شرارت صهیونیستی و آمریکایی در محور باکو، ترکیه تا افغانستان

اقدامات صهیونیسم و آمریکا در محور باکو، ترکیه و افغانستان تلاشی برای اجرای یک استراتژی کلان در راستای کاهش اقتدار محور مقاومت در منطقه است؛ موضوعی که می‌بایست با هشیاری به رفع تهدیدها بیانجامد.
کد خبر: ۲۶۵۸۰۳
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۱

به گزارش صدای ایران، سعید شهرابی فراهانی تحلیلگر مسائل منطقه نوشت: پس از حوادث منطقه شرق کشور و افغانستان، متعاقب خروج شتابزده نظامیان آمریکا از این حوزه، در روز‌های اخیر شاهد تحولات قابل توجهی در منطقه شمال غرب ایران اسلامی هستیم.

مثل تمامی رویداد‌های سیاسی در این زمینه نیز نگاه‌های خوشبینانه، بدبینانه و حتی تئوری توطئه مطرح است؛ اما الزامات مربوط به موضوعات امنیتی ایجاب می‌‌کند که ضمن مطالعه و مباحثه حول نگرش‌های مختلف، در نهایت رویکرد واقع‌نگر را در اولویت اول قرار دهیم.

یکی از شاخه‌های واقع‌گرایی در سیاست خارجی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران، اصل دانستن و محور قرار دادن نقش «مردم» و «بدنه اجتماعی» در کشور‌های مخاطب است؛ این اصل تعاملی جمهوری اسلامی در قبال تحولات منطقه‌ای و بین المللی را می‌توان از افغانستان تا عراق، لبنان، فلسطین و حتی آمریکا ملاحظه کرد. تنها استثنای این اصل، رژیم جنایتکار و جعلی صهیونیستی است.

در کنش و واکنش‌های اخیر منطقه شمالغرب کشور، ارزیابی دیدگاه «مردم» آذربایجان و ترکیه نشان می‌دهد که مسأله لاینحل یا مشکل خاصی نسبت با دولت و ملت ایران به چشم نمی‌خورد، بلکه سیاست‌های غلط و اشتباه محاسباتی مقامات دولتی است که می‌تواند به تنش‌آفرینی منجر شود. تنش و التهابی که قطعاً از هدایت و خط‌دهی شرور منطقه و حامیان او ناشی می‌شود.

همان‌گونه که عنوان شد، نگاه اصولی ایران در محترم شمردن آرا و عقاید مردمی در کشور‌های مورد تعامل، موجب می‌شود که تلاش‌های سرویس‌های اطلاعاتی فرامنطقه‌ای برای جای پا گرفتن، به‌طور خودکار مردم ایران و کشور‌های منطقه و به خصوص همسایگانی که ریشه‌های تاریخی مشترک زبانی، فرهنگی، تاریخی، تمدنی و عاطفی دارند را در یک جبهه قرار دهد، حتی اگر طرفین نسبت به یکدیگر انتقاداتی هم داشته باشند، ولی در هنگامی بروز و ظهور تهدید مشترک، همگرا، همراه و همگام خواهند شد.

برای از هم پاشیدن این جبهه قدرتمند؛ دشمنان مشترک مردم منطقه، پاشیدن بذر اختلافات قومی یا همسایه‌هراسی یا سهم‌خواهی‌های اقتصادی در منطقه را به عنوان راهکار جذاب و کارآمد برای پیشبرد نقشه‌های خود محسوب می‌کنند که مهم‌ترین اهداف آن بدین شرح است:

تلاش برای قطع مسیر مواصلاتی بین ایران و ارمنستان و طرح مسیر‌های جایگزین ترانزیت تجاری
افزایش تحرکات تجزیه‌طلبانه و قوم‌گرایانه
ایجاد بازار جدید تجارت پرسود تسلیحاتی به سبب بالا گرفتن التهابات
تغییر تدریجی و آرام بافت هویتی-جمعیتی منطقه به وسیله اسکان تکفیری‌ها و افراطیون تخلیه شده از مناطق درگیری که سابقه و تجربه نبرد‌های پیچیده علیه دولت‌ها و مردم را دارند
وعده دروغین به بازیگران فرامنطقه‌ای به‌منظور حمایت از اقدامات تنش‌زای چهره‌های سیاسی با هدف انداختن آنان در تله وابستگی و مسیر بی‌بازگشت سرسپردگی به سرویس‌های جاسوسی
تقلا برای تصویرسازی از یک ائتلاف ضدایرانی با هدف انزوای جمهوری اسلامی و تشدید فشار در موضوعاتی نظیر برجام ۱ و ۲ و ۳، اف‌ای تی اف و...
همه این‌ها مواردی هستند که نشان از طراحی یک استراتژی کلان برای منطقه را توسط ناراضیان از اقتدار محور مقاومت دارند.

نکته قابل توجه این‌که عبرت نگرفتن سیاسیون در کشور‌های منطقه از سرنوشت افرادی مانند اشرف غنی محل تعجب است. بررسی تاریخ نشان می‌دهد که قرار گرفتن در پازل آمریکا و صهیونیست‌ها و همکاری با آنان بخشی از خود بحران است و نه قسمتی از راه حل.

از اهل شر جز شر صادر نمی‌شود و کسانی که دست به دست شروران می‌دهند در واقع با همان دست، قبر خویش را کنده‌اند؛ ضروری است به این اشخاص متذکر شویم که اگر گمان می‌کنند مقاومت اسلامی در دفع شرارت‌های ام‌الفتنه، دچار رودربایستی‌ها دیپلماتیک یا تردید می‌شود، سخت در اشتباه هستند. در صورت ادامه یافتن این‌گونه خطا‌های راهبردی، دستگاه‌های مقتدر امنیتی، اطلاعاتی، نظامی و انتظامی جمهوری اسلامی ایران و همچنین همرزمان و همفکران شهید حاج قاسم سلیمانی به شیوه‌های خلاقانه و ابتکاری، معادلات مطلوب محور مقاومت را در برابر دشمنان مردم منطقه، محقق خواهند کرد.

انتهای پیام/

 

پربیننده ترین ها