غیرت دینی و ملی در برابر بدعتهای جریان نفوذ
به گزارش صدای ایران، سعید شهرابی فراهانی تحلیگر سیاسی و بین المللی در یادداشتی نوشت: پس از استقبال ایرانیان از دین مبین اسلام به عنوان شیوه متعالی و مترقی زندگی؛ سرزمین ایران پیوندی ناگسستنی با این مکتب برقرار کرد.
تاریخ ایران پس از اسلام مشحون از فداکاریهای مردمی است که ایستادگی هوشمندانه بر اصول دین خود را تحت هیچ شرایطی و با هیچ چیزی معامله نکردهاند. صحبت از تعداد کم یا زیاد این جمعیت غیرتمند در برابر هجمه معاندین نیست. (چه بسا تعداد اندکی که بر جماعت کثیری غلبه کردهاند) بحث بر سر این است که این مردم برای حفظ تمامیت اسلام و ایران، مانعی را در برابر خود نمیبینند مگر اینکه بر آن غلبه کنند.
این مردم غیرتمند علیرغم تفاوت دیدگاهها و اختلاف سلیقه؛ در دفاع از امنیت وجودی خود اتفاق نظر دارند. منظور از امنیت وجودی همان قدرتی است که از آمیختگی هویت دینی و ملی سرچشمه میگیرد و راه را بر نفوذ غیر و بیگانهای که چشم طمع به سرزمین ایران دوخته، میبندد. در این میان، دشمنان ملت به تدریج و تجربه دریافتهاند که مسیر رخنه و ضربه زدن به این ترکیب قدرتمند، از راه مستقیم ممکن نیست و باید دین و ملیت ایرانیان را در گام اول تجزیه نمود و در مراحل بعد این دو را در برابر همدیگر قرار دارد، به ترتیبی که دیگر قابلیت پیوند خوردن با یکدیگر نداشته باشند.
یکی از ابزارهای راهبرد فوقالاشاره؛ وارد کردن بدعتهای مختلف و متنوع در فرهنگ چند لایه ایران اسلامی است. سرویسهای اطلاعاتی دشمن به تجربه دریافتهاند که بیگانهستیزی ناشی از غیرتمندی دینی ایرانیان؛ مانعی جدی برای فعالیتهای خصمانه آنان برای تسلط بر سرزمین فوق استراتژیک ایران است.
در این راستا، تدارک و تجهیز افراد نفوذی و ظاهراً خودی! برای وارد کردن بدعت، تخرییب و نهایتاً انهدام مقاومت و استقامت مردم ایران؛ سیاست ثابت و غیرقابل تغییر برای این سرویسها به شمار میآید.
میزهای تخصصی ایران در دستگاههای اطلاعاتی نظیر سیا، موساد، MI6 با تحلیل اطلاعات انباشته دریافتند که اگر در فرهنگ دینی ایران امروز، عناصری مانند: آخرت در برابر دنیا، حق در برابر باطل، ولایت الهی در برابر طاغوت و استکبار، ساده زیستی در برابر تجمل، مقاومت در برابر سازش و وادادگی و امثال اینها، مبانی رفتار ایرانیان را تشکیل میدهد، پس لاجرم باید از طریق تغییر معانی منفی به خنثی یا مثبت از یک سو و تبلیغ بی فایدهگی و ناکارآمدن قلمداد کردن اِلِمانهای مثبت، به تدریج جایگزینهای مدّنظر خود را وارد منظومه زیست ایرانیان نموده تا در نهایت یک فروپاشی آرام، بیصدا، ولی قطعی رخ بدهد؛ و در این مسیر چه کسی بهتر از نفوذیها میتوانند به این نقشه جامعه عمل بپوشانند؟!
نفوذیها – هر چند موّجه و ظاهرالصلاح هم باشند – اهل و عامل بدعتند. بدعت یعنی ناخالصیهای غیرطبیعی که جزء یک مجموعه و منظومه نباشد، ولی با تاکتیکهای پیدا یا پنهان، کمکم یا یکباره به آن تزریق شوند.
بدعتیان، غیرتمند نیستند، چون راه نفوذ غیر و بیگانه را هموار میکنند. برای مخاطب هوشیار این سطور لازم به یادآوری نیست که تفاوتهای اساسی بدعت و بدعت گذاری با پذیرش تکثر و تنوعات اجتماعی - که بهطور نرمال در هر جامعهای به چشم میخورند - برشمرده شود.
تغییر ذائقه و رفتاری که از مسیر بدعت عبور میکند سرانجام موجب تناقض میان رفتارهای گذشته و آینده میگردد. اگر مسئول یا کارگزاری در «مواضع اصولی، بنیادین و راهبردی» دچار تردید و تزلزل و پس از مدتی کاملاً دچار دگردیسی و چرخش میشود، باید پی برد که او متاسفانه قربانی بدعت و بدعتیان (یعنی همان جریان نفوذ) شده است.
یکی از وظایف دشوار و تکالیف حتمی حافظان امنیت ملی و سربازان گمنام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در گام دوم انقلاب اسلامی؛ زدودن بدعتهایی است که به واسطه خباثت نفوذیها و سرویسهای اطلاعاتی حامی آنان، گریبانگیر جامعه ما شده است. این وظیفهای طاقت فرسا است که اهل خود را به میدان جهاد فرا میخواند تا از علم و علمداران ایران اسلامی در برابر خدعه خصم حیلهگر، جهل و غفلت جبهه خودی و البته فتنه پراکنی شیطان لعین و رجیم محافظت کند.
پ/ق