صدای ایران- شعر زیر سروده مهدی شمشیری شاعر و ترانهسرای کشورمان است که در اختیار سایت صدای ایران قرار داده است:
رويارو شخم نزن؛ با هم گناه كرديم
به هم نميخورديم؛ ما اشتباه كرديم...
توو رابطه هر روز؛ چشمامونُ بستيم
تاوانشُ داديم؛ وقتي كه ميشكستيم!
وقتي كه دنيارو؛ با خنده ميبافتيم
كاخي با كاغذها؛ توو كافه ميساختيم
وقتي كه شادي بود؛ توو قصرِ جادويي!
با اسباي وحشي؛ به دنيا ميتاختيم!
بارون كه ميباريد؛ ديوونهتر بوديم
چترارو مينداختيم؛ تا خونه، تٓر بوديم
از يادمون ميرفت؛ تاريخ و عبرتها
از يادمون ميرفت؛عشقها و عادتها
يكهو ورق برگشت؛ پاييز پيدا شد
بادِ موافقْ هم؛ همدستِ بَرگا شد
از قصر و باروها؛ ديوار جا مونده
از فصلِ جادوها؛ آوار جا مونده
ديوارمون قرمز؛ با فاصله حتي!
ديدارمون هرگز؛ با واسطه حتي!
حرفامونم ديگه، وارونه فهم ميشه
ما تازه فهميديم؛ بدونِ "هم" ميشه
بدونِ هم ميشه؛ رويارو جارو زد
روو بوم و نقاشي؛ به دنيا نارو زد
رويارو شخم نزن؛ تو دردي و من درد
در اوجِ تنهايي؛ تو سردي و من سرد
مهدي شمشيري