تداوم بحران افغانستان و ایفای نقش جریان نفوذ با تاکتیک موج سواری

بزرگنمایی یا کوچک نمایی ابعاد پیچیده تحولات افغانستان می‌تواند به انتظارات غیرواقعی، مشاجرات بیهوده، سردرگمی و شکاف بین بدنه اجتماعی و مجریان سیاست ها منجر شده و فرصت طلبان و بدخواهان از رخنه و منافذ ملتهب استفاده کرده و از این بستر برای برنامه های شوم و طراحی های اتاق فکر خود بهره برداری و با انحراف موضوع از جایگاه اصلی خود؛ زمین بازی را در اختیار می گیرند.
کد خبر: ۲۶۵۰۴۰
تاریخ انتشار: ۲۰ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۶

سعید شهرابی فراهانی کارشناس مسائل بین‌الملل در یادداشتی نوشت: تحولات این روزها در همسایه شرقی و قدرت گرفتن طالبان با عنوان امارت اسلامی افغانستان، یکی از موضوعاتی است که در محافل داخلی و به خصوص شبکه های اجتماعی فارسی زبان واکنش های مختلف و گاه متعارضی را برانگیخته است.

در میان این عکس العمل ها، عصبانیت و خشم، نگرانی، تاسف، نظارت و حتی خوش بینی نسبت به نسخه 2.0 طالبان دیده می شود. برخی به طور قطع معتقدند که طالبان با گذشته اش هیچ تفاوتی ندارد و هیچ تغییری نکرده است. دسته ای به شدت با گروه اول مخالفند و گروهی دیگر اعلام موضع را به آینده موکول کرده اند.

شرایط سیاسی و امنیتی افغانستان – مثل سایر موارد مشابه در تاریخ – یک بُعدی نبوده و ضرورت های سیاست بین الملل نیز به دولت‌ها آموخته است تا از سیاه و سفید دیدن مسائل مرتبط با این حوزه اجتناب کنند. لیکن قدر متیقن آن است که وجه انسانی حوادث افغانستان، موجب تاثر، تألّم و بروز احساس همدردی در افکار عمومی می شود.

مجاورت جغرافیایی و هم زبانی و مشترکاتی از این دست؛ عواطف و احساسات مردم ایران را بیش از سایر کشورها تحت تاثیر قرار داده و این امر به شکل «انتظارات» در برابر دولت جمهوری اسلامی نیز قرار می گیرد.

نکته قابل اعتنا در عرصه سیاست آن است که هر اندازه انتظارات و توقعات به واقعیت های صحنه نزدیک تر باشد، پذیرش و صبر برای به بار نشستن نتایج اعمال سیاست های واقعگرایانه نیز با موفقیت بیشتری همراه خواهد بود. یکی از موانع این فرآیند، بزرگنمایی یا کوچک نمایی ابعاد متداخل و پیچیده تحولات افغانستان است که به انتظارات غیرواقعی، مشاجرات بیهوده، سردرگمی و شکاف بین بدنه اجتماعی و مجریان سیاست ها منجر می شود.

از همین نقطه است که فرصت طلبان و بدخواهان از رخنه و منافذ ملتهب استفاده کرده و از این بستر برای برنامه های شوم و طراحی های اتاق فکر خود بهره برداری و با انحراف موضوع از جایگاه اصلی خود؛ زمین بازی را در اختیار می گیرند.

بر اساس مطالب فوق؛ نخبگان مطلع و دلسوزان مردم منطقه وظیفه دارند تا ضمن تشریح زوایای مختلف و سیر تحولات؛ از تحقق سناریوی دشمنان و سرویس های اطلاعاتی-امنیتی زخم خورده از محور مقاومت (موساد، سیا، MI6، سعودی، امارات) ممانعت کنند. سناریوی پیچیده ای که با ایفای نقش جریان نفوذ و در جهت انحراف صورت مسئله در افکار عمومی و تقابل آن با راهکارهای تخصصی و سیاست های واقعگرایانه طراحی شده است و بخشی از ابعاد سیاسی-امنیتی و پشت پرده های این سناریو نیز توسط فرمانده شجاع و کارکشته سپاه قدس، سردار اسماعیل قاآنی (که خود پیرامون مسائل افغانستان صاحب نظر محسوب می شوند) در جلسه اخیر غیرعلنی برای نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی تبیین گردید.

شایان ذکر است که سیاست خارجی واقعگرایانه و رویکرد منطقه ای ایران اسلامی - همان گونه که در فلسطین و سوریه و یمن و لبنان و عراق بارها مشاهده شده و به اثبات رسیده است – معطوف به «مردم» کشورها است. به عبارت دیگر، منافع ملی جمهوری اسلامی ایران با منافع مردم منطقه غرب آسیا گره خورده است فلذا «توقعات به حق» و «انتظارات عقلانی» از مواضع اعلامی و اعمالی ایران نیز در راستا معنا و مفهوم یافته است.

برای رسوا نمودن منکران این دعوی، خون به ناحق ریخته ی شهدای مبارزه با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر، شهدای ترور، شهدای مبارزه با گروهک های تجزیه طلب نظیر پژاک، کومله و جیش الظلم، شهدای مدافع حرم و به ویژه فرماندهان شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس کفایت می کند!
انتهای پیام/

پربیننده ترین ها