روایت های جدید از قتل آریانا توسط پدرش/ پای پسری در میان بود!
به گزارش صدای ایران،پس از بازداشت این مرد او ضمن اعتراف به جرم خود گفت: «من قصد کشتن دخترم را نداشتم. مدتی بود که با دخترم بر سر موضوعی اختلاف پیدا کرده بودیم. آن روز بر سر همین اختلافات آریانا به خانه مادرم رفت و من هم به یکباره نتوانستم عصبانیتم را کنترل کنم و با اسلحه شکاریام به آنجا رفتم تا او را بترسانم. واقعا قصد کشتن دخترم را نداشتم اما بیاختیار شلیک کردم و مرتکب قتل دخترم شدم.» با پیگیریها درخصوص جزییات این خبر در گفتوگو با برخی آشنایان مقتول و چند نفر از اهالی شهرستان ممسنی مشخص میشود که آریانا به دلیل اینکه به پسری علاقه داشته است مورد سرزنش پدر قرار میگیرد و در نتیجه اختلاف میان آنها شکل میگیرد. همچنین به گفته برخی اهالی این شهرستان پدر آریانا به مواد مخدر اعتیاد داشته است...نکته قابل تاملی که در این جنایت وجود دارد کلماتی است که آریانا در صفحه اینستاگرامش به کار برده که با رخ دادن این حادثه کاملا در تضاد است. آریانا در صفحه اینستاگرامش نوشته: «دنیام پدرم»حالا یک هفته از این اتفاق میگذرد. اکثر اقوام و افرادی که ساکن این شهرستان هستند ترجیح دادهاند کلامی درخصوص این خبر افشا نکنند اما برخی اقوام و اهالی این شهرستان جزییاتی را تشریح میکنند.
آریانا با پسری در رابطه بوده که ما شنیدیم قصدشان نیز ازدواج بود
یکی از اهالی این شهرستان زنی ۳۶ ساله است که درخصوص قتل آریانا میگوید: «آریانا یک خواهر 12 ساله هم دارد. اهل منطقه لشکری ممسنی هستند که به عنوان قلعه کهنه هم از آن نام برده میشود. همان روزی که این خبر را شنیدم یکی از دوستان خواهرم که از طایفه لشکری بود و با این دختر نسبت فامیلی داشت در صفحه شخصی اینستاگرامش عکس آریانا را گذاشت و کنار عکس نوشت: «وقتی عاشق میشی» بعد هم یکی، دو ساعت نشد که دوست خواهرم عکس مربوط به آریانا را از صفحه اینستاگرامش حذف کرد و دیگر خبری نشد. انگار خانواده او نمیخواستند خبری از این اتفاق فاش شود. حرفهای ضد و نقیض هم زیاد در مورد این خبر در ممسنی پیچیده بود اما خب من از طریق یکی از اقواممان که در دادگستری کار میکند پیگیر خبر شدم و او هم به من گفت مادر این دختر هم مدتی میشد به عنوان قهر خانه را ترک کرده بود. آریانا با پسری در رابطه بوده که ما شنیدیم قصدشان نیز ازدواج بود اما خب پدر آریانا به او شک میکند و وقتی پیامهای داخل گوشی آریانا را میبیند با او بر سر همین موضوع درگیر میشود. چند دقیقه بعد پدر آریانا از خانه خارج میشود همین که پدر این دختر از خانه خارج میشود آریانا با حالت قهر خانهشان را ترک میکند و به خانه مادربزرگش میرود.
پدر خانواده فقط برای اینکه دخترش را بترساند و او را به خانه برگرداند اسلحه را با خود برده بود
پدر او هم وقتی برمیگردد و دخترش را در خانه نمیبیند عصبانی میشود و اسلحه شکاریاش را برمیدارد و به خانه مادرش میرود. این مرد در خانه مادرش با آریانا دوباره بحث میکند و درگیر میشود و با همان اسلحه شکاری که در دستش بوده به سمت آریانا شلیک میکند. اینجا شهرستان کوچکی است تمام ساکنانش همدیگر را میشناسند، کوچکترین مسالهای که رخ بدهد کل اهالی باخبر میشوند. خانم ما نمیدانیم خدا میداند اما شنیدیم که پدر خانواده فقط برای اینکه دخترش را بترساند و او را به خانه برگرداند اسلحه را با خود برده بود ولی خب به هر حال این اتفاق افتاد.» یکی از اقوام این خانواده که یک خانم است نیز میگوید: «نباید این خانواده را قضاوت کرد. آریانا نجیبترین دختری بود که تا به حال دیده بودم. این اتفاق ناخواسته رخ داده است.
به پدرش گفته من میخواهم با این پسر ازدواج کنم
هیچکس جای پسرعمه من نیست که بداند او الان چه حالی دارد. هیچوقت نباید ندانسته کسی را قضاوت کرد.» یکی دیگر از اهالی نورآباد ممسنی دختر جوانی است که در این باره میگوید: «اینها دو خواهر بودند که آریانا فرزند بزرگتر این خانواده بود. مادر آریانا چند سال پیش از همسرش طلاق میگیرد. پدرش هم به دلیل مسائلی به زندان میافتد و مادربزرگشان آریانا را به همراه خواهر کوچکش بزرگ میکند. حدود دو ماه پیش پدر آریانا از زندان آزاد میشود و وقتی میفهمد که آریانا خواستگار دارد و آنها بهم علاقه دارند با ازدواجشان مخالفت میکند ولی آریانا آن پسر را که خواستگارش بوده، دوست داشته و به پدرش گفته من میخواهم با این پسر ازدواج کنم. بحث و درگیری آنها هم از همین موضوع شروع میشود. اینجا شهر بزرگی نیست که کسی متوجه ماجراها نشود تا حدی هم خانواده این دختر از انتشار واقعیت جلوگیری کردند. ما شنیدیم پدر آریانا روز حادثه اول با اسلحه به دخترش شلیک کرده.» از آشنایان این خانواده مردی تقریبا میانسال است.
پدر با خواستگاری پسر مخالفت کرده بود
او در مورد قتل آریانا سکوت میکند و میگوید: «من کل ماجرا را میدانم اما الان صحبت در مورد این حادثه دیگر چه سودی دارد؟!» یکی از اقوام آریانا نیز که دختری کم سن و سال است درخصوص این خبر میگوید: «ببینید این حادثه کاملا سهوا رخ داده است. اصلا این نبوده که آریانا به خاطر اذیت کردن پدرش از خانه قهر کند و به خانه مادربزرگش برود. پدر او هم اصلا به قصد کشتن دخترش به آنجا نرفته بود... جزییات بیشتر را نمیتوانم بگویم. خانواده مقتول ناراحت میشوند.»یکی دیگر از اهالی این شهرستان نیز در واکنش به قتل این دختر نوجوان میگوید: «گویا آریانا پسری را میخواسته که خواستگارش هم بوده پدرش هم مخالفت میکرده تا اینکه روز حادثه دخترش را با اسلحه به قتل میرساند.»