امام جواد(ع) فرمودند:مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: ١- توفیق از طرف خداوند متعال ٢- واعظی از درون خود ٣- قبول و پذیرش نصیحت كسی كه او را نصیحت نماید.
کد خبر: ۲۷۶۷۵۴
تاریخ انتشار: ۰۹ تير ۱۴۰۱ - ۰۰:۱۹

به گزارش صدای ایران،امام محمد بن علی التقی علیهما السلام نهمین پیشوای شیعیان در سال 195ق. در مدینه دیده به جهان گشود. پدرش امام رضا علیه السلام و مادرش سبیکه نام داشت. مهم‌ترین لقب آن حضرت، جواد است. از امام جواد علیه السلام به عنوان مولودی پربرکت، یاد شده است؛ مورّخان در تاریخ تولّد امام جواد علیه السلام، اختلاف دارند؛ عده‌ای میلاد آن حضرت را دهم رجب، برخی 15 ماه رمضان و بعضی نیز 19 ماه رمضان سال 195 ه. ق. در شهر مدینه می‌دانند.

پدر بزرگوار جواد الائمّه علیه السلام، امام رضا علیه السلام می‌باشد؛ شخصیت ارجمندی که میزان فضایل و حیطه حیات علمی، عبادی و دینی اش، برکسی پوشیده نیست.مادر امام جواد علیه السلام، بانوی گرامی و پاکدامنی بود به نام «سبیکه» (سکینه) و به روایت دیگر «خیزران». آن بانوی مؤمنه به خاندان شایسته امّ المؤمنین «ماریّه قبطیّه» تعلّق داشت. بعضی‌ها نام وی را «ریحانه» و «درّه» نیز گفته اند.از امام جواد علیه السلام به عنوان مولودی پربرکت، یاد شده است. ابی یحیی صنعانی می‌گوید: در محضر امام رضا علیه السلام بودم که فرزند خردسالش، امام جواد علیه السلام را آوردند. امام رضا علیه السلام فرمود: این فرزندی است که بزرگ‌تر و با برکت‌تر از او برای شیعیان ما به دنیا نیامده است.


دوران ولادت امام جواد علیه السلام یکی از سخت‌ترین دوران‌ها برای اهل بیت علیهم السلام بود. این دوران، مصادف با خلافت مأمون، یکی از قدرتمند‌ترین و سیاست مدار‌ترین خلفای عباسی بود و علاوه بر این در میان شیعیان، انحرافات و اختلافات عجیبی به چشم می‌خورد که یکی از مهم‌ترین آن‌ها فتنه واقفیه بود که امام رضا علیه السلام آن‌ها و پیروانشان را به اصحاب الحمار تشبیه کرده است.در ادامه چهل حدیث نورانی از امام جواد علیه‌السلام را اینجا بخوانید.

الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلی ثَلاثِ خِصال: ١- تَوْفیق مِنَ اللهِ عَزَّ وَجَلَّ ٢- وَواعِظ مِنْ نَفْسِهِ ٣- وَقَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ. [بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۶۵، ح ۳]
مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: ١- توفیق از طرف خداوند متعال ٢- واعظی از درون خود ٣- قبول و پذیرش نصیحت كسی كه او را نصیحت نماید.

قالَ الإمام الجواد – علیه السلام – : خَفْضُ الْجَناحِ زینَةُ الْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زینَةُ الْعَقْلِ، وَ بَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُ الْحِلْمِ.
«کشف الغمّة، ج 2، ص 347»

امام جواد – علیه السلام – فرمود: تواضع و فروتنی زینت بخش علم و دانش است، أدب داشتن و اخلاق نیک زینت بخش عقل می باشد، خوش روئی با افراد زینت بخش حلم و بردباری است.


قالَ الإمام الجواد – علیه السلام – : تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَ اعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَ ارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوی، وَ اعْلَمْ أنَّکَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَیْنِ اللهِ، فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ.
«بحارالأنوار، ج 75، ص 358، ح 1»

امام جواد – علیه السلام – فرمود: در زندگی، صبر را تکیه گاه خود، فقر و تنگ دستی را همنشین خود قرار بده و با هواهای نفسانی مخالفت کن. و بدان که هیچگاه از دیدگاه خداوند پنهان و مخفی نخواهی ماند، پس مواظب باش که در چه حالتی خواهی بود.

 

قالَ الإمام الجواد – علیه السلام – : الاْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقانِ مِنْ خَلْقِ اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ، فَمْن نَصَرَهُما أعَزَّهُ اللهُ، وَ مَنْ خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.
«خصال صدوق، ص 42، ح 32»

امام جواد – علیه السلام – فرمود: امر به معروف و نهی از منکر دو مخلوق الهی است، هر که آن ها را یاری و اجراء کند مورد نصرت و رحمت خدا قرار می گیرد و هر که آن ها را ترک و رها گرداند مورد خذلان و عِقاب قرار می گیرد.

 

قالَ الإمام الجواد – علیه السلام – : إنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَخْتارُ مِنْ مالِ الْمُؤْمِنِ وَ مِنْ وُلْدِهِ أنْفَسَهُ لِیَأجُرَهُ عَلی ذلِکَ.
«الکافی، ج 3، ص 218، ح 3»

امام جواد – علیه السلام – فرمود: همانا خداوند متعال بهترین و عزیزترین ثروت و فرزند مؤمن را می گیرد (و هلاک و نابود می گرداند)، چون دنیا و متعلّقات آن بی ارزش است تا در قیامت پاداش عظیمی عطایش نماید.

 
قالَ له رجل: أَوصِنی بَوَصِیَّة جامِعَة مُخْتَصَرَة؟ فَقالَ – علیه السلام – : صُنْ نَفْسَکَ عَنْ عارِالْعاجِلَةِ وَ نار الاْجِلَةِ.
«احقاق الحقّ، ج 12، ص 439»

شخصی به حضرت عرض کرد: مرا موعظه و نصیحتی کامل و مختصر عطا فرما؟ امام جواد – علیه السلام – فرمود: اعضاء و جوارح ـ ظاهری و باطنی ـ خود را از ذلّت و ننگ سریع و زودرس، همچنین از آتش و عذاب آخرت، در أمان و محفوظ بدار.

 

قالَ الإمام الجواد – علیه السلام – : الاْدَبُ عِنْدَ النّاسِ النُّطْقُ بِالْمُسْتَحْسَناتِ لا غَیْرُ، وَ هذا لا یُعْتَدُّ بِهِ ما لَمْ یُوصَلْ بِها إلی رِضَااللهِ سُبْحانَهُ، وَ الْجَنَّةِ، وَ الاْدَبُ هُوَ أدَبُ الشَّریعَةِ، فَتَأدَّبُوا بِها تَکُونُوا أُدَباءَ حَقّاً.
«ارشاد القلوب دیلمی، ص 160»

امام جواد – علیه السلام – فرمود: مفهوم و معنای ادب از نظر مردم، تنها خوب سخن گفتن است که رکیک و سبک نباشد، ولیکن این نظریّه قابل توجّه نیست تا مادامی که انسان را به خداوند متعال و بهشت نزدیک نگرداند. بنابر این ادب یعنی رعایت احکام و مسائل دین، پس با عمل کردن به دستورات الهی و ائمّه اطهار (علیهم السلام)، ادب خود را آشکار سازید.

حدیث اول : ارکان توبه

« اَلتَّوبَةُ عَلی اَربَعِ دَعائِمٍ: نَدَمٌ بِالقَلبِ، ‌وَ استِغفارٌ بِاللِّسانِ، ‌وَ عَمَلٌ بِالجَوارِحِ، ‌وَ عَزمٌ اَن لا یَعُودَ»

توبه بر چهار پایه استوار است: پشیمانی به دل، استغفار به زبان، کار (و جبران) با اعضاء، و تصمیم بر اینکه به گناه باز نگردد.[1]

دریچه ای که به نام «توبه» به روی گنهکاران باز است، ‌موهبتی الهی و لطفی خاص است. تا بندگان خطاکار، باز هم از رحمت خدا برخوردار باشند.

آنچه توبه را تشکیل می دهد، عناصر چهارگانه ای است که در این حدیث آمده است:

اول: «پشیمانی قلبی»، تا گنهکار، ‌از عمل زشت خود در درون پشیمان نشود، ‌توبه مفهومی ندارد.

دوم:«آمرزش خوهی به زبان» و به تعبیر دیگر«استغفار»، ‌که نشان دهنده ی تواضعِ خطاکار در برابر خدا و درخواست مغفرت و بخشایش از اوست.

سوم:«جبران عملی»، چه در تکالیفی که مربوط به رابطه ی ما با خداست، چه در حقوقی که مردم بر گردن ما دارند؛ یعنی اگر کسی مال مردم را خورده، ‌یا به کسی تهمت زده است، ‌توبه اش پرداختِ حق النّاس و رفع تهمت از متّهم است.

چهارم: تصمیم جدّی بر تکرار نکردن گناه.

فرض کنید کسی سرقت کرده و به زندان افتاده است و می گوید توبه کرده ام. وقتی توبه اش واقعی است که عزم جدّی داشته باشد که اگر آزاد شد، هرگز سراغ دزدی نرود. و الّا اگر به فکر سرقتهای بعدی باشد، توبه اش جدی و واقعی نیست.

قرآن کریم به صورت مکرر پس از بیان توبه، اصلاح را آورده است  « تابو و اصلحوا» (بقره 160؛ نساء:146؛ آل عمران : 89؛ و موارد دیگر.) و این اشاره دارد به اینکه توبه تنها استغفار به زبان نیست. بلکه باید در عمل نیز جبران کند. به هر حال، گناه نکردن، آسان تر از توبه کردن است.

حدیث دوم: همنشین بد

 « إیّاکَ وَ مُصاحَبَةَ الثَّریرِ، ‌فَإنَّهُ کَالسَّیفِ، ‌یَحسُنُ مَنظَرُهُ وَ یَقبَحُ اَثَرُه» 

از همنشینی با بد بپرهیز، چرا که او مثل شمشیر می ماند، منظرش زیباست، ‌ولی اثرش زشت است. [ 2]

در کلمات معصومین، نسبت به رفاقت و همنشینی توصیه های فراوان شده و نکته های نابی بیان گشته است.

اهمیّت دوست، بر کسی پوشیده نیست. اثرپذیری انسان از همنشینان هم بدیهی است.

آنچه بعضی را وارد «حوزه ی خطرناک دوستان بد» می کند، جاذبه ها و جلوه های کاذب و فریبنده است که چشم خرد را کور می کند و آدمی را به دام می اندازد.

در روایات، از «دوست بد» گاهی به مار خوش خط و خال، امّا زهرآگین یاد شده که غافلان، فریب نقش و نگار زیبای ظاهرش را می خورند و سراغش می روند و نیش می خورند و هلاک می شوند.

گاهی هم افراد شرور بد، به «شمشیر» تشبیه شده اند، ‌مثل همین حدیث.

ظاهر شمشیر و تیغ برّان جالب و جاذب است. برق می زند و چشم نواز و ظریف است. ولی اندکی غفلت، ‌سبب می شود که انسان از «زخم شمشیر» آزرده و مجروح شود، ‌یا در میدانهای نبرد، ‌در اثر ضربات شمشیر دشمن، ‌چهره و دست و بازو زخمی شود. هر چند زخم شمشیر التیام می پذیرد و خوب می شود. ولی جای آن بر بدن و چهره و سر باقی می ماند و اثرش زشت و ناخوشایند است. پس با هر کس نباید دوست شد. از افراد شرور و بد طینت باید پرهیز کرد، ‌چرا که:

ای بسا ابلیس آدم رو که هست         پس به هر دستی نباید داد دست

حدیث سوم: عزت مؤمن

 « عِزُّ المُؤمِنِ فی غِناهُ عَنِ النّاسِ».

عزّت مؤمن، ‌در بی نیازی او از مردم است.[3]

آنچه انسان را برده و فرومایه می سازد، ‌«طمع» است. عده ای همیشه چشم به دست دیگران دوخته اند و طمع دارند. این از «حقارت نفس» و فرومایگی و بی شخصیتی سرچشمه می گیرد و در عرصه های دیگر هم آنان را پست و زبون می سازد.

مؤمن باید عزیز باشد. زندگی عزّتمندانه، ‌درسی است که اولیای دین به ما داده اند. بالاترین درس عزّت را در حیات و قیام و شهادت حسین بن علی علیه السلام و یارانش می بینیم، ‌که حاضر شدند جان عزیزشان را نثار کنند، ‌ولی عزت و آقایی خود را از دست ندهند و زیر فرمان فرومایگان، ذلیلانه زندگی نکنند.

غیر از عزّت در بُعد اجتماعی و سیاسی، ‌عزّت مالی و اقتصادی هم یک ارزش است. باید ریشه ی طمع و حرص را کند، ‌تا آزاد زیست. باید از ثروت و مکنت و دارایی دیگران دیده فرو بست، ‌تا به عزّت رسید.

در حدیثی آمده است: چه زشت است که مؤمن، خواسته و رغبتی داشته باشد که او را ذلیل و خوار سازد.

و این یک حقیقت است. طمع، انسان را دنباله رو و مطیع و ذلیل این و آن می کند. برعکس، احساس بی نیازی از مردم و مناعت طبع و بلند نظری و بی توقّعی، ‌عزّت و شکوه می آورد. بسیاری هستند که در پی لقمه ی نانی، ‌دنبال این و آن می افتند؛ یا برای رسیدن به مال و ثروتی، پیش دیگران حقیر و کوچک می شوند.

ولی... مؤمن حق ندارد خود را خوار و ذلیل سازد.

حدیث چهارم: خطر عیبجویی

 « مَن عابَ عیبَ، ‌وَ مَن شَتَمَ اُجیبَ »

هر کس عیبجویی کند، ‌از او عیبجویی می کنند، ‌و هر کس دشنام دهد، ‌پاسخ داده می شود.

رفتار ما با دیگران، ‌در نحوه ی رفتار آنان با ما تأثیر می گذارد. اگر افراد مورد عیبجویی ما قرار می گیرند، ‌دور از انتظار نیست که آنان هم عیبهای ما را آشکار کنند.

دشنام، ‌دشنام می آورد و مهرورزی و ادب، دیگران را به رفتار عاطفی و مؤدّبانه وامی دارد. ما در این جهان، ‌بازتاب اعمال و رفتارهای خود را شاهدیم.

این جهان کوه است و فعلِ ما ندا            سوی ما آید نداها را صدا

این جهان کوه است و گفت و گوی تو        از صدا هم باز آید سوی تو

بر اساس این سخن حکیمانه ی امام جواد علیه السلام، لازم است «ادب در گفتار» و «انصاف در سخن» داشته باشیم و تا خودمان عیب و ایراد داریم، ‌به نکوهش و عیبجویی از دیگران نپردازیم و عفت کلام را مراعات کنیم.

عیب کسان منگر و احسان خویش               دیده فرو بر به گریبان خویش

بزرگان و کریمان، ‌آن قدر شخصیّت والا دارند که با تخریب چهره ی دیگری، برای خود شخصیت نمی تراشند. و اگر خطا و کاستی هم در دیگران ببینند، ‌خطاپوشی می کنند و آبروداری.

بی شک، هر که زبان طعن و عیبجویی اش نسبت به دیگران باز باشد، ‌از زبان دیگران مصون نخواهد ماند. هر که آبروی دیگران را ببرد، آبرویش را می برند.

حدیث پنجم: ثمره نیکی

« اَهلُ المعروفِ اِلی اِصطِناعِهِ اَحوَجُ مِن اَهلِ الحاجَةِ اِلَیه، لِأنَّ لَهُم اَجرُهُ وَ فَخرُهُ وَ ذِکرُهُ، فَمَهما إصطَنَعَ الرَّجُلُ مِن مَعروفٍ فَإنَّما یَبدَاُ فیهِ بِنَفسِهِ» 

اهل نیکی، به نیکی کردن محتاج ترند از نیازمندان، چرا که پاداش و افتخار و آوازه ی آن برای نیکوکاران است. پس هر گاه یک شخص، کار نیکی کرد، همانا ابتدا به خودش نیکی کرده است.

«معروف» در این حدیث به معنای نیکی و احسان است. در روایات است که یکی از درهای بهشت «باب المعروف» نام دارد که اهل احسان و نیکوکاری از آن به بهشت وارد می شوند. 

وقتی نیکی انجام می گیرد، دو نفر از آن برخوردار می شوند: یکی نیازمندانی که مورد احسان قرار می گیرند.دیگری احسان کنندگانی که از دارایی شان به نیازمندان می بخشند و برای خود، ‌نام نیک و اجر بی حساب و پاداش اخروی ذخیره می سازند.

چه کسی به این نیکی نیازمندتر است؟ نیکوکار، یا نیازمند؟

امام در این حدیث، به نتایج دنیوی و اخروی احسان که به شخص نیکوکار بر می گردد، اشاره دارد. پس آن که به نیازمندان کمک می کند، نباید انتظار تشکّر دیگران را داشته باشد، ‌زیرا در واقع به خودش نیکی کرده است. این مضمون در آیه «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُمْ»  (اسراء، 7) نیز آمده است؛ یعنی «اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی کرده اید»

دنیا، دنیای کنش و واکنش است؛ یعنی هم خوبیها به خود انسان برمی گردد، هم بدیها. فرصتها را از دست ندهیم.

حدیث ششم: روش نصیحت کردن

 « مَن وَعَظَ اَخاهُ سِرًّا فَقَد زانَهُ، ‌وَ مَن وَعَظَ عَلانیةً فَقَد شَأنَهُ» 

هر کس برادرش را پنهانی پند دهد، ‌او را آراسته است. و هر که او را آشکارا موعظه کند، ‌بدنام و بی آبرویش کرده است.[8]

موعظه کردن برادر دینی، یک وظیفه ی اخلاقی است. پذیرفتن پند و موعظه ی دیگران هم، ‌یک رفتار اجتماعی است. اما روش نصیحت و پند مهم است. هر کس آبروی خود را دوست دارد و می خواهد شخصیت او محفوظ بماند. موعظه و انتقاد آشکار و پیش دیگران، گاهی به جای اثربخشی، کینه و کدورت و عناد می آورد.

نصیحتگر، اگر واقعاً دلسوز است و به قصد اصلاح به کسی تذکّر می دهد، خوب است که به خود طرف بگوید تا آبرویش محفوظ بماند و در رفع عیب بکوشد. بجز این، انتقاد کردن پیش چشم دیگران و تذکر دادن، آبروی فرد را می برد.

امام علی علیه السلام می فرمایند: «نُصحُکَ بَینَ الملأ تقریعٌ» نصیحت کردن تو در میان جمع، کوبیدن و تحقیر است.[9] مثل آینه باشیم،که عیب افراد را به خودشان نشان می دهد.

حدیث هفتم: ازدواج

 « مَن خَطَبَ إلَیکُم فَرَضِیتُم دِینَهُ وَ اَمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، ‌إلّا تَفعَلوه تَکُن فِتنَةٌ فِی الاَرضِ وَ فَسادٌ کَبیرٌ»

اگر کسی پیش شما به خواستگاری آمد و دین و امانت داری او را پسندیدید، تزویج کنید، ‌اگر چنین نکنید، در روی زمین فتنه و فساد بزرگ می شود.

این سخن را حضرت جواد علیه السلام در پاسخ نامه یکی از اصحابش به نام «حسن بن بشار» نوشت، ‌که از نکاح و معیار صلاحیت فرد برای ازدواج پرسیده بود.

معیارگرایی در ازدواج، ‌ضامن استمرار پیوند زناشویی و استحکام بنیان خانواده است. آنچه در اسلام به عنوان «معیار» در همسر گزینی مطرح است، عبارت است از: دینداری، ‌اخلاق شایسته، نجابت خانوادگی، تقوا و ایمان. زیبایی در درجه ی بعد است. تمکّن مالی نیز نمی تواند معیار اصلی در ازدواج قرار گیرد. سخت گیریهای خانواده ها در امر ازدواج، به بالا رفتن سنّ ازدواج می انجامد.

مشکلات تشکیل خانواده، از مهریّه گرفته، تا هزینه های سنگین مراسم و توقّعات بالای طرفین، تا داشتن خانه مستقل و شغل پردرآمد، سبب شده است که جوانان به راحتی نتوانند ازدواج کنند. پیامد تأخیر در ازدواج هم، به گناه و فساد کشیده شدن دختر و پسر جوان، و در نتیجه «فساد جامعه» است.

توصیه ی امام این است که اگر خواستگار، دیندار و امین بود، موافقت کنید و ازدواج را سامان دهید، و گرنه مفسده های بزرگ پدید می آید.

خداوند هم در قرآن، توصیه به تزویج می کند و وعده می دهد که اگر فقیر و تنگدست هم باشند، خداوند از فضل خویش آنان را بی نیاز می کند. (نور، 32)

کاش معیارهای دینی در امر ازدواج، ‌محور تصمیم گیری باشد و بیش از شغل و پول و قیافه، ‌دین و ایمان طرف، ملاکِ پذیرش خواستگار باشد.

حدیث هشتم: تأثیر اندوه بر جسم

 « مَن کَثُرَ هَمُّهُ سَقُمَ جَسَدُهُ» 

هر که اندوهش زیاد باشد، بدنش بیمار می شود.[11]

گذشته از این که غم و غصه، خوب است یا نه، مفید است یا مضر، این مهم است که انسان برای چه بخورد و اندوهش چه باشد. بعضی ها، ‌غمهای کوچک به سبب مسائل جزئی و مادّی دارند. بعضی هم برای هدفهای بزرگ و کمبودهای معنوی غصّه می خورند که این، ارزشمند و قابل ستایش است.

به هر حال، «غصّه»، انسان را ضعیف و لاغر می کند و از غذا و خواب و استراحت می اندازد و بر جسم انسان اثر می گذارد. حتی گاهی برخی از بیماری های بی علاج و سرطان، نتیجه ی فشارهای روحی و غم و غصّه ی زیاد و حساسیّت است.

در مثل ها آمده است:

غم و اندوه، ‌کوه را آب می کند.

دو سوم پیری به خاطر غصّه است.

دل بی غم در کجا جویم، که در عالم نمی بینم. 

اندوه و غصّه برای آنچه ارزش غصّه خوردن ندارد، ‌عاقلانه نیست. حوادث تلخ گذشته، جای اندوه ندارد، چون گذشته را نمی توان کاری کرد. برنیامده هم غصّه نباید خورد، چون معلوم نیست چه خواهد شد.

امید به آینده، ‌نشاط می آورد. یأس و ناامیدی، روح را کسل و جسم را فرسوده می کند. پس، برای داشتن روحیه ی بانشاط و بدن سالم، بی جهت نباید غصّه خورد. هیچ مشکلی نیست که حل نشود و هیچ اندوهی ابدی نیست. به آینده ی روشن باید اندیشید، تا غم از دل برود، مثل امید فرج و انتظار ظهور.


١- الْمُؤمِنُ یَحْتاجُ إلى ثَلاثِ خِصالٍ: تَوْفیقٍ مِنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ واعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ، وَقَبُولٍ مِمَّنْ یَنْصَحُهُ. (بحار‌الانوار، ج75، ص358)
فرمود: مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظى از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت کسى که او را نصیحت نماید.

٢- قالَ علیه‌السلام: مُلاقاةُ الاْخوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إنْ کانَ نَزْراً قَلیلاً. (بحار‌الانوار، ج71، ص353)
فرمود: ملاقات و دیدار با دوستان و برادران [خوب]، سبب صفاى دل و نورانیّت آن مى‌گردد و موجب شکوفایى عقل و درایت خواهد گشت؛ گرچه در مدّت زمانى کوتاه انجام پذیرد.

٣- قالَ علیه‌السلام: إیّاکَ وَ مُصاحَبَةُ الشَّریرِ، فَإنَّهُ کَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ، یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یَقْبَحُ أثَرُهُ. (بحار‌الانوار، ج71، ص198)
فرمود: مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور؛ چون که او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است که ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناک خواهد بود.

4- قالَ علیه‌السلام: کَیْفَ یُضَیَّعُ مَنِ اللّهُ کافِلُهُ، وَکَیْفَ یَنْجُو مَنِ اللّه طالِبُهُ، وَ مَنِ انْقَطَعَ إلى غَیْرِ اللّهِ وَ کَّلَهُ اللّهُ إلَیْهِ. (بحار‌الانوار، ج68، ص155)
فرمود: چگونه گمراه و درمانده خواهد شد کسى که خداوند سَرپرست و متکفّل اوست. چطور نجات مى‌یابد کسى که خداوند طالبش است. هر که از خدا قطع امید کند و به غیر او پناهنده شود، خداوند او را به همان شخص واگذار مى‌کند.

5- قالَ علیه‌السلام: مَنْ لَمْ یَعْرِفِ الْمَوارِدَ أعْیَتْهُ الْمَصادِرُ. (بحار‌الانوار، ج68، ص340)
فرمود: هرکس موقعیت‌شناس نباشد، جریانات، او را مى‌رباید و هلاک خواهد شد.

6- قالَ علیه‌السلام: مَنْ عَتَبَ مِنْ غَیْرِ ارْتِیابٍ أعْتَبَ مِنْ غَیْرِ اسْتِعْتابٍ. (بحار‌الانوار، ج71، ص181)
فرمود: سرزنش کردن دیگران بدون علّت و دلیل، سبب ناراحتى و خشم خواهد گشت، درحالى‌که رضایت آنان نیز کسب نخواهد کرد.

٧- قالَ علیه‌السلام: أفْضَلُ الْعِبادَةِ الاْخْلاصُ. (بحارالانوار، ج68، ص245)
فرمود: با فضیلت‌ترین و ارزشمندترین عبادت‌ها آن است که خالص و بدون ریا باشد.

٨- قالَ علیه‌السلام: یَخْفى عَلَى النّاسِ وِلادَتُهُ، وَ یَغیبُ عَنْهُمْ شَخْصُهُ، وَ تَحْرُمُ عَلَیْهِمْ تَسْمِیَتُهُ، وَ هُوَ سَمّیُ رَسُول اللّهِ صلى‌الله‌علیه‌وآله وَ کَنّیهِ. (بحارالانوار، ج51، ص32)
فرمود: زمان ولادت امام عصر علیه‌السلام بر مردم زمانش مخفى است، و شخصش از شناخت افراد غایب و پنهان است؛ و حرام است که آن حضرت را نام ببرند؛ و او هم‌نام و هم‌کنیه رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله است.

٩- قالَ علیه‌السلام: عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِناه عَنِ النّاسِ. (بحارالانوار، ج72، ص109)
فرمود: عزّت مؤمن در بى‌نیازى و طمع نداشتن به مال و زندگى دیگران است.

١� - قالَ علیه‌السلام: مَنْ أصْغى إلى ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ، وَ إنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ. (کافی، ج6، ص434)
فرمود: هر کس به شخصى سخنران علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان‌چه سخنور براى خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوا و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.

چهل حدیث نورانی از امام جواد علیه‌السلام

١١- قالَ علیه‌السلام: لایَضُرُّکَ سَخَطُ مَنْ رِضاهُ الْجَوْرُ. (بحارالانوار، ج72، ص380)
فرمود: تو را زیان نمی‌رساند، خشم آن کسی که رضا و خشنودیش جور و ستم است.

١٢- قالَ علیه‌السلام: مَنْ خَطَبَ إلَیْکُمْ فَرَضیتُمْ دینَهُ وَ أمانَتَهُ فَزَوِّجُوهُ، إلاّ تَفْعَلُوهُ تَکْنُ فِتْنَةٌ فِى الاْرْضِ وَ فَسادٌ کَبیرْ. (کافی، ج5، ص347)
فرمود: هر که به خواستگارى دختر شما آید و به تقوا و تدیّن و امانتدارى او مطمئن مى‌باشید با او موافقت کنید، وگرنه سبب فتنه و فساد بزرگى بر روى زمین خواهید شد.

١٣- قالَ علیه‌السلام: لَوْ سَکَتَ الْجاهِلُ مَا اخْتَلَفَ النّاسُ. (بحارالانوار، ج75، ص81)
فرمود: چنان‌چه افراد جاهل ساکت باشند، مردم دچار اختلافات نمى‌شوند.

١4- قالَ علیه‌السلام: مَنِ اسْتَحْسَنَ قَبیحاً کانَ شَریکاً فیهِ. (بحارالانوار، ج75، ص82)
فرمود: هر که کار زشتى را تحسین و تأیید کند، در [عِقاب]آن شریک است.

١5- قالَ علیه‌السلام: مَنِ انْقادَ إلَى الطُّمَأنینَةِ قَبْلَ الْخِیَرَةِ فَقَدْ عَرَضَ نَفْسَهُ لِلْهَلَکَةِ وَالْعاقِبَةِ الْمُغْضِبَةِ. (بحارالانوار، ج75، ص364)
فرمود: هرکس بدون اطمینان نسبت به جوانب [هر کارى، فرمانى، حرکتى و...]مطیع و پذیراى آن شود، خود را در معرض هلاکت قرار داده؛ و نتیجه‌اى جز خشم و عصبانیّت نخواهد گرفت.

١6- قالَ علیه‌السلام: مَنِ اسْتَغْنى بِاللّهِ إفْتَقَرَ النّاسُ إلَیْهِ، وَمَنِ اتَّقَى اللّهَ أحَبَّهُ النّاسُ وَ إنْ کَرِهُوا. (بحارالانوار، ج75، ص79)
فرمود: هر که خود را به‌وسیله خداوند بى‌نیاز بداند مردم محتاج او خواهند شد و هر که تقواى الهى را پیشه خود کند خواه ناخواه، مورد محبّت مردم قرار مى‌گیرد، گرچه مردم خودشان اهل تقوا نباشند.

١٧- قالَ علیه‌السلام: عَلَّمَ رَسُولُ اللّهِ صلی‌الله‌علیه‌وآله عَلّیا علیه‌السلام ألْفَ کَلِمَةٍ، کُلُّ کَلِمَةٍ یَفْتَحُ ألْفُ کَلِمَةٍ. (بحارالانوار، ج40، ص134)
فرمود: حضرت رسول صلی‌الله‌علیه‌وآله، یک هزار کلمه به امام على علیه‌السلام تعلیم نمود که از هر کلمه‌اى هزار باب علم و مسئله فرعى باز مى‌شود.

١٨- قالَ علیه‌السلام: نِعْمَةٌ لاتُشْکَرُ کَسِیَّئَةٍ لاتُغْفَرُ. (بحارالانوار، ج75، ص364)
فرمود: خدمت و نعمتى که مورد شکر و سپاس قرار نگیرد، همچون خطائى است که غیر قابل بخشش باشد.

١٩- قالَ علیه‌السلام: مَوْتُ الاْنْسانِ بِالذُّنُوبِ أکْثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالأجَلِ، وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ أکْثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمْرِ. (بحارالانوار، ج75، ص83)
فرمود: فرارسیدن مرگ انسان‌ها، به‌جهت معصیت و گناه، بیشتر است تا مرگ طبیعى و عادى، همچنین حیات و زندگى به‌وسیله نیکى و احسان به دیگران بیشتر و بهتر است از عمر بى‌نتیجه.

٢� - قالَ علیه‌السلام: لَنْ یَسْتَکْمِلَ الْعَبْدُ حَقیقَةَ الاْیمانِ حَتّى یُؤْثِرَ دینَهُ عَلى شَهْوَتِهِ، وَلَنْ یُهْلِکَ حَتّى یُؤْثِرَ شَهْوَتَهُ عَلى دینِهِ. (بحارالانوار، ج75، ص81)
فرمود: بنده‌ای حقیقت ایمان را نمى‌یابد، مگر آنکه دین و احکام الهى را در همه جهات بر تمایلات و هواهاى نفسانى خود مقدّم دارد؛ و کسى هلاک و بدبخت نمى‌گردد، مگر آنکه هوا‌ها و خواسته‌هاى نفسانى خود را بر احکام الهى مقدّم نماید.

چهل حدیث نورانی از امام جواد علیه‌السلام

٢١- قالَ علیه‌السلام: عَلَیْکُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ، فَإنَّ طَلَبَهُ فَریضَةٌ وَالْبَحْثَ عَنْهُ نافِلَةٌ، وَ هُوَ صِلَةُ بَیْنَ الاْخْوانِ، وَ دَلیلٌ عَلَى الْمُرُوَّةِ، وَ تُحْفَةٌ فِى الْمَجالِسِ، وَ صاحِبٌ فِى السَّفَرِ، وَ أنْسٌ فِى الْغُرْبَةِ. (بحارالانوار، ج75، ص80)
فرمود: بر شما باد به تحصیل علم و معرفت، چون فراگیرى آن واجب و بحث پیرامون آن مستحب و پُرفائده است. علم وسیله کمک به دوستان و برادران است، دلیل و نشانه مروّت و جوانمردى است، هدیه و سرگرمى در مجالس است، همدم و رفیق انسان در مسافرت است؛ و انیس و مونس انسان در تنهایى است.

٢٢- قالَ علیه‌السلام: خَفْضُ الْجَناحِ زینَةُ الْعِلْمِ، وَ حُسْنُ الاْدَبِ زینَةُ الْعَقْلِ، وَبَسْطُ الْوَجْهِ زینَةُ الْحِلْمِ. (بحارالانوار، ج75، ص91)
فرمود: تواضع و فروتنى زینت‌بخش علم و دانش است، ادب داشتن و اخلاق نیک زینت‌بخش عقل مى‌باشد، خوش‌رویى با افراد زینت‌بخش حلم و بردبارى است.

٢٣- قالَ علیه‌السلام: تَوَسَّدِ الصَّبْرَ، وَاعْتَنِقِ الْفَقْرَ، وَارْفَضِ الشَّهَواتِ، وَ خالِفِ الْهَوى، وَ اعْلَمْ أنَّکَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَیْنِ اللّهِ، فَانْظُرْ کَیْفَ تَکُونُ. (بحارالانوار، ج75، ص358)
فرمود: در زندگى، صبر را تکیه‌گاه خود، فقر و تنگ‌دستى را هم‌نشین خود قرار بده و با هواهاى نفسانى مخالفت کن؛ و بدان که هیچ‌گاه از دیدگاه خداوند پنهان و مخفى نخواهى ماند، پس مواظب باش که در چه حالتى خواهى بود.

٢4- قالَ علیه‌السلام: مَنْ اتَمَّ رُکُوعَهُ لَمْ تُدْخِلْهُ وَحْشَةُ الْقَبْرِ. (کافی، ج3، ص321)
فرمود: هرکس رکوع نمازش را به‌طور کامل و صحیح انجام دهد، وحشت قبر بر او وارد نخواهد شد.

٢5- قالَ علیه‌السلام: الْخُشُوعُ زینَةُ الصَّلاةِ، وَ تَرْکُ مالایُعْنى زینَةُ الْوَرَعِ. (بحارالانوار، ج74، ص131)
فرمود: خشوع و خضوع زینت‌بخش نماز خواهد بود، ترک و رها کردن آنچه [براى دین و دنیا و آخرت]سودمند نباشد زینت بخش ورع و تقواى انسان مى‌باشد.

٢6- قالَ علیه‌السلام: الاْمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْىُ عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقانِ مِنْ خَلْقِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، فَمْن نَصَرَهُما اعَزَّهُ اللّهُ، وَمَنْ خَذَلَهُما خَذَلَهُ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ. (وسائل‌الشیعه، ج16، ص124)
فرمود: امر به معروف و نهى از منکر دو مخلوق الهى است، هر که آن‌ها را یارى و اجرا کند مورد نصرت و رحمت خدا قرار مى‌گیرد و هر که آن‌ها را ترک و رها گرداند، مورد خذلان و عِقاب قرار مى‌گیرد.

٢٧- قالَ علیه‌السلام: إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ یَخْتارُ مِنْ مالِ الْمُؤْمِنِ وَ مِنْ وُلْدِهِ انْفَسَهُ لِیَأجُرَهُ عَلى ذلِکَ. (کافی، ج3، ص218)
فرمود: همانا خداوند متعال بهترین و عزیزترین ثروت و فرزند مؤمن را مى‌گیرد، چون دنیا و متعلّقات آن بى‌ارزش است تا [در قیامت]پاداش عظیمى عطایش نماید.

٢٨- قالَ له رجل: اوصِنى بَوَصِیَّةٍ جامِعَةٍ مُخْتَصَرَةٍ؟
فَقالَ علیه‌السلام: صُنْ نَفْسَکَ عَنْ عارِ الْعاجِلَةِ وَ نار الْآجِلَةِ. (عوالم العلوم و المعارف، ج23، ص305)
شخصى به حضرت عرض کرد: مرا موعظه و نصیحتى کامل و مختصر عطا فرما؟ امام علیه‌السلام فرمود: اعضا و جوارح ظاهرى و باطنى خود را از ذلّت و ننگ سریع و زودرس، همچنین از آتش و عذاب آخرت، در امان و محفوظ بدار.

٢٩- قالَ علیه‌السلام: فَسادُ الاْخْلاقِ بِمُعاشَرَةِ السُّفَهاءِ، وَ صَلاحُ الاْخلاقِ بِمُنافَسَةِ الْعُقَلاءِ. (بحارالانوار، ج75، ص82)
فرمود: معاشرت و هم‌نشینى با بى‌خردان و افراد لااُبالى سبب فساد و تباهى اخلاق خواهد شد؛ و معاشرت و رفاقت با خردمندان هوشیار، موجب رشد و کمال اخلاق مى‌باشد.

چهل حدیث نورانی از امام جواد علیه‌السلام

٣� - قالَ علیه‌السلام: مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِی بِطُوسَ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِهِ وَ مَا تَأَخَّر. (وسائل‌الشیعه، ج14، ص550)

فرمود: هر که قبر پدرم را در طوس زیارت کند خداوند گناهان گذشته و آینده‌اش را می‌آمرزد.

٣١- قالَ علیه‌السلام: ثَلاثُ خِصالٍ تَجْتَلِبُ بِهِنَّ الْمَحَبَّةُ: الاْنْصافُ فِى الْمُعاشَرَةِ، وَ الْمُواساةُ فِى الشِّدِّةِ، وَ الاْنْطِواعُ وَ الرُّجُوعُ إلى قَلْبٍ سَلیمٍ. (بحارالانوار، ج75، ص82)
فرمود: سه خصلت جلب محبّت مى‌کند: انصاف در معاشرت با مردم، هم‌دردى در مشکلات آنها، همراه و همدم شدن با معنویات.

٣٢- قالَ علیه‌السلام: التَّوْبَةُ عَلى أرْبَع دَعائِم: نَدَمٌ بِالْقَلْبِ، وَاسْتِغْفارٌ بِاللِّسانِ، وَ عَمَلٌ بِالْجَوارِحِ، وَ عَزْمٌ أنْ لایَعُودَ. (کشف‌الغمه، ج2، ص349)
فرمود: شرایط پذیرش توبه چهار چیز است: پشیمانى قلبى، استغفار با زبان، جبران کردن گناه نسبت به همان گناه و تصمیم جدى بر اینکه دیگر مرتکب آن گناه نشود.

٣٣- قالَ علیه‌السلام: ثَلاثٌ مِنْ عَمَلِ الاْبْرارِ: إقامَةُ الْفَرائِض، وَاجْتِنابُ الْمَحارِم، واحْتِراسٌ مِنَ الْغَفْلَةِ فِى الدّین. (بحارالانوار، ج5، ص81)
فرمود: سه چیز از کارهاى نیکان است: انجام واجبات الهى، ترک و دورى از گناهان، مواظبت و رعایت مسائل و احکام دین.

٣4- قالَ علیه‌السلام: الْعِلْمُ عِلْمَانِ مَطْبُوعٌ وَ مَسْمُوعٌ وَ لَا یَنْفَعُ مَسْمُوعٌ إِذَا لَمْ یَکُ مَطْبُوعٌ. (بحارالانوار، ج75، ص80)
فرمود: علم دوگونه است: علمی که شنیده شود و علمی که [علاوه بر شنیده شدن]تبعیت شود. علم شنیده شده تا زمانی که بدان عمل نشود، فایده‌ای ندارد.

٣5- قالَ علیه‌السلام: إنَّ بَیْنَ جَبَلَىْ طُوسٍ قَبْضَةٌ قُبِضَتْ مِنَ الْجَنَّةِ، مَنْ دَخَلَها کانَ آمِنا یَوْمَ الْقِیامَةِ مِنَ النّار. (وسائل‌الشیعه، ج14، ص556)
فرمود: همانا بین دو سمت شهر طوس قطعه‌اى مى‌باشد که از بهشت گرفته شده است، هر که داخل آن شود و با معرفت زیارت کند، روز قیامت از آتش در امان خواهد بود.

٣6- قالَ علیه‌السلام: مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتى بِقُمْ، فَلَهُ الْجَنَّتهُ. (وسائل‌الشیعه، ج14، ص576)
فرمود: هرکس قبر عمّه‌ام ـ. حضرت معصومه سلام‌الله‌علی‌ها ـ. را [با علاقه و معرفت]در قم زیارت کند، اهل بهشت خواهد بود.

٣٧- قالَ علیه‌السلام: مَنْ زارَ قَبْرَ اخیهِ الْمُؤْمِنِ فَجَلَسَ عِنْدَ قَبْرِهِ وَاسْتَقْبَلَ الْقِبْلَةَ وَ وَضَعَ یَدَهُ عَلَى الْقَبْرِ وَ قَرَأَ: «إنّا أنْزَلْناهُ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ» سَبْعَ مَرّاتٍ، أمِنَ مِنَ الْفَزَعَ الاْکْبَرِ. (وسائل‌الشیعه، ج3، ص227)
فرمود: هرکس بر بالین قبر مؤمنى حضور یابد و رو به قبله بنشیند و دست خود را روى قبر بگذارد و هفت مرتبه سوره مبارکه «إنّا أنزلناه» را بخواند از شداید و سختی‌هاى صحراى محشر در امان قرار مى‌گیرد.

٣٨- قالَ علیه‌السلام: ثَلاثٌ یَبْلُغْنَ بِالْعَبْدِ رِضْوانَ اللّهِ: کَثْرَةُ الاْسْتِغْفارِ، وَ خَفْضِ الْجْانِبِ، وَ کَثْرَةِ الصَّدَقَةَ. (بحارالانوار، ج75، ص81)
فرمود: سه چیز، سبب رسیدن به رضوان خداى متعال است:

١. نسبت به گناهان و خطاها، زیاد استغفار و اظهار ندامت کردن؛

٢. اهل تواضع کردن و فروتن بودن؛

٣. صدقه و کارهاى خیر بسیار انجام دادن.

٣٩- قالَ علیه‌السلام: الْعامِلُ بِالظُّلْمِ، وَالْمُعینُ لَهُ، وَالرّاضى بِهِ شُرَکاءٌ. (بحارالانوار، ج75، ص81)
فرمود: انجام‌دهنده ظلم، کمک‌دهنده ظلم و کسى که راضى به ظلم باشد، هر سه شریک خواهند بود.

چهل حدیث نورانی از امام جواد علیه‌السلام

4� - قالَ علیه‌السلام: التَّواضُعُ زینَةُ الْحَسَبِ، وَالْفَصاحَةُ زینَةُ الْکَلامِ، وَ الْعَدْلُ زینَةُ الاْیمانِ، وَالسَّکینَةُ زینَةُ الْعِبادَةِ، وَالْحِفْظُ زینُةُ الرِّوایَةِ. (بحارالانوار، ج75، ص91)


فرمود: تواضع و فروتنى زینت‌بخش حسب و شرف، فصاحت زینت‌بخش کلام، عدالت زینت‌بخش ایمان و اعتقادات، وقار و ادب زینت‌بخش اعمال و عبادات؛ و دقّت در ضبط و حفظ آن، زینت‌بخش نقل روایت و سخن است.

پربیننده ترین ها