سوژهها، پروژهها و مخرجگیران !
به گزارش صدای ایران، سعید شهرابی فراهانی تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: یادداشت را با یک موضوع ظاهراً بیربط شروع می کنیم: با وضع حمل یک ماده یوزپلنگ؛ سه توله به دنیا میآیند. ابتدا عنوان میشود که این سه بچه یوز نیز ماده هستند. موجی از خوشحالی در بین علاقمندان به محیط زیست و حیات وحش به راه می افتد و حتی پویشی برای نام گذاری این سه بچه یوزایجاد می شود. به فاصله اندکی؛ اعلام میگردد که توله یوزهای تازه متولد شده؛ نر هستند. برخی شروع به تمسخر و خط تولید لطیفههای خلاقانه را فعال میکنند. عدهای دیگر نگران به خطر افتادن آبروی ملی محیطزیست کشور در سطح بینالمللی میشوند. افراد دیگری زبان به گلایه و شماتت و حتی تحقیر دست اندرکاران محیط زیست میکنند که حتی پس از تولد توله یوزها، در تعیین جنسیت آنها ناموفق بودهاند. گروهی نیز به دنبال علت اشتباه در اعلام اولیه جزئیات تولد توله یوزها میروند. دستهای دیگر ...
ماه مبارک رمضان به پایان خود نزدیک شده و همه منتظرند اعلام دقیق روز عید هستند. جمعبندی فعالیت گروههای استهلال که در مناطق مختلف مستقر هستند؛ نشان می دهد که برخلاف روز مشخص شده در تقویم؛ هلال اول ماه شوال قابل رویت نیست و رمضان المبارک سی روزه خواهد بود. باز هم برخی شروع به تمسخر و خط تولید لطیفههای خلاقانه را فعال میکنند. عدهای دیگر نگران به خطر افتادن آبروی جهان اسلام و اختلاف بین عید در عربستان و ایران هستند. افراد دیگری زبان به ملامت گشوده و با مقایسه ارسال انسان به فضا با قواعد رویت ماه برای اعلام عید؛ شروع به کوبیدن بر طبل ناله و گلایه می کنند. گروهی دیگر نیز پیگیر دلایل عدم امکان رویت ماه شب اول شوال در موعد مورد انتظار هستند. دستهای دیگر...
به دلایلی مثل نظاممند کردن شبکه توزیع و مصرف، مبارزه با قاچاق بی رویه، حرکت در مسیر حذف ارز 4200 تومانی و ... ناگهان قیمت یک فرآورده غذایی پرطرفدار؛ سه برابر می شود. مجدداً برخی شروع به تمسخر و خط تولید لطیفههای خلاقانه را فعال میکنند. عدهای دیگر نگران به انفجار اجتماعی ناشی از یک وقوع شگفتی ساز اقتصادی هستند. افراد دیگری زبان به ملامت گشوده و توجیهات، نحوه و زمان اعلام موضوع را به باد انتقادات شدید می گیرند. گروهی دیگر نیز در پی سبک و سنگین کردن مزایا و معایب و نواقص این اقدام هستند. دستهای دیگر...
در تمامی موارد بالا و همچنین سایر اخباری که به طور روزمره به سوی افکار عمومی مخابره می شوند شاهد سوژه شدنها و سوژه کردنها هستیم. بگومگوها، لطیفهها و گلایهها و انتقادات و شماتتها و حتی ناسزاها به بانیان و عاملان اضطرابات معیشتی در متن جامعه از بطن همین سوژهها در میآید. نگارنده عمیقاً معتقد است که گفتگو در مورد سوژههای روزمره برای پویایی و پیشرفت جامعه، نه تنها لازم بلکه واجب است. ولی آن زمان که گفتگوها و بررسیها به جای آنکه مسئولانه باشد، صرفاً تحت تأثیر «سوژه سازها» شکل بگیرد؛ سوژهها قابلیت «پروژه شدن» را پیدا می کنند.
شاید مخاطب محترم این سطور منتظر بود که در جمله بالا به جای وصف «مسئولانه»، صفت عالمانه به گفتگوها درباره سوژهها منتسب بشود که البته توقعی به جا است. نگارنده می پندارد که مسئولانه گفتن و شنودن اعم از عالمانه بحث کردن است. زیرا اگر به جای «یک طرفه گفتن و فرار کردن» به «گفتن، استدلال کردن، ایستادن / نشستن، شنیدن و رفع ابهام متقابل» بپردازیم؛ سطحی از گفتگوی عالمانه نیز محقق می شود. ولی چه می توان کرد که فضای مجازی – چه آن زمان که اتاق چت مسنجرها و کامنتدانی وبلاگها بود و چه حالا که در تسخیر پلتفرمهای فیسبوک و اینستاگرام و توییتر و واتساپ و تلگرام است – کسی حوصله توقف و تأمل بیش از چند ده ثانیه را ندارد چون شاید که احساس می کند از جریان سوژهها جدیدتر، مهمتر و جریانسازتر عقب می ماند.
هنگامی «سوژهها» به صورت «پروژه» و «ضد پروژه» تعریف میشوند، گروهی از «سوژهسازان» موفق خواهند بود که بر اساس سفارش کارفرما، یک پروژه را به جریان اصلی (تِرِند) تبدیل کنند، آن را در صدر اخبار حفظ نمایند یا بالعکس از جریان اصلی سوژهها خارج کنند! در همین بستر است که تیمهای جنگ شناختی سرویسهای اطلاعاتی غربی، عبری و عربی با مهرههای فارسی بلد خود وارد می شوند؛ طبق برنامههای سناریوپردازی و از پیش بررسی شده، ضربات خود را وارد ساخته و بدون اینکه گزندی ببینند، به جایگاه خود مراجعت میکنند. اینجاست که توصیه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار رمضانی با دانشجویان درباره مواظبت بر عدم مخرج مشترک با دشمن (به جلوداری عناصر مجرّب سرویسهای اطلاعاتی) اهمیت خود را نشان میدهد.
عامل زبده سرویس اطلاعاتی انگلیس یا سرویس موساد برای فرآوری سوژه و بهرهبرداری از آن در قالب پروژه یا ضدپروژهای توسط متخصصان سرویس در حوزه جنگ شناختی ساخته و پرداخته شده؛ آموزش دیده و مهارت لازم کسب کرده است و وارد زمین نبرد شده است. این عامل؛ هرگز «مسئولانه» عمل نمیکند زیرا کارویژهی آن بر اساس «زدن و رفتن» است و ماندن بیش از اندازه لازم در زمین برای پیشبرد یک سوژه-پروژه موقت و تاریخ مصرفدار؛ کارایی او را به شدت کاهش میدهد.
برای رعایت اختصار از تشریح جزییات سوژهبازی و پروژهسازیهای سرویسهای اطلاعاتی بیگانه صرفنظر میگردد اما جای تذکر دارد که در بسیاری از موارد دشمنان به دنبال پنهان کردن رد پای خود در این فرایند هستند و موج سواری بر سوژهها را از طریق واگذاری پروژهها به «مخرجگیران» در شبکه پیچیده نفوذ سپردهاند. مخرجگیرانی که به زعم سرویسهای بیگانه ارزش هزینههایی که برای پروژههای مطالبه میکنند را دارند. حال آن که این دریافتیها هر میزان که برای پیمانکاران پروژهها و سوژهسازها زیاد و وسوسه کننده باشد؛ از نظر سرویس اطلاعاتی اندک است. بدا به حال کسانی که به خاطر چنین بهای اندکی؛ دنیا و آخرت خود را معامله میکنند و هنگام روبرو شدن با پروندههای اقدامات خود در مراجع قضایی؛ جز عرق شرم و دستپاچگی چیزی در چنته خود نخواهند داشت.
انتهای پیام/