تحرکات عربستان و امارات متحده به عنوان رقبای ایدئولوژیک ترکیه در منطقه می­تواند موجب شکل­‌گیری سیاست قفقازی جدید برای ترکیه شده باشد.
کد خبر: ۲۵۷۴۱۵
تاریخ انتشار: ۲۸ آبان ۱۳۹۹ - ۱۰:۵۱
به گزارش صدای ایران، عفیفه عابدی کارشناس مسائل ترکیه در یادداشتی به بررسی نقش و اهداف ترکیه در مناقشه قره باغ پرداخته است. 

متن این یادداشت به شرح زیر است:

آتش باری که از ۲۷ سپتامبر سال ۲۰۲۰ در قره‌باغ، منطقه مورد مناقشه دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان آغاز شده بود، بار دیگر ظاهرا فروکش کرده و طرف­‌های درگیر به میز مذاکره بازگشته­‌اند. این تحول اتفاق تازه‌ای از این دست نیست.

از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این منطقه، گاه و بیگاه شاهد رویارویی دو کشور تازه استقلال یافته از شوروی و سلسله مذاکرات و توافقاتی بین آنها بوده است. اما رویارویی‌های دهه اخیر بیش از اندازه که دوجانبه باشد، دارای ابعاد پنهانی و نیابتی بوده است.

چرا که قره‌باغ پس از فروپاشی شوروی به یکی از مهمترین عوامل موثر بر ژئوپلتیک قفقاز و معادلات سیاسی و امنیتی درون منطقه و قدرت­‌های فرا منطقه­‌ای تبدیل شده است.
 
بر این اساس نیز درباره جنگ جاری در قره‌باغ نیز ضمن فرضیه اصلی، محلی بودن جنگ، فرضیه نیابتی بودن و وجود عامل سوم برای تحریک جنگ در منطقه نیز وجود داشت.

به ویژه اینکه در جنگ اخیر حضور آشکارتر ترکیه، پرسش­‌هایی درباره انگیزه‌های آنکارا در جنگ قره‌باغ ایجاد کرد. ترکیه به دلایل سیاسی، فرهنگی و تاریخی متحد سنتی جمهوری آذربایجان شناخته می­شود. اما مواضع اخیر ترکیه در قبال جنگ قره‌باغ تنها جنبه حمایتی از جمهوری آذربایجان نداشت، بلکه شکلی از ترسیم راهبرد برای این کشور به نظر می آمد.

در واقع در کنار انگیزه­های سنتی ترکیه در حمایت از باکو به دلیل پیوندهای فرهنگی و قومی، یا انتقام از ارمنستان به دلیل خصومت تاریخی در موضوع کشتار ارامنه در امپراتوری عثمانی ۱۹۱۵، می‌توان انگیزه ­ها و اهداف جدیدی برای آنکارا در جنگ اخیر قره‌باغ متصور بود. به عبارت دیگر باید پرسید چه چیز در منطقه به نفع یا ضرر ترکیه تغییر کرده است که موجب تحریک جنگ اخیر شده است.

انگیزه‌­های قفقازی آنکارا

انگیزه­‌ها و اهداف ترکیه در موضوع قره‌باغ را می‌توان در چند سطح تحلیل و ارزیابی نمود. اولین نکته مهم که خط‌مشی کلی سیاست خارجی آنکارا را شکل داده و مسیر حرکت این کشور در بحران سنتی قفقاز جنوبی را  نیز نشان می‌دهد، اشتهای زیاد ترکیه برای بسط عمق استراتژیک در مناطق همجوار است که شامل قفقاز جنوبی نیز می­‌شود.

چیزی که تقریبا بیش از یک دهه است ناظران با عنوانی چون نوعثمانی‌گری از آن یاد می­‌کنند. سیاستی که باعث شده است این کشور در دهه اخیر تقریبا با همه همسایه‌های منطقه‌ای و شرکای فرامنطقه­‌ای خود که در تحولات منطقه­‌ای در سوریه، عراق، یونان، قبرس، لیبی ، مصر و..ذی نفع هستند حتی متحدان ناتویی خود، دچار چالش و تنش شود.

از سوی دیگر باید به این نکته نیز توجه داشت، در ماه‌های اخیر به دنبال تحولات میدانی در جنگ سوریه و مقابله جدی روسیه با پیشروی ترک‌ها در مناطق کردنشین، ترکیه بار دیگر خود را در جنگ سوریه در موضع ضعف می‌بیند.

در جنگ قبلی قره‌باغ در سال ۲۰۱۶ نیز، آنکارا به دنبال ساقط کردن سوخو ۲۴ در نوامبر ۲۰۱۵ و تنش جدی در رابطه با روسیه، تلاش آشکاری برای انتقال بحران از سوریه به قره‌باغ داشت.
 
این در حالی است که روسیه توانسته است در سال‌های گذشته توازنی در منطقه ایجاد کند که هر دو طرف ارمنستان و جمهوری آذربایجان به رابطه بیشتر با روسیه علاقمند باشند.

ضمن اینکه به نظر می­رسد آنکارا متوجه شکل‌گیری فضای جدیدی برای رقابت در قفقاز جنوبی شده است. این در حالی است که اختلافات تاریخی میان ترکیه و ارمنستان که در سال‌های اخیر با تایید قتل عام ارامنه به دست امپراتوری عثمانی در سال ١٩١۵ در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، تشدید شده و حمایت ترکیه از آذربایجان در جریان بحران قره‌باغ، همواره یکی از موانع اصلی گسترش همکاری‌های ترکیه با منطقه قفقاز بر اساس پتانسیل آنکارا بوده است.

از سال ۲۰۰۱ آنکارا چند دور تلاش‌ برای حل و فصل اختلافات با ارمنستان داشته است. اما ارتباط اخیر بین عربستان و لابی ارامنه که به تصویب قتل عام ارامنه توسط ترک‌ها در آمریکا و برخی کشورهای اروپایی انجامید، منازعه قدرت بین ترکیه و عربستان در قفقاز جنوبی را تشدید کرده است.

در واقع گفتنی است تحرکات عربستان و امارات متحده به عنوان رقبای ایدئولوژیک ترکیه در منطقه می­تواند موجب شکل­‌گیری سیاست قفقازی جدید برای ترکیه شده باشد.

پیامدهای مداخله ترکیه در قفقاز

۱- جنگ اخیر بار دیگر تضادهای قومی-مذهبی در منطقه را زنده و تشدید کرده است. احتمال تداوم شدت یافتن این تضادها که امنیت منطقه را به خطر می‌اندازد، وجود دارد.
 
به ویژه اینکه اگر شرایط جدیدی که جنگ اخیر نیز به نفع جمهوری آذربایجان ایجاد کرده، تثبیت شود شرایط برای ارمنستان، به دنبال جریحه‌دار شدن غرور ملی ارمنیان و در عین حال بحران اقتصادی که از سال‌های گذشته دامن ایروان را گرفته، سخت‌تر شده و احتمال سقوط دوباره دولت را افزایش خواهد داد.

۲- در دهه گذشته به دلیل عدم توفیق گروه مینسک، روسیه در نقش میانجی صلح در منطقه ظاهر شده است. در جنگ اخیر نیز میانجی‌گری مسکو نتیجه بخش شد. بر اساس این توافق ارمنستان متعهد شده است ۱۵ نوامبر (۲۵ آبان ماه) جاری منطقه «کلبجر»، ۲۰ نوامبر (۳۰ آبان ماه) منطقه «آقدام» و اول دسامبر (۱۱ آذر) سال جاری میلادی منطقه «لاچین» را به جمهوری آذربایجان واگذار کند.

با پیشروی جمهوری آذربایجان در قره‌باغ و دست برتر ترک­‌ها، آنکارا نیز توانست خود را به عنوان یکی از طرف‌های اصلی مذاکرات معرفی کند و اکنون نیز تلاش دارد نقش حافظ صلح در منطقه مورد مناقشه را کسب کند.
 
موضوعی که هنوز محور مذاکره آنکارا و مسکو است. چه بسا اگر کرملین با فرمول پیشنهادی آنکارا موافقت نکند، ترکیه کارشکنی در اجرای کامل توافق حاصل شده داشته باشد.

۳-تشدید رقابت منطقه‌­ای و ایفای نقش بازیگران فرامنطقه­‌ای می­تواند موجب پیچیده‌تر شدن شرایط منطقه شود. به‌طور نمونه اگر چه در مقابل هم قرار گرفتن سیاست قفقازی ترکیه، روسیه و یا سایر بازیگران مانند آمریکا، اروپا و یا عربستان، می‌تواند همراه با تهدیدها و نگرانی­‌هایی برای ایران باشد.

اما قرار گرفتن ایران در کنار جمهوری آذربایجان نیز هیچ تضمینی برای منافع ایران ندارد. با وجود سیاست هژمونی‌جویانه و سلطه‌طلبانه ترک‌ها در منطقه، به نظر می‌رسد آنکارا از روابط مسالمت‌آمیز ایران و جمهوری آذربایجان هم احساس نگرانی کنند.
 
چرا که روابط دوستانه دو کشور شیعی، چشم‌انداز مطلوبی پیشروی آنکارا یا رقبای ایدئولوژیک ایران در منطقه قرار نمی‌دهد.

در همین حال ایزوله شدن بیش از پیش ارمنستان منجر به از دست رفتن لابی ارامنه برای ایران خواهد شد و در عین حال ایروان را به سوی غرب سوق خواهد داد.

۴-با مداخله ترکیه در قفقازجنوبی، افزایش نفوذ این کشور، فرصت‌های اقتصادی برای ایران بیش از پیش محدودتر خواهد شد. مسلما ترکیه به دنبال تقویت و حفاظت از کریدور شرقی- غربی انرژی در مقابل کریدور شمال- جنوب است که ایران یکی از ارکان مهم آن می‌باشد.

ملاحظات ایران

بحران در قره‌باغ علاوه بر اینکه امنیت ایران در مرزهای شمال غربی را به خطر می‌اندازد، احتمال سرریز شدن بحران به داخل مرزهای ایران را هم دارد.
 
شواهد سال‌های اخیر نیز نشان می‌دهد باکو و همچنین ترکیه در تحریک قوم‌گرایی در مناطق آذری‌نشین ایران با ظرافت قابل ملاحظه‌ای فعال است و در واقع الهام‌بخش قوم‌گرایان و تجزیه‌طلبان آذری در مناطق آذری‌نشین ایران است.

جنگ در قره‌باغ می‌تواند ابزارهای تجزیه‌طلبان را برای تحریک احساسات قومی بیشتر کند. باید هر عامل داخلی که احساسات جدایی‌طلبانه قومی در این منطقه را تحریک می‌کند، کنترل کرد. با این حال راهبرد مناسب برای ایران اتخاذ بی‌طرفی مثبت در جهت برقراری آتش‌بس و صلح در منطقه است.

تشدید بحران در منطقه نه تنها به دلایل یاد شده در بالا، بلکه بنا به دلایل دیگر برای ایران بسیار خطرناک است. اما همان اندازه که خدشه‌دار شدن آتش‌بس و توافق صلح در منطقه برای ایران زیان‌بار است، همان اندازه ورود نظامی و ایفای نقش ترک‌ها در صلح‌بانی، این منطقه را با سناریوهای غیرقابل کنترل روبرو می‌کند.

ترکیه در قفقاز جنوبی قابل اعتماد نیست. چنانچه در جنگ اخیر نیز با تهدید وارد ساختن گروه‌های ستیزه‌جو چون قفقازی و افراط‌گرایان مذهبی نظیر بحران سوریه و عراق، این بحران را به جنگ بی چشم‌انداز تبدیل کرده بود.
 
ترکیه در دهه اخیر اثبات نموده با هیچ کدام از همسایگان رابطه‌ای توام با مناسبات برابر و حسن همجواری نمی‌خواهد.
پربیننده ترین ها