5 اصل مهم تغییر و تحول در زندگی

صدای ایران- در این مقاله ۵ اصل مهم تغییر و تحول در زندگی را مرور خواهیم کرد که الهام بخش دیگران برای ایجاد تحول در زندگی بوده است.

معنا یافتن شایستگی های درونی هر شخص، در گرو داشتن احساسی از پیشرفت، موفقیت و پیگیری رویاهایی است که به زندگی ما معنا می بخشد. این احساس بیش از هر چیز مربوط به ندای درون، شناخت حقیقت و گوش دادن به نوای قلبمان است.

گرفتن مدرک دانشگاهی به این معنی نیست که هدف زندگی خود را پیدا کرده ایم. در حقیقت، بیشتر ما مراحل تحصیل خود را تا أخذ مدرک کارشناسی ارشد، زمانی طی می کنیم که هیچ اطلاعی از خواست های واقعی خود از زندگی نداریم.

زمانی که کورو تویل تحصیل خود را به اتمام رساند، برنامه مشخصی برای زندگی خود نداشت. بنابراین به امید اینکه چشم اندازی برای تغییر مسیر زندگی خود بیابد، یک بلیط یک‌ طرفه به پاکستان خرید. زمانی که به پاکستان رسید، هدفی را برای زندگی خودش پیدا کرد که پیش از این انگیزه ای برای آن در درون خود نیافته بود.
البته تغییر دیدگاه نسبت به زندگی الزاماً بدین معنی نیست که باید به آن سوی جهان سفر کنیم. این تغییر دیدگاه ممکن است به سادگی، با تغییر شهر محل سکونت، طی کردن مسیرهای جدید به سوی محل کار یا کاوش کردن در منطقه ای از شهر که ما معمولاً به آنجا نمی رویم به دست آید. انگیزه و اشتیاق زمانی در ما به جوشش خواهد افتاد که ما شرایط روزمره زندگی خود را بشکنیم.

چیزهایی که به ما انگیزه می دهد ممکن است به سادگی لذت بردن از نگهداری حیوانات باشد یا به بزرگی کمک به کودکان نیازمند. کورو در پاکستان، داستان زندگی زنانی را شنید که راهی برای دفاع از خود در برابر تجاوز مردان نداشته اند. با شنیدن این داستان، او به یاد آورد که برای چه چیزی به پاکستان آمده است و چرا می خواهد فردی متفاوت باشد.
کورو با اندیشدن به اینکه در پاکستان مردم نیازمندی هستند که به کمک او احتیاج دارند، در خودش غلیان انگیزه را احساس کرد. در اینجا بود که ایده استارت آپ او متولد شد. او و تیم همکارانش با صادرات اسپری گاز فلفل به کشورهای در حال توسعه، زنان را در برابر تجاوز مردان، توانمند کردند.

سرگرمی های ما می‌ توانند موارد زیادی درباره آن چیزی که واقعاً موجب شادی ما می شود، نشان دهند. سارا دیولو یک دهه سابقه کار در امور مالی داشت، اما نتیجه تمام آن سال ها، احساس عدم رضایت، دلسردی و نا امیدی برای سارا بود. سارا هر روز وقتی که از سر کار باز می گشت به سرعت به تمرینات یوگا می پرداخت. محل تمرین یوگا برای او مکان مقدسی شده بود. آنجا تنها نقطه ای بود که میتوانست آرامش بیابد.

سارا غمگین و افسرده بود. او می دانست که باید تغییری در زندگی خود به وجود آورد. یوگا راه فرار او به سوی شادمانی و منبعی از الهام برای زندگی او شده بود. زمانی که پیاده روی می کنیم، به ورزش مشغول هستیم و یا به کارهای دیگر در اوقات فراغت خود می پردازیم، به این فکر کنیم که چه چیزی می تواند برای ما شادمانی را به ارمغان آورد. خوشبختی خود را در چه چیز می یابیم. اوقات فراغت خود را با چه کاری پر می کنید؟ شاید آن کار، منبع انگیزه و الهام ما برای زندگی توام با نشاط و سر زندگی باشد.

 

 

تغییر ممکن است ترسناک به نظر برسد. مخصوصاً زمانی که فکر می کنیم فرآیند تغییر و تبعات آن را به خوبی می شناسیم. اما تغییر خود نوعی ثبات است. تغییر چیزی است که همواره در سراسر زندگی وجود دارد و می شود روی آن حساب باز کرد.
زمانی که اسکایلر بوکارد وارد دانشگاه شد، تصور می کرد، روزنامه نگاری در حوزه سرگرمی همان مسیر مناسب اوست و با همین تفکر به سختی در این زمینه کار می کرد. با این وجود او به سرعت متوجه شد همه چیز آن طور که او دوست داشته به پیش نمی رود.
او همیشه علاقه خاصی به غذا داشت. از صحبت کردن درباره آن گرفته تا خوردن و نوشتن درباره آن. بعد از ارسال عکس یک دسر خوشمزه در شبکه های اجتماعی و مشاهده بازخورد آن، او تصمیم گرفت بیشتر وارد این حوزه شود. پس از آن بود که همه چیز در جای خود قرار گرفت و به رضایت خاطر مد نظرش رسید.
باید دائما انعطاف خود را همراه با درک انتظارمان از زندگی حفظ کنیم. تغییر در برنامه های زندگی را امری معمول به حساب آوریم. آن چیزی که ضروری است تغییر کردن ما همراه با برنامه ها است.

 

 

هیچ کس قرار نیست رویاهای مان را همچون یک هدیه دو دستی به ما تقدیم کند. به ندرت مسائل به این سادگی پیش خواهد رفت. هر وقت که آماده دنبال کردن هدف جدیدی می شویم، یا برای رسیدن به شغلی که همیشه آرزویش را داشته ایم تلاش می کنیم با دشواری ها و موقعیت های سخت نیز مواجه خواهیم شد.
ماجرای تیفانی رید نمونه‌ ای از مواجهه با همین مساله است. او مجبور بود هر هفته سه بار از فیلادلفیا به نیویورک سفر کند تا هم زمان با طی دوران دانشگاه دوره کارآموزی خود را در یک مجله مد بگذراند. او مجبور بود برای تامین هزینه های این رفت و آمدها ساعات اضافی را به کار کردن بگذراند. با این حال تیفانی اجازه نداد که این فاصله، او را از رسیدن به آنچه می خواهد باز دارد.
بعد از چند بار تغییر شغل و قرار گرفتن در موقعیت های اشتباه، بالاخره، به عنوان دبیر یک مجله ملی، وارد شغل مورد علاقه خود شد. در آن لحظه بود که متوجه شد هر آنچه تا آن لحظه از سر گذرانده بود، ارزشمند بوده است. زمانی که خود را وقف کاری کنیم، مسلماً نتیجه آن را نیز خواهیم دید.
به یاد داشته باشیم که زندگی جریانی از تغییرات دائمی است. برنامه های زندگی خود را با تغییرات هماهنگ کنیم و اساساً خود مولد تغییر باشیم (قانون جذب). از تغییر نهراسیم. ما در دنیایی سرشار از تغییرات زندگی می کنیم. به اهداف خود فکر کنیم و زندگی مان را در راهی صرف کنیم که از آن احساس سربلندی و موفقیت می کنیم. همین حالا دست به تحولی بزنیم که نیاز داریم.