها ندارد و با استناد به مقامات سپاه در مدرک تحصیلی او تردید کرده‌اند. همچنین شماری از کارشناسان و متخصصان این زمینه‌ها هم ادعاهای عباسی را بی‌اساس یا فاقد مبنای علمی می‌دانند. با این وجود از او به‌عنوان یکی از تئوریسین‌ها یا استراتژیستهای اصولگرا یاد می‌شود.


حسن عباسی در حال سخنرانی در مراسم پنجمین سالگرد ترور مصطفی احمدی روشن


عباسی نخستین بار در زمان حملهٔ آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ با حضور در برنامه‌های تلویزیون ایران، خود را به عنوان تحلیل‌گر مسائل سیاسی و استراتژیک معرفی نمود. و از آن پس در محافل دولتی حضور پررنگی داشته‌است. او با سخنرانی در مساجد و دانشگاه‌ها و مخالفت با سیاست‌های اصلاح‌طلبان چون «گفتگوی تمدن‌ها» و «جامعه مدنی» فعالیت‌هایش را افزایش داد. با رسیدن محمود احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۴، عباسی توانست خود را بیشتر به عنوان تئوریسین و استراتژیست مطرح کند ولی او خیلی جدی گرفته نشد. به دلیل مواضع عباسی به مدتی طولانی حضور او در صدا و سیما ممنوع شده بود. او با سخنان عجیب و جنجالی در حوزه‌های مختلف از جمله سیاست، سینما، فرهنگ، اقتصاد، تاریخ و فلسفه که در محافل و رسانه‌ها خبرساز بود، به شهرت رسید.

گفته می‌شود که وی در سال ۱۳۸۳ در مقطع کارشناسی رشته فلسفه مشغول تحصیل بوده و تا بهمن آن سال، مدرکی بیش از لیسانس نداشته‌است


گفته می‌شود که وی در سال ۱۳۸۳ در مقطع کارشناسی رشته فلسفه مشغول تحصیل بوده و تا بهمن آن سال، مدرکی بیش از لیسانس نداشته‌است.در مدرک دکترای عباسی از سوی افراد مختلف سپاهی و امنیتی تردید شده‌است. حسن عباسی دکتر بودن را در داشتن مدرک دکترا نمی‌داند بلکه در دادن نظریه و ارائه دکترین می‌داند و خود را به دلیل ارائه دکترین‌های مختلف، دکتر می‌داند. او گفته صدها پایان‌نامه دکتری زیر نظر او انجام شده و استاد راهنمای شماری از سپاهیان بوده‌است. وی همچنین معتقد است کسی که رانندگی می‌کند راننده یا کسی که بیماران را معالجه می‌کند پزشک است و نیازی به داشتن مدرک (گواهینامه رانندگی یا پروانه پزشکی) وجود ندارد.


سِمت‌ها و مسئولیت‌ها

عباسی از فرماندهان پیشین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استو در دوره‌ای نیز مسئول توسعهٔ رزم نیروی دریایی سپاه پاسداران بوده‌است.او از سال ۱۳۷۹ ریاست اندیشکده یقین (مرکز بررسی‌های دکترینال) را بر عهده دارد. این مؤسسه فعالیت خود را در راستای «بومی‌سازی دانش دکترینولوژی» عنوان کرده‌است.او همچنین از ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ عضو شورای پروانه نمایش و از اعضای هیئت داوران بیست و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۹ بود.

بازداشت‌ ها و شکایت ها

وی در سال ۸۸ در پی سخنرانی و مصاحبه ای تند بازداشت شد و در دادگاه تبرئه و رفع اتهام شد.


وی در سال ۹۵ از ارتش انتقاد کرد و منجر به شکایت از وی شد که در مرداد ماه بازداشت شد و سه بعد آزاد شد.

جسن عباسی کیست؟

 

دیدگاه ها و مواضع حسن عباسی

عباسی درباره سیاست هایی چون جنگ نرم، عدم سازش درباره انرژی هسته ای، اقتصاد و …دیدگاه هایی دارد .
وی در پاییز ۱۳۹۵ درباره کشورهای دیگر اینگونه اظهار نظر کرده و گفت: بر اساس آمارهای رسمی ۶۶ درصد جمعیت برزیل حرام‌ زاده‌اند.
فرانسه با ۵۶ درصد و سوئد ۵۵ درصد بچه های حرام زاده دارند.
کشورهای آمریکا و انگلیس به ترتیب ۴۱ و ۴۹ درصد را دارا هستند.

نظر عباسی درباره اقتصاد ایران این است که هشتاد درصد اقتصاد ایران مبنی بر ربا بوده می‌گوید کوروش به تعبیر امروزی صهیونیست بوده و تلقی کوروش به عنوان ذوالقرنین را یک اشتباه از سوی اساتید قدیم حوزه علمیه می‌داند.


حسن عباسی اعتقاد دارد که ۸۰ درصد از اقتصاد ایران بر پایه ربا است و گفته باید تولید جایگزین سپرده گزاری در بانک ها شود.


درباره فوتبال هم دیدگاهی دیگری دارد و گفته که فوتبال ورزش نیست، بلکه از آن به عنوان ابزار سیاسی استفاده می شود.

همسر حسن عباسی 

از زندگی خصوصی و همسر و فرزندان وی اطلاعی در دست نیست.

 

حسن عباسی نفوذی اسرائیل در ایران است یا خیر؟ 

عصر ایران؛ جعفر محمدی - من نمی دانم حسن عباسی نفوذی اسرائیل در ایران است یا خیر؟ اما می دانم اگر یک مأمور اسرائیلی می توانست سال های سال در سیستم حکومتی ایران نفوذ کند و رفته رفته به تریبون دار و تئوریسینی برای جریان حاکم تبدیل شود، همان حرف هایی را می زد که حسن عباسی می زند.

رسانه های ضد ایرانی خارج از کشور، امروزه  مشتری پر و پا قرص حسن عباسی اند؛ خبر خوب برای آنها این است که حسن عباسی حرف بزند و آنها حرف هایش را به انگلیسی زیرنویس و در جهان پخش کنند؛ آن هم بدون هیچ شرحی!

حرف های این شخص بیش از 100 سخنرانی دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو و مریم رجوی و امثال آنها اثر ضد ایرانی بر روی افکار عمومی جهان می گذارد، چرا که وقتی آنان سخن می گوید، "ادعا"ست و وقتی این حرف می زند، "اعتراف".

حرف های  حسن عباسی نیز با استقبال جریان های ضد ایرانی مواجه شده است و ویدئوی سخنرانی وی با زیر نویس انگلیسی در شبکه های اجتماعی می چرخد و بر موج ایران ستیزی در جهان می افزاید.


او در این سخنرانی به موضوعی به نام " شیوه بودجه در آوردن سپاه" (!) می پردازد و می گوید: ببینید شیوه بودجه در آوردن سپاه چگونه است؟ یک جاسوس می گیرد (جیسون رضائیان) و در قبال آزادی اش، دولت ایران یک میلیارد و 700 میلیون دلار از آمریکا می گیرد یا در قبال خونبهای شهید قاسم سلیمانی، 3 میلیارد دلار درآمد خالص از قطر داشته است.

جسن عباسی کیست؟


واقعاً این نوع حرف زدن، توهین به خود سپاه و وهن شهید قاسم سلیمانی و بی عقل دانستن مخاطب و هزینه زایی برای ایران نیست؟!

خودتان را جای شهروندی در آمریکا، آلمان، دانمارک، روسیه، یونان، مصر، امارات، هند، مالزی، سنگاپور، چین، ژاپن یا استرالیا بگذارید. انصافاً بعد از شنیدن این سخنان چه تصویری از ایران و نیروی نظامی اش - سپاه - پیدا می کنید؟ آیا در چنان صورتی تصور نمی کنید که سپاه ایران، نیرویی است باج گیر که آدم می رباید و در قبال آزادی اش پول می گیرد؟!


نکته این که این حرف ها درست بعد از ترور سردار شهید قاسم سلیمانی زده می شود که افکار عمومی جهان، اقدام ترامپ را تروریستی و ناقض قوانین بین المللی می داند و حتی "بنجامین بی. فرنز" دادستان ارشد آمریکایی دادگاه نورنبرگ - که اینک در صد سالگی اش هست - در نیویورک تایمز نمی نویسد: "من به عنوان فارغ‌التحصیل رشته حقوق دانشگاه "هاروارد" که مقالات بسیاری در این باره نگاشته ام، به این رفتار غیر اخلاقی به عنوان نقض آشکار قوانین کشوری و بین‌المللی می‌نگرم.


مردم حق دارند حقیقت را بدانند. منشور سازمان ملل، دادگاه جنائی بین‌الملل و دادگاه عدل بین الملل لاهه، همه و همه دور زده شده‌اند. در این جهان سایبری، جوانان در هر کجا که باشند، در معرض خطر مهلک هستند، مگر اینکه ما بتوانیم قلب‌ها و مغزهای کسانی که جنگ را به قانون ترجیح می‌دهند دگرگون کنیم."

درست در چنین فضایی، ناگهان حسن عباسی هوای سخنرانی به سرش می زند و می گوید روش درآمدزایی سپاه گروگانگیری و دریافت پول است و حتی از شهادت فرمانده اش نیز دولت ایران را سه میلیارد دلار کاسب کرده است!

این همزمانی و نیز اشاره به نام شهید قاسم سلیمانی بعد از گفتن روش پول درآوردن سپاه عجیب نیست؟!

حسن عباسی 
چرا کسی آن روی سکه و مأموریت احتمالی امثال حسن عباسی را بررسی نمی کند؟ آیا این همه کمک تبلیغاتی به دشمن فقط از روی سادگی و ندانستن است؟!

مگر حسن عباسی نمی داند که آن یک میلیارد و 700 میلیارد دلاری که ایران از آمریکا گرفت، طلبی بود که دهها سال از موعدش گذشته بود و در جریان پرونده جیسون رضائیان، دو کشور ایران و آمریکا توافق به بازپرداخت طلب ایران کردند؟ 
اما عباسی چنان می گوید که انگار ایران از آمریکا باج گرفته است نه طلب قانونی اش را که بابت خریدهای تسلیحاتی در زمان شاه بود.
اگر این گونه نیست چرا آمریکا در قبال سایر جاسوسانی که در ایران دستگیر شده اند، از این یک میلیارد و 700 میلیون دلارها به ایران نمی دهد؟ حسن عباسی مردم را چه فرض کرده است؟!

یا درباره شهادت سردار سلیمانی به خبر تایید نشده ای استناد می کند و چنان می گوید که گویا سپاه با خون فرمانده شهیدش معامله کرده و سه میلیارد دلار از قطر گرفته است!

واقعاً چه کسی را در جهان سراغ دارید که درباره کشور و نیروی نظامی کشورش این گونه سخن بگوید و تصویری باج گیر از آنها در جهان ایجاد کند؟! 

من همیشه طرفدار آزادی بیان هستم و حتی وقتی همین حسن عباسی را به خاطر یاوه گویی های قبلی اش به دادسرای نظامی احضار  و بازداشت اش کردند، از این که با  او برخورد کرده اند، انتقاد کردم و نوشتم که جواب کلمه، کلمه است و نه برخوردهای سلبی. 


امروز هم بر همان باورم و دو نکته را متذکر می شوم:

1 - حسن عباسی، نظامی است که اگر نبود، قبلاً در دادسرای نظامی محاکمه نمی شد. نظامیان حق مداخله در سیاست را ندارند ولی این فرد، مدام در حال سخنرانی های سیاسی است و این، خلاف نص صریح قوانین جمهوری اسلامی ایران است.
اگر او عشق سیاست است، از سپاه استعفا کند و آن گاه بسیار بیشتر و تندتر از این، حرف بزند.

2 - هر که مسؤولیتی دارد و به ویژه اگر به طور رسمی یا حتی غیر رسمی، جریانی را در درون نظام نمایندگی می کند، باید بسیار مراقب حرف هایش باشد چون حرف های او، دیگر نظر شخصی یک شهروند محسوب نمی شود بلکه می تواند دستاویزی برای هزینه زایی علیه کشور باشد. مثلا اگر همین حرف های اخیر عباسی را یک شهروند معمولی در کوچه و بازار می گفت آیا اساساً بازتابی داشت؟ معلوم است که نداشت ولی وقتی یک فرد نظامی که خود را تئوریسین می نامد و تریبون دار است، این گونه خام گویی می کند، فوراً در کانون توجهات قرار می گیرد و حرف هایش زیر نویس می شود و دست به دست می چرخد.

و سخن پایانی این که فارغ از مصداق حسن عباسی، نهادهای اطلاعاتی کشور که دنبال نفوذی ها می گردند، باید کار را از بررسی همین افرادی شروع کنند که در لباس دوست و خودی، مدام با حرف هایشان تنفر از ایران را به جهان پمپاژ می کنند.

پربیننده ترین ها