اجلاس بغداد زمانی می توانند منافع عراق و همسایگانش را تأمین نماید که شروط سلبی و ایجابی همکاری و همگرایی متجلّی شود. از جمله این شروط، کم کردن شرّ مزاحمین مداخله گر در منطقه و بازوهای نیابتی آنهاست مانند رژیم کودک کش اسراییل است.
کد خبر: ۲۶۴۶۲۳
تاریخ انتشار: ۰۵ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۰:۵۶

به گزارش صدای ایران، سعید شهرابی فراهانی کارشناسی مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: قرار است در روزهای پیش رو اجلاسی بین المللی به میزبانی بغداد و با حضور همسایگان عراق برگزار شود. اجلاسی که در مدتی قبل اخبار آن بر روی خروجی خبرگزاری ها و پایگاه های خبری منتشر و گفته می شود علاوه بر کشورهای منطقه، شخصیت هایی از کشورهای فرامنطقه ای مانند فرانسه، روسیه و ... نیز در این اجلاس حضور خواهند یافت. در مورد ایران هم گمانه زنی های مختلفی درباره شرکت حجت الاسلام و المسلمین رئیسی ریاست محترم جمهور یا یکی از مقامات ارشد نظام در این نشست مطرح شده است. موضوع محوری کنفرانس نیز موارد مربوط به نزدیک شدن مواضع طرف های مختلف و همکاری با یکدیگر در مسائل متنوع سیاسی، منطقه ای، اقتصادی و بویژه موضوعات بین المللی مرتبط با کشور عراق عنوان شده است.

گذشته از چند و چون مباحث مطروحه درباره محتوای اجلاس؛ باید اذعان نمود که محیط امنیتی-سیاسی دو کشور ایران و عراق در منطقه، کاملاً با یکدیگر متداخل هستند. هرگونه تغییر مثبت یا منفی در یکی، آثار پیدا یا پنهان بر دیگری خواهد گذاشت. زمینه های دیرینه تاریخی و اشتراکات فرهنگی، مذهبی، قومی و زبانی طرفین، منافع مشترکی را برای ایران و عراق قابل تصور ساخته است.

در سیستم های نظم سیاسی و امنیتی منطقه ای، «کنسرت» یکی از گونه های قابل توجه است. به این ترتیب که کشورهای قدرتمند یک منطقه علی رغم منافع مختلف و گاه متضاد، از طریق توازن قوا و تعامل به یک ثبات نسبی دست پیدا نموده و بین خود به مفاهمه می رسند و نوعی توافق حاصل می شود تا از سلطه یک بازیگر بر کلّ منطقه ممانعت شود. در چنین نظمی، یک عنصر «مداخله گر» با ایفای نقش خود بین قطب های منطقه تلاش می نماید از سنگین شدن کفه قدرت یک طرف به ضرر خود و دیگران جلوگیری کرده و با ایستادن در طرف ضعیف تر، از موازنه قوا حفاظت کند. برخی تحلیل ها در مورد اجلاس بغداد نیز قائل به عزم و استارت برخی بازیگران برای استقرار مدلی از کنسرت در منطقه غرب آسیا هستند.

این یادداشت در پی نقد و بررسی موضوع کنسرت قدرت های منطقه ای، سوءاستفاده از چنین تلاش های دیپلماتیکی در جهت صف بندی و بلوک بندی علیه جبهه مقاومت و به ویژه جمهوری اسلامی ایران، نقد کردن کارت های سوخته میدان در پوشش دیپلماسی فراگیر یا بسترسازی برای برجام منطقه ای نیست. بلکه صرفاً به مرور نکاتی درباره صیانت از منافع مشترک مردم ایران و عراق اشاره دارد. قطعاً مسئولین عراقی همانند همتایان ایرانی خود بر منافع ملی کشور خود اشراف داشته و می دانند تهدیدات در دو طرف مرز هر دو را تحت تاثیر قرار خواهد داد و در این میان آُسیب پذیری عراق به دلیل حضور «مداخله گرایانه» و نظامی آمریکا از سال 2003 تا کنون، ضعف زیرساخت های اقتصادی و عمرانی ناشی از عقب ماندگی های دوران حزب بعث، تحریم های دهه 90 میلادی و نهایتاً حمله نظامی آمریکا در ابتدای قرن 21 و ظهور و همچنین فعالیت جریان های تروریستی نظیر القاعده و داعش قابل تامل می باشد.

برادران و خواهران عراقی هم چنان از جراحت های داعش در رنج و زحمت هستند و با وجود پاکسازی بخش های عمده ای از خاک عراق و سوریه از لوث وجود اشرار تروریست، بیم سربرآوردن مجددا گروهک های تکفیری جنایتکار که امنیت و متعاقباً معیشت مردم عراق را تضعیف می کنند، کماکان وجود دارد. رجوع به سوابق تاریخی و بازخوانی حوادث گذشته نشان می دهد که حضور بیگانگان در هر نقطه از منطقه من جمله عراق و به چالش کشیدن حاکمیت ملی دولت های آن، ریشه تمامی معضلات و مصائب است. چه اینکه نیروهای خارجی و بیگانه نیز بیش از آن که به دنبال رفاه و سعادت مردم کشور هدف باشند، مترصد دستیابی به اهداف خود هستند ولو به قیمت پایمال نمودن حقوق میزبان و صاحب خانه باشد. تحولات اخیر افغانستان مثال واضح و غیرقابل انکاری است که برای اثبات این مدعا تا حدود زیادی کفایت می کند و افسانه «دموکراسی خواهی-دموکراسی سازی» غرب در منطقه ما را به شدت زیر سوال برده است.

یک عراق مقتدر، مستقل و آباد، بیشتر از آنچه پنداشته می شود به نفع ایران است. در روزگار رقابت سلطنت پهلوی و حزب بعث، به دلیل ماهیت توسعه طلب حاکمان دو کشور، در دو سوی مرز تنش و التهاب همیشگی بود. با انقلاب اسلامی و سقوط سلطنت پهلوی، طمع صدام وی را ترغیب نمود تا خوی توسعه طلبی خود را در صحنه عمل به آزمایش بگذارد که حاصل آن جنگ تحمیلی 8 ساله حزب بعث و حامیان متعدد آن علیه ایران اسلامی و فشار بر مردم عراق بود. فشاری که در انتفاضه سال 1991 با خشم سراسری مستضعفین عراق علیه دیکتاتوری صدام پاسخ داده شد. اکنون جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از کشورهای قوی منطقه و علی رغم همه تحریم های ظالمانه و تهدیدهای ریز و درشت دشمنان خود در مسیر پیگیری اهدافش قرار دارد و نیک می داند همکاری با دوستان عراقی؛ یک شراکت دوجانبه سراسر سود و بدون ضرر و زیان است. حداکثرسازی این شراکت زمانی تحقق می یابد که عراق با تکیه بر توان نخبگان هوشمند، با دانش و کاربلد خود بتواند استقلال و حاکمیت ملی خویش را در حد اعلاء به منصه ظهور برساند و خاک خود را از حضور شوم بیگانگان مداخله گر – به ویژه آمریکا – خالی ببیند.

 بعضی از وابستگان به همان بیگانگان یا اصطلاحاً مرتزقه در هر دو کشور، هر از گاهی در شیپور تفرقه می دمند و همیاری ایران برای تثبیت آرامش و امنیت در محیط امنیتی مشترک دو ملت را، دخالت در امور عراق معرفی می کنند و می گویند «اگر آمریکا مداخله گر است، خب ایران هم همینطور است». معروف است که شخص خوابیده را می توان بیدار نمود ولی شخصی که خود را به خواب زده (یا مأموریت گرفته تا خود را به خواب بزند) را نمی شود بیدار کرد! برای افکار و دل های جویای حقیقت؛ خون های به هم آمیخته و به ناحق ریخته سرداران شهید مقاومت بدست ارتش و به دستور شخص رئیس جمهور آمریکا در حمله تروریستی بامداد 13 دیماه سال 1398  در محل فرودگاه بغداد، سند کافی و ماندگاری است برای اثبات همراستایی و همراهی تاریخی مردم ایران و عراق و همچنین دلیل روشنی است بر بدخواهی و توطئه کسانی که قادر نیستند همکاری این دو ستون منطقه را در غلبه بر چالش های پیچیده سیاسی و امنیتی تحمل کنند.

اجلاس بغداد و نظایر آن زمانی می توانند منافع عراق و همسایگانش را تأمین نماید که شروط سلبی و ایجابی همکاری و همگرایی متجلّی شود. از جمله این شروط، کم کردن شرّ مزاحمین مداخله گر در منطقه و بازوهای نیابتی آنهاست که بعضاً مانند رژیم کودک کش اسراییل همانند خرده استخوانی در بین زخم 70 ساله منطقه «قرار داده شده اند». محققاً کسانی که استخوان لای زخم گذاشته اند، اجازه نخواهند داد تا جراحات مردم منطقه به طور کامل بهبود پیدا کند، چه رسد به آن که بخواهند دردهایی از جنس آلام عراق مداوا کنند.

انتهای پیام/

 

پربیننده ترین ها