ابعاد شخصیتی آیت الله هاشمی از نظر سروش
هادی سروش نوشت:شگفت آور در رخدادهای مهمی که هاشمی یا زمین آن بوده و یا آسمانش ، از او خبری منعکس نمیشود ! مانند سالگرد رحلت امام و انتخاب رهبری و نیز سالگرد دفاع مقدس و..
به گزارش صدای ایران از انتخاب، در آیت الله هاشمی چهار عنصرِ شریعت ،سیاست، شهامت، مظلومیت به گونه ای متفاوت رقم خورد و همین تفاوت بود باعث توالد متفاوتی از شخصیت هاشمی شد.
شریعت
شریعت او بر مبنای یک حدیث شکل گرفت و نقش آفرین شد.
«انّالله یحبّ ان یوخذ برخصه، کما یحبّ ان یوخذ بعزائمه» ، "همانطوری که خدا دوست دارد واجبات او مورد توجه و رفتار باشد ، دوست دارد مواردی که اجازه نموده مورد توجه باشد."
خود آقای هاشمی چنین میگوید:
"امام در یکی از این مواعظ پایان درس شان ، بحث اعتدال را مطرح کردند که برای ما سازنده بود. ضمن آن بحث، حدیثی خواندند که در قلب من جای گرفت و سپس همین مضمون را به صورت دیگری از امام راحل یاد گرفتیم. در حدیث این جمله است: « انّالله یحبّ ان یوخذ برخصه، کما یحبّ ان یوخذ بعزائمه » ، امام در درس نصیحت میکردند که در زندگی و در برخورد با مردم و در آموزشها و منبرها، همیشه خواستهای خشکه مقدسها و احتیاطهای سخت را مطرح نکنید که مردم بتوانند به طرف اسلام بروند. ما که نمیخواهیم بیشترازخدا وپیامبر مسلمان باشیم."
سیاست
در سیاست به اعتراف دوست و دشمن اش ، بسیار فهمیده و ورزیده بود.
سیاست گرچه یک بخش مهم آن شجاعت است اما بخش دیگرش که به همان اندازه و شاید بیشتر اهمیت داشته باشد ، "فهم سیاست" است.
سوال اینجاست الگوی او کیست؟
به نظر میرسد نوشته او درباره امیرکبیر است که نقطه عطف در زندگی سیاسی اوست گرچه خود او، امیر را نقد میکند که "شاه دوست بود".
عبارت مرحوم آقای هاشمی چنین است ؛
"من امیرکبیر را نه فقط به عنوان یک رجل سیاسی لایق می ستایم، بلکه به عنوان یک انسان متدین و مصلح بزرگ علمی و اجتماعی و یک زمامدار اسلامی، که درست انجام وظیفه کرده است، ستایش می کنم"
درسیاست دو نقطه محوری داشت که کمتر کسی دارد و آن :
اول : "نقش آفرینی ممتاز" اش بود که منتج به این نتیجه بود؛ هر جا حضور داشت از مجلس شورا ، جانشینی فرماندهی جنگ ، شورای عالی امنیت ، مجلس خبرگان ، مجمع تشخیص تاثیر گذار بود.
دوم ؛ "گره گشایی در بحران ها" بود، با فهم صحیح و تدبیر مناسب با زمان وارد میدان بحران میشد. اداره جنگ و بعد پذیرش قطعنامه نمونه روشن آن است.که البته در جریان مسائل انتخابات ۸۸ راه بر تدبیر و گره گشائی او بسته بود!
شهامت
شهامت ؛دلیری و داشتن جسارت است.
شهامت مرحوم آیت الله هاشمی را باید در دوران جنگ و صلح او دید.
او در وقت جنگ ، مرد جنگ بود و در وقت صلح، مردپذیرش صلح با همه هزینه هایش بود. قطعنامه رفت که به حضرت امام پیشنهاد داد در قبول قطعنامه مرا مسئول جنگ معرفی کنید و دستور محاکمه دهید.
و البته شهامت دیگر او در دیدن شکاف در میان نیروهای انقلاب و بذر تفرقه در بین سران و مسئولان بود که این شکاف بدخیم را دید و نامه نوشت و سخنرانی کرد ولی..
مظلومیت ؛
عنصر چهارم در شخصیت هاشمی مظلومیت اوست که بسیار حزن آور است !
حتی مظلومیت او در بین رفقاء اش!
این موج غمبار کار را بجایی رساند که آقای مهدوی کنی که میخواست خط فاصل بین خود و آنان را محفوظ نگه دارد ، در وقت قبول ریاست خبرگان بعد از ریاست مرحوم آقای هاشمی گفت ؛ آقای هاشمی این منصب را به من تفویض نمود.
و مظلومیت او در رسانه ها و مظلومیت او در حوزه ، و..
اما مظلومیت او در رسانه به اصطلاح ملی غمی مضاعف است !
شگفت آور در رخدادهای مهمی که هاشمی یا زمین آن بوده و یا آسمانش ، از او خبری منعکس نمیشود ! مانند سالگرد رحلت امام و انتخاب رهبری و نیز سالگرد دفاع مقدس و..
اما دل ، به آیه ۳۸ سوره حج خوش است که فرمود؛
« انَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ ».
«قطعاً خداوند از كسانى كه مومنان دفاع مىكند، بىشك خداوند هيچ خیانت کار ناسپاس را دوست ندارد.»
شریعت
شریعت او بر مبنای یک حدیث شکل گرفت و نقش آفرین شد.
«انّالله یحبّ ان یوخذ برخصه، کما یحبّ ان یوخذ بعزائمه» ، "همانطوری که خدا دوست دارد واجبات او مورد توجه و رفتار باشد ، دوست دارد مواردی که اجازه نموده مورد توجه باشد."
خود آقای هاشمی چنین میگوید:
"امام در یکی از این مواعظ پایان درس شان ، بحث اعتدال را مطرح کردند که برای ما سازنده بود. ضمن آن بحث، حدیثی خواندند که در قلب من جای گرفت و سپس همین مضمون را به صورت دیگری از امام راحل یاد گرفتیم. در حدیث این جمله است: « انّالله یحبّ ان یوخذ برخصه، کما یحبّ ان یوخذ بعزائمه » ، امام در درس نصیحت میکردند که در زندگی و در برخورد با مردم و در آموزشها و منبرها، همیشه خواستهای خشکه مقدسها و احتیاطهای سخت را مطرح نکنید که مردم بتوانند به طرف اسلام بروند. ما که نمیخواهیم بیشترازخدا وپیامبر مسلمان باشیم."
سیاست
در سیاست به اعتراف دوست و دشمن اش ، بسیار فهمیده و ورزیده بود.
سیاست گرچه یک بخش مهم آن شجاعت است اما بخش دیگرش که به همان اندازه و شاید بیشتر اهمیت داشته باشد ، "فهم سیاست" است.
سوال اینجاست الگوی او کیست؟
به نظر میرسد نوشته او درباره امیرکبیر است که نقطه عطف در زندگی سیاسی اوست گرچه خود او، امیر را نقد میکند که "شاه دوست بود".
عبارت مرحوم آقای هاشمی چنین است ؛
"من امیرکبیر را نه فقط به عنوان یک رجل سیاسی لایق می ستایم، بلکه به عنوان یک انسان متدین و مصلح بزرگ علمی و اجتماعی و یک زمامدار اسلامی، که درست انجام وظیفه کرده است، ستایش می کنم"
درسیاست دو نقطه محوری داشت که کمتر کسی دارد و آن :
اول : "نقش آفرینی ممتاز" اش بود که منتج به این نتیجه بود؛ هر جا حضور داشت از مجلس شورا ، جانشینی فرماندهی جنگ ، شورای عالی امنیت ، مجلس خبرگان ، مجمع تشخیص تاثیر گذار بود.
دوم ؛ "گره گشایی در بحران ها" بود، با فهم صحیح و تدبیر مناسب با زمان وارد میدان بحران میشد. اداره جنگ و بعد پذیرش قطعنامه نمونه روشن آن است.که البته در جریان مسائل انتخابات ۸۸ راه بر تدبیر و گره گشائی او بسته بود!
شهامت
شهامت ؛دلیری و داشتن جسارت است.
شهامت مرحوم آیت الله هاشمی را باید در دوران جنگ و صلح او دید.
او در وقت جنگ ، مرد جنگ بود و در وقت صلح، مردپذیرش صلح با همه هزینه هایش بود. قطعنامه رفت که به حضرت امام پیشنهاد داد در قبول قطعنامه مرا مسئول جنگ معرفی کنید و دستور محاکمه دهید.
و البته شهامت دیگر او در دیدن شکاف در میان نیروهای انقلاب و بذر تفرقه در بین سران و مسئولان بود که این شکاف بدخیم را دید و نامه نوشت و سخنرانی کرد ولی..
مظلومیت ؛
عنصر چهارم در شخصیت هاشمی مظلومیت اوست که بسیار حزن آور است !
حتی مظلومیت او در بین رفقاء اش!
این موج غمبار کار را بجایی رساند که آقای مهدوی کنی که میخواست خط فاصل بین خود و آنان را محفوظ نگه دارد ، در وقت قبول ریاست خبرگان بعد از ریاست مرحوم آقای هاشمی گفت ؛ آقای هاشمی این منصب را به من تفویض نمود.
و مظلومیت او در رسانه ها و مظلومیت او در حوزه ، و..
اما مظلومیت او در رسانه به اصطلاح ملی غمی مضاعف است !
شگفت آور در رخدادهای مهمی که هاشمی یا زمین آن بوده و یا آسمانش ، از او خبری منعکس نمیشود ! مانند سالگرد رحلت امام و انتخاب رهبری و نیز سالگرد دفاع مقدس و..
اما دل ، به آیه ۳۸ سوره حج خوش است که فرمود؛
« انَّ اللَّهَ يُدافِعُ عَنِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ خَوَّانٍ كَفُورٍ ».
«قطعاً خداوند از كسانى كه مومنان دفاع مىكند، بىشك خداوند هيچ خیانت کار ناسپاس را دوست ندارد.»
گزارش خطا
آخرین اخبار