راز نهفته در گسترش کووید 19 چیست؟
گستردگی این بیماری نشان دهنده وجود «رازی» است که هنوز مدرکی برای وجود آن در دست نداریم؛ هر چند که یقین داریم باید 50 سال دیگر منتظر بمانیم تا واقعیت آنچه اتفاق افتاده است را از طریق اسناد ویکی لیکس تازه ای، دریابیم! اسنادی که بتواند اطلاعات مربوط به «زمان بندی» انتشار ویروس، که در اوج درگیریهای بین آمریکا و چین بود و نیز«نقطه شروع» آن که از چین و ایران بود را مشخص کند.
به گزارش صدای ایران جمال الشلبي در رای الیوم نوشت: از اوایل دسامبر 2019 که ویروس کرونا شروع به انتشار در جهان کرد، دو نظریه «توطئه» و «عذاب الهی» در مورد این بیماری مطرح شد؛ بدون آنکه پس از گذشت نزدیک 4 ماه- که جهان درگیر نگرانی و نا آرامی های روانی و اقتصادی رو به افزایش است- راه حلی برای کرونا یافته شده باشد؛ بویژه آنکه هیچ شاخص جدی که نشان دهنده دست یابی آزمایشگاه های مخصوص، به راه درمانی برای تمام دولتهای بزرگ و کوچک، فقیر و ثروتمند باشد، وجود ندارد.
گستردگی این بیماری نشان دهنده وجود «رازی» است که هنوز مدرکی برای وجود آن در دست نداریم؛ هر چند که یقین داریم باید 50 سال دیگر منتظر بمانیم تا واقعیت آنچه اتفاق افتاده است را از طریق اسناد ویکی لیکس تازه ای، دریابیم! اسنادی که بتواند اطلاعات مربوط به «زمان بندی» انتشار ویروس، که در اوج درگیریهای بین آمریکا و چین بود و نیز«نقطه شروع» آن که از چین و ایران بود را مشخص کند.
در سایه رسیدن تعداد مبتلایان به کرونا در جهان به 158 هزار نفر و بسته شدن مرزهای بین المللی 130 کشور، این سوالات مطرح می شود؟ جامعه بین الملل و دولتهای آن چگونه می توانند با این ویروس برخورد کنند؟ نقش سازمان ملل و بخش های مختلف ان چیست؟ آیا ممکن است در شرایطی که جهان درگیر مقابله با این ویروس مرگبار است، جنگی بین ایران و ایالات متحده یا اسرائیل درگیرد؟
با اینکه پاسخ دادن به دلیل ظهور این بیماری و پشت پرده های سیاسی، اقتصادی و حتی روانی آن دشوار است؛ می توان گفت پذیرش نظریه توطئه به دلیل نبود مدارک ملموس و محسوس، سخت است؛ هر چند که حدس و گمان شخصی و آکادمیک من به سمت این نظریه متمایل است. چه بسا آنچه از اهمیت این فرضیه -حداقل در این مرحله که منتظر کشف حقیقت هستیم-می کاهد، تاکید روزنامه نیویورک تایمز بر این مساله است که احتمالا تعداد مبتلایان به کرونا در ایالات متحده، به 160تا 240 میلیون نفر می رسد و همچنین، تاکید مرکل بر ابتلای بین 60 تا 70 درصد از مردم المان به این ویروس.
بنابراین، راه حل چیست؟
راه حل در گرو طرح سوالهای مستقیم بیشتری خطاب به تصمیم گیران موثر در جهان و بویژه طرف اروپایی، شروع به تفکر در آن و تبدیل پیشنهادات حاصل از فکر، به استراتژی هایی است که عمل به آن به نفع بشریت باشد: آیا اموالی که برای خرید اسلحه در جهان در سال 2018 صرف شد و به 420 میلیارد دلار رسید، برای تغذیه یک ربع از مردم جهان تنها در یک سال کافی نبود؟ مسابقه تسلیحاتی در آینده به چه شکلی خواهد بود؟ جنگ هایی که در یمن، افغانستان، سوریه و لیبی جریان دارد چطور؟
از جنبه تئوریک، می توان پیشنهاد تاسیس «شورای حاکمان» در سطح جهان را داد که متشکل از سیاستمداران و روزنامه نگاران، علمای دین و دانشگاهیان باشد، که تشکیل دهنده صندوق افکار و ارزش های انسانی برای سیاستگذاران در سطح جهان هستند و می توانند حاشیه حکمت و اخلاق در روابط بین المللی را برای ایجاد راه حل های عملی گسترش داده، فکر «تعاون، همکاری، هماهنگی و تکامل» بین دولتها را بر فکر «جنگ، درگیریها و مسابقه تسلیحاتی» در سایه معیارها و ارزشهای جدید، غالب کنند.
از سوی دیگر، آیا نمی توان از فرصت وجود این بیماری برای توسعه بیشتر افکار عاقلانه و حکمت آمیز به جای روح مصلحت طلبی فردی و خودخواهی که خواستار سیطره بر دیگران وبه زانو درآوردن آنهاست، استفاده کنیم؟
شخصا اعتقاد ندارم که دولتها به سادگی از ارزشها و منش های سیاسی خود دست بردارند و نمی توانم تصور کنم دولتهایی مثل آمریکا، روسیه، فرانسه یا بریتانیا در نتیجه این بیماری، طی یک شب به دولتهایی حکیم تبدیل شوند. اما قطعا این بیماری می تواند در اولویتهای این دولتها و دیدگاههای آنها تاثیرگذار باشد؛ به نحوی که ضرورت پایبندی به اصول انسانیت در شرایط بحرانی را دریابند.
با این حال، یک «سوال ابدی»در سایه وجود بحرانهای سیاسی، اقتصادی و انسانی، فاجعه های طبیعی و سیاستهای بین المللی خطرناک، وجود دارد و آن اینکه«کدام طرف از این جنایتها سود می برد؟» روزهای آینده آبستن حوادث زیادی خواهد بود و باید منتظر بمانیم تا شاید واقعیت برایمان روشن شود.
گستردگی این بیماری نشان دهنده وجود «رازی» است که هنوز مدرکی برای وجود آن در دست نداریم؛ هر چند که یقین داریم باید 50 سال دیگر منتظر بمانیم تا واقعیت آنچه اتفاق افتاده است را از طریق اسناد ویکی لیکس تازه ای، دریابیم! اسنادی که بتواند اطلاعات مربوط به «زمان بندی» انتشار ویروس، که در اوج درگیریهای بین آمریکا و چین بود و نیز«نقطه شروع» آن که از چین و ایران بود را مشخص کند.
در سایه رسیدن تعداد مبتلایان به کرونا در جهان به 158 هزار نفر و بسته شدن مرزهای بین المللی 130 کشور، این سوالات مطرح می شود؟ جامعه بین الملل و دولتهای آن چگونه می توانند با این ویروس برخورد کنند؟ نقش سازمان ملل و بخش های مختلف ان چیست؟ آیا ممکن است در شرایطی که جهان درگیر مقابله با این ویروس مرگبار است، جنگی بین ایران و ایالات متحده یا اسرائیل درگیرد؟
با اینکه پاسخ دادن به دلیل ظهور این بیماری و پشت پرده های سیاسی، اقتصادی و حتی روانی آن دشوار است؛ می توان گفت پذیرش نظریه توطئه به دلیل نبود مدارک ملموس و محسوس، سخت است؛ هر چند که حدس و گمان شخصی و آکادمیک من به سمت این نظریه متمایل است. چه بسا آنچه از اهمیت این فرضیه -حداقل در این مرحله که منتظر کشف حقیقت هستیم-می کاهد، تاکید روزنامه نیویورک تایمز بر این مساله است که احتمالا تعداد مبتلایان به کرونا در ایالات متحده، به 160تا 240 میلیون نفر می رسد و همچنین، تاکید مرکل بر ابتلای بین 60 تا 70 درصد از مردم المان به این ویروس.
بنابراین، راه حل چیست؟
راه حل در گرو طرح سوالهای مستقیم بیشتری خطاب به تصمیم گیران موثر در جهان و بویژه طرف اروپایی، شروع به تفکر در آن و تبدیل پیشنهادات حاصل از فکر، به استراتژی هایی است که عمل به آن به نفع بشریت باشد: آیا اموالی که برای خرید اسلحه در جهان در سال 2018 صرف شد و به 420 میلیارد دلار رسید، برای تغذیه یک ربع از مردم جهان تنها در یک سال کافی نبود؟ مسابقه تسلیحاتی در آینده به چه شکلی خواهد بود؟ جنگ هایی که در یمن، افغانستان، سوریه و لیبی جریان دارد چطور؟
از جنبه تئوریک، می توان پیشنهاد تاسیس «شورای حاکمان» در سطح جهان را داد که متشکل از سیاستمداران و روزنامه نگاران، علمای دین و دانشگاهیان باشد، که تشکیل دهنده صندوق افکار و ارزش های انسانی برای سیاستگذاران در سطح جهان هستند و می توانند حاشیه حکمت و اخلاق در روابط بین المللی را برای ایجاد راه حل های عملی گسترش داده، فکر «تعاون، همکاری، هماهنگی و تکامل» بین دولتها را بر فکر «جنگ، درگیریها و مسابقه تسلیحاتی» در سایه معیارها و ارزشهای جدید، غالب کنند.
از سوی دیگر، آیا نمی توان از فرصت وجود این بیماری برای توسعه بیشتر افکار عاقلانه و حکمت آمیز به جای روح مصلحت طلبی فردی و خودخواهی که خواستار سیطره بر دیگران وبه زانو درآوردن آنهاست، استفاده کنیم؟
شخصا اعتقاد ندارم که دولتها به سادگی از ارزشها و منش های سیاسی خود دست بردارند و نمی توانم تصور کنم دولتهایی مثل آمریکا، روسیه، فرانسه یا بریتانیا در نتیجه این بیماری، طی یک شب به دولتهایی حکیم تبدیل شوند. اما قطعا این بیماری می تواند در اولویتهای این دولتها و دیدگاههای آنها تاثیرگذار باشد؛ به نحوی که ضرورت پایبندی به اصول انسانیت در شرایط بحرانی را دریابند.
با این حال، یک «سوال ابدی»در سایه وجود بحرانهای سیاسی، اقتصادی و انسانی، فاجعه های طبیعی و سیاستهای بین المللی خطرناک، وجود دارد و آن اینکه«کدام طرف از این جنایتها سود می برد؟» روزهای آینده آبستن حوادث زیادی خواهد بود و باید منتظر بمانیم تا شاید واقعیت برایمان روشن شود.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار