قسمت اعظم تغییرات و تحولات فرهنگی در قالب مهاجرت اقوام از نقطه ای به نقطه دیگر صورت می پذیرد که همانا این مهاجرت عاملی جهت انتقال فرهنگ ها بوده و موجبات تحول و تکامل آن فرهنگ را فراهم می آورد و یکی از دلایل کشف آثار مشابه در چند نقطه چه در نقاط همجوار و چه در نقاطی که با یکدیگر فاصله دارند،در نتیجه همین حرکت و مهاجرت اقوام از محل اصلی خود به سایر جایگاههای زیستی تازه است.
کد خبر: ۲۴۳۲۹۷
تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۸:۰۱
به گزارش صدای ایران - دکتر جمال انصاری در فصل پنجم کتاب باستان شناسی ایران و جهان  علت مهاجرت اقوام گوناگون در دنیای باستان را اینگونه بیان کرده
 
مهاجرت ها معمولاً به چند دلیل صورت می پذیرد.

1-به دنبال یافتن مراتع سرسبز برای دامپروری و دامداری و زمین های مساعد برای کشاورزی و تولید محصول
2- عوامل جوی و جغرافیایی و حوادث آسمانی نظیر سیل و طوفان و زلزله و یا خشکسالی و کمبود آب و غیره
3- جنگ و نزاع های قبیله یا قومی و یا طایفه ای و در محدوده وسیعتر جنگهای طولانی بین سرزمین های مجاور
4- زندگی ایلی و چادر نشینی یا مهاجر نشینی و اسکانهای موقت بصورت ییلاق و قشلاق

این مهاجرت طی دو دوره بلند و یک دوره کوتاه مدت انجام شده است اولین دوره بین هزاره پنجم تا هزاره سوم ق.م است که همزمان با حرکت اقوام به نواحی اروپایی است که گروهی از آنان به سمت آسیای غربی مهاجرت نموده اند که این عهد مصادف است با دوران آغاز تاریخی در بین النهرین و دوره دوم عصر فلزات یعنی  تمدن عیلامی یا الیمائیدی در ایران

دومین دوره مهاجرت و جا به جایی اقوام از هزاره دوم ق.م شروع و تا اوایل هزاره اول قبل از میلاد بتدریج صورت گرفته است. و دوره سوم در هزاره اول ق.م

بموجب اسناد و مدارک تاریخی و زادگاه اصلی این اقوام که به اقوام هند و اروپایی شهرت دارند و بعدها پس از مهاجرت گروهی از آنها به ایران و سکونت در فلات حاصلخیز ایران بنام آریایی ها از آنها یاد شده ، احتمالاً دشت اوراسی یا اوراسیا در روسیه جنوبی بوده است.آنان به خاطر جنگ و نزاع و فشار اقوام قوی ترساکن آن نواحی مجبور به ترک سرزمین خویش شده و به مهاجرت دست یازیذه اند تا در سرزمین های دیگر به زمین های حاصلخیز وچراگاههای مناسب تر دسترسی یابند و بهمین لحاظ بصورت دسته های مختلف با ترک مناطق قدیمی و باستانی خود به سرزمین های تازه تر رهسپار گشتند.

این اقوام پس از مهاجرت ضمن سکونت در دره های رود نیل،فلات ایران،دلتای رود دجله و فرات،و دره سبز سند و پنجاب و جلگه های اطراف رودهای راین و دانوب،از اروپای جنوبی تا نقاط دوردست آسیای مرکزی را تحت پوشش قرار دادند که از لحاظ جغرافیایی، منطقه پهناوری بوسعت 5000کیلومتر،دریاهای سیاه کاسپین(خزر) و رشته کوههای زاگرس،قفقاز،البرز،هندوکش،پامیر،تیان شان و آلتایی را در بر می گرفت و در نتیجه تمدن و فرهنگ های جدیدی را به ویژه در مصر ،ایران،روم،یونان،بین النهرین،هند وچین باستان پدید آوردند.

آثاربدست آمده در مناطق مورداشاره ثابت کرده است که اقوام مهاجردرسه گروه یا دسته حرکت خود را آغازوبه انجام رسانده اند.

گروه اول بسوی هند و ازآنجا به آسیای مرکزی وصحرای قره قوم رهسپارشده و تا خلیج فارس پیش می روند و گروه دوم که آریایی نامیده می شوند به سمت ایران حرکت کرده و دراین کشورساکن شدند.و گروه سوم با دور زدن از کنار دریای کاسپین(خزر) از طریق کوههای قفقاز و آرارات در شمال شرقی ومشرق وجنوب اروپا ساکن می شوند.

مهاجرت این اقوام از بعضی جهات با جنبش های بسیار و سیعی که توسط اقوام مهاجر ومهاجم در اروپای  جنوبی و غربی نیز همزمان صورت گرفت ارتباط دارد چرا که تقریباً در اواخر هزاره دوم ق.م که دومین دوره این مهاجرت ها در حال انجام بوده است،اقوام سلت یا کلت که دارای جمجمه کشیده بوده و اصطلاحاً آنان را براکی سفالیک نام می برند در آن مناطق جانشین اقوامی دیگر که دارای جمجمه های طویل تر ازعرض صورت بوده اند و اصطلاحاً به دولیکو سفالیک شهرت دارند می شوند.این اقوام تا 1000سال بعد به انگلستان هجوم آورده و با لهجه هند و اروپایی که ارتباط زیادی با لهجه اقوام سلت و ایتالیایی و لهجه ایرانی و هندی داردصحبت می کنند و در این زمینه دانشمندان زبانشناس معتقدند که زبان پارسی باستان با زبان سقلابیان بالت و زبان اسلاوها از یک ریشه اند و دلیل این هم ریشگی را همانا مهاجرت اقوام هند و اروپایی در نقاط مختلف یاد شده و سکونت برخی از آنها در ایران در برهه ای از زمان در کنار اقوام ایرانی و همچنین حرکت برخی از اقوام ایرانی به شرق یا غرب و همنشینی با یرخی از اقوام یاد شده دانسته اند.در مورد ریشه زبان هند و اروپایی در قسمت دوم این فصل صحبت خواهیم کرد.با مقدمه فوق اینک به چگونگی مهاجرت اقوامی که در تاریخ و باستانشناسی از آنان بنام اقوام هند و اروپایی و آریایی نام برده شده است می پردازیم.

11-مهاجرت اقوام هند و اروپایی

همانگونه که اشاره شد حرکت بزرگ اقوام گوناگون به سرزمین های موعود و نام برده شده را بنا به دلایلی که در ابتدای مقدمه بدانها اشاره رفت .باید از رویدادهای مهم تاریخ بشمار آورد ،این مهاجرت ها بنابر آنچه ذکر شد از هزاره پنجم ق.م شروع و تا اواخر هزاره دوم گاهی با تانی و تاخیر و گاهی با سرعت ادامه می یابد و در نتیجه  بخش هایی از سرزمین های اروپا و آسیای صغیر و ایران و شمال هند را لااقل از لحاظ زبان و گویش با هم مرتبط ساخت .در مهاجرت هایی که در هزاره سوم ق.م صورت گرفت ،مهاجران با اشغال سرزمین های شمالی و شرقی راه پیشروی بیشتر اقوام سامی نژاد (بین النهرین) را سد کردند و تا حدودی از نفوذ زبان سامی در زبان مردم سومر و آشور جلوگیری کردند.با توضیحاتی که در قسمت زبان هند و اروپایی خواهیم داد روشن می گردد که بخش عمده منطقه پهناوری از سواحل اقیانوس اطلس تا نواحی شرقی و خاور دور و دشت های رود گنگ که کلاً قاره های اروپا و آسیا را شامل می شودو در اثرهمین مهاجرت ها تابع زبان هند و اروپای باقی مانده اند.

اقوامی که در طول این هزاره ها در روی کره زمین به ویژه در محوده ای که  یاد کردیم حرکت نموده و پس از مهاجرت های طولانی مناطقی را تحت اشغال درآورده ویا درآن مناطق ساکن شده اند.وزبان وکلامشان ازریشه هند واروپایی است عبارتند از

1_هیتی ها یا هیتیت ها (Hittites)که بنام هیتانی هم خوانده میشوند
2_میتانی یا میتیت ها(Mitannis)
3_کاسی ها یا کاسیت ها (Kassites)که یونانی ها آنها را کاسیت می گویند این قوم در ایران بنام ساکایا و سکاها نیز شهرت دارند.
4_ارمنی ها،کمیریها،سَکوتَی ها و سَرمَتی ها ....
که اقوام فوق الذکر از نخستین اقوامی بودند که به سرزمین های جنوبی حرکت کردند و در آسیای صغیر مستقر شدند.
5_ایتالیها ،سلت ها ،ژرمن ،اسلاوها و یونانی های نخستین که این اقوام هم رهسپار اروپا شده و در مناطقی از این قاره ساکن شده اند.

6_اقوام ماد و پارس

این دو قوم نیز از نخستین اقوام هند و اروپایی بودند که از تیره آریایی هند و اروپایی محسوب می شوند و از بخش های مرکزی آسیا مهاجرت نموده و در فلات ایران ساکن شده اند.

1_دسته هایی از قبایل مهاجر بودند که در آسیای صغیر ساکن شده و در ناحیه بین سرزمین فریگیا  (Phrygia)و ارمنستان و از جنوب تا کوههای توروس در ترکیه امروزی کشور نیرومندی را تشکیل دادند. برطبق کتیبه ای که در سال 1917 توسط یکی از باستانشناسان بصورت تصویر نگاره و با خط میخی در بغازکوی کشف شده معلوم گردید که این قوم به زبان هند و اروپایی هم تکلم می کرده اند زیرا واژه آب در زبان هیتی  (Vadar)و دریونانی  (HUdor)و معادل انگلیسی(Water)  تلفظ میشده است.تمدن این قوم در 12000ق.م رو به زوال نهاد،اما دسته هایی از این قوم به شیوه کهن زندگی خود ادامه دادند.پرورش گله های اسب و ساخت ابزار آهنی و شهرهای مستحکم از مشاغل آنان بوده است.

2_ میتانی ها یا میتی ها

دسته دیگر از اقوام مهاجر بودند که به زبان هند و اروپایی صحبت می کرده و پیش از سال 2000ق.م(هزاره سوم) از ترکستان کوچ نموده وبه  دشت های حاصلیز مهاجرت داشته اند .این اقوام شاخه ای از آریایی هایی بودده اند که نام خود را به کشور ایران داده اند.میتانی ها نیز گله های بزرگ اسب داشته و در میان اقوام سامی و سایر اقوام مجاور آن ناحیه دارای حکومت اشرافی بوده اند.این اقوام با هیتانی ها تقریباً شیه اند و گاهی زد و خوردهایی را هم در درّه دجله و فرات با یکدیگر داشته اند . آنان معتقدند به خدایان ایندرا، آریان و وارونا بوده اند.

3_کاسی ها یا کاسیت

کاسی ها مانند میتانی ها از اقوام زورمند آریایی بوده و در سرزمین های کردستان و کوههای زاگرس ساکن شدند و حکومت خود را تا سرزمین حاصلخیز دره دجله و فرات گسترش دادند.  این اقوام در سال 1750 ق.م حکومت بابل را در دست گرفت و به سلسله  بزرگ حمورابی پایان داد.

کاسی ها از اندیشه های عالی فرهنگی برخوردار بودند و از آنها در سال نامه های آشوری به عنوان قومی که فرهنگ خود را منتقل ساخته و نیز در سوارکاری و استفاده از اسب و تربیت آن و نیز ساخت وسایل و ابزار جنگی مهارت داشته اند،یاد شده است.

دسته ای از اقوام کاسی از طریق ماورالنهر به ایران سرازیر شدند که در تاریخ ایران از این دسته بنام سکاها یاد شده و محل استقرار اولیه آنها دشت هیرگانه یا گرگان امروزی بوده است.سکاها نام خود را بر دریای خزر نهاده و آنرا کاسپین سی(Caspian Sea)  لقب داده اند و شهر قزوین نیز از شهرهایی است که در ابتدا توسط این قوم ساخته شده و بنام کسپین یا کسبین نام گذاری شده،سگز آباد قزوین که طی سالهای گذشته مورد حفاری باستانشناسان ایرانی قرار گرفته است،آثاری از معماری این قوم را نشان میدهد.آنان در تمدن و فرهنگ و هنر ایران نیز جایگاه ویژه ای را کسب نموده اند ،چنانکه در چند کتیبه از تخت جمشید و نیز بر روی حجاریها ی تخت جمشید نام این اقوام بعنوان سکاهای تیز خود به نمایش گذاشته شده است،در تاریخگذاری اشیاء مکشوفه از لرستان (مفرغی های لرستان، که بخش اعظم آن متعلق به قرن هشتم و هفتم ق.م است،آنان را به اقوام کاسی یا سکایی نسبت داده اند از جمله آنها اشیاء زینتی طلایی،شمشیر با غلاف طلایی ،بشقاب نقره ای و دستبند های طلایی است که ادامه این سبک سکایی را در کارهای فلزی هخامنشیان به وفور شاهد می باشیم.

لازم به ذکر است که کاسی ها یا سکاها دارای تمدنی ویژه بوده اند که حدود 576 سال ادامه داشته است و این قوم سر انحام توسط قوم ایرانی بنام عیلامی ها سرکوب می شوند و حکومت بزرگ عیلام جدید تحت ریاست اوناش هوبان یا اونتاش گال کلیه سرزمین های تحت سلطه سکائیان را تحت قلمرو خویش در می آورد.

4_ارمنی ها ،کیمیریها،سَکوَتی ها سَرمَتی ها

ارمنی ها-دسته ای از اقوام هند و اروپایی بودند که خویشاوندی دوری با اقوام هیتی داشته اند و محل استقرار آنها اطاف دریاچه وان و در کوهستانهای قفقاز جنوبی یوده است و اکنون بنام ارمنستان دارای کشور مستقلی در همین ناحیه اند.

کیمیریها-همراه با سکوتی ها وسرمتی ها درجلگه های روسیه جنوبی ساکن شدند.آنها زندگی شبانه داشته وبه تربیت اسب می پرداخته اندو محل زندگی آنها غالباً درون ارابه های دستی و یا گاری بوده است . این سه قوم با اقوام دجله و فرات ارتباط داشته و فرهنگ   خود را به سرزمین های شمالی سرایت دادند. در سال 600ق.م کیمیریها و سکوتی ها در هم ادغام شدند و سپس اتحادیه ای را با سرمتی ها برقرار می کنند. این سه قوم از 250 ق.م تا سده سوم میلادی دارای فرهنگ های فعالی بودند. در سوارکاری و تربیت اسب نیز مهارت فوق العاده داشتند. پس از ایجاد اتحادیه سکوتی ها و سرمتی ها یکجا نشین شدند و به زندگی کشاورزی پرداخته و محصولات خویش را تا شهرهای آتن و اسپارت در یونان صادر میکردند.

5-ایتالیایی ها-سلت ها-ژرمن ها و اسلاوها و یونانی های نخستین

ایتالیا یی ها در انتهای چراگاههای اروپایی غربی در نواحی اطراف درّه دانوب و آلمان جنوبی ساکن شدند و در حدود هزاره دوم پ.م به شبه جزیره ایتالیا یورش بردند.شبعات این اقوام امبریایی ها،سامنیت ها،ایتالیا یی ها و لاتین ها بودند که بعدها قوم بزرگی را تشکیل داده و حکومت روم باستان را ایجاد کردند ، و به نام رومی ها شناخته شدند.
سلت ها و ژرمنها و اسلاوها در اروپای غربی و شمالی ساکن شدند. مهمترین آنها سلت ها بودند که در آن عهد به مناطقی که امروزه خاک کشورهای اسپانیا ،فرانسه،و جزایر یریتانیا است،کوچ کردند .اقوام ژرمنی در قرن یکم پ.م در اسکاندیناویا و اروپای مرکزی بین رودهای راین و اودر ساکن شدند. اسلاوها هم دردره رود پریپت  (Priepet)می زیستند و فرهنگی مستقل از ژرمن ها به این فرهنگ دست یافتند و زبان هر سه قوم سلت ، اسلاو و ژرمن دارای ریشه هندو اروپایی است.

سلت ها یا گلها از اقوامی بودند که به زبان هند و اروپایی سخن می گفتند و نخستین آثار آنها در سرزمین های کرانه رود دانوب کشف شده است.سلت ها حدود قرن پنجم پ.م به سوی غرب و سرزمین گل(فرانسه) حرکت کرده و جزایر انگلیس را به تصرف در آورده اند.سپس به شبه جزیره بالکان و دره پو (ایتالیا) حمله برده و به اقوام اتروسک فشار آورده و در سال 390 ق.م سرزمین رم را در اختیار داشتند .سلت ها به ضرب سکه با تأسی از یونانی ها پرداختند و کاهنان آنان الفبای یونانی را بخوبی می دانستند. آنها حکومت رم را با معجونی از ایتالیا یی ها ،کارتاژها ،اتروسکها و یونانی ها فراهم آوردند.در حال حاضر از میان اقوام سلت یا کلت تنها چند قوم در اسکاتلند ،ایرلند و ویلز به زندگی قبیله ای خود ادامه میدهند .یونانیان نخستین از میان همه اقوام هند و اروپایی نخستین ،یونانی ها بیشترین اصالت واستعداد را از خود نشان داده اند. آنان به زبان هند و اروپایی صحبت می کردند .محل استقرار اولیه آنها در جلگه هایی واقع در حنوب روسیه و نیز زمین های حاصلخیز اطراف رود دانوب بوده است. آنها شغل دامپروری و نوعی کشاورزی سنتی و ابتدایی داشته و اسب و ابزارهای سنگی را بکار می بردند و از لحاظ زندگی ،بصورت قبیله ای کوجک در کنار هم می زیسته اند. اعتقاد مذهبی آنها بیشتر به زئوس خدای آسمان و آپولون خدای نور و سایر خدایان طبیعی بوده است.دین یونانی ها بیشتر شبیه مذهب هندی هاست.اولین حرکت و کوچ یونانی ها در اواخر عصر نوسنگی شروع شده و تقریباً در حدود 2000ق.م به نواحی جنوبی آسیای صغیر تاخت و تاز می کردند و در حدود سال 1400ق.م مهاجرت هایشان بطور نامنظم صورت گرفت.

دسته ای از یونانی ها بنام فریگیها یا فریگیائیها از داردانل و بوسفور گذشته و به آسیا وارد شدند و کشورنیرومندی را در نیمه اول قرن یکم همزمان با حکومت هخامنشی ها در ایران تشکیل داده و موحبات سقوط حکومت ایرانی را فراهم آوردند.

اینک در باره مهاجرت اقوام هند و اروپایی سخن گفته و تقریباً قسمت اعظم آنها با نام اقوام هند و اروپایی مورد بررسی قرار دادیم،وقت آنست که با  اشاره کوتاه به زبان معروف هند و اروپایی به این بخش پایان داده و به معرفی باستانشناسی و هنر کشورهای عهد باستان بپردازیم.

13-زبان هند و اروپایی

تاریخ کهن اقوام هند و اروپایی و زبانهای آنها در پرده ابهام فرو رفته است لیکن دانشمندان و باستانشناسان با صبر و شکیبایی خاص سعی دارند از نتایج بازیافته از آثار فرهنگی و هنری و مقایسه آنها با یکدیگر به ماهیت اصلی آنها با یکدیگر به ماهیت اصلی آنها پی برده و بویژه در زمینه زبان مشترکی که امروزه بعنوان هند و اروپایی شهرت یافته است به تحقیق و بررسی بپردازند.

نخستین پژوهندگان اروپایی در زمینه زبان سانسکریت یا زبان آریاییهند باستان ،عقیده دارند که واژگان و املاء (نحو) زبان سانسکریت پیوند نزدیکی با زبانهای یونانی ، لاتینی و آلمانی دارند.

بهمین جهت بخاطر ریشه یابی و هم خوانی این واژه ها با یکدیگر ضمن آنکه ارتباطات کلامی و معنوی را در بین زبان اقوام این مناطق یافته اند. برای نشان دادن این خویشاوندی و نزدیکی مثالهای فراوانی را قائل شده اند که در اینجا به خاطر آشنایی شما چند نمونه را مثال می زنیم تا ارتباط بین واژه ها را بشناسید.
 
سانسکریت یونانی لاتینی آلمانی انگلیسی فارسی
Pitar Pater Patar Vater Father پدر
Matar Mater Mater Mutter Mother مادر
Bhratar Phrater Frater Bruder Brother برادر
 

نتیجه

با توجه به آنجه که درباره مهاجرت اقوام اشاره گردید و در مقوله اخیر نیز به آن اشاره شد،معلوم می شود که بسیاری از زبانهای نواحی واقع در میان سواحل اقیانوس اطلس تا اقیانوس هند به ظاهر با یکدیگر ارتباط و پیوند داشته و دارند و نظریات یکی از پژوهندگان آلمان بنام یاکوب گریم در کتابی که در سال 1822 انتشار داده است به این موضوع صحّه می گذارد .وی عقیده دارد که زبان سانسکریت که شکل واژه های آن بیش از سایرزبان های هند و اروپایی به زبان اصلی هند و اروپایی شباهت کامل دارد،به احتمال زیاد کهن ترین بازمانده از زبان اقوام مهاجر محسوب می شود که در طول هزاران سال ضمن تغییرات بنیادی متحول شده و امروزه با شعبات مختلف در اختیار گویش و نوشتار بشر امروزی قرار گرفته است.
پربیننده ترین ها