شکست بن بست میان ایران و آمریکا را تدبیر چیست؟
اما اشفورد و متیو کرونیگ دو عضو ارشد اندیشکده «شورای آتلانتیک» در فارین پالیسی به مناظره در مورد اینکه «چه کسی مقصر بن بست مذاکرات میان آمریکا و ایران است؟» پرداخته اند.
به گزارش صدای ایران فارین پالیسی نوشت: تاریخ یک صفحه خالی نیست. من نمیتوانم درک کنم که چگونه تهران مقصر است، زمانی که این واشنگتن بود که از برجام خارج شد، توافقی که فقط چند سال قبل از آن امضا کرده بود. گرچه من هم دوست دارم معامله بزرگتر و بهتری را با ایران ببینم، اما ترجیحم این است که این معامله دربرگیرنده معماری امنیتی جدید و متعادل تری در خاورمیانه باشد. پیروی از تعهدات توسط آمریکا اولین قدم و تنها راه برای متقاعد کردن ایران است تا این کشور اطمینان حاصل کند که میتواند با اطمینان به توافقهای بعدی متعهد شود.
به نوشته انتخاب در ادامه این مطلب آمده است: اما اشفورد: به نظر میرسد از سال گذشته، حتی از زمان روی کار آمدن بایدن، تقریباً هیچ تغییری در خاورمیانه رخ نداده است.
من تقریباً همه آنها را بیشتر مربوط به اختلافات بین دولت بایدن و ایران میدانم. تیم بایدن فکر میکرد که ایران مشتاق شروع دیپلماسی مستقیم خواهد بود و تهران هم تصور کرد که بایدن برای بازگشت به توافق هستهای به سرعت گام خواهد برداشت، اما حالا هر دو ناامید شدهاند.
در نتیجه، من میبینم که ایران تلاش میکند فشارها را بر آمریکا افزایش دهد. این کشور البته ابزار کمی در اختیار دارد، بنابراین برنامه هستهای خود را تقویت میکند، همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) را کاهش میدهد و به وسیله شبه نظامیان خود علیه نیروهای آمریکایی در عراق و حمل و نقل بین المللی در خلیج فارس اقدام میکند.
اما اشفورد: مطمئناً، استفاده نامحدود از جنگ نامتقارن، از جمله شبه نظامیان و تاکتیکهای جنگ نامنظم رویکرد همیشگی ایران بوده است. به عنوان یک واقع گرا که منطقه را مطالعه کردهام، میتوانم به شما بگویم که این یک واکنش منطقی نسبت به محدودیتهای اعمال شده بر ایران از زمان انقلاب و هم مجموعهای کاملاً معمول از تاکتیکهای بکار رفته توسط سایر کشورها در سراسر خاورمیانه است.
من فکر میکنم سوال جالبتر این است که چرا اکنون تنشها افزایش مییابد. من فکر میکنم تفسیر این به عنوان یک کارزار هماهنگ توسط تهران برای افزایش تنش، شاید اشتباه باشد، اما قابل توجه است که حملات نیابتی در عراق از سالها قبل یک مشکل ثابت بوده است و مشخص نیست که ایران واقعاً کنترل مستقیمی بر این گروهها داشته باشد.
متیو کرونیگ: شبهنظامیان مورد حمایت ایران حملات موشکی را علیه پایگاههای عراقی انجام دادهاند که پیمانکاران و پرسنل خدماتی آمریکا را در خود جای داده است، این حملات در هفتههای اخیر افزایش هم یافته است. در حمله ۱۵ فوریه یک پیمانکار آمریکایی کشته شد.
من این آخرین موج حملات را تا حدی ناشی از تلاش ایران برای آزمایش رئیس جمهور جدید آمریکا میدانم. آیا بایدن در مقابل ایران عقب نشینی میکند یا اینکه از منافع آمریکا دفاع خواهد کرد؟
او امتحان خود را پس داد. در ۲۵ فوریه، بایدن با صدور دستور حمله هوایی به پایگاه گروههای شبه نظامی شیعه در سوریه پاسخ ایران را داد تا این کشور متوجه شود حمله به منافع آمریکا و کشته شدن آمریکاییها برایش عواقبی خواهد داشت.
اما اشفورد: به نظر نمیرسد که کارساز باشد. همین اخیرا یک حمله موشکی دیگر به پایگاه هوایی الاسد در عراق انجام شد. پاسخ بایدن به حملات متناسب و احتمالاً موجه بود، اما این تفاوت چندانی در رویکرد طرف مقابل ایجاد نکرد.
متیو کرونیگ: خوب، حالا اگر بایدن به حملات پاسخ نمیداد چه اتفاقی میافتاد؟ تهران ممکن است تصور میکرد که بایدن ضعیف است و نمایندگان نیابتی این کشور میتوانند حملات علیه منافع آمریکا را بدون مجازات افزایش دهند. اکنون، آنها میدانند که بایدن در استفاده از قدرت نظامی آمریکا تعارف ندارد و اگر آنها بیش از حد پیش بروند، او مشت محکمتری خواهد زد.
اما اشفورد:، اما به عنوان تلاشی برای جلوگیری از حملات موشکی، این یک شکست ناگوار بود! آنها موشک شلیک کردند، بایدن در پاسخ اردوگاههای آنها را بمباران کرد و آنها موشکهای بیشتری شلیک کردند.
متیو کرونیگ: پس با این اوصاف، بهتر است هیچ کاری نکنیم، زیرا آنها به هر حال آمریکاییها را میکشند؟
همیشه درباره عزم رئیس جمهور جدید آمریکا سوالاتی وجود دارد. باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین تمایلی به استفاده از زور نداشت هنگامی که بشار اسد رئیس جمهور سوریه از خط قرمز آمریکا در سوریه عبور کرد و این ضربه جدی به اعتبار ارتش ما در سطح جهانی وارد کرد. دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا هم به این روایت کمک کرد و من خوشحال شدم که بایدن در اوایل ریاست جمهوری خود به جهانیان نشان داد که گزینه استفاده از قدرت نظامی آمریکا همچنان روی میز است.
اما اشفورد: شما رئیس جمهوری را میبینید که با استفاده از زور توسط آمریکا مشکلی ندارد، اما من حضور مداوم روسای جمهوری را میبینم که به دلایلی نامشخص و با اختیاراتی فراتر از قانون اساسی بیش از حد مایل به استفاده از زور هستند. تعدادی در حزب خود جو بایدن هستند که با این نظر من موافق هستند. سناتورهای دموکرات، از جمله کریس مورفی و تیم کین، همراه با سناتورهای حزب جمهوری خواه مانند مایک لی و چاک گراسلی، با اشاره به غیرقانونی بودن این حملات و عدم مشورت با کنگره از بمباران مواضع شبه نظامیان در سوریه انتقاد کردند.
متیو کرونیگ: قانون اساسی به کنگره قدرت اعلان جنگ را میدهد، اما برای حملاتی محدود مانند این، کسب اجازه از کنگره غیر واقعی است. یک آمریکایی کشته شد و رئیس جمهور سریعا پاسخ داد تا هزینه لازم را به عاملان این حمله تحمیل کند، بایدن به دنبال آن بود که توانایی آنها را پایین بیاورد. من نمیخواهم ببینم که این توانایی مهار شده است. این توانایی آمریکا را برای جلوگیری و پاسخ حملات به نیروهای خود، پایگاهها و متحدانش تضعیف میکند.
اما اشفورد: فکر میکنم کنگره حداقل یک جلسه توجیهی میخواهد، چیزی که دولت بایدن هنوز انجام نداده است.
اما اگر به سوال بزرگتر یعنی نقش ایران در این حملات بازگردیم، هنوز کاملاً مشخص نیست که این یک استراتژی واحد و مشخص از سوی تهران باشد. همانطور که اندیشمندان علوم سیاسی میدانند، کنترل گروههای نیابتی دشوار است، به ویژه هنگامی که آنها را مسلح کردهاید. این حملات به راحتی میتواند بیشتر ناشی از شرایط امنیتی داخل عراق باشد تا فشار ایران!
تنها جایی که من فکر میکنم ایران به عمد درحال اتخاذ یکسری تصمیمات است، در مورد مسئله هستهای و بحث درباره آینده توافق هستهای است. آنها تاکنون از مذاکره مستقیم امتناع ورزیدهاند و شاید بدین خاطر که تصور میکنند اکنون قدرت بیشتری برای گفتگو دارند.
متیو کرونیگ: دولت بایدن به عنوان پیش زمینه ایده مذاکرات مستقیم هستهای را مطرح کرد، اما ایران امتناع کرد و گفت تا زمانی که واشنگتن کلیه تحریمهای هستهای را لغو نکند مایل به گفتگو نیست. واشنگتن میگوید که برای بازگشتش به برجام ایران ابتدا باید به انطباق با محدودیتهای هستهای تعیین شده در توافق بازگردد. بنابراین، به نظر میرسد که هر دو طرف خواهان بازگشت به برجام هستند، اما در مورد اینکه چه کسی ابتدا حرکت خواهد کرد اختلاف نظر دارند.
صادقانه بگویم، تصور نمیکنم هیچ یک از طرفین ندانند که چه کاری باید انجام دهند. فکر میکنم هر دو این مسئله را دشوارتر از آنچه انتظار داشتند در نظر گرفتهاند.
اما اشفورد: منظور من این است که اگر هر دو طرف بخواهند برگردند، فقط بحث اولویت مطرح است. در این بین اتحادیه اروپا قبلاً برای کمک به حل مشکل پیشنهاداتی داشته است. ایرانیها حتی از طریق توافق کوتاه مدت با آژانس بین المللی انرژی اتمی از ادامه حرکت به سمت نابودی برجام جلوگیری کردند. اگر بخواهم صریح بگویم، به نظر میرسد مشکل اصلی در حال حاضر واشنگتن است.
متیو کرونیگ: کاملاً مخالفم. دولت آمریکا قبلاً دو بار حسن نیت خودش را ثابت کرده است: ایده مذاکرات مستقیم از طریق اروپاییها و لغو مکانیسم ماشه دو اقدام مهم آمریکا بود که حسن نیت این کشور را اثبات میکرد. ایران در حال افزایش فشار است. توافق با آژانس نمونه خوبی است چرا که این نه یک سازش بلکه یک تهدید است. تهران تا سه ماه آینده با رژیم بازرسی مورد توافق بین المللی مطابقت خواهد داشت، اما پس از آن، دسترسی بازرسان به تأسیسات هستهای خودش را محدود میکند.
توصیه من به دولت بایدن این است که قاطعانه در برابر ایران بایستید. اگر بایدن امتیازات بیشتری بدهد، مشخص خواهد شد که ما بیش از ایران این توافق را میخواهیم و در آن صورت اهرم فشار از دست میرود.
اما اشفورد: بنابراین امتیازات ایران یک "تهدید" و امتیازات آمریکا نشانه " حسن نیت" است. فهمیدم! بیایید واقعبین باشیم آمریکا در عالم واقع هیچ امتیازی به طرف مقابل نمیدهد. ضربه محکم و ناگهانی تحریمهای سازمان ملل هرگز یک واقعیت واقعی نبود، فقط یک خیال ترامپ بود و گفتگوهای مستقیم یکی از مولفههای اصلی توافق اصلی بود که به آن برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) نیز گفته میشود.
جای تأسف دارد، اما آمریکا آن طرفی بود که در ابتدا با عقب نشینی و اعمال تحریمها، برجام را نقض کرد. اکنون واشنگتن برای اصلاح این اشتباه ممکن است نیاز داشته باشد که در یک روند مرحلهای تحریمها را لغو کند. من فکر میکنم بایدن اگر بگوید که دیگر به برجام برنخواهد گشت و در عوض میخواهد برای توافق بهتر مذاکره کند، اشتباه بزرگی مرتکب خواهد شد. این همان چیزی است که به معنای واقعی کلمه ترامپ نتوانست چهار سال انجام دهد. تصور کنید مثلا جیمی کارتر چند سال بعد از ریچارد نیکسون از به رسمیت شناختن چین سرباز میزد.
مک کرونیگ: من فکر میکنم ما در یک نکته موافقیم و آن اینکه دولت بایدن میتواند با یافتن روشی قابل قبول برای لغو تدریجی تحریمها، بن بست فعلی را بشکند، اما این را نمیتوان به صورت ضمنی انجام داد. برای چنین کاری به مذاکرات مستقیم احتیاج است که آمریکا پیشنهاد آن را داده است و ایران نیز آن را رد کرده است. توپ در زمین تهران است و و جمهوری اسلامی سزاوار سرزنش در بن بست فعلی است.
در مورد هدف مذاکرات، درک من این است که بایدن میخواهد در اولین قدم به مفاد برجام برگردد. سپس این مبنایی برای مذاکره در مورد یک توافق بزرگتر خواهد شد، توافقی که شامل محدودیتهای طولانیتری برای فعالیتهای هستهای ایران و همچنین برنامه موشکی و فعالیتهای بی ثبات کننده در منطقه میشود.
بنابراین، بله، هدف همان هدف ترامپ است، اما مسیر تصور شده متفاوت است. ترامپ فقط با چماق مدیریت میکرد، اما بایدن هویج را هم امتحان میکند.
اما اشفورد: ببینید، تاریخ یک صفحه خالی نیست. من نمیتوانم درک کنم که چگونه تهران مقصر است، زمانی که این واشنگتن بود که از برجام خارج شد، توافقی که فقط چند سال قبل از آن امضا کرده بود. گرچه من هم دوست دارم معامله بزرگتر و بهتری را با ایران ببینم، اما ترجیحم این است که این معامله دربرگیرنده معماری امنیتی جدید و متعادل تری در خاورمیانه باشد. پیروی از تعهدات توسط آمریکا اولین قدم و تنها راه برای متقاعد کردن ایران است تا این کشور اطمینان حاصل کند که میتواند با اطمینان به توافقهای بعدی متعهد شود.
جلسات تأیید مشاور وزیر امور خارجه وندی شرمن در این هفته جالب بود. او یک مذاکره کننده اصلی در مورد برجام در زمان دولت اوباما بود و سوالات بسیار جدی داشت، به ویژه از سناتور جیمز ریش، که یک بار برجام را توافق با باراک اوباما و جان کری توصیف کرده بود، نه توافق با آمریکا.
او به این استدلال محافظه کارانه اشاره دارد که اوباما باید برجام را به عنوان یک معاهده رسمی تصویب میکرد تا دست دولتهای آینده برای خروج بسته شود، اما این بسیار گمراه کننده است. همین حالا ببینید که چگونه بسیاری از معاهدات واقعی توسط دولت ترامپ لغو شده است!
مشکل بزرگتر افزایش دو قطبی حزبی در سیاست خارجی است و این تصور که هر رئیس جمهور فقط میتواند از بین تعهدات خارجی آنچه دوست دارد را برگزیند.
رفتار ایران غالباً تفاوتی با کشورهایی که شرکای آمریکا در خاورمیانه هستند، ندارد. همین حالا عربستان و امارات با استفاده از نیروهای نیابتی خود دیگران را قتل عام میکنند. وقتی صحبت از ایران میشود، دشوار است که بفهمید چگونه میتوانید امیدوار باشید تا با این نوع محدودیتهای حزبی با تهران مذاکره کنید و معاملهای بزرگتر به دست آورید. در حال حاضر تنها راه بازگشت به برجام است.
مک کرونیگ: جای تأسف است که دولت اوباما تلاش بیشتری برای مذاکره در مورد معاملهای که بتواند موجب حمایت دو حزب در داخل شود، نکرد. امیدوارم دولت بایدن از این اشتباه درس گرفته باشد. اگر آنها میخواهند قرارداد آینده با ایران پایدار بماند، شرایط باید به اندازه کافی قوی باشد که جمهوری خواهان از آن حمایت کنند. در غیر این صورت، دفعه بعدی که یک جمهوری خواه در کاخ سفید پیروز شود، توافق دوباره رها خواهد شد. مسئولیت این است که بایدن با سیاست خود در قبال ایران کنگره و مردم آمریکا را همراهی کند.
اگر ایران میخواهد مانند یک کشور عادی با او رفتار شود، پس باید خودش به عنوان یک کشور عادی رفتار کند. اوباما اشتباه کرد که از شرکای آمریکا خواست تا خاورمیانه را با بزرگترین دولت حامی ترور در جهان (!) تقسیم کنند، در کل سیاستهای ترامپ در مورد منطقه بهتر بود.
به نوشته انتخاب در ادامه این مطلب آمده است: اما اشفورد: به نظر میرسد از سال گذشته، حتی از زمان روی کار آمدن بایدن، تقریباً هیچ تغییری در خاورمیانه رخ نداده است.
من تقریباً همه آنها را بیشتر مربوط به اختلافات بین دولت بایدن و ایران میدانم. تیم بایدن فکر میکرد که ایران مشتاق شروع دیپلماسی مستقیم خواهد بود و تهران هم تصور کرد که بایدن برای بازگشت به توافق هستهای به سرعت گام خواهد برداشت، اما حالا هر دو ناامید شدهاند.
در نتیجه، من میبینم که ایران تلاش میکند فشارها را بر آمریکا افزایش دهد. این کشور البته ابزار کمی در اختیار دارد، بنابراین برنامه هستهای خود را تقویت میکند، همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی (IAEA) را کاهش میدهد و به وسیله شبه نظامیان خود علیه نیروهای آمریکایی در عراق و حمل و نقل بین المللی در خلیج فارس اقدام میکند.
اما اشفورد: مطمئناً، استفاده نامحدود از جنگ نامتقارن، از جمله شبه نظامیان و تاکتیکهای جنگ نامنظم رویکرد همیشگی ایران بوده است. به عنوان یک واقع گرا که منطقه را مطالعه کردهام، میتوانم به شما بگویم که این یک واکنش منطقی نسبت به محدودیتهای اعمال شده بر ایران از زمان انقلاب و هم مجموعهای کاملاً معمول از تاکتیکهای بکار رفته توسط سایر کشورها در سراسر خاورمیانه است.
من فکر میکنم سوال جالبتر این است که چرا اکنون تنشها افزایش مییابد. من فکر میکنم تفسیر این به عنوان یک کارزار هماهنگ توسط تهران برای افزایش تنش، شاید اشتباه باشد، اما قابل توجه است که حملات نیابتی در عراق از سالها قبل یک مشکل ثابت بوده است و مشخص نیست که ایران واقعاً کنترل مستقیمی بر این گروهها داشته باشد.
متیو کرونیگ: شبهنظامیان مورد حمایت ایران حملات موشکی را علیه پایگاههای عراقی انجام دادهاند که پیمانکاران و پرسنل خدماتی آمریکا را در خود جای داده است، این حملات در هفتههای اخیر افزایش هم یافته است. در حمله ۱۵ فوریه یک پیمانکار آمریکایی کشته شد.
من این آخرین موج حملات را تا حدی ناشی از تلاش ایران برای آزمایش رئیس جمهور جدید آمریکا میدانم. آیا بایدن در مقابل ایران عقب نشینی میکند یا اینکه از منافع آمریکا دفاع خواهد کرد؟
او امتحان خود را پس داد. در ۲۵ فوریه، بایدن با صدور دستور حمله هوایی به پایگاه گروههای شبه نظامی شیعه در سوریه پاسخ ایران را داد تا این کشور متوجه شود حمله به منافع آمریکا و کشته شدن آمریکاییها برایش عواقبی خواهد داشت.
اما اشفورد: به نظر نمیرسد که کارساز باشد. همین اخیرا یک حمله موشکی دیگر به پایگاه هوایی الاسد در عراق انجام شد. پاسخ بایدن به حملات متناسب و احتمالاً موجه بود، اما این تفاوت چندانی در رویکرد طرف مقابل ایجاد نکرد.
متیو کرونیگ: خوب، حالا اگر بایدن به حملات پاسخ نمیداد چه اتفاقی میافتاد؟ تهران ممکن است تصور میکرد که بایدن ضعیف است و نمایندگان نیابتی این کشور میتوانند حملات علیه منافع آمریکا را بدون مجازات افزایش دهند. اکنون، آنها میدانند که بایدن در استفاده از قدرت نظامی آمریکا تعارف ندارد و اگر آنها بیش از حد پیش بروند، او مشت محکمتری خواهد زد.
اما اشفورد:، اما به عنوان تلاشی برای جلوگیری از حملات موشکی، این یک شکست ناگوار بود! آنها موشک شلیک کردند، بایدن در پاسخ اردوگاههای آنها را بمباران کرد و آنها موشکهای بیشتری شلیک کردند.
متیو کرونیگ: پس با این اوصاف، بهتر است هیچ کاری نکنیم، زیرا آنها به هر حال آمریکاییها را میکشند؟
همیشه درباره عزم رئیس جمهور جدید آمریکا سوالاتی وجود دارد. باراک اوباما، رئیس جمهور پیشین تمایلی به استفاده از زور نداشت هنگامی که بشار اسد رئیس جمهور سوریه از خط قرمز آمریکا در سوریه عبور کرد و این ضربه جدی به اعتبار ارتش ما در سطح جهانی وارد کرد. دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا هم به این روایت کمک کرد و من خوشحال شدم که بایدن در اوایل ریاست جمهوری خود به جهانیان نشان داد که گزینه استفاده از قدرت نظامی آمریکا همچنان روی میز است.
اما اشفورد: شما رئیس جمهوری را میبینید که با استفاده از زور توسط آمریکا مشکلی ندارد، اما من حضور مداوم روسای جمهوری را میبینم که به دلایلی نامشخص و با اختیاراتی فراتر از قانون اساسی بیش از حد مایل به استفاده از زور هستند. تعدادی در حزب خود جو بایدن هستند که با این نظر من موافق هستند. سناتورهای دموکرات، از جمله کریس مورفی و تیم کین، همراه با سناتورهای حزب جمهوری خواه مانند مایک لی و چاک گراسلی، با اشاره به غیرقانونی بودن این حملات و عدم مشورت با کنگره از بمباران مواضع شبه نظامیان در سوریه انتقاد کردند.
متیو کرونیگ: قانون اساسی به کنگره قدرت اعلان جنگ را میدهد، اما برای حملاتی محدود مانند این، کسب اجازه از کنگره غیر واقعی است. یک آمریکایی کشته شد و رئیس جمهور سریعا پاسخ داد تا هزینه لازم را به عاملان این حمله تحمیل کند، بایدن به دنبال آن بود که توانایی آنها را پایین بیاورد. من نمیخواهم ببینم که این توانایی مهار شده است. این توانایی آمریکا را برای جلوگیری و پاسخ حملات به نیروهای خود، پایگاهها و متحدانش تضعیف میکند.
اما اشفورد: فکر میکنم کنگره حداقل یک جلسه توجیهی میخواهد، چیزی که دولت بایدن هنوز انجام نداده است.
اما اگر به سوال بزرگتر یعنی نقش ایران در این حملات بازگردیم، هنوز کاملاً مشخص نیست که این یک استراتژی واحد و مشخص از سوی تهران باشد. همانطور که اندیشمندان علوم سیاسی میدانند، کنترل گروههای نیابتی دشوار است، به ویژه هنگامی که آنها را مسلح کردهاید. این حملات به راحتی میتواند بیشتر ناشی از شرایط امنیتی داخل عراق باشد تا فشار ایران!
تنها جایی که من فکر میکنم ایران به عمد درحال اتخاذ یکسری تصمیمات است، در مورد مسئله هستهای و بحث درباره آینده توافق هستهای است. آنها تاکنون از مذاکره مستقیم امتناع ورزیدهاند و شاید بدین خاطر که تصور میکنند اکنون قدرت بیشتری برای گفتگو دارند.
متیو کرونیگ: دولت بایدن به عنوان پیش زمینه ایده مذاکرات مستقیم هستهای را مطرح کرد، اما ایران امتناع کرد و گفت تا زمانی که واشنگتن کلیه تحریمهای هستهای را لغو نکند مایل به گفتگو نیست. واشنگتن میگوید که برای بازگشتش به برجام ایران ابتدا باید به انطباق با محدودیتهای هستهای تعیین شده در توافق بازگردد. بنابراین، به نظر میرسد که هر دو طرف خواهان بازگشت به برجام هستند، اما در مورد اینکه چه کسی ابتدا حرکت خواهد کرد اختلاف نظر دارند.
صادقانه بگویم، تصور نمیکنم هیچ یک از طرفین ندانند که چه کاری باید انجام دهند. فکر میکنم هر دو این مسئله را دشوارتر از آنچه انتظار داشتند در نظر گرفتهاند.
اما اشفورد: منظور من این است که اگر هر دو طرف بخواهند برگردند، فقط بحث اولویت مطرح است. در این بین اتحادیه اروپا قبلاً برای کمک به حل مشکل پیشنهاداتی داشته است. ایرانیها حتی از طریق توافق کوتاه مدت با آژانس بین المللی انرژی اتمی از ادامه حرکت به سمت نابودی برجام جلوگیری کردند. اگر بخواهم صریح بگویم، به نظر میرسد مشکل اصلی در حال حاضر واشنگتن است.
متیو کرونیگ: کاملاً مخالفم. دولت آمریکا قبلاً دو بار حسن نیت خودش را ثابت کرده است: ایده مذاکرات مستقیم از طریق اروپاییها و لغو مکانیسم ماشه دو اقدام مهم آمریکا بود که حسن نیت این کشور را اثبات میکرد. ایران در حال افزایش فشار است. توافق با آژانس نمونه خوبی است چرا که این نه یک سازش بلکه یک تهدید است. تهران تا سه ماه آینده با رژیم بازرسی مورد توافق بین المللی مطابقت خواهد داشت، اما پس از آن، دسترسی بازرسان به تأسیسات هستهای خودش را محدود میکند.
توصیه من به دولت بایدن این است که قاطعانه در برابر ایران بایستید. اگر بایدن امتیازات بیشتری بدهد، مشخص خواهد شد که ما بیش از ایران این توافق را میخواهیم و در آن صورت اهرم فشار از دست میرود.
اما اشفورد: بنابراین امتیازات ایران یک "تهدید" و امتیازات آمریکا نشانه " حسن نیت" است. فهمیدم! بیایید واقعبین باشیم آمریکا در عالم واقع هیچ امتیازی به طرف مقابل نمیدهد. ضربه محکم و ناگهانی تحریمهای سازمان ملل هرگز یک واقعیت واقعی نبود، فقط یک خیال ترامپ بود و گفتگوهای مستقیم یکی از مولفههای اصلی توافق اصلی بود که به آن برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) نیز گفته میشود.
جای تأسف دارد، اما آمریکا آن طرفی بود که در ابتدا با عقب نشینی و اعمال تحریمها، برجام را نقض کرد. اکنون واشنگتن برای اصلاح این اشتباه ممکن است نیاز داشته باشد که در یک روند مرحلهای تحریمها را لغو کند. من فکر میکنم بایدن اگر بگوید که دیگر به برجام برنخواهد گشت و در عوض میخواهد برای توافق بهتر مذاکره کند، اشتباه بزرگی مرتکب خواهد شد. این همان چیزی است که به معنای واقعی کلمه ترامپ نتوانست چهار سال انجام دهد. تصور کنید مثلا جیمی کارتر چند سال بعد از ریچارد نیکسون از به رسمیت شناختن چین سرباز میزد.
مک کرونیگ: من فکر میکنم ما در یک نکته موافقیم و آن اینکه دولت بایدن میتواند با یافتن روشی قابل قبول برای لغو تدریجی تحریمها، بن بست فعلی را بشکند، اما این را نمیتوان به صورت ضمنی انجام داد. برای چنین کاری به مذاکرات مستقیم احتیاج است که آمریکا پیشنهاد آن را داده است و ایران نیز آن را رد کرده است. توپ در زمین تهران است و و جمهوری اسلامی سزاوار سرزنش در بن بست فعلی است.
در مورد هدف مذاکرات، درک من این است که بایدن میخواهد در اولین قدم به مفاد برجام برگردد. سپس این مبنایی برای مذاکره در مورد یک توافق بزرگتر خواهد شد، توافقی که شامل محدودیتهای طولانیتری برای فعالیتهای هستهای ایران و همچنین برنامه موشکی و فعالیتهای بی ثبات کننده در منطقه میشود.
بنابراین، بله، هدف همان هدف ترامپ است، اما مسیر تصور شده متفاوت است. ترامپ فقط با چماق مدیریت میکرد، اما بایدن هویج را هم امتحان میکند.
اما اشفورد: ببینید، تاریخ یک صفحه خالی نیست. من نمیتوانم درک کنم که چگونه تهران مقصر است، زمانی که این واشنگتن بود که از برجام خارج شد، توافقی که فقط چند سال قبل از آن امضا کرده بود. گرچه من هم دوست دارم معامله بزرگتر و بهتری را با ایران ببینم، اما ترجیحم این است که این معامله دربرگیرنده معماری امنیتی جدید و متعادل تری در خاورمیانه باشد. پیروی از تعهدات توسط آمریکا اولین قدم و تنها راه برای متقاعد کردن ایران است تا این کشور اطمینان حاصل کند که میتواند با اطمینان به توافقهای بعدی متعهد شود.
جلسات تأیید مشاور وزیر امور خارجه وندی شرمن در این هفته جالب بود. او یک مذاکره کننده اصلی در مورد برجام در زمان دولت اوباما بود و سوالات بسیار جدی داشت، به ویژه از سناتور جیمز ریش، که یک بار برجام را توافق با باراک اوباما و جان کری توصیف کرده بود، نه توافق با آمریکا.
او به این استدلال محافظه کارانه اشاره دارد که اوباما باید برجام را به عنوان یک معاهده رسمی تصویب میکرد تا دست دولتهای آینده برای خروج بسته شود، اما این بسیار گمراه کننده است. همین حالا ببینید که چگونه بسیاری از معاهدات واقعی توسط دولت ترامپ لغو شده است!
مشکل بزرگتر افزایش دو قطبی حزبی در سیاست خارجی است و این تصور که هر رئیس جمهور فقط میتواند از بین تعهدات خارجی آنچه دوست دارد را برگزیند.
رفتار ایران غالباً تفاوتی با کشورهایی که شرکای آمریکا در خاورمیانه هستند، ندارد. همین حالا عربستان و امارات با استفاده از نیروهای نیابتی خود دیگران را قتل عام میکنند. وقتی صحبت از ایران میشود، دشوار است که بفهمید چگونه میتوانید امیدوار باشید تا با این نوع محدودیتهای حزبی با تهران مذاکره کنید و معاملهای بزرگتر به دست آورید. در حال حاضر تنها راه بازگشت به برجام است.
مک کرونیگ: جای تأسف است که دولت اوباما تلاش بیشتری برای مذاکره در مورد معاملهای که بتواند موجب حمایت دو حزب در داخل شود، نکرد. امیدوارم دولت بایدن از این اشتباه درس گرفته باشد. اگر آنها میخواهند قرارداد آینده با ایران پایدار بماند، شرایط باید به اندازه کافی قوی باشد که جمهوری خواهان از آن حمایت کنند. در غیر این صورت، دفعه بعدی که یک جمهوری خواه در کاخ سفید پیروز شود، توافق دوباره رها خواهد شد. مسئولیت این است که بایدن با سیاست خود در قبال ایران کنگره و مردم آمریکا را همراهی کند.
اگر ایران میخواهد مانند یک کشور عادی با او رفتار شود، پس باید خودش به عنوان یک کشور عادی رفتار کند. اوباما اشتباه کرد که از شرکای آمریکا خواست تا خاورمیانه را با بزرگترین دولت حامی ترور در جهان (!) تقسیم کنند، در کل سیاستهای ترامپ در مورد منطقه بهتر بود.
گزارش خطا
آخرین اخبار