آیا به اصلاحات بازار بورس باید امیدوار بود؟
یک کارشناس بورس: بازار به گونه ای شده که تا صف خرید برای یک سهم تشکیل نشود توجه به سهم اصلا انجام نخواهد شد. با این حال، می توان با جا انداختن فرهنگ سهامداری انتظارات رشدهای نجومی را کاهش داد. در واقع، استراتژی بلندمدت برای سرمایه گذاری در بازار بورس است که موفق خواهد بود و سپس باید با سرمایه های مازاد خود معامله کنند.
صدای ایران- زانا مظفری: تقریبا طی یک ماه اخیر بازار بورس وارد یک فاز اصلاح زمانی شده و در روزهای گذشته به مدت چند روز تمام سهام مختلف در صف های فروش قفل بودند. این اتفاق بسیاری از فعالان و افراد تازه وارد به بورس را نگران کرده، امری که در صف های سنگین فروش، هیجانات ناشی از این ترس خود را نمایان کرده است. با این حال، کماکان مولفه های موثر بر رشد بازار سر جای شان برقرار هستند و روند رو به رشد بازار در ماه های آتی مورد انتطار است اما با این تفاوت که رالی کاملا صعودی بازار که در 4 ماه اول سال شاهد آن بودیم احتمالا دیگر اتفاق نیفتد که این به نفع بازار و حتی کلیت اقتصاد کشور است.
از ابتدای سال 1399 تا اواخر تیر ماه، بازار بورس بسیار جالب توجه و در عین حال غیر منطقی روبرو بودیم چراکه سهم های زیادی در بازار وجود داشتند که قیمت بازاری آن ها بسیار بالاتر از ارزش ذاتی آن ها بود که این ریسک سیستماتیک بازار را افزایش داده بود. دلایل مختلفی پیرامون این قضیه وجود دارد که این روزها اثرات آن را مشاهده می کنیم. یکی از دلایل عمده و اصلی آن، عدم استراتژی مشخص دولت در نحوه عرضه سهامش و غیر بهینه بودن دخالت در بازار بوده است. دولت ابتدا برای تشویق مردم برای ورود به بورس انواع و اقسام کارها را کرد، امری که موجب رشد افسار گسیخته بسیاری از سهم های بازار شد اما به نظر عواقب رشد همگانی بازار و صف های خرید متوالی در روزهای بهار امسال آن طور که باید و شاید پیش بینی نشده بود و راهکار مدون و اساسی برای آن تدوین نشده بود. بنابراین پس از اظهار نظرهای مختلف (نظرات کارشناسی شده و غیر کارشناسی تحلیل گران بازار سرمایه و اقتصاد خوانده ها) پیرامون بازار بورس دولت به این نتیجه رسید که رشد افسار گسیخته بازار بورس (بازار ثانویه) می تواند در آینده نه چندان دور تبعات اقتصادی نامناسبی از خود به جای بگذارد. لذا حقوقی های بازار سرمایه و دولت از اواسط تیر ماه برای کاهش ریسک سیستماتیک ایجاد شده در بازار با انواع و اقسام روش های مختلف (از جمله عرضه های سنگین صف های خرید، تایید و تکذیب اخبار پیرامون عرضه دارا دوم و سوم، بازو بسته کردن نمادهای مختلف به بهانه های مختلف و...) توانستند طی یک ماه، اصلاح زمانی (درجا زدن سهام) در بازار سهام ایجاد کنند، مجموعه ای از عوامل که دست به دست هم داد تا در پایان، طی روزهای اخیر بالاخره در شاخص ۲ میلیون اصلاح قیمتی در بازار ایجاد شود. البته با توجه به حجم بالای عرضه این روزها و اصلاحات قیمتی انجام شده به نظر اصلاح 20-30 درصدی بازار اجتناب ناپذیر است. اما نکته ای که باید به آن توجه کرد، این است که این اصلاحات انجام شده صرفا یک وقفه و اصطلاحا استراحت برای ادامه یک روند صعودی است.
یکی دیگر از دلایل ایجاد اصلاح زمانی و فرسایشی می تواند بازگشایی بعد از مجمع اکثر سهام شاخص ساز طی مرداد ماه بوده باشد زیرا وضعیت بازار اگر در حالت مثبت و صعودی قرار داشت آنگاه بازگشایی های باشکوه این سهام را شاهد بودیم و دیگر کنترل بازار بسیار دشوار می شد و اکثر سهام دچار حباب می شدند. اصلاح فرسایشی بازار به این صورت شکل گرفت که افرادی که پرتفوی (سبد مالی) تشکیل داده اند، اگر تعدادی از سهمشان در روز مثبت بوده و از طرف دیگر چند سهم دیگرشان منفی بوده، لذا در مجموع خنثی عمل نموده اند و سود و زیان جندانی تا قبل از شروع اصلاح قیمتی نداشتند. هر چند سهام کوچک بازار که طی سال 1398 بسیار رشد کرده بودند در یک ماه اخیر اصلاح قیمتی و زمانی را همزمان با هم تجربه نمودند و افت قیمتی سهام کوچک بازار بسیار بیشتر از سهام بزرگ بوده است. این قضیه یک جریانی را ایجاد نمود که شاخص دولت و ملت سر زبان ها آمد.
این جریان معتقد بودند که در عین اینکه شاخص کل بازار در حال رشد است اما اکثریت سهام بازار (سهم های کوچک) دچار افت قیمتی شده اند. با توجه به فاکتورهای بنیادی و تکنیکال این جریان چندان موضوعیت ندارد زیرا سهام بزرگ شاخص ساز و اصطلاحا دولتی طلبکار بازار هستند زیرا در سال گذشته که سهام کوچک بازار رشد های چند صد درصدی و بعضا چند هزار درصدی داشتند اغلب سهام شاخص ساز رشد بسیار کمتری داشته و بیشتر نظاره گر بازار بودند و می توان اظهار داشت به نسبت سهام کوچک به نوعی جامانده از رشد بازار محسوب می شوند.
در اصلاحات قیمتی بازار بورس بسیار نکات کلیدی می توان از بازار استنباط نمود یکی از این نکات می تواند این باشد که سهام بزرگ و اغلب دولتی به نوعی جامانده بازار هستند و هنوز با ارزش ذاتی خود فاصله دارند لذا افت قیمت آن ها بسیار کمتر از سهام کوچک بوده است.
در میان فعالان و علی الخصوص تازه واردان به بازار بورس یک دیدگاهی ایجاد شده که همه از یکدیگر و تحلیلگران مختلف می پرسند که چه زمانی و یا در شاخص چند از بازار خارج شویم و سهم هایمان را نقد کنیم؟! به عبارت دیگر به دید خیلی کوتاه مدت به این بازار نگاه می کنند. این مساله یکی دیگر از دلایل هیجانات روزهای اخیر است. به نظر دلیل این امر هم این می تواند باشد که افراد وارد شده به این بازار و برخی از قدیمی های بازار معتقدند که دولت به محض اینکه توانست نقدینگی مورد نیاز خودش را در بورس به دست آورد پشت بازار را خالی کرده و بازار به وضعیت چند سال گذشته بر می گردد و سودهای افسانه ای وجود ندارد. اما اگر حتی این دیدگاه جامه عمل به خود بپوشاند باید گفت که این بازار قبل از سال های 1398 و 1399 وجود داشته و از این به بعد هم وجود دارد. همانطور که آمار و ارقام نشان می دهد بازدهی بازار بورس طی 10 سال اخیر از سایر بازارهای مالی بیشتر بوده است. بنابراین در سال های گذشته این بازار قبل از اینکه دولت تصمیم به عرضه سهام خودش در آن بگیرد وجود داشته و بازدهی های مناسبی داشته است.
تحلیل ها و بررسی های مختلف صرفا پیش بینی بوده و تحت شرایط ثبات عوامل موثر بر بازار بورس جوابگو هستند و با کوچکترین تغییر ممکن است معادلات بهم بریزد. هیچ کس نمی داند فردای بازار چه خواهد شد زیرا بازار بورس تحت تاثیر آیتم های مختلف از جمله ریسک سیستماتیک (ریسک درونی بازار) و ریسک غیر سیستماتیک (اوضاع اقتصادی-اجتماعی -سیاسی- حوادث طبیعی- بحران - اخبار، شرایط شرکت ها و...) است و کسی از اوضاع آینده به طور دقیق مطلع نیست لذا ریسک در بازار بورس وجود دارد و باید ریسک را پذیرفت و تا حد امکان مدیریت نمود.
از جمله ضعف ها و نکات نا مطلوب بازار سرمایه طی ماه های اخیر این بود که فعالین بازار طی ۴ ماه ابتدای سال طوری عادت گرفتند که در صف فروش فروشنده و در صف خرید خریدار! یعنی بازار به گونه ای شده که تا صف خرید برای یک سهم تشکیل نشود توجه به سهم اصلا انجام نخواهد شد. با این حال، می توان با جا انداختن فرهنگ سهامداری انتظارات رشدهای شارپ و نجومی را کاهش داد. در واقع، استراتژی بلندمدت برای سرمایه گذاری در بازار بورس است که موفق خواهد بود و سپس باید با سرمایه های مازاد خود معامله کنند. می بایست از هزینه برای نیازهای اساسی و پول هایی که برای گذران زندگی و پیش برد کسب و کار نیاز است در بورس سرمایه گذاری ننمائیم.
یکی دیگر از دلایل ایجاد اصلاح زمانی و فرسایشی می تواند بازگشایی بعد از مجمع اکثر سهام شاخص ساز طی مرداد ماه بوده باشد زیرا وضعیت بازار اگر در حالت مثبت و صعودی قرار داشت آنگاه بازگشایی های باشکوه این سهام را شاهد بودیم و دیگر کنترل بازار بسیار دشوار می شد و اکثر سهام دچار حباب می شدند. اصلاح فرسایشی بازار به این صورت شکل گرفت که افرادی که پرتفوی (سبد مالی) تشکیل داده اند، اگر تعدادی از سهمشان در روز مثبت بوده و از طرف دیگر چند سهم دیگرشان منفی بوده، لذا در مجموع خنثی عمل نموده اند و سود و زیان جندانی تا قبل از شروع اصلاح قیمتی نداشتند. هر چند سهام کوچک بازار که طی سال 1398 بسیار رشد کرده بودند در یک ماه اخیر اصلاح قیمتی و زمانی را همزمان با هم تجربه نمودند و افت قیمتی سهام کوچک بازار بسیار بیشتر از سهام بزرگ بوده است. این قضیه یک جریانی را ایجاد نمود که شاخص دولت و ملت سر زبان ها آمد.
این جریان معتقد بودند که در عین اینکه شاخص کل بازار در حال رشد است اما اکثریت سهام بازار (سهم های کوچک) دچار افت قیمتی شده اند. با توجه به فاکتورهای بنیادی و تکنیکال این جریان چندان موضوعیت ندارد زیرا سهام بزرگ شاخص ساز و اصطلاحا دولتی طلبکار بازار هستند زیرا در سال گذشته که سهام کوچک بازار رشد های چند صد درصدی و بعضا چند هزار درصدی داشتند اغلب سهام شاخص ساز رشد بسیار کمتری داشته و بیشتر نظاره گر بازار بودند و می توان اظهار داشت به نسبت سهام کوچک به نوعی جامانده از رشد بازار محسوب می شوند.
در اصلاحات قیمتی بازار بورس بسیار نکات کلیدی می توان از بازار استنباط نمود یکی از این نکات می تواند این باشد که سهام بزرگ و اغلب دولتی به نوعی جامانده بازار هستند و هنوز با ارزش ذاتی خود فاصله دارند لذا افت قیمت آن ها بسیار کمتر از سهام کوچک بوده است.
در میان فعالان و علی الخصوص تازه واردان به بازار بورس یک دیدگاهی ایجاد شده که همه از یکدیگر و تحلیلگران مختلف می پرسند که چه زمانی و یا در شاخص چند از بازار خارج شویم و سهم هایمان را نقد کنیم؟! به عبارت دیگر به دید خیلی کوتاه مدت به این بازار نگاه می کنند. این مساله یکی دیگر از دلایل هیجانات روزهای اخیر است. به نظر دلیل این امر هم این می تواند باشد که افراد وارد شده به این بازار و برخی از قدیمی های بازار معتقدند که دولت به محض اینکه توانست نقدینگی مورد نیاز خودش را در بورس به دست آورد پشت بازار را خالی کرده و بازار به وضعیت چند سال گذشته بر می گردد و سودهای افسانه ای وجود ندارد. اما اگر حتی این دیدگاه جامه عمل به خود بپوشاند باید گفت که این بازار قبل از سال های 1398 و 1399 وجود داشته و از این به بعد هم وجود دارد. همانطور که آمار و ارقام نشان می دهد بازدهی بازار بورس طی 10 سال اخیر از سایر بازارهای مالی بیشتر بوده است. بنابراین در سال های گذشته این بازار قبل از اینکه دولت تصمیم به عرضه سهام خودش در آن بگیرد وجود داشته و بازدهی های مناسبی داشته است.
تحلیل ها و بررسی های مختلف صرفا پیش بینی بوده و تحت شرایط ثبات عوامل موثر بر بازار بورس جوابگو هستند و با کوچکترین تغییر ممکن است معادلات بهم بریزد. هیچ کس نمی داند فردای بازار چه خواهد شد زیرا بازار بورس تحت تاثیر آیتم های مختلف از جمله ریسک سیستماتیک (ریسک درونی بازار) و ریسک غیر سیستماتیک (اوضاع اقتصادی-اجتماعی -سیاسی- حوادث طبیعی- بحران - اخبار، شرایط شرکت ها و...) است و کسی از اوضاع آینده به طور دقیق مطلع نیست لذا ریسک در بازار بورس وجود دارد و باید ریسک را پذیرفت و تا حد امکان مدیریت نمود.
از جمله ضعف ها و نکات نا مطلوب بازار سرمایه طی ماه های اخیر این بود که فعالین بازار طی ۴ ماه ابتدای سال طوری عادت گرفتند که در صف فروش فروشنده و در صف خرید خریدار! یعنی بازار به گونه ای شده که تا صف خرید برای یک سهم تشکیل نشود توجه به سهم اصلا انجام نخواهد شد. با این حال، می توان با جا انداختن فرهنگ سهامداری انتظارات رشدهای شارپ و نجومی را کاهش داد. در واقع، استراتژی بلندمدت برای سرمایه گذاری در بازار بورس است که موفق خواهد بود و سپس باید با سرمایه های مازاد خود معامله کنند. می بایست از هزینه برای نیازهای اساسی و پول هایی که برای گذران زندگی و پیش برد کسب و کار نیاز است در بورس سرمایه گذاری ننمائیم.
گزارش خطا
آخرین اخبار