روایتی تصویری از صدای آبادان که با خون و غیرت برای همیشه آبادان ماند

فیلم سینمایی «آبادان یازده۶۰» به عنوان تنها نماینده سینمای دفاع مقدس در جشنواره فیلم فجر امسال، به سراغ خلق موقعیت تازه‌ای با محوریت حصر آبادان رفته است،
کد خبر: ۲۴۳۷۱۳
تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۴:۲۵
به گزارش صدای ایران-حصر آبادان و سقوط خرمشهر سوژه بکر و تازه‌ای در سینمای ایران نیست. تابه‌حال چندین فیلم سینمایی، سریال و تله فیلم درباره آن ساخته شده و پس از این نیز ساخته خواهد شد. فیلم سینمایی «آبادان یازده۶۰» به عنوان تنها نماینده سینمای دفاع مقدس در جشنواره فیلم فجر امسال، به سراغ خلق موقعیت تازه‌ای با محوریت همین سوژه رفته است، اما با وجود عقبه جذاب و شاهدان زنده و مستندات موجود در این زمینه، همه چیز در حد همین خلق موقعیت باقی می‌ماند. مشکل اصلی ریشه در فیلم‌نامه‌ای دارد که از بیان یک داستان محوری عاجز است. جنگ می‌شود، خرمشهر سقوط می‌کند، آبادان به محاصره کامل در می‌آید، رادیو مورد حمله قرار می‌گیرد، تیتراژ پایانی روی پرده نقش می‌بندد، ولی فیلم شروع نمی‌شود! هر اهل سینمایی این را می‌داند که صرفا با یک آغاز درگیرانه و یک پایان حماسی نمی‌توان یک فیلم سینمایی خلق کرد.

هرچند این فیلم بهترین اثر در کارنامه مهرداد خوشبخت به شمار می‌رود. روایتی تصویری از صدای آبادان که با خون و غیرت برای همیشه آبادان ماند. کارگران نگاهی درست و پرداختی شرافتمندانه به جنگ و نقش یک گروه رسانه‌ای در مقاومت مردم یک شهر جنگ زده دارد. او ترکیب یک گروه مقاومت را به خوبی در فیلمش طراحی کرده که حس مثبت تماشاگر را جلب می‌کند، حضور زنان در کنار مردان را به قاعده تصویر می‌کند و حتی همکاری همه گروه و نقش تک‌تک آن‌ها در رویداد‌های پایانی فیلم هم این احساس را بر می‌انگیزد. با این وجود موقعیت‌هایی که در میانه فیلم شکل می‌گیرد کشش کافی ندارند. اگر فیلمساز همه چیز را به جمع افراد حاضر در ایستگاه رادیویی و اتفاقات آنجا محدود نمی‌کرد، شاید هزینه ساخت فیلم بالاتر می‌رفت، اما قطعا نتیجه بهتری عاید سینمای ایران می‌شد. رادیو مهمترین رسانه دهه پنجاه ایران است. این اهمیت در زمان جنگ چند برابر می‌شود و در یک جغرافیای محدود که مورد حمله قرار گرفته است نقش حیاتی پیدا می‌کند. در تمام مدت فیلم از نقش و اهمیت رادیو ملی نفت ابادان در میان مردم سخن گفته می‌شود. اما به غیر از دو پلان کوتاه از یک پیرمرد و پیرزن، حتی از یک نمای اینسرتی ساده از مخاطبان این رادیو یا حضور و تاثیر آن در میان رزمندگان و مردم مدافع شهر خبری نیست. به یاد بیاورید بخشی از فیلم ترمیناتور و پیام رادیویی جان کانر که برای همه گروه‌های مبارز در سطح زمین منتشر می‌شود. چند نمای اینسرتی ساده در چند ثانیه گستره و تنوع این گروه‌ها را نشان می‌دهد، اما ما حتی در زمان شنیدن تنها صدای واقعی باقی مانده از پیام مهم دعوت همه مردم به کوی ذوالفقاری برای جلوگیری از سقوط شهر، به جای دیدن صحنه‌های درگیری یا تهاجم دشمن یا با خبرشدن مردم و عزیمت آن‌ها به سوی محل درگیری، شاهد حرکت دوربین در ساختمان و راهرو‌های خالی هستیم تا به اتاق رژی و تنها فرد باقی مانده برسیم. نما‌های لانگ شات شهر در حال سوختن از روی پشت بام یا حتی ایده استفاده از تصاویر آرشیوی واقعی نمی‌تواند شهری که تمام قد در حال مقاومت است را به درستی به مخاطب بشناساند و اهمیت آن را به او منتقل کند. نمی‌توان انتظار داشت در یک فیلم سینمایی که ابزار اصلی آن تصویر است به جای دیدن صحنه‌های حماسی و موقعیت‌های تاثیرگذار، تنها به شنیدن آن از زبان گزارشگر میدانی رادیو بسنده کنیم. جایگزین کردن رفت و آمد افراد مختلف به ساختمان رادیو اعم از روحانی، پاسدار، ارتشی، ملوان و... بدون معرفی کافی نمی‌تواند این خلاء را پر کند. در نهایت حذف مردم آبادان بزرگترین ضربه را به فیلمی زده است که می‌توانست اثری کاملا متفاوت و ماندگار در سینمای جنگ ایران باشد
 
پربیننده ترین ها