آقایان مسئول! مکتب سلیمانی را دریابید

مکتب سلیمانی دربردارنده غیرت، بصیرت و عقلانیت دینی و شعبه‌ای از حرکت موثر امام خمینی است که در کوران حوادث و وقایع تلخ و شیرین تبدیل به یک پدیده «ملموس»، «کارآمد» و «چهارچوب‌دار» شده است.
کد خبر: ۲۷۰۶۸۴
تاریخ انتشار: ۲۰ دی ۱۴۰۰ - ۱۳:۳۷

به گزارش صدای ایران، سعید شهرابی فراهانی تحلیلگر مسائل سیاسی و بین المللی در یادداشتی نوشت: سوابق مردم ایران نشان داده است که به خوبی زورگویی را تشخیص می‌دهند و متوجه تفاوت‌های تحمیل و دلسوزی هستند.
آیا مردمی که برای شهادت حاج قاسم سلیمانی آن گونه متأثر می‌شوند که میلیونی برای تشییع پهلوان سرزمین خود به خیابان می‌آیند و از جیب خودشان برای زنده نگاه داشتن یاد او خرج می‌کنند، ممکن است گمان کنند که آمریکایی‌های تروریست و قاتلان حاج قاسم، از روی دلسوزی و خیرخواهی برای ایرانیان چنین جنایتی کرده‌اند؟!
چه کسانی و چرا باید این گونه تفکرات متناقض‌نما را در بطن جامعه ترویج کنند؟ آیا این رویکرد بخشی از یک مگاپروژه است؟

مکتب سلیمانی که دربردارنده غیرت، بصیرت و عقلانیت دینی و شعبه‌ای از حرکت موثر امام خمینی است؛ یکباره سربلند نکرده است بلکه در کوران حوادث و وقایع تلخ و شیرین تبدیل به یک پدیده «ملموس»، «کارآمد» و «چهارچوب‌دار» شده است.

مکتب سلیمانی برای مردم «جذابیت» دارد، زیرا به سه گانه «انسان-ابزار-امکانات» اهمیت می‌دهد. در مکتبی که حاج قاسم فرماندهی می‌کند انسان‌ها محوریت دارند چه مالک اشتر باشد و چه «زنی در پناه اسلام بوده، بر او تاخته شده و خلخال و دستنبد و گردنبند و گوشواره او را به یغما برده، و آن بینوا در برابر آن غارتگر جز کلمه استرجاع و طلب دلسوزی راهی نداشته».

در مکتب سلیمانی علم تنها لقلقه زبانی نیست. وقتی که وعده انتقام شهید حججی را به شکست و پاکسازی داعش موکول می‌کند، به آن جامعه عمل می‌پوشاند.

شمای مخاطب را به خدای قاسم قسم می‌دهم: در نظر شما شکست دادن داعش سخت‌تر است یا آن وظایف مشخصی که ابتدا و انتها و منابع و مصارفش معلوم هستند، ولی برخی از کارگزاران گرامی با چندین و چند خدم و حشم و برو و بیا، برای تمشیت آن امور، مدت‌ها دور خودشان می‌چرخند؟!

در مکتب سلیمانی ایستایی نیست بلکه به محض اطلاع از تکلیف قانونی به سمت هدف حرکت می‌کند. عده‌ای گمان می‌کنند که در جمهوری اسلامی باید لقمه‌های حاضر و آماده را ببلعند و لوح تقدیر و درجات ترفیعش را بگیرند.
نه برادر! آن غیرتی که حاج قاسم را به همراه عده‌ای معدود به دل دشمن می‌کشاند تا محاصره متعرضین به جان و مال و ناموس مردم غیرهموطنش را بشکند، کنار میز مدیریتی خاتم کاری، زیر کولر گازی و پشت درب‌های ضدصدا و در زیر سایه فوج قراول و یساول به دست نیامده است.

حاج قاسم سلیمانی از روی احساسات کور وارد عرصه نمی‌شد، بلکه با بصیرت، تفکر و تعقل و اشراف همه جانبه بر تکلیف؛ ابزار و امکانات را برای انسان‌ها و نفراتش مهیا می‌کرد تا در روز اقدام و عملیات؛ مانند برخی حضرات کاسه چه کنم به دست نگیرد.

فرماندهی و مدیریت و هدایت وقتی در قواره حاج قاسم باشد، واژگانی مقدس خواهند بود که به هر کسی که حکم مأموریت داشته باشد؛ تعلق نمی‌گیرند.

نگارنده بر این باور است که دیر یا زود جریان‌های خزنده‌ای برای زدودن مکتب و منش و سلوک حاج قاسم سلیمانی از دل مردم جامعه دست به کار خواهند شد، زیرا جوانان و نوجوانان عصر ما که بروجردی، چمران، ستاری، احمد کاظمی، فلاحی، متوسلیان، صیاد شیرازی، همت و ... را از نزدیک ندیده بودند؛ حاج قاسم سلیمانی را درک کردند و به حقانیت مکتب او و مرشد او اعتقاد پیدا کرده‌اند.

مکتبی که جذب حداکثری دارد، بر سر اصول خود غیرتمندانه پافشاری می‌کند، با عقلانیت از مسائل گره گشایی نموده و با بصیرت مانع از غافلگیری خودی‌ها و تسلط دشمن بر مقدرات مردم می‌شود.
انتهای پیام/
 

پربیننده ترین ها