سجاد عابدی استاد دانشگاه و تحلیلگر مسائل بین المللی:
رأی بریتانیایی‌ها به خروج انگلیس از اتحادیه اروپا را بدون شک می‌توان مهم‌ترین اتفاق در تاریخ اتحادیه اروپا دانست. اتفاقی که نه تنها برای انگلیس و دیگر اعضای این اتحادیه که برای سایر کشورها تبعات و پیامدهایی به‌همراه خواهد داشت. همگرایی اروپا بعد از گذشت شش دهه، با خروج انگلیس از این اتحادیه با چالش مهمی روبه‌رو بود. بعد از سه سال سرانجام خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا موسوم به «برگزیت» نهایی شد، اتفاقی که اگرچه خرسندی و خوشبینی گروهی از اهالی بریتانیا را به همراه داشته اما نگرانی‌هایی را هم درباره تبعات این جدایی به وجود آورده است.
کد خبر: ۲۴۳۸۲۴
تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۶:۵۴

صدای ایران- باید توجه داشت اگرچه بریتانیا همواره با اتخاذ تصمیماتی جداگانه می‌خواست نشان بدهد عضوی تمام عیار برای اتحادیه اروپا به شمار نمی‌رود و رویه متفاوتی را در برابر وحدت پولی، شینگن و مسائل مرتبط با ایجاد ارتش واحداروپایی در پیش گرفت اما به هرصورت یکی از اعضای اصلی این اتحادیه به شمار می‌رفت.

برخی برآنند که این تصمیم بریتانیا زمینه واگرایی دیگر کشورهای اروپایی را فراهم خواهد آورد. برای اینکه تا چه اندازه این پیش‌بینی صورت واقعی به خود می‌گیرد، باید منتظر تحولات و رخدادهای آینده بود اما ابراز پشیمانی برخی از شهروندان بریتانیایی از تصمیم خود برای خروج از اتحادیه اروپا نشان از آن دارد که روند جدایی این کشور از اتحادیه اروپا، سوا از اختلافاتی که بین سیاستمداران به وجود آورده، با دشواری‌های دیگری نیز همراه خواهد بود.
 
ساکنان ساختمان شماره 10 از این پس باید شاهد بی‌اعتنایی اسکاتلند، ولز و ایرلند نسبت به سیاست‌های لندن و تنزل جایگاه سیاسی بریتانیا در معادلات اروپایی و بین‌المللی باشند. انگلیس که روزگاری به نقش‌آفرینی خود در میان امریکا و اروپا می‌بالید و از این طریق سعی می‌کرد خود را اثر‌گذار نشان دهد از این پس چاره‌ای جز همسویی بیشتر با امریکا ندارد.

برگزیت به جز این در بعد بین‌الملل اثراتی برای لندن داشته است. انگلیسی‌ها که مدت‌ها عرصه خاورمیانه را به امریکا واگذار کرده بودند، تلاش کردند، همچنان روابط خود را با عربستان به‌عنوان متحد درجه اول انگلیس حفظ کنند اما اشتباهات پی‌درپی حاکمان سعودی، باعث تنزل جایگاه این کشور در برابر فرانسه و آلمان و ایتالیا شد.
 
داشتن ارتباطات خاص و تأثیرگذار با امریکا، کشورهای مشترک‌المنافع، رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی از امتیازات سیاست خارجی انگلیس محسوب می‌شد. گرچه ممکن است این ارتباطات همچنان برای لندن حفظ شود اما نقطه مهم قوت لندن در حلقه واسط و رابط بودن بین اتحادیه اروپا و این کشورها بوده و به‌نظر می‌رسد که این جنبه از سیاست‌خارجی بریتانیا با خروج از اتحادیه اروپا تا حدی تضعیف خواهد شد. البته این نکته را باید به‌خاطر داشت که عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا این کشور را مجبور به رعایت هنجارهای محدود کننده‌ای درمباحثی چون حقوق بشر و محدودیت فروش تسلیحات به برخی از کشورها مثل عربستان سعودی، بحرین، امارات و... اما خروج انگلیس از این اتحادیه باعث برداشتن این محدودیت‌ها برای این کشور شده و می‌تواند با فراغ بال بیشتری به گسترش روابط خود با این متحدان بپردازد. با این حال با توجه به نقش مهم اقتصاد در هر کشوری، طبعاً بریتانیا نیز برای اینکه جایگاه اقتصادی خود را بین کشورهای اروپایی حفظ کند سیاست‌هایی را در پیش خواهد گرفت. ادامه رایزنی و گفت‌وگو با طرف‌های مقابل در اتحادیه اروپا یکی از این راهکارها است تا انگلیس بتواند همچنان به‌عنوان یکی ازکشورهای مؤثر در عرصه تصمیم‌گیری در قاره اروپا به‌شمار آید. از سویی دیگر احتمال نزدیکی بریتانیا به کشورهای عضو «انجمن تجارت آزاد اروپا» شامل کشورهایی مثل ایسلند، لیختن اشتاین، نروژ و سوئد بیشتر خواهد بود. در میان کشورهای اروپایی، انگلیس روابط سنتی و نزدیک خود با هلند و پرتغال راهمچنان حفظ کرده است.

در مورد ایران نیز، نوع روابط این کشور با ایران از دو بعد روابط اقتصادی و سیاسی و مسأله برجام قابل بررسی است.
 
نوع روابط بریتانیا با جمهوری اسلامی ایران در طول دوران بعد‌از انقلاب با رهیافتی سختگیرانه همراه بود و این کشور در اتحادیه اروپا روابط خارج از نرمی و لطافت با ایران داشته است و در اتخاذ برخی مواضع غیر منعطفانه اروپا نسبت به ایران بی‌تأثیر نبود. انگلیس از بانیان ثابت و مصمم و بلکه از محرکان اصلی تمامی قطعنامه‌ها یا بیانیه‌های ضد ایرانی در نهادهای مختلف بین‌المللی و از جمله در اتحادیه اروپا بوده و این سیاست‌ها را مستقیماً یا به نیابت از امریکا دنبال می‌کرده‌است. سیاست‌هایی که منافع ملی و استقلال سیاسی ملت ایران را هدف قرار می‌داده است.
 
خروج این کشور از اتحادیه شاید تا حدودی  نوع رویکردهای این اتحادیه را با ایران از تلطیف بیشتری برخوردار کند.
 
البته نوع مواجهه اروپاییان با سیاست‌های خاورمیانه‌ای ایران و واکنش آنان به موضوعات حقوق بشری و افزایش توانمندی‌های نظامی جمهوری اسلامی ایران از عوامل متعددی تأثیر می‌پذیرد که خروج انگلیس از اتحادیه اروپا به تنهایی آن را دستخوش تغییر و تحول نمی‌کند.

در پایان نباید از تبعات برگزیت بر اتحادیه اروپا نیز غافل ماند. زیرا در کنار همه تبعات برگزیت برای بریتانیایی‌ها، دیگر کشورهای اروپا نیز درگیر موج‌های پس‌لرزه این همه‎پرسی شدند. درکشوری مثل فرانسه، برخی سیاسیون این کشور به فکر راه‌اندازی رفراندوم به‌نام فرگزیت شدند. در همین رابطه گرت ویلدرز، رهبر پوپولیست‌های هلند گفته «حالا نوبت وداع هلند با اتحادیه اروپا رسیده است.» اینکه تا چه اندازه مردمی که خواهان اتخاذ این رویکرد مشابه‌اند در تصمیم خود مصمم هستند موضوعی است که باید در آینده بعد از دریافت داده‌های فرجام رأی انگلیسی‌ها به خروج از اروپا و تبعات آن به آن پرداخت.

با این وصف بسیاری از اعضای اتحادیه در صددند از همه تلاش‌های خود برای حفظ این اتحادیه استفاده کنند اما خود می‌دانند که پاره نشدن رشته اتحاد اعضا از این پس با دشواری بیشتری همراه خواهد بود. اتحادیه اروپا باید در سیاست‌های اقتصادی و در برخورد با کشورهای شرق اروپا یا جنوب اروپا تغییر رویه دهد و حمایت مالی از کشورهای ضعیف این اتحادیه را مد نظر قرار دهد تا اقتصاد آنها از ورشکستگی نجات پیدا کند چون در غیر این صورت کشورهای ضعیف اتحادیه اروپا نخستین کشورهایی خواهند بود که از جدایی و خروج از این اتحادیه استقبال می‌کنند. کشورهای اروپایی برای جلوگیری از تضعیف بیشتر و فروپاشی اتحادیه اروپا، چاره‌ای جز بازنگری جدی و بنیادین در قوانین، ساز وکار و نحوه تعامل کشورهای عضو وجود ندارد. اگر این بازاندیشی‌ها صورت گیرد، اتحادیه اروپا در دوران جدید پسارفراندوم می‌تواند دوران جدیدی را تجربه کند. ولی اگر این بازنگری صورت نگیرد، کشورهای عضو اتحادیه اروپا و کل موجودیت اندیشه وحدت اروپا با چالش‌ها و موانع و خطرات مختلفی مواجه خواهند شد.
پربیننده ترین ها