مناقشه قره باغ به کجا ختم می شود!؟ سناریوهای احتمالی چیست؟
سالار سیف الدینی: افکار عمومی در باکو بر آن اند که فعلا دور، دورِ پیروزی است باید ادامه دهند. افکار عمومی ارمنی نیز فکر میکنند نباید در شرایط ضعف تن به آتش بس داد. سناریوهای پیش رو میتواند نشان دهد جنگ دوم قفقاز جنوبی که از ۶ مهر ماه ۱۳۹۹ آغاز شده چه سمت و سویی خواهد داشت
به گزارش صدای ایران، سالار سیف الدینی در انتخاب نوشت: در میان ناباوری، درگیریهای ناگورنو- قراباغ با وجود توافق و اعلام دو آتش بس، ادامه یافته است. هزاران کشته و زخمی نتیجه جنگ یک ماهه است. جمهوری آذربایجان تا اینجا موفق شده بخش هایی از مناطق را تصرف کند. ممکن است باکو بتواند مناطق بیشتری را نیز به کنترل خود درآورد و احتمال دارد روندهای جدیدی شکل بگیرد. اکنون سخن گفتن از آتش بس کار دشواری است. چون تلاش های پشت پرده و فعالیتهای میدانی روسیه در باره آتش بس موفق نبوده است. وانگهی به پیشنهاد ایران برای آتش بس و میانجیگیری، طبق معمول بی اعتنایی شده است. افکار عمومی هر دو فکر می کنند چرا باید در چنین وضعیتی حرف از آتش بس زد؟
افکار عمومی در باکو بر آن اند که فعلا دور، دورِ پیروزی است باید ادامه دهند. افکار عمومی ارمنی نیز فکر میکنند نباید در شرایط ضعف تن به آتش بس داد. سناریوهای پیش رو می تواند نشان دهد جنگ دوم قفقاز جنوبی که از 6 مهر ماه 1399 آغاز شده چه سمت و سویی خواهد داشت. در اینجا از میان سناریوهای مطرح، در نوشته های کارشناسان ایرانی شش سناریو که بیشتر مورد توجه بوده ارائه می شود. توجه به این سناریوها می تواند تکلیف طرفهای دیگر، نقش بازیگران و درک افکار عمومی و ناظران را روشن تر کند:
سناریو 1: با اعلام آتش بس انساندوستانه مناقشه بار دیگر در وضع موجود منجمد و دو طرف به جمع آوری پول و سلاح تا جنگ بعدی مشغول و به ویژه نقاط ضعف خود در این جنگ را جبران و برای غافلگیر کردن طرف مقابل در جنگ بعدی بی صبرانه انتظار می کشند.
سناریوی 2: جنگ قراباغ با پیروزی چشمگیر جمهوری آذربایجان به پایان می رسد و همه اراضی مورد ادعای آذربایجان به این کشور برمی گردد و قراباغی ها نیز کلا یا به ارمنستان متواری می شوند یا می پذیرند به عنوان شهروند جمهوری آذربایجان به زندگی خود در منطقه ادامه دهند. ارمنستان هم می پذیرد که دور پیروزی تمام شده و باید با آذربایجان به زندگی مسالمت آمیز بپردازد. در چنین وضعیتی کسانیکه ادعا می کردند قراباغ راه حل نظامی ندارد باید از تحلیل اشتباه خود پوزش بخواهند. مجسمه های آتاترک، اردوغان و نتانیاهو در میدانهای جمهوری آذربایجان برپا می شود و الهام علی اُف از مجلس این کشور لقب «فاتح الهام» را دریافت می کند.
سناریو 3: جنگ فرسایشی می شود. استفاده از فن آوری های نظامی ترکیه، اسرائیل و روسیه موجب تلفات و ویرانی گسترده می شود. جنگ به قطب بندی سیاسی منجر و حامیان جمهوری آذربایجان و ارمنستان جنگ قراباغ را به نبرد «نیابتی» تبدیل میکنند. مناقشه همچون خاری در گلوی دو ملت میماند. جنگ شهرها و جنگ علیه تاسیسات زیرساختی گسترش می یابد. جنگجویان مزدور از گوشه و کنار جهان برای کسب درآمد به این منطقه وارد می شوند و نفرت دو طرف از یکدیگر روزافزون می شود. گروه مینسک و سازمان ملل و کشورهای مداخلهگر مرتبا بیانیه می دهند و سعی میکنند از نمد درگیری کلاهی نزد افکار عمومی بسازند. کسانی که پیش بینی کرده بودند قراباغ راه حل نظامی ندارد مرتبا یادآور می شوند که چنین وضعیت رقت انگیزی را پیش بینی کرده بودند.
سناریو4: جمهوری آذربایجان بخشی از اراضی اطراف قراباغ را آزاد میکند. حمایت بین المللی از ارمنستان افزایش می یابد. برخی کشورها قراباغ کوهستانی را به عنوان جمهوری آرتساخ به رسمیت می شناسند. یا حتی قراباغ به روسیه ملحق می شود. تکلیف کار یک سره می شود. پیشنهادی که پشت میز مداکره مطرح بود یعنی آزادی شهرستان های اطراف قراباغ، در ازای شناسایی موجودیت قراباغ در نتیجه جنگ حاصل می شود. معلوم می شود که راه حل نظامی راه حل نبوده و با وجود کشته ها و زخمی های بسیار کار را دشوارتر کرده است. ارمنستان علیرغم شکست در میدان نبرد، پیروز نهایی می شود. جمهوری آذربایجان بازنده است. هر چند به هر ترتیب ممکن است عده ای از سیاسیون و اقتصادیون آن کشور از اینکه از بار سنگین قراباغ خلاص شدند خوشحال بشوند و همراه با ارامنه جشن «رهایی» بگیرند.
سناریوی5: برای کاهش تلفات، آتش بس انساندوستانه مستقر می شود. ایران و روسیه ارامنه را ملزم می کنند که تمامیت ارضی آذربایجان را بپذیرد و قراباغ بر اساس مدلهایی از توافق،که قبلا بین طرفین مناقشه حاصل شده بود اما اجرا نشده بود، با ضمانت بین المللی به فدراسیون و یا کنفدراسیون جمهوری آذربایجان ملحق می شود و همکاریهای اقتصادی آذربایجان و ارمنستان تشویق می شود. تمامیت ارضی آذربایجان تامین می شود. حقوق شهروندان ارمنی قراباغ آذربایجان ضمانت می شود و روابط دو کشور همسایه عادیسازی می شود و توافقنامه صلح امضاء می شود. به این ترتیب الگوی فضایی قدرت در جمهوری آذربایجان از الگوی ناحیه ای (اعطای خودمختاری تفویضی به یک ناحیه مشخص) به الگوی فدرال تبدیل می شوند و جمهوری خودمختار قراباغ کوهستانی وضعیتی همانند جمهوری خودمختار نخجوان پیدا میکند. در نهایت این سناریو کشورهایی که به جای کمک به حل و فصل مسالمت آمیز از طریق به جان هم انداختن همسایگان دنبال منافع خود بودند باید مواخذه شوند.
سناریوی 6: درگیری دو طرف ادامه می یابد. ویرانیها و تلفات بیشتر می شود. فروشندگان سلاح به تجارت خود رونق می دهند. دستهایی به موازنه این درگیریها و محدود کردن و تداوم آن مشغول می شوند. از قراباغ برای بسیج سیاسی و تهییج احساسات یا شکل دادن به کودتا و انقلاب های مخملی در قفقاز، تحریک قومی در ایران، تحریک مذهبی در روسیه و بازی با لابی ارمنی در آمریکا و فرانسه سوء استفاده می شود. در این میان ترکیه برای تسویه حساب با ارامنه و فشار به ارمنستان در مورد ادعای دردسرساز ارامنه با عنوان نسل کشی و ارمنستان غربی به سوء استفاده از باکو ادامه می دهد. نسلها می گذرد و قراباغ رکورد طولانیترین مناقشه جهان را به یدک می کشد. گروه مینسک به عنوان پرسابقه ترین گروه فعال در زمینه حل مناقشات ارضی شناخته می شود. فاجعه رقم میخورد.
افکار عمومی در باکو بر آن اند که فعلا دور، دورِ پیروزی است باید ادامه دهند. افکار عمومی ارمنی نیز فکر میکنند نباید در شرایط ضعف تن به آتش بس داد. سناریوهای پیش رو می تواند نشان دهد جنگ دوم قفقاز جنوبی که از 6 مهر ماه 1399 آغاز شده چه سمت و سویی خواهد داشت. در اینجا از میان سناریوهای مطرح، در نوشته های کارشناسان ایرانی شش سناریو که بیشتر مورد توجه بوده ارائه می شود. توجه به این سناریوها می تواند تکلیف طرفهای دیگر، نقش بازیگران و درک افکار عمومی و ناظران را روشن تر کند:
سناریو 1: با اعلام آتش بس انساندوستانه مناقشه بار دیگر در وضع موجود منجمد و دو طرف به جمع آوری پول و سلاح تا جنگ بعدی مشغول و به ویژه نقاط ضعف خود در این جنگ را جبران و برای غافلگیر کردن طرف مقابل در جنگ بعدی بی صبرانه انتظار می کشند.
سناریوی 2: جنگ قراباغ با پیروزی چشمگیر جمهوری آذربایجان به پایان می رسد و همه اراضی مورد ادعای آذربایجان به این کشور برمی گردد و قراباغی ها نیز کلا یا به ارمنستان متواری می شوند یا می پذیرند به عنوان شهروند جمهوری آذربایجان به زندگی خود در منطقه ادامه دهند. ارمنستان هم می پذیرد که دور پیروزی تمام شده و باید با آذربایجان به زندگی مسالمت آمیز بپردازد. در چنین وضعیتی کسانیکه ادعا می کردند قراباغ راه حل نظامی ندارد باید از تحلیل اشتباه خود پوزش بخواهند. مجسمه های آتاترک، اردوغان و نتانیاهو در میدانهای جمهوری آذربایجان برپا می شود و الهام علی اُف از مجلس این کشور لقب «فاتح الهام» را دریافت می کند.
سناریو 3: جنگ فرسایشی می شود. استفاده از فن آوری های نظامی ترکیه، اسرائیل و روسیه موجب تلفات و ویرانی گسترده می شود. جنگ به قطب بندی سیاسی منجر و حامیان جمهوری آذربایجان و ارمنستان جنگ قراباغ را به نبرد «نیابتی» تبدیل میکنند. مناقشه همچون خاری در گلوی دو ملت میماند. جنگ شهرها و جنگ علیه تاسیسات زیرساختی گسترش می یابد. جنگجویان مزدور از گوشه و کنار جهان برای کسب درآمد به این منطقه وارد می شوند و نفرت دو طرف از یکدیگر روزافزون می شود. گروه مینسک و سازمان ملل و کشورهای مداخلهگر مرتبا بیانیه می دهند و سعی میکنند از نمد درگیری کلاهی نزد افکار عمومی بسازند. کسانی که پیش بینی کرده بودند قراباغ راه حل نظامی ندارد مرتبا یادآور می شوند که چنین وضعیت رقت انگیزی را پیش بینی کرده بودند.
سناریو4: جمهوری آذربایجان بخشی از اراضی اطراف قراباغ را آزاد میکند. حمایت بین المللی از ارمنستان افزایش می یابد. برخی کشورها قراباغ کوهستانی را به عنوان جمهوری آرتساخ به رسمیت می شناسند. یا حتی قراباغ به روسیه ملحق می شود. تکلیف کار یک سره می شود. پیشنهادی که پشت میز مداکره مطرح بود یعنی آزادی شهرستان های اطراف قراباغ، در ازای شناسایی موجودیت قراباغ در نتیجه جنگ حاصل می شود. معلوم می شود که راه حل نظامی راه حل نبوده و با وجود کشته ها و زخمی های بسیار کار را دشوارتر کرده است. ارمنستان علیرغم شکست در میدان نبرد، پیروز نهایی می شود. جمهوری آذربایجان بازنده است. هر چند به هر ترتیب ممکن است عده ای از سیاسیون و اقتصادیون آن کشور از اینکه از بار سنگین قراباغ خلاص شدند خوشحال بشوند و همراه با ارامنه جشن «رهایی» بگیرند.
سناریوی5: برای کاهش تلفات، آتش بس انساندوستانه مستقر می شود. ایران و روسیه ارامنه را ملزم می کنند که تمامیت ارضی آذربایجان را بپذیرد و قراباغ بر اساس مدلهایی از توافق،که قبلا بین طرفین مناقشه حاصل شده بود اما اجرا نشده بود، با ضمانت بین المللی به فدراسیون و یا کنفدراسیون جمهوری آذربایجان ملحق می شود و همکاریهای اقتصادی آذربایجان و ارمنستان تشویق می شود. تمامیت ارضی آذربایجان تامین می شود. حقوق شهروندان ارمنی قراباغ آذربایجان ضمانت می شود و روابط دو کشور همسایه عادیسازی می شود و توافقنامه صلح امضاء می شود. به این ترتیب الگوی فضایی قدرت در جمهوری آذربایجان از الگوی ناحیه ای (اعطای خودمختاری تفویضی به یک ناحیه مشخص) به الگوی فدرال تبدیل می شوند و جمهوری خودمختار قراباغ کوهستانی وضعیتی همانند جمهوری خودمختار نخجوان پیدا میکند. در نهایت این سناریو کشورهایی که به جای کمک به حل و فصل مسالمت آمیز از طریق به جان هم انداختن همسایگان دنبال منافع خود بودند باید مواخذه شوند.
سناریوی 6: درگیری دو طرف ادامه می یابد. ویرانیها و تلفات بیشتر می شود. فروشندگان سلاح به تجارت خود رونق می دهند. دستهایی به موازنه این درگیریها و محدود کردن و تداوم آن مشغول می شوند. از قراباغ برای بسیج سیاسی و تهییج احساسات یا شکل دادن به کودتا و انقلاب های مخملی در قفقاز، تحریک قومی در ایران، تحریک مذهبی در روسیه و بازی با لابی ارمنی در آمریکا و فرانسه سوء استفاده می شود. در این میان ترکیه برای تسویه حساب با ارامنه و فشار به ارمنستان در مورد ادعای دردسرساز ارامنه با عنوان نسل کشی و ارمنستان غربی به سوء استفاده از باکو ادامه می دهد. نسلها می گذرد و قراباغ رکورد طولانیترین مناقشه جهان را به یدک می کشد. گروه مینسک به عنوان پرسابقه ترین گروه فعال در زمینه حل مناقشات ارضی شناخته می شود. فاجعه رقم میخورد.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار