تاثیر سعدی بر عرب زبان ها

به دلیل پیشینه دیرینه‌ای که ادبیات ایران زمین به عنوان آثاری فاخر و انسان شمول دارد، در جهان عرب آوازه‌ای خوش یافته است.
کد خبر: ۲۴۸۸۵۴
تاریخ انتشار: ۰۲ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۶:۰۷
به گزارش صدای ایران، این یادداشت نوشته موسی بیدج از سلسله یادداشت‌های «یک هفته با سعدی و سپهری در فضای مجازی» که با عنوان «از سعدی تا سپهری در جهان عرب» در پایگاه اطلاع‌رسانی شهر کتاب منتشر شده است در پی می‌آید: ماندگاری نام و آثار سعدی در جهان عرب، علاوه بر قوت و قدرت انتقال و شمولیت، چند دلیل دیگر هم دارد. دلیل اول سروده‌های عربی اوست. در میان این شعرها، قصیده او درباره خرابی بغداد بعد از حمله مغول، از چنان استحکامی برخوردار است که از شعرهای درخشان ادبیات عرب به شمار می‌آید. دلیل دوم این که سعدی سال‌ها در جغرافیای عرب زیسته و مناسبات بسیاری با بزرگان آن قوم داشته و در آن سامان دختری را هم به زنی گرفته است. دلیل سوم به این مسئله بر می‌گردد که آثار سعدی از نخستین شاعران ایرانی است که به عربی ترجمه شده و مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. در این بررسی‌ها، دو جهت کاملاً مشخص می‌توان مثال زد: کتاب سعدی و متنبی دکتر حسینعلی محفوظ (عراقی) است که سعدی را صرفاً به یک وام‌گیر تأثیرپذیر تنزل داده است. این در حالی است که متنبی خود در زمان زندگی‌اش دو قرن و اندی پیش از سعدی، متهم به سرقت از شاعران دیگر شده بود. کتاب دیگری که برجستگی‌ها و نوآوری‌های سعدی را نشان داده به قلم خانم دکتر امل ابراهیم (مصری) پدید آمده است. در این کتاب، مؤلف به دفاع از سعدی، از مواطن و بواطن سروده‌های او سخن به میان آورده و مورد ستایش قرار داده است. در کنار آنچه گفته آمد، چه بسیار قلم نگاری‌های عربی درباره سعدی وجود دارد که از شام (محمد فراتی) تا مصر (عبدالوهاب  عزام) و دیگران را در بر می‌گیرد و چه بسا به دو زیستی فرهنگی عربی ایرانی سعدی نیز اشاراتی رفته است.

اکنون سعدی شیرازی به حق یکی از نام‌آوران شعر و اندیشه ایرانی در جهان عرب است و رساله‌های دانشگاهی متعدد درباره آثار او به رشته تحریر درآمده است. ناگفته نگذاریم که علاوه بر سعدی، حافظ، مولانا، فردوسی، و خیام ( وبه خصوص خیام) برای فرهنگ دوستان جهان عرب نام‌هایی آشنا به شمار می‌آیند. 

در کنار شاعران گذشته ایران، تنی چند از شاعران معاصر نیز به عربی ترجمه شده‌اند اما باید اعتراف کرد که شعر کلاسیک ایران بیشتر از شعر نو مورد عنایت پژوهشگران و مترجمان قرار گرفته است. این امر مسلماً علاوه بر قدرت و قوت شعر گذشتگان، به علت قدمت زمانی و توجه ویژه بخش‌های زبان و ادبیات فارسی دانشگاه‌های عرب صورت گرفته است. 

شعر معاصر ایران نیز، نه به صورت متمرکز، بلکه پراکنده ترجمه و منتشر شده اما باید اعتراف کرد که هنوز چشم‌اندازی مناسب برای شناخته‌شدنش فراهم نشده است. در این پراکندگی‌ها، نیما، شاملو، اخوان، شفیعی کدکنی، احمدرضا احمدی، منوچهر آتشی، طاهره صفارزاده و دیگران حضور دارند. در میان این شاعران، دو نام تا حدودی شناخته شده‌اند اول فروغ فرخزاد که شعرهایش در چند کشور عربی (بدون توجه به غث و سمین بودن ترجمه‌ها ) منتشر شده و نگارنده نیز دو مجموعه (تولدی دیگر و ایمان بیاوریم) او را ترجمه و در کشور کویت منتشر کرده است. پس از فروغ معروف‌ترین شاعر معاصر ایرانی سهراب سپهری است. از سپهری علاوه بر ترجمه‌های پراکنده در مطبوعات عربی، کتابی شامل ترجمه گزیده اشعار او به قلم غسان حمدان عراقی منتشر شده است. پیش از آن نیز جنگی از سروده‌های سپهری به قلم محمد امین کرخی منتشر شده بود. صاحب این قلم نیز کتاب حجم سبز را به دست ترجمه سپرده‌ام که در کنار کتاب‌های منتشر نشده دیگر من منتظر فرصت بازخوانی است. ناگفته نماند که در دانشگاه‌های ایران مقالات متعددی از سوی استادان و دانشجویان به نگارش درآمده که در آن سروده‌های سپهری و جبران خلیل جبران از جنبه‌های مختلف اعم از جهان‌بینی و طبیعت‌گرایی مورد تطبیق و موازنه قرار گرفته است که بررسی آن حال و مقال دیگری می‌طلبد.

 دیگر آن‌که، به دلیل پیشینه دیرینه‌ای که ادبیات ایران زمین به عنوان آثاری فاخر و انسان شمول دارد، در جهان عرب آوازه‌ای خوش یافته است و ترجمه‌شدن ادبیات معاصر نیز می‌تواند در تقریب قلوب و تعریف هویت فرهنگی ایران و ایرانی نقشی بزرگ ایفا کند.
پربیننده ترین ها
آخرین اخبار