هر جامعه ای از مجموعه آداب و رسوم و فرهنگ خاص خود برخورداراست که بخشی از آن آمیخته با خرافات است. این آداب و مراسم ازدواج نمود بیشتری دارد و در گوشه و کنار ایران هم بسیار یافت می شود.
کد خبر: ۲۵۷۲۲۰
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۹ - ۱۵:۵۴
از آنجا که خاستگاه و ریشه این مراسم در باورهای اعتقادی هر جامعه است، طبیعی است در این مراسم شاهد رفتاری باشیم که ریشه در احساس و عاطفه انسان ها دارد که به آن خرافه می گویند. در خرافه، رویدادها و حوادثی که با هم ارتباط منطقی ندارند، به یکدیگر ربط داده یا علت و معلول یکدیگر می شوند.


در کشور ما نیز در کنار تنوع مراسم ازدواج، مجموعه ای از اعتقادات و رفتارهای خرافی دیده می شود که البته امروزه با بالارفتن سطح دانش اجتماعی تا حدودی این اعتقادات رنگ باخته یا از بین رفته است. این رفتارها با وجود این که در برخی از قومیت ها و جوامع اجتماعی حمایت می شود ولی در میان اغلب مردم رفتاری غیرعقلانی و فاقد منطق و استدلال است.

به عنوان مثال در تهران قدیم دختران با ردشدن از کمان پنبه زنی، تکاندن سفره عقد بر سر خود، برداشتن از حنای سر عروس، سبزه گره زدن، خوردن نقل عروسی و... سعی در بازکردن بخت خود برای ازدواج داشته اند. همچنین برداشتن یک وسیله از منزل داماد در شب عروسی که به منزله مسلط شدن عروس بر داماد است، از جمله این اعمال خرافی است.


در این گزارش سعی شده است مجموعه ای از این اعمال را که اکنون کاملا کمرنگ شده است، اشاره کنیم.


گردو شکستن
یکی از رسم هایی که در گذشته در یزد مرسوم بوده و امروزه هم تا حدودی مرسوم است رسم گردو شکستن است که در ظهر جمعه هر هفته انجام می شود به این شکل که دختران دم بخت یک کیسه گردو یا بادام و یک عدد قفل را که بسته اند همراه پیرزن یا زنی که نزدش قرآن می خواندند برمی داشتند و به طرف مسجد جامع راه می افتادند. وقتی به نزدیکی مسجد می رسیدند، مقداری قند، نبات یا شیرینی را به عنوان هدیه و کام شیرینی به خادم مسجد می دادند و خادم در ورودی مسجد را برای آنها باز می کرد تا بتوانند مراسم گردو شکستن را انجام دهند.


اصل این رسم این گونه است که دختران با بالارفتن از مناره مسجد در هر پله ای که بالا می رفتند، یک عدد گردو یا بادام زیر پا می گذاشتند و می شکستند تا به بالای مناره می رسیدند و اگر گردو یا بادام زیاد می آمد، آن را به فال نیک می گرفتند. این رسم هنوز هم وجود دارد و در پله های مسجد جامع یزد، پوسته های گردو و بادام دیده می شود


بیرون کردن دختران
یکی از مراسم ازدواج در استان گیلان «نارنج زنی» است. به این صورت که هنگام ازدواج، داماد نقل و سکه بر سر عروس می پاشد، بعد نارنج یا پرتقالی به طرف او می اندازد. آنگاه عروس و داماد دور چاه می گردند. عروس سکه ای به نشانه خوشبختی در چاه می اندازد و پس از آن درخت توتی در خانه می نشانند. همچنین در گیلان دختران دم بخت را غروب چهارشنبه سوری با جارو می زنند و از خانه بیرون می اندازند به این امید که تا سال بعد ازدواج کنند. البته این در استان های دیگر نظیر مازندران هم وجود دارد.


سبزه گره زدن
سبزه گره زدن همچنان امروزه در سراسر کشور انجام می شود. گره زدن سبزه در روز سیزدهم فروردین از جمله رسومی است که اغلب دختران دم بخت به آن پایبندند. قاعده آن به این شکل است که دختران در این روز دو ساقه سبز را به شکل هفت به هم گره می زنند و نیت می کنند. می گویند در هنگام گره زدن اگر گره باز یا پاره شود حاجت شان روا نمی شود.

آش ابودردا
در قدیم برخی از شیرازی ها شب چهارشنبه سوری به سعدیه رفته و د ر آب حوض ماهی آب تنی می کردند و با جام دعا و چهل کلید آب به سر می ریختند. این کار هم به خاطر سلامتی و هم به خاطر مهدگرمی انجام می شد.


همچنین رسم است که دختران دم بخت در این شب برای بخت گشایی به زیارت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ(ع) می روند. فالگوش ایستادن در چهارشنبه سوری نیز نزد زنان شیرازی مرسوم است و زنی که بخواهد فالگوش بایستد چادر سر کرده، نیت می کند و در گوشه ای در کوچه می ایستد و بر اساس گفته عابران تفأل می زند. اگر گفته را مطابق میلش دید، خود را به مراد رسیده می داند.




رسم است بعضی از زنان برای برآورده شدن حاجت در زیر منبر مسجد جامع شیراز حلوا درست می کنند. از جمله مراسم دیگری که شیرازی ها دارند پخت آشی است به نام «آش ابودردا»؛ بعضی معتقدند وسایل اولیه این آش باید حتما از راه گدایی تأمین شود. این آش را هم به خاطر درمان بیماری و هم به خاطر بخت گشایی می پزند.

در شب چهارشنبه سوری در شیراز رسم است دختران دم بخت ابریشم هفت رنگ به کمر بسته و صبح روز چهارشنبه کودک نابالغی را وامی دارند که ابریشم را باز کند به این نیت که گره از بختشان باز شود.

باز رسم است در شیراز دخترهای بخت بسته به محل معروفی به نام «خانه سید ابوتراب» که در داخل شهر در کوچه «شیشه گرها» واقع شده است می روند و زیر درخت کهنسالی که در آن خانه وجود دارد حلوا می پزند و بین فقرا تقسیم می کنند و از صاحب آن خانه یعنی سید ابوتراب که گویا سید بزرگواری بوده و ۶۰۰ سال قبل از این می زیسته و صاحب کرامت بوده حاجت می خواهند.
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار