کد خبر: ۲۴۶۰۶
تاریخ انتشار: ۳۰ شهريور ۱۳۹۳ - ۲۱:۱۶
سوشیانس شجاعی‌فرد در شهروند نوشت:

روزنامه شهروند در گزارشی از شیوع مصرف موادمخدر در ورزشگاه‌ها و  حین برگزاری مسابقات فوتبال خبر داد. خب؟ بر و بر دارید مرا نگاه می‌کنید؟ خب سوژه را که می‌گویم خودتان بخندید! من می‌خواهم بدانم اگر یک سوژه‌ای را ما نشکافیم، جر ندهیم، شما کل یوم نمی‌‌خواهید بخندید؟! چه سوژه‌ای از این بهتر؟! اساس تکنیک‌های طنزنویسی در تناقضه! مثلا همین که بنده همین الان از کنار یک خط تولید خودرو دارم برای خوانندگان روزنامه طنز می‌نویسم خنده‌دار است! این‌که در ورزشگاه‌ها که محل ورزش و تندرستی است معتادان لابه‌لای تماشاگران و علاقه‌مندان به ورزش بیایند و موادمخدر مصرف کنند خنده‌دار است! این‌که همسر رامین مهمانپرست اجازه دارد وارد استادیوم شود و بازی والیبال را از نزدیک ببیند و زنان ایرانی چنین حقی ندارند، خنده‌دار است! پس هر چیز متناقضی می‌تواند خنده‌دار باشد و مملکت ما هم در این زمینه به مرحله خودکفایی و صادرات رسیده است! حالا اینها را ول کنید، صحنه را بچسبید!
بازرسی دم در ورودی ورزشگاه
سرباز: آقایون توجه کنید، ورود ترقه، نارنجک، فشفشه، آبشار، دریاچه، ساندویچ، نوشابه، نون اضافه، ممنوعه! کسی همراهش داره بندازه توی این سطل!
معتاد: خدا رو شکر، من که پاک پاکم!
سرباز: تو... بیا این‌جا ببینم... (بازرسی بدنی)... این چیه؟ کلاشه؟
معتاد: نه شرکار، کلاش نداریم ما! لوله، لول!
سرباز: خب لوله کلاشینکوفه؟!
معتاد: نه شرکار، لول تریاکه!
سرباز: اون دیگه به واحد ما مربوط نمیشه، مربوط به ستاد مبارزه با موادمخدره! برو داخل این‌جا تجمع نکن!
کنار دستشویی طبقه دوم
اشغری؟
چیه اکبری؟ میگم ما تا کی باید نتایژ ضعیف پرشپولیشو برتابیم؟!
چیکار کنیم؟!
برتابیم!
ژهرمار! آن‌قدر فعل شختی گفتی که هر چی زدم پرید! خب حالا مشکل چیه؟ تو هم دلت برای آشیا تنگ شده؟!
نه بابا! آشیا که حرفشم نژن! ولی یکی نیست بگه آخه بیمروتا، فکر ما هم باشید، پنج شاله این خاکشتر شیگار توی دستمه، بلکه پرشپولیشه ژلژله بیاد، این خاکشتر شیگارمو بریژه!
شعارهای جدید ورزشگاه:
روبه‌رو... آتیش داری؟... روبه‌رو ذغال داری؟!
حقه وافور... تریاک ناجور... دسته ساطور... خیلی بده... بد... بد! خیلی بده... بد... بد! نوکر آقای داور هم هشتیم!
کنار جایگاه ویژه
خب خدمت سخنگوی محترم لیگ برتر هستیم، سلام عرض می‌‌کنم، شما حتما گزارش روزنامه شهروند رو درباره مصرف موادمخدر در ورزشگاه‌ها خواندید، نظرتون دراین‌باره چیه؟
بله بله بنده هر روز روزنامه شهروند رو می‌خونم و اتفاقا از طرفداران طنزهای صفحه آخرش هستم! عرضم به حضور شما که بنده، مسئولم و منکر!
خب چی هست اینی که فرمودید؟
همون ورژن دیگه مأمور و معذوره! مأمور همیشه معذوره، مسئول، همیشه منکره! بنده از بیخ و بن تکذیب می‌کنم!
خب برادر من چیو تکذیب می‌کنی شما سرتو برگردون اون طرفو نگاه کن!
نه، من وظیفه‌م این نیست که هر جا رو شما بگی نگاه کنم! شما همین جایگاه VIP رو نگاه کن، پاک پاکه! حالا این گوشه کنارها، یه سری، تزریق می‌کنند این ربطی به ما نداره!
خب حالا برای همون تعداد اندک، اقدامی، حرکتی، کاری نمی‌خواید انجام بدید؟!
خب این همه برنامه فرهنگی داریم انجام میدیم قبل بازی‌ها، سرود، روپایی، اهدای گل، برنامه‌های اخلاق در استادیوم، برنامه زلال گل‌ها، دیگه چیکار کنیم؟ می‌خوای خودم یه سطل بگیرم دستم، برم دم ورزشگاه، از یکی یکی تماشاگرا نمونه ادرار بگیرم؟!
سکوها، راهروی ١٤، دستفروش
ساندویچ مارتادلا، ساندویچ تخم‌مرغ، تخمه، آجیل، مشغولیات، علف، تریاک، شیشه...
مشغولیات بیا این‌جا، یه بسته تخمه جاپونی بده، یه بست تریاک!... جنسش خوبه؟! جیگر مرغ قاطیش نباشه!
 نه دادا، خیالت راحت... ما توی لیگ برتر جنس بد نمیاریم! حالا شاید لیگ یک جنس درجه دو بدیم، ولی این‌جا جنس اصله! هولوگرام هم داره!
سکوها، روبه‌روی جایگاه، طبقه دوم، زنگ اول!
آقا، آقااا! با شمام، مگه این‌جا ورزشگاه نیست؟ ورزشگاه یعنی چی؟ یعنی جای ورزش، نه جای مواد کشیدن!
داداش، ببخشیدا، خیلی ببخشیدا!... اسم این ورژشگاه چیه؟ آژادی! یعنی چی؟ یعنی آژااااادی!
بعد از بازی، انتهای مطلب!
معتاد: آقای مثلا نویسنده، معتاد، بیماره، نه مجرم! درست نبود ما رو دست انداختی! خانوم ویراشتار، خواهر من شما ژحمت بکش یه Ctrl + H بزن همه معتادها رو بکن بیمار! هم دیگه معتاد نداریم، هم کسی معترض نمیشه! این‌طوری هم نگاه نکن! من خودم ته کامپیوتر بودم! حالیمه!
پربیننده ترین ها