سقوط ریال ادامه خواهد داشت؟
تقریباً طی چند هفته گذشته به موازات کاهش شدید شاخص کل در بازار سهام شاهد اوج گیری قیمت ها در بازار ارز، خودرو، مسکن، طلا و سکه هستیم.
صدای ایران/دیپلماسی ایرانی/ آن چنان که انتظار می رفت در پی رکوردشکنی های سقوط ارزش ریال ایران طی روزها و هفته های اخیر، و طیروزهای اخیر دلار آمریکا در بازار آزاد به قیمت ۲۷ هزار و ۱۰۰ تومان خرید و فروش شد تا دوباره در رکوردی جدید ارزش ریال ایران به پایین ترین حد خود در تاریخ برسد.
اگر چه که در ادامه با ورود جدی بازارساز به بازار ارز و اعمال برخی سیاست های ارزی روند صعودی قیمت ارز متوقف و سیر نزولی قیمت دلار آغاز شد، به گونهای که دلار آمریکا با کاهش پانصد تومانی به ۲۶ هزار و ۶۰۰ تومان کاهش پیدا کرد، اما به نظر می رسد با آشفته بازاری که اکنون برای ارز و دیگر عرصه های اقتصادی به وجود آمده عملاً عنان کار از دست دولت و مسئولین خارج شده است. در این میان برخی اقتصاددانان یکی از عواملی که موجب ثبت رکوردهای جدید برای نرخ ارز و به خصوص دلار شده است را به نگرانیهای سیاسی و به ویژه تحولات حوزه سیاست خارجی گره زده اند.
پیرو این نکته معاملهگران و فعالین اقتصادی در داخل احساس میکنند مطابق با گفته ها و ادعاهای مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور، آمریکا مکانیسم ماشه را فعال خواهد کرد و ذیل آن تمامی تحریمهای شورای امنیت به واسطه بازگشت قطعنامه های شش گانه این شورا علیه ایران احیا خواهد شد. این در حالی است که عده دیگری هم عنوان میکنند، چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. از نگاه این گروه، آنچه از لحاظ سیاسی بازار را تحت تاثیر قرار داد، احساس نگرانی برخی از معاملهگران است و همین عامل هم موجب شده که گروهی ترجیح بدهند ریال خود را به طلا و دلار تبدیل کنند. گروه دیگری نیز در بازار عنوان میکنند، جنس نوسانات اخیر بازار، هیجانی است و با کاهش این هیجان، قیمتها فروکش خواهد کرد.
اما علت هر چه باشد، چه سیاسی، چه دیپلماتیک، چه امنیتی و چه نتایج و آثار روانی بازار ارز، باز هم نمی توان منکر اوضاع نابسامان اقتصادی و معیشتی کشور بود. در همین رابطه برای بررسی بیشتر این که نوسانات ارزی و سقوط بیسابقه ارزش ریال تا چه اندازه به تحولات حوزه سیاسی و دیپلماتیک ارتباط دارد، گفت و گو را با محمدعلی یوسفی، استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل اقتصادی پی گرفتیم که در ادامه می خوانید:
بعد از رکوردشکنی یکشنبه هفته جاری دلار در بازار آزاد این رکورد دوباره شکسته شد و در روزهای گذشته قیمت هر دلار آمریکا در بازار ۲۷ هزار و ۱۰۰ تومان رسید تا در یک سقف جدید قیمتی، ریال ایران به پایین ترین ارزش خود در تاریخ برسد. اگرچه برای به وجود آمدن شرایط کنونی اقتصادی و معیشتی کشور به خصوص در حوزه ارزی دلایل، عوامل و پارامترهای متعدد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و امنیتی وجود دارد، اما برخی از اقتصاددانان عامل و پارامتر اصلی در آشفته بازار این روزهای ارز را به تحولات حوزه سیاست خارجی و به خصوص نگرانیهای فعالین اقتصادی در رابطه با احتمال فعال شدن مکانیسم ماشه، احیای قطعنامههای ششگانه و در نهایت بازگشت تحریم های شورای امنیت علیه ایران از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریورماه مطابق با گفته ها و ادعاهای یکسویه مایک پمپئو، وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا گره زده اند. از نگاه شما به عنوان یک اقتصاددان اساساً تا چه اندازه می توان سقوط ارزش ریال در بازارهای داخلی را به تحولات حوزه سیاست خارجی و دیپلماسی گره زد؟
همان گونه که در دو هفته گذشته شاهد بودیم روند افزایشی دلار ادامه یافت؛ در همین رابطه اسکناس آمریکایی در کانال ۲۶ هزار تومانی پیشروی کرد تا این که مطابق پیش بینی هابه کانال ۲۷ هزار تومان رسید. این در حالی بود که برخی فعالان معتقد بودند، بازارها با رسیدن به این سقفهای تاریخی، با فشار فروش مواجه خواهند شد. اما پیش از آن که به بررسی رابطه تاثیر تحولات حوزه سیاست خارجی بر آشفته بازار ارز بپردازم، لازم می دانم به دو عامل داخلی به عنوان عوامل پیشران در شکل گیری سقوط ارزش ریال اشاره ای داشته باشم تا به پارامتر سوم و ارتباط دیپلماسی با اقتصاد برسم؛ اولین عامل به ناکارآمدی و ناتوانی مدیران و مسئولین دولتی و به خصوص بانک مرکزی به عنوان یگانه متصدی وضعیت بازار ارز در کنترل قیمت ها در این بازار باز می گردد.
اگر چه به واسطه شیوع کرونا سطح مناسبات تجاری خارجی کشور کاهش چشمگیری پیدا کند و ذیل آن درآمدهای ارزی ایران نیز به شدت افت پیدا کرده است و همچنین به واسطه بدعهدی و رفتارهای مخرب برخی کشورها مانند کرهجنوبی در بازگشت بدهیهای خود به ایران سبب شده که دست بانک مرکزی در رسیدن به منابع ارزی و اسکناس دلار برای پیگیری و عملیاتی کردن سیاست ارزپاشی به شدت محدود شود، اما نوع اقدامات بانک مرکزی در چند سال گذشته و ایجاد چند بازار موازی موجب شده است که این بازارها علیه هم دیگر عمل کنند. در همین رابطه برخی از فعالین اقتصادی، تولیدگنندگان و تجاری عنوان داشته اند که موفق به دریافت ارزهای مد نظر خود نشده اند؛ ارزهایی که خریدشان از ماه ها پیش در سامانه نیما صورت گرفته است.
قطعا چنین تاخیرهایی در واگذاری ارز به فعالین اقتصادی و مهرهای تاثیرگذار تولید، آن هم تولید نیم بند و نیمه خوابیده کشور سبب خواهد شد که این فعالین ارز مورد نیاز خود را با قیمت بالاتری از بازار آزاد تهیه کنند. کما این که کسانی که تعهدات ارزی دارند، اگر نتوانند ارز مورد نیاز خود را از سامانه نیما تهیه کنند، به ناچار به بازار آزاد مراجعه خواهند کرد. تداوم این نقصان به هر دلیل، چه به حق و چه به ناحق، چالش و معضل افزایش نرخ ارز و سقوط ارزش ریال را دو چندان خواهد کرد. عامل مهم دیگری که باعث آشفته بازار این روزهای ارز شده است به سقوط شدید شاخص کل در بورس باز می گردد؛ سقوطی که در کمتر از یک ماه باعث شده ما با ریزش بیش از ۵۰۰ هزار واحدی روبه رو شویم. به هر حال تداوم و در برهه های تشدید سیر نزولی شاخص کل در بازار سهام موجب شده است که بخشی از نقدینگی از این بازار خارج شود و به سوی سایر بازارها مانند بازار ارز، سکه، خودرو و مسکن پیش رود.
اتفاقا به همین دلیل است که ما تقریباً طی چند هفته گذشته به موازات کاهش شدید شاخص کل در بازار سهام شاهد اوج گیری قیمت ها در بازار ارز، خودرو، مسکن، طلا و سکه هستیم. پس قطعاً این هم زمانی معنادار است و با هم ارتباط دارد. البته به نظر می رسد چون در بازار ارز، حداقل تقاضای زیادی به صورت اسکناس وجود ندارد و در آن سو در بازار سکه تقاضا بالاتر رفته است لذا شدت خروجی سرمایه از بازار سهام با اولویت بازار سکه و طلا باشد تا بازار ارز.
در این میان نکته مهمی که ذهن را درگیر می کند ناظر بر این مسئله است که آیا ذیل تحلیل شما حجم بالای ورود نقدینگی از بورس به بازار سکه و طلا میتواند بازار ارز را هم تحتالشعاع قرار داده باشد؟
بله این امکان وجود دارد. چون احتمال دارد که بخشی از تقاضا از بازار سهام تا حدی به سوی بازار سکه رفته باشد و افزایش قیمتها در بازار سکه، قیمت دلار را هم تحتتاثیر قرار داده باشد. البته هستند کسانی که معتقدند نمیتوان با قاطعیت از خروج نقدینگی بازار سهام به بازار سکه، ارز، خودرو و دیگر بازارها سخن گفت.
پس اگر نقدینگی جدید که می تواند شامل خروج بخشی از سرمایه بورسی، ذیل افت شاخص کل طی یک ماه گذشته به باراز ارز و سکه باعث این آشفته بازار در سقوط ارزش ریال نشده چه عاملی این سقف های جدید قیمتی را به وجود اورده است؟
کسانی که منکر تغییر جهت نقدینگی و سرمایه گذاری از بورس به دیگر بازارها مانند ارز و طلا هستند، معتقدند بازار ارز و سکه دلایل زیادی برای رشد قیمت داشتهاند، کما این که همین طیف معتقد است پیش از افت شاخص کل هم قیمتها تا اندازهای بالا بودهاند. از این رو سرمایهگذاران جدید از خرید در این قیمتها با یک فشار روانی و نگرانی مواجه بوده اند. حال فارغ از درستس یا نادرستی این گزاره باید به این مهم توجه کرد که قطعا مسئولین البته نه تنها مسئولین دولتی، بلکه در کل نظام جمهوری اسلامی ایران از نمایندگان مجلس شورای اسلامی گرفته تا وزارت اقتصاد، بانک مرکزی، وزارت صنعت، معدن و تجارت و قوه قضاییه با یک برنامه ریزی درست و البته دقیق و عملیاتی و در کوتاه مدت به جای تقویت یک بازار و نادیده گرفتن شرایط سایر بازارها، تدابیر بیشتری را برای کاهش سرعت رشد نقدینگی طراحی کنند و همزمان سعی شود با تغییراتی، حجم نقدینگی موجود در جامع، به خصوص نقدینگی سرگردان را از سرمایهگذاریهای پرریسک مانند ارز و بورس دور کرده و به مکانهای امن چون بانکها ببرند.
چوان واقعیت آن است که مسئله اقتصاد و معیشت جامعه، نه تنها در حوزه بازار ارز که در همه ابعاد با چالشهای بسیار جدی مواجه است؛ از مسئله دلار و بازار طلا گرفته تا مسکن، خودرو، میزان پایین دستمزدها، اشتغال، تورم، رکود و دیگر ابعاد. آنچه مسلم است در سایه این مشکلات میزان نقدینگی که به عنوان یک سرمایه ارزشمند نزد جامعه وجود دارد و افراد برای بقا و افزایش آن به سمت بازار های دلالی پیش میروند سبب شده تا در کنار این مشکلات نتوان تبعات منفی آن را مدیریت کرد. متاسفانه در طول این سال ها دولت و ساختار اقتصادی کشور هیچ گاه نتوانستند برنامه جدی برای مدیریت این میزان از نقدینگی جامعه را داشته باشند و در شرایط تحریمی کنونی این موج نقدینگی به یک موج شدید نقدینگی سرگردان بدل شده که با یک حرکت جدی به سمت فرصت طلبی اقتصادی سبب گشته تا چالش های معیشتی مردم جدی تر شود.
البته در کنار آن نمیتوان مسئله تحریم و فشارهای ایالات متحده آمریکا را نادیده گرفت که بعدا به آن اشاره می کنم، اما آنچه چالش های معیشتی کنونی جامعه را به شدت پر رنگ تر می کند، عدم مدیریت از سوی مسئولین است. اکنون علاوه بر تورم در قیمت ها ما شاهد کمبود و حتی نبود برخی از اقلام مصرفی مردم مانند کره و دیگر اقلام هستیم، آن هم در شرایطی که دولت بارها و بارها گفته است که جامعه در خصوص کالاهای مصرفی اساسی خود نگران نباشد.
به تاثیر تحریم ها اشاه داشتید. حال به سوال ابتدایی مصاحبه باز گردیم. از نگاه شما ارتباط تحولات حوزه سیاست خارجی تا چه اندازه باعث آشفته بازار ارز شده است؟
همانگونه که در ابتدای مصاحبه اشاره کردم من تاثیر تحولات سیاست خارجی و اثرگذاری پارامتر دیپلماسی بر شکل گیری حال و روز ناخوش این روزهای اقتصاد و معیشت کشور را به عنوان یکی از عوامل سه گانه برشمردم. چون این یک اصل بدیهی است که مولفه های اقتصادی و معیشتی یک کشور بی ارتباط با اقتضائات حوزه سیاست خارجی، دیپلماسی، سیاست داخلی، مناسبات امنیتی و اجتماعی آن کشور نباشد. قطعاً تمامی مناسبات، چه مناسبات سیاست داخلی و چه اقتصائات حوزه سیاست خارجی بر ثبات، پایداری و رشد شاخص ها و مولفه های اقتصادی کشور موثر است. حال پیرو این نکته مهم من از شما میپرسم چه تغییری در رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران طی ماه های اخیر صورت گرفته است؟ آیا در مهمترین پرونده سیاست خارجی ایران یعنی تنش با ایالات متحده آمریکا تغییری شکل گرفته و یا اینکه کاخ سفید به سمت اعمال تحریمهای شدیدتر پیش رفته است؟ چنانی که به درستی اشاره کردید اکنون ایالات متحده آمریکا و به خصوص دولت دونالد ترامپ که خود را مهیای انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا می کند برنامه ریزی جدی برای افزایش فشارها بر ایران در حوزههای مختلف را در دستور کار قرار داده است تا بتواند به برگ برنده های انتخاباتی دست پیدا کند؛ از محاصره امنیتی کشور با عادی سازی روابط دیپلماتیک اسرائیل با برخی از همسایگان عربی حاشیه خلیج فارس تا تمدید تحریم های تسلیحاتی، ذیل ادعای فعال کردن مکانیسم ماشه و بازگشت قطعنامه های شش گانه شورای امنیت علیه ایران. بنابراین با پررنگ تر شدن سیاست فشار حداکثری کاخ سفید ضد تهران قطعاً، هم سیاست در هر دو بعد داخلی و خارجی و هم اقتصاد تحت الشعاع این مسئله قرار خواهد گرفت.
از طرف دیگر تمام شاخص های اقتصادی کشور هم مانند بازار ارز ملتهب و در نوسان است. پس مشکل فقط بازار ارز کشور نیست. ضمن این که از آن سو شرایط نامطلوب اقتصادی و معیشتی کشور هم بر تحولات حوزه سیاست خارجی اثر گذار است. لذا با وضعیت نابسامان داخلی اقتصادی توان چانه زنی دیپلماتیک کشور کمتر از گذشته خواهد بود. اینها علاوه بر آن است که ما با نوعی وادادگی مسئولین رو به روییم. شما به وضعیت بازار مسکن و اجاره بهاء و یا بازار خودرو نگاه کنید؛ به شرایطی که در بازار بورس و یا بازار سکه و طلا شکل گرفته است نگاه کنید، همه اینها نشان میدهد که تمام مسئولین از دولت تا دیگر نهادها با شدت و ضعف در شکل گیری این وضعیت مقصرند. زمانی که ما با انبوهی از چالش ها و مشکلات در عرصه سیاست و دیپلماسی مواجه باشیم قطعا اقتصاد موقعیت خوبی پیدا نخواهد کرد. بنابراین وضعیت ما، نه تنها بهتر نشده که بدتر هم شده؛ متغیرهای اقتصادی و کنونی نتیجه شرایطی است که در حوزه سیاست خارجی، سیاست داخلی و مسائل آن شکل می گیرد.
یعنی شما معتقدید که از هم اکنون ما باید متنظر شرایطی به مراتب سخت تر برای شش ماهه دوم سال جاری باشیم؟
متاسفانه شرایط این گونه نشان میدهد. چیزی که کاملا مشخص است این است که اساساً دولت تنها به برنامههایی کوتاه مدت و موقتی برای گذر از این شرایط می نگرد. این بدان معنا است که مسئولین، منظورم همه مسئولین ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران است هیچ نوع نگاه راهبردی برای تقابل با تحریمها و نیز نقصان و کم کاری ها داخلی در خصوص مدیریت اقتصادی را در دستور کار ندارند. این در حالی است که عملا مسئله تولید، اشتغال، رکود و تورم به حال خود رها شدهاند. این مدیریت نیست. همین شرایط سبب میشود که آن موج نقدینگی در شش ماهه دوم سال سر از بازارهای دلالی درآورد و شرایط را بغرنج تر از شش ماهه اول سال کند. با این شرایط هر سناریویی برای قیمت ارز امکان تحقق دارد. آیا کسی انتظار این قیمت های نجومی در مسکن، خودرو و یا سکه را داشت؟! پس بدیهی است امکان دارد ارز نیز شاهد تکرار رکوردهای بیشتر از۲۷ هزار هم باشد. کما این که در همین مدت ما شاهد پراید ۱۱۰ میلیون تومانی و سکه ۱۳ میلیون تومانی بودیم. پس رکورد شکنی قیمت ها در این بازارها چیز غیر ممکنی نیست. در ضمن باید عدم مدیریت لازم، فساد سیستماتیک در کشور که فرادولتی هم شده است، اشاره کرد.
سینرژی این مولفه ها در این شرایط میتواند یک وضعیت کاملا پیچیده، متشتت و در عین حال بی ثبات را برای وضعیت اقتصادی و به خصوص وضعیت بازار ارز فراهم آورد. مضافا اگر شاده تحقق ادعای ایالات متحده آمریکا در خصوص فعال شدن مکانیسم ماشه هم از ۲۰ سپتامبر/ ۳۰ شهریور در قبال ایران باشیم مطمئناً بازار ارز و در کل اقتصاد و معیشت کشور دچار التهابات جدی و قیمت های نجومی خواهد شد. اما در خصوص قیمت نهایی ارز کسی نمی تواند در این شرایط نظر قطعی بدهد که دلار روی چه قیمتی خواهد ایستاد.
ذیل این نگرانی ها در خصوص آینده اقتصادی و معیشتی کشور که در کلام شما مشهود بود و همچنین با توجه به شکل گیری حجم بالایی از انتقادات جدی به عدم مدیریت مسئولین، به خصوص در حوزه معیشتی و اقتصادی، شرایط را برای ایجاد یک جنبش اجتماعی در سایه این مشکلات تا چه اندازه نزدیک به واقعیت می دانید. خصوصا اینکه کشور در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ قرار دارد؟ اتفاقاً با توجه به آمارها و ارقام مربوط به میزان مشارکت ۴۲.۵۷ درصدی مردم در انتخابات دوم اسفند سال گذشته (انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی) و همچنین انتخابات دور دوم یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی که جمعه گذشته با مشارکت ۱۹ درصدی در ده حوزه انتخابی برگزار شد، نشان از این دارد که یک گسل بسیار جدی بین جامعه و ساختار سیاسی به وجود آمده است که میتواند به شکل بسیار پررنگ تری در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ خودنمایی کند؟
ببینید مسئله تعیین کننده آستانه تحمل مردم است. شما به شرایط اقتصادی امسال که به قول شما در آستانه انتخابات ریاست جمهوی سال آتی هم قرار داریم، نگاه کنید. اکنون نگاه مسئولین صرفاً نگاه شعاری و پوپولیستی است که داعیه همدردی با مردم را دارند، ولی در عمل آنچه روی نمی دهد حل مشکلات است و جامعه هر روز شاهد پررنگ شدن مشکلاتش است. به ویژه که کارنامه عملکرد صد روزه مجلس یازدهم با آن شعارهای به اصطلاح انقلابی عملاً «هیچ» بوده است. این مسئله بر شدت ناامیدی مردم از مسئولین افزوده است. در چنین شرایطی اساساً مولفه اقتضائات سیاسی با روی کار آمدن مجلس یازدهم و آماده شدن برای انتخابات ۱۴۰۰ و روی کار آمدن هر رئیس جمهوری با هر طیف فکری و سیاسی نمی تواند وضعیت را تغییر دهد، مگر آنکه از اساس راهبردهای سیاسی و دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران و نگاه تهران به مناسبات جهانی تغییر کند و در کنار آن مسئله مبارزه با فساد سیستماتیک در هر قوه و با هر فردی و در هر سطحی پیگیری شود. در صورتی که ما عملا شاهد عکس آن هستیم.
حال در این شرایط تمام جریان های سیاسی از اصلاحطلبان تا اصولگرایان برای کسب کرسی ریاست جمهوری به شعارهای پوپولیستی و همراهی با مردم روی آورده اند. در صورتی که این جریان ها و آقایان اگر به میزان مشارکت مردم، هم در انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفندماه سال گذشته و همچنین انتخابات مرحله دوم مجلس یازدهم نگاه کنند، می بینند که به واقع روزبهروز میزان اعتماد جامعه نسبت به مسئولین کم رنگ و کم رنگ تر شده اشت، به گونه ای که این میزان از کاهش مشارکت و به تبعش افزایش گسل بین ملت و مسئولین در طول ۴۰ سال گذشته بی سابقه است. البته به نظر من آستانه تحمل جامعه به واسطه انبوهی از معضلات معیشتی در کنار نبود آزادیهای مدنی و اجتماعی و چالش های دیگر در حال پر شدن است.
مضافا این که ما در یک جامعه سیاست زده زندگی می کنیم، لذا هر چیزی رنگ و بوی سیاسی می گیرد. اکنون سیاسی ترین مسئله جامعه اقتصاد و معیشت است. پیرو این نکته من اکنون بر این باورم که تنش های اجتماعی به شکل بسیار جدی به عدم مدیریت مسئولین گره خورده است و هر لحظه امکان دارد این اتفاق روی دهد. البته منظور من از جنبش اجتماعی ظهور و بروز آن در اشکالی مانند اعتراضات خیابانی نیست، بلکه این جنبش میتواند خود را در قالب هایی مانند کاهش پررنگ و یا حتی عدم مشارکت سیاسی نشان دهد که شما هم به آن اشاره داشتید. پس قطعا این زنگ خطر و هشدار به صدا درآمده است که گسل به وجود آمده میان دولت و مسئولین و کاهش مشارکت مردمی بیش از این شود. به خصوص که امسال سال انتخابات است و ساختار سیاسی کشوری هم نگاهی جدی به مردم دارد. در این صورت به نظر میرسد که امسال واکنش جنبش اجتماعی خود را سرخوردگی جدی از طرف مردم به مسئولین نشان دهد. نکته دیگر به نوع نگاه مسئولین پیرامون اعتراضات جامعه باز می گردد.
اکنون سال هاست که جامعه درگیر مسائل و مشکلات اقتصادی است و عدم مدیریت دولت هم بار مضاعفی بر این مشکلات است، اما جامعه توانسته است با نوعی تطابق با این شرایط در طول این سال ها زندگی را به پیش ببرد، ولی در کنار آن اعتراضات جدی خود را کم و بیش مطرح کرده است، ولی مسئله مهم ایجاد که مسئولین اجازه ظهور این اعتراضات به صورت مدنی نمی دهند و این مسئله شرایط را بدتر می کند. ما باید بپذیریم که اگر مسائل سیاسی و رقابت های جناحی می تواند بهانه ای اندک برای شکل گیری جنبش اجتماعی باشد، یقیناً مسئله معیشت، اقتصاد و تاثیر مخرب تحریمها بر زندگی مردم در کنار ناکارآمدی به شدت پررنگ مسئولین یقیناً جامعه را به سمت اقدامی بی بازگشت می برد.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار