تبعات تحریم های فراسرزمینی از نگاه یک کارشناس اقتصادی

یک کارشناس اقتصادی نوشت: تحریم های فراسرزمینی که بعضاً تحریم ثانویه نامیده می شوند برای محدود کردن فعالیت اقتصادی دولت ها، مشاغل و اتباع کشورهای ثالث طراحی شده اند. در نتیجه بسیاری از دولت ها این تحریم ها را نقض حاکمیت خود و قوانین بین المللی می دانند.
کد خبر: ۲۵۹۱۴۴
تاریخ انتشار: ۲۷ دی ۱۳۹۹ - ۱۴:۵۵
به گزارش صدای ایران، مهرداد حاجی زاده فلاح. مدرس دانشگاه در حوزه علوم بانکی نوشت :دولت ایالات متحده در هماهنگی با متحدان خود تلاشی همه جانبه را برای برهم زدن زیرساخت های مالی حمایت از تروریست های بین المللی آغاز کرد. این کارزار بر دروازه های سیستم مالی جهانی - بانک های بین المللی - متمرکز بود و به تعدادی از مقامات جدید اعطا شده به نمایندگان ایالات متحده در روزهای پس از حملات متکی بود.

در 23 سپتامبر ، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش EO 13224 را امضا کرد که اختیارات گسترده ای را برای مسدود کردن دارایی ها و معاملات مالی افراد و سایر نهادهای مشکوک به حمایت از تروریسم به مقامات وزارت خزانه داری ارائه می دهد. هفته ها بعد ، بوش اختیارات گسترده ای به خزانه داری (تحت بخش 311 قانون میهن پرستی ایالات متحده) داد تا حوزه های قضایی و مؤسسات مالی خارجی را به عنوان "نگرانی های اصلی در مورد پولشویی" تعیین کند. قابل توجه است که خزانه داری فقط به یک سوظن منطقی نیاز دارد - لزوماً به هیچ مدرکی برای هدف قرار دادن اشخاص تحت این قوانین نیاز ندارد.

کارشناسان می گویند که این اقدامات به طور اساسی فضای نظارتی مالی را تغییر شکل داده و خطراتی را برای بانک ها و سایر مؤسساتی که فعالیت ناشایست دارند، حتی ناخواسته افزایش می دهد. مرکزیت نیویورک و دلار در سیستم مالی جهانی به معنای احساس این سیاست های ایالات متحده در سطح جهانی است.

مجازات های نقض تحریم ها از نظر جریمه، از دست دادن تجارت و خسارت شهرت زیادی دارد. مقامات فدرال و ایالتی در تعقیب بانک ها در سال های اخیر بسیار سختگیرانه عمل کرده اند، از سال 2009 حداقل پانزده پرونده با جریمه نقدی بیش از 100 میلیون دلار حل و فصل کرده اند. نهادهای کوبایی ، ایرانی و سودانی در لیست سیاه قرار گرفتند. این بانک تقریباً 9 میلیارد دلار جریمه شدند كه بزرگترین مجازات در طول تاریخ است و حق تبدیل ارز به دلار را برای انواع معاملات به مدت یك سال از دست داد.

به همین ترتیب ، افراد آلوده به نام پولشویی ایالات متحده ممکن است متحمل خسارات فلج کننده شوند. در سپتامبر 2005 ، مقامات خزانه داری Banco Delta Asia (BDA) را یک نگرانی اصلی در زمینه پولشویی عنوان کردند و ادعا کردند که بانک مستقر در ماکائو "یک پیاده روی مایل به دولت کره شمالی" است. در عرض یک هفته ، مشتریان 133 میلیون دلار یا 34 درصد از سپرده های BDA برداشت کردند. شوک مالی در سراسر جهان موج زد و سایر بانک های بین المللی را وادار به قطع روابط با پیونگ یانگ کرد.

خوان زاراته ، یکی از مقامات ارشد دولت بوش که در تلاش های ضد تروریسم دخیل است ، در کتاب خود Treasury’s War (2013) نوشت: "این رویکرد جدید با تمرکز کاملاً بر رفتار نهادهای مالی به جای چارچوب تحریم های کلاسیک گذشته کار کرد." "در این رویکرد جدید ، تصمیمات سیاستی دولت تقریباً به اندازه حساب انطباق مبتنی بر ریسک موسسات مالی قانع کننده نیست."

تحریم های فراسرزمینی :

به طور سنتی ، تحریم ها فقط شرکت های بزرگ یک کشور یا منطقه را از تجارت با نهادی در لیست سیاه منع می کنند (برخلاف تحریم های سازمان ملل که ماهیت آنها جهانی است. با این حال، تحریم های فراسرزمینی که بعضاً تحریم ثانویه نامیده می شوند برای محدود کردن فعالیت اقتصادی دولت ها، مشاغل و اتباع کشورهای ثالث طراحی شده اند. در نتیجه بسیاری از دولت ها این تحریم ها را نقض حاکمیت خود و قوانین بین المللی می دانند.

در سال های اخیر، رسیدن به تحریم های ایالات متحده خشم برخی از متحدان نزدیک را برانگیخته است. رهبران فرانسه از پیگرد قانونی BNP Paribas در ایالات متحده به عنوان "ناعادلانه" انتقاد کردند و نشان دادند که "پیامدهای منفی" برای روابط دو جانبه و همچنین ایالات متحده و اتحادیه اروپا وجود دارد. میشل ساپین وزیر دارایی فرانسه گفت: "فرامرزی بودن استانداردهای آمریکایی مرتبط با استفاده از دلار باید اروپا را به تحرک واداشته تا استفاده از یورو را به عنوان ارز تجارت بین الملل پیش ببرد."

این ناامیدی ها پس از خروج ایالات متحده از برنامه جامع اقدام مشترک(برجام) 2015 و قول بازگرداندن تحریم های فراسرزمینی برای شرکت های اروپایی که با ایران تجارت داشتند؛ به اوج خود رسید. در پاسخ اتحادیه اروپا ایجاد یک " ابزار ویژه مالی" را اعلام کرد که به طور تئوری به شرکت های اروپایی امکان تجارت با همتایان ایرانی و دور زدن تحریم های ایالات متحده را می دهد. با این حال ، بیشتر راه حل، معروف به Instex ، فقط یک حرکت دیپلماتیک است.

آیا تحریم ها جواب می دهد؟

بسیاری از محققان و متخصصان می گویند که تحریم ها به ویژه تحریم های هدفمند، می توانند حداقل تا حدی موفقیت آمیز باشند و باید در کیت ابزار سیاست گذاران خارجی باقی بمانند. ارزیابی تحریم ها باید موارد زیر را در نظر داشته باشد:

-پویایی تاریخی هر مورد بسیار متفاوت است. تحریم هایی که در یک شرایط موثر هستند ممکن است بسته به عوامل بی شماری در شرایط دیگر شکست بخورند. به احتمال زیاد برنامه های تحریم با اهداف نسبتاً محدود بیش از برنامه هایی با اهداف سیاسی بزرگ موفق می شوند. علاوه بر این ، تحریم ها ممکن است به اثر اقتصادی مطلوب خود برسند اما قادر به تغییر رفتار نیستند. تحریم های سازمان ملل متحد علیه افغانستان در سال های 2000 و 2001 خسارات سنگینی را متحمل شد، اما نتوانست رژیم طالبان را برای تسلیم اسامه بن لادن تحت فشار قرار دهد.

-تحریم ها اغلب با گذشت زمان تکامل می یابند. یک نمونه کلاسیک از این مسئله تحریم ایالات متحده در مورد ایران است. به جز مدت كوتاهی در دهه 1980، واشنگتن از زمان اشغال سفارت آمریكا در سال 1979 ، تهران را تحریم كرده است. با این وجود، دامنه این اقدامات و منطق آنها به طور چشمگیری تغییر كرده است.

-فقط همبستگی عوامل داخلی و خارجی و نه روابط علی را می توان به عنوان موفقیت تحریم تعیین کرد. به عنوان مثال بسیاری بر این باورند که تحریم های سازمان ملل متحد علیه لیبریا در سال 2003 به سقوط رژیم چارلز تیلور کمک کرده است، اما به نظر می رسد تعدادی از عوامل داخلی و بین المللی می توانند نقش تعیین کننده تری داشته باشند.

-سودمندی مقایسه ای تحریم ها عامل مهم دیگر است نه به هدف رسیدن تحریمها. تحریم های ایالات متحده و اتحادیه اروپا علیه روسیه ممکن است به پایان بحران اوکراین نرسیده باشد، اما سایر اقدامات ، از جمله عملی نشدن آنها ، ممکن است وضعیت بدتری داشته باشد و هزینه بیشتری داشته باشد. در برخی موارد ، ممکن است تحریم ها به سادگی به عنوان ابراز سرزنش در نظر گرفته شوند.

در همین حال، کارشناسان چندین روش برتر در ایجاد سیاست تحریم را ذکر می کنند:

-یک رویکرد کاملاً مناسب ایجاد کنید. یک استراتژی موثر معمولاً اقدامات مجازاتی مانند تحریم ها و تهدید به اقدام نظامی را علاوه بر

انگیزه های مثبتی مانند کمک مالی پیوند می دهد. برخی از تحلیلگران استراتژی لیبی را که ایالات متحده و متحدانش در اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 اتخاذ کرده اند ، به عنوان یک مثال خوب ذکر می کنند.

-اهداف قابل دستیابی تعیین کنید. تحریم هایی که با هدف تغییر رژیم انجام می شود یا دولت هدف کمی را به کار می برد جز آنچه فکر می کند خودکشی سیاسی است احتمالاً شکست خواهد خورد. بسیاری از کارشناسان تحریم ایالات متحده علیه رژیم کاسترو را به عنوان یک داستان هشدار دهنده عنوان می کنند.

-واضعان تحریم معتقدند که باید پشتیبانی چند جانبه ایجاد کرد. هرچه دولت های بیشتری که به تحریم ها (و اجرای) تحریم ها می پردازند ، قوی تر هستند، به ویژه در مواردی که هدف از نظر اقتصادی متنوع باشد. آنها باور دارند تحریم ها علیه رژیم آپارتاید آفریقای جنوبی در دهه 1980 ، عراق صدام حسین در دهه 1990 یا ایران و روسیه امروز بدون حمایت های چند جانبه تقریباً قدرتمند نخواهد بود.

-قابل اعتماد و انعطاف پذیر باشید. بر اساس الگوی مبتنی بر هدف باید باور داشت که تحریم ها بر اساس رفتار آنها افزایش یا کاهش می یابد. در سال 2012 ، دولت اوباما با کاهش برخی از محدودیت های مالی و سرمایه گذاری به اصلاحات عمده سیاسی در میانمار پاسخ داد. این برنامه تحریم ها را در سال 2016 پایان داد. در این مورد، رهبران میانمار به زودی سو استفاده از اقلیت روهینگیای کشورشان را افزایش دادند و ایالات متحده تحریم ها را در اوایل سال 2019 دوباره اعمال کرد.

با نگاه به جلو ، برخی از کارشناسان هشدار می دهند که باید به تحریم ها به عنوان یک شمشیر دو لبه نگاه کرد ، تحریمی که می تواند به ایالات متحده در دستیابی به اهداف سیاسی در کوتاه مدت کمک کند اما در صورت بی احتیاطی، ممکن است اهرم مالی امریکا را در طولانی مدت به خطر بیندازد . ژاکوب جی لو ، وزیر اسبق خزانه داری و ریچارد نفیو ، مسئول سابق وزارت خارجه می نویسند که "امروز کشور تا حد زیادی راه خود را باز می کند ، زیرا هیچ جایگزینی برای دلار وجود ندارد و هیچ بازار صادراتی به اندازه ایالات متحده جذاب نیست. اما اگر واشنگتن در طی 20 تا 30 سال آینده همچنان ملت های دیگر را مجبور به همراهی با سیاست هایی كند كه آنها را غیرقانونی و غیرعاقلانه می دانند ،احتمالاً آنها از اقتصاد و سیستم مالی ایالات متحده دور می شوند.

پربیننده ترین ها