محمد مطهری: نظام به علی مطهری‌ها نیاز دارد

کد خبر: ۲۶۳
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۲ - ۱۹:۳۷
محمد مطهری فرزند شهید آیت‌الله مرتضی مطهری با اشاره به نطق اخیر برادرش علی مطهری و واکنش‌ها به آن، نوشتاری را منتشر و در آن ضمن طرح انتقاداتی به برخی مواضع برادرش تاکید کرد که خاموش شدن صدای علی مطهری به عنوان یک منتقد، خواست دو گروه متضاد است؛ یکی برخی دوستان نظام که به دنبال سکوت قبرستانی در جمهوری اسلامی هستند و دیگر دشمنان نظام که می‌خواهند بگویند که تحمل نظام از حداقل هم کمتر است.


متن کامل این نوشتار که محمد مطهری فرزند شهید آیت‌الله مطهری آن را در اختیار ایسنا قرار داده به شرح زیر است:

درباره علی مطهری و ماجرای این روزها
طبیعی است که اینجانب درباره برادرم آقای علی مطهری که مواضعش در چند سال اخیر خبرساز بوده است مکررا مورد سؤال واقع شوم. بهتر دیدم نکاتی را دربارة ایشان و چند مسأله مرتبط به طور مکتوب ارائه دهم.

هدف اصلی علی مطهری، حفظ انقلاب و نظام است
1. انسان موجود پیچیده ای است که گاهی عمق نیت خودش را نیز ممکن است درست تشخیص ندهد. با این حال، من که برادر خود را کاملا از نزدیک می شناسم تردیدی ندارم که هدف اصلی او از آنچه می گوید- صرف نظر از درستی یا نادرستی آن- حفظ انقلاب و نظام است. من شخصا ملاحظاتی درباره نوع مواضع اخوی محترم دارم که در ادامه اشاراتی خواهم داشت اما باید به کسانی که از راه تمسخر و توهین و پسر نوح خواندن و ... وارد می شوند این اطمینان را بدهم که این روش ها اگر او را استوارتر نکند تأثیری در مواضع او ندارد و بیشتر برای او طرفدار جذب می کند. البته روشن است که بسیاری از منتقدان یا مخالفان او افراد افراطی نیستند.

2. وقتی علی آقا به امری اعتقاد پیدا می کند دیگر از فضای غالب نمی ترسد و مردانه پایش می ایستد. مثلا در جریان غائله سخنرانی نوه حضرت امام، یک تنه شدیدا به آن اعتراض کرد و البته شدیدا هم به او حمله شد. در آن فضای سنگین، برخی روزنامه ها اخلال کنندگان سخنرانی را قاطعانه «جمعیت میلیونی مردم» معرفی می کردند! پس از دو سال و نیم که عده ای به خیال خود، بصیرت مورد نظر رهبر انقلاب را در جریان اعتراض به سخنرانی رئیس محترم مجلس، در قالب «بصیرت لنگه کفشی» آنهم در جوار ضریح کریمه اهل بیت به نمایش گذاشتند، کاشف به عمل آمد که اساسا رهبر معزز انقلاب نیز شدیدا با این دو حرکت که تحت لوای حمایت از رهبری صورت گرفت مخالف بودند.

با بلای «نگاه یک طرفه به فتنه 88» دست به گریبانیم
3. همچنانکه قبلا گفته ام تا گروه اندک هتاکان طرفدار نظام کنترل نشوند و اخلاق دفاع از نظام اسلامی نیاموزند بسیاری از خواص به سخن نمی آیند، خواصی که در موضعی عادلانه، در نهایت، بالاترین حمایت ها را از رهبری و نظام خواهند کرد. فتنه 88 به معنای خطری جدی برای نظام به لطف الهی دفع شد و خاتمه یافت اما متأسفانه «نگاه یک طرفه به فتنه 88» خود بلایی دیگر است که همچنان با آن دست به گریبانیم. اینکه دو کاندیدای معترض با اینکه بالعیان دیدند که در جنجالهای پس از انتخابات، اصل نظام اسلامی به خطر افتاده و در عین حال در راه خود بی محابا همچنان پیش رفتند، ظلم و گناهی بود بس بزرگ، اما اجازه دهیم صداهای گوناگون درباره ابعاد مختلف ماجرا شنیده شود که در نهایت به نفع نظام و کشور است. البته اگر بناست مخاطبان رسانه ملی در حد فعلی باقی بمانند و همچنان بی بی سی و صدای آمریکا تغذیه فکری بخشیاز جامعه را در دست داشته باشند راه دقیقا همان است که اکنون می رویم.

قاطعیت آیت‌الله لاریجانی نبود، سعید مرتضوی همچنان دادستان بود
4. انتقاد درباره هر موضوعی آنجا که صریح و در حضور همگان و به ویژه درباره اشخاص استاگر بدون هیچ اشارهای به نقاط مثبت صورت گیرد علاوه بر اینکه تأثیر لازم را ندارد چه بسا مورد سوء فهم یا سوء استفاده واقع شود. مثلا درباره انتقاد اخیر علی آقا از رئیس محترم قوه قضاییه در نطق پیش از دستور، قطع نظر از وارد بودن یا نبودن آن، جا داشت مطلبی نظیر این موضوع یادآوری می شد:جریان کامل دادگاه برخی متهمین حوادث سال 88 در مردادماه آن سال،قبل از اثبات جرم به صورت غیرقانونی از تلویزیون پخش شد که متاسفانه متهمان را که غالبا از مسئولان پیشین نظام جمهوری اسلامی ایران بودند برای تحقیر در حرکتی ناجوانمردانه با لباس زندان در میان اراذل و اوباش نشانده بودند! این اقدام با سکوت ریاست قبلی قوه قضائیه و سایر مسئولان مواجه شد.

این ریاست محترم فعلی قوه قضائیه بود که در روزهای اول شروع به کار، بی توجه به فشارها، قاطعانه در مقابل چنین اقدامی ایستاد. باز اگر این قاطعیت در آیت الله لاریجانی نبود امروز به احتمال بسیار، همچنان در خدمت آقای سعید مرتضوی به عنوان دادستان تهران بودیم. به هر حال اشاره به چنین نکاتی پیش از طرح آن نوع انتقادات، کاملا مفید و بلکه لازم بود گر چه استدلال علی آقا معمولا این است که اینها را مفروض می دانم و نیازی به ذکر آن نیست.

جنجال دشمن دلیل کافی برای رسانه‌ای نکردن انتقادات نیست

5.اما مسأله جنجال ضد انقلاب و رسانه های بیگانه. ابعاد این مطلب باید به خوبی تبیین شود که مجالی برای آن در اینجا نیست. به اجمال باید گفت که مسلما این استدلال و برداشت غلطی است که هر گاه رسانه های بیگانه درباره مطلبی جنجال کردند اظهار آن مطلب، اشتباه بوده است. در یک سال اخیر، رهبر گرامی انقلاب لااقل دو بار فرمودند که من مطلبی را گفتم و رسانه های بیگانه جنجال به راه انداختند، و باز بر همان مطلب به درستی تاکید کردند. ضمن اینکه اگر جنجال دشمن، دلیل کافی برای رسانه ای نکردن یک امر باشد باید مردم در نظام اسلامی از هر گونه آمار از نابسامانیهای جامعه بی خبر نگهداشته شوند زیرا جنجال دشمن بر سر آن تقریبا یقینی است. یک جامعه چگونه برای اصلاح نقصی که از آن خبر ندارداقدام کند؟

همچنین اگر پرهیز از جنجال دشمن بخواهد سیاستهای ما را مدیریت کند مسئولان خاطی و نیز عاملان بزرگترین فسادهای مالی هیچگاه احتمال رسانه ای شدن جرائم خود را نخواهند داد. وانگهی، آیا اگر دشمنان احساس کنند که ما به جنجال رسانه ای آنان بهای زیادی می دهیم و شاد شدن یا نشدن آنان برای ما بسیار مهم است سبب خودبزرگ پنداری و شادی آنان نمی شود؟ بله، سوژه جنجالی فراهم کردن برای رسانه های بیگانه در جایی که هیچ فایده ای بر آن مترتب نیست مذموم است.

اما گاهی عکس العمل از نوعی دیگر است. مثلافردی که به هر دلیل مشکلی با نظام اسلامی پیدا کرده از برخی مواضع آقای علی مطهری خوشحال می شود. این امرلزوما از این جهت نیست که مواضع اخوی را در راه مبارزه با نظام می داند، بلکه برعکس، چه بسا چون آن را ندای یک عدالتخواه از عناصر درون نظام تفسیر می کند امید او نسبت به اصلاح برخی امور در نظام اسلامی تجدید می شود و اساسا نباید چنین فردی را ضد انقلاب یا دشمن شمرد.

نسبت به طمع دشمنان حساس باشیم
البته طمع پیدا کردن دشمنان امری دیگر است که همه باید نسبت به آن حساس باشند تا به تعبیر امیرالمؤمنین (ع) طمع آنان به یأس تبدیل شود («یئست مطامع الاعداء»/ خطبه 207). برخی افراد که مخالف با اصل نظام اسلامی هستندتلاش می کنند که آقای علی مطهری را از گروه خود معرفی کنند. اینجاست که زمینه برای طمع دشمنان فراهم می شود و مناسب است پاسخ درخور داده شود.

اخیرا که با اخوی در مورد لزوم اتخاذ موضع در برابر ایناظهار نظرهاصحبت می کردم این نوع تفسیرها را مضحک می دانست، با این استدلال که معلوم است که من طرفدار نظام و رهبری هستم. او اضافه کرد که آیا معنا دارد من که این مقدار بر لزوم اجرای احکام اسلام مانندرعایت حجاب در نظام اسلامی تأکید می کنم مخالف نظام باشم؟! لذا علی آقا پاسخ به این نوع ادعاها را غیر لازم می شمرد گر چه از نظر من اتخاذ چنین موضعی لااقل در مواردی که از طرف چند نفر اظهار می شود در جهان شیطنتهای رسانه ای به ویژه به سبب انتساب وی به استاد شهیداز جهات مختلف مفیدو بلکه لازم است.

دلیل توجه رسانه‌های بیگانه به علی مطهری، این است که سایرین سختی اظهارنظر را به جان نمی‌خرند
6. اینکه آقای علی مطهری مورد توجه رسانه های بیگانه است نه به این دلیل است که به قول آن خانم نماینده خوش انصاف، سرویسهای اطلاعاتی بیگانه در او نفوذ کرده اند بلکه یک دلیل عمده آن این است که منتقدان دیگر، سختی اظهار نظر را به جان نمی خرند و علی مطهری که فرزند یک شخصیت بزرگ است از معدود کسانی است که جرأت اظهار تمام آنچه را که در قلبش می گذرد دارد. اگر فضای انتقاد در کشور بازتر باشد صدای علی آقا در میان سایر صداهای منتقد، دیگر چنین مورد توجه نخواهد بود.

آخر این چه بساطی است که وقتی وزیر محترم اطلاعات می گوید کسانی که در حوادث سال 88 جرمی مرتکب «نشده اند» می توانند به کشور برگردند مورد حمله افراطیون قرار می گیرد که در مسائل تخصصی ورود نکن؟! نمی دانم این افراد چه تصوری از «آزادی بیان» در نظام اسلامی دارند که به وزیر اطلاعات هم برای بیان یک موضع بدیهی، انسانی، اخلاقی و اسلامی مجال نمی دهند؟ آیا تندروها وقتی این افراد نسل در نسل در خارج بمانند و معلوم نیست چه بر سر دینشان و نگاهشان به نظام اسلامی بیاید پاسخی در محضر الهی دارند؟ آیا این کار ناخواسته نوعی تربیت سرباز علیه انقلاب، نظام و رهبری نیست؟ وزیرمحترم اطلاعات، دیگر این خواست مشروع را شاید برای آنکه نامش در اصحاب فتنه ثبت نشود پیگیری نکرد.

در فجیع‌ترین جنایت‌ها خبری از عکس‌العمل قوه قضاییه نیست
7. رمز این مطلب برای بنده تا کنون معلوم نشده که چگونه است که قوه قضاییه در مقابل انتقادها به خودش در کمترین زمان ممکن با اطلاعیه و یا نطق واکنش نشان می دهد و «اطلاع رسانی» اولین اقدامی است که انجام می دهد (فرقی نمی کند که منتقد، امام جمعه محترم مشهد باشد، سازمان حقوق بشر یا علی مطهری)، اما از طرف دیگر در جایی که اطلاع رسانی سریع و قاطع از بدیهیات و ضروریات است یعنی درباره فجیع ترین جنایتها در حق مردم، خبری از اطلاع رسانی و عکس العمل قوه قضاییه نیست. بریدن گوش یک فرد بی گناه در روز روشن در جلوی چشمان مردم در میدان سجادیه تبریز توسط یک شرور به جرم «ازدواج با دختری که شرور عزیز قصد خواستگاری او را داشته» در شهریورماه گذشته،کوچکترین عکس العمل رسانه ای را حتی از طرف دادستان محلی به دنبال نداشت (عکس گوش بریده در سایت‌ها به طور وسیع منتشر شد). موارد زیادی از این سکوتها را می توان سراغ داد. پیرو همین سیاست است که نیروی انتظامی مانور دوازدهم را هم در دستگیری اراذل و اوباش خطرناک برگزار کرده ولی قوه قضاییه پس از یک سال کوچکترین خبری از مجازات دستگیرشدگان مانور اول هم منتشر نکرده است! (اگر حکمی هم صادر شده باشد وقتی اطلاع رسانی نشود از جهت بازدارندگی شروران و بالابردن امنیت جامعه کالعدم است).

بی جهت نیست که زورگیر دستگیر شده که اخیرا رئیس دانشکده عمران دانشگاه تهران را با پنج ضربه بر بازو و جمجمه مورد حمله قرار داد با هفت سابقه کیفری و بیست مورد زورگیری تنها در این نوبت، در مصاحبه با خبرگزاری مهر می گوید مجازاتی که در انتظارش است «مدتی زندان» است. این در حالی است که ریاست محترم قوه قضاییه دو سال پیش برای صرف «اخافه و ترساندن با سلاح سرد» بدون وارد کردن ضربه، طبق قانون مجازات اسلامی وعده اعدام داده بودند. حتی دو سال پیش که آسمان تپید و رسانه ملی استثنائا دو زورگیری تکان دهنده و وحشتناک را در اخبار نمایش داد، قوه قضاییه هنوز درباره نتیجه آن پرونده ها کوچکترین «اطلاع رسانی» نکرده است. آیا این تسامح نمی تواند اندکی هم درباره منتقدان قوه قضاییه به کار رود؟

یقین دارم و از قسم خوردن باکی ندارم که اگر قوه قضاییه و صدا و سیما در زمینه اطلاع رسانی به موقع درباره برخی موارد از جرائم خاص ماننداسیدپاشی، زورگیری، تعرض و ... به طور مستمروارد میدان شوند این جرائم بدون صرف هزینه ظرف یک ماه لااقل هفتاد درصد کاهش می یابد.(پس از اقدام قاطع - و متأسفانه مقطعی و موردی - دستگاه قضا در ماجرای زورگیری معروف چهار نفره در خیابان خردمند که فیلم آن در رسانه ملی پخش شد آمار زورگیری در تهران بنا به اعلام نیروی انتظامی ظرف دو روز پنجاه درصد کاهش یافت). توجیه رسانه ملی نیز جالب است که پنهان کردن اخبار زورگیری و اسیدپاشی و ... را سبب امیدبخشی و تزریق آرامش به جامعه می داند. به تعبیر دیگر «اذهان» مردم را به قیمت دریده شدن«ابدان» مردم آرام نگه می دارد! (البته این مطلب منافاتی با لزوم پرداخت همه جانبه و ریشه ای با این معضلات ندارد).

نظام به علی مطهری‌ها نیاز دارد
سخن پایانی این‌که صدای آقای علی مطهری به عنوان یک منتقد باید خاموش شود خواست مشترک دو گروه متضاد است.گروه اول کسانی هستند که هیچگونه انتقاد در جمهوری اسلامی را برنمی تابند و به دنبال سکوت قبرستانی هستند و گروه دوم افرادی هستند که کارشان تبلیغ علیه نظام است و به در بوق و کرنا کردن سوژه ای نیاز دارند که بگویند تحمل نظام از حداقل هم کمتر است. از نظر من، نفع مواضع علی مطهری و امثال او برای انقلاب و نظام بسیار بیش از مضرات آن بوده است و نظام ما نه به یک علی مطهری که به علی مطهری ها نیاز دارد. این صدای انتقاد در عین اینکه در میان بسیاری از حزب اللهی ها و ارادتمندان رهبری طرفدار دارد – و البته منتقدان زیادی هم دارد- باید به گونه ای باشد که برای ضد انقلابی که در حقیقت نه برای علی مطهری، نه برای پدرش و نه برای کسی که پدرش را پاره تنش می دانست ذره ای احترام قائل نیست،احیانا طمعی ایجاد نکند و این با اتخاذ مواضع تکمیلی میسر است، امری که علی آقا نیازی به آن نمی بیند.

بازتر شدن فضای نقد موجب تقویت ولایت فقیه است
همچنانکه اخوی محترم در انتهای نامه اخیرش به آقای دکتر محمد جواد لاریجانی متذکر شده- و البته کنایه به موضوعی اثبات نشده و خارج از بحث در آن نامه نادرست بود - آنچه به عنوان راه حل فتنه 88 ارائه می دهد از باب دادن مشاوره است و «تصمیم با مقامات عالی نظام و در رأس آنها رهبر گرانقدر انقلاب است». به نظر می رسد وی آنچه وظیفه خود می دانسته در این خصوص انجام داده و به گفته خودش تکرار این مواضع نه از سر لجاجت بلکه به دلیل تکرار قضاوتها و اظهار نظرهای ناعادلانه بوده است.البته فضا باید چنان باز باشد که خواص جامعه مجال اظهار نظر در این باره را داشته باشند. نتیجه بازتر شدن فضای نقد در جامعه،تقویت عمود خیمه انقلاب یعنی ولایت فقیه است؛ و این پشتیبانی،وظیفه اصلی هر کسی است که دوستدار واقعی امام امت و نظام اسلامی است.

وجوب احترام نسبت به برادر بزرگتر اقتضا می کرد که این نوشته،پیش از انتشار عمومی به رؤیت اخوی محترم برسد. چنین شد و ایشان با این‌که ملاحظاتی داشت با سعه صدر از انتشار آن ابراز رضایت کرد. امید دارم کسانی که به قیامت باور قلبی و نه زبانی دارند با برخی تقطیع ها و یا تیترهایی که خلاف روح متن استاین مطالب را به نفع خود ذبح نکنند و مطابق منویات خود تیتر نسازند.

حسن ختام: پیشنهادی نیمه امنیتی برای دلسوزان واقعی نظام!

فرصت را غنیمت شمرده در ایام ولادت رسول اکرم(ص) پیشنهادی را با مقدمه ای کوتاه تقدیم دلسوزان نظام می کنم و البته این مطلب مستقل از مطالب بالاست.

با وجود همه اقتدار نظام اسلامی، آنچه بر سر سوریه آمده است هشداری بزرگ برای همه ماست. بدون شک کینۀ دشمنان با ایران اسلامی بسیار بیشتر از سوریه است. لطف الهی باعث شده که خواب‌های شوم دشمنان دربارۀ نظام اسلامی تاکنون تعبیر نشود و ان‌شاءالله هرگز چنین نخواهد شد.به راستی اگر حضور مردم،تلاش‌های سپاه و بسیج و ارتش و نیز مسئولان، و بالخصوص رهبری مدبرانه حضرت آیت الله خامنه ای نبود امروز چه چیزی از جمهوری اسلامی باقی بود؟

بدون شک نقش نیروهای اطلاعاتی - امنیتی در مقابله با بمب گذاری، جاسوسی و تهدیدهای دیگر یک نقش ممتاز است و چه فداکاری‌ها و جانفشانی‌هایی که این برادران و خواهران برای حفظ نظام و اقتدار ایران اسلامی کرده و می کنند و ما هرگز مطلع نمی شویم. با این همه، نمی توان گفت هیچ مأمور امنیتی به ویژه در حوزه زندانیان امنیتی مرتکب خطا نشده و نمی‌شود.

بیاییم در ایام ولادت رحمت برای عالمیان،از «خلق عظیم» حضرت- که حتی به عیادت آن یهودی که زباله بر سر حضرت خالی می کرد می رفت - الهام بگیریم. سخن من در اینجا درباره زندانیان امنیتی نیست، بلکه درباره خانواده های آنان است. آیا کسانی که به ادعای خودشان بیش از دیگران دغدغه حفظ نظام را دارند نسبت به وضعیت خانواده این زندانیان – ولو بعضا اکنون آزاد شده باشند - مسؤولیتی ندارند؟ آیا سرزدن به این خانواده ها گناه و ممنوع است؟ پدران نان آور خانواده اند؛ آیا بگوییم حال که پدر «سبز» بوده و به هر دلیل کارش به زندان کشیده، به ما چه مربوط اگر فرزندانش از گرسنگی «زرد» شوند؟ شاید هم چنین توجیه کنیم که با دوری کردن از این خانواده ها به حفظ نظام کمک می کنیم، در حالی که کاملا برعکس است. فراموش نکنیم که «حفظ نظام» رمز عبور از مواقف قیامت نیست، بلکه این تک تک اعمال ماست که مورد حسابرسی قرار خواهد گرفت چرا که دین ما دین «مثقال ذره» است.

آیا می شود روزی مطلع شویم که کسانی از سپاه، بسیج، قرارگاه عمار، جبهه پایداری و نیز ائمه محترم جمعه و افرادی که به مکرر برای تشریح ابعاد فتنه در چند سال اخیر در تلویزیون ظاهر شده‌اند و ... به دیدار این خانواده ها رفته و سراغی گرفته اند که آیا مشکلی ندارند؟ آیا برخورد نامناسبی با آنان نشده است؟

متأسفانه در شرایط فعلی گاهی حتی وقتی خانواده یک زندانی امنیتی به دیدن یکی از مراجع عظام تقلید می رود مرجع مذکور روز بعد سرمقالۀ هشدارگونۀ بصیرت افزا دریافت می کند! شریعت محمدی (ص) چه می گوید؟ آیا این خانواده ها را حامیان فتنه گران بنامیم و خلاص، یا با اخلاق محمدی برایدور نشدن آنان و نسلشان از نظام اسلامی تلاش کنیم؟اگر کسانی مانند افراد فوق الذکر به دیدار این خانواده ها بروند صرفا وظیفه ای دینی را انجام داده و کار فوق العاده ای نکرده اند اما چنین اقدامی مسلما اثر مثبت فوق العاده ای بر جامعه خواهد داشت.

به نظر می رسد که اگر اموری نظیر این پیشنهاد عملی شود، مانند اینکه سایت ها و روزنامه هایی که حساسیت بیشتری نسبت به فتنه 88 از خودنشان می دهند ستونی تحت عنوان «تظلم خواهی»داشته و راه را برای شنیدن درد دل احتمالی این گونه افراد بازکنند، آنگاه فضا چنان خواهد شد که به جای دعوت پنجاه روزه مردم در صدا و سیما برای شرکت در انتخابات، پنج روز تبلیغ کافی خواهد بود و البته آمار شرکت کنندگان نیز به طرز محسوسی بالاتر خواهد رفت.

میدانم ارائه همین پیشنهاد در فضای سیاست زده کنونی این برچسب را نزد برخی غیرمنصفانه به دنبال خواهد داشت که دارای گرایشات از نوع جنبش سبزی هستم! باری، اگر، بلاتشبیه، سفارش امیرالمؤمنین درباره رعایت عدالت درباره ابن ملجم نعوذ بالله دلالت بر گرایشات خوارجی حضرت دارد توصیه من به لزوم سرزدن به خانواده های زندانیان سال 88 نیز چنین معنایی در بر دارد. در انتظاریم که آیا مردی هست که قدم پیش گذارد و از سرزنش اطرافیان نهراسد و آیاتی نظیر«وَلاَیَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ» (مائده/54) و «وَلاَیَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَی أَلاَّ تَعْدِلُواْ» (مائده/8) را جامه عمل بپوشاند؟
پربیننده ترین ها