معرفی کتاب هیپنوتیزم نوشه دکتر ابراهیم واحد/هیپنوتیزم و بازگویی اسرار درون

به گزارش صدای ایران -از آغاز دوره تخصصّی روانپزشکی در دانشکده پزشکی تهران،(بیمارستان روزبه)در مهرماه 1369،تصورم بر این بودکه در طی دورۀ دستیاری ،هیپنوتیزم به عنوان یک قسمت از درمان آموزش داده می شود.اما خیلی زود متوجه شدم که روانپزشکی در درمان بیماریها بر اساس طب و علل ارگانیک آنها،و فراگیری تئوریهای وسیع روانپزشکان و روانکاوان بزرگی چون فروید،کارل گوستاویونگ،آدلر،جا و فرصتی برای این آموزش باقی نگذاشته ،و اصلاً متخصص روانپزشکی بر خلاف تصور عمومی ،هیپنوتیزم را در دورۀ تخصصی فرا نمی گیرد.

اشتیاق سیراب نشدنی ،مرا به نوشیدن از سرچشمۀ این علم وادار کرد، و در ین کاوش شادروان اًستادشعبان کاووسی(کابوک)را یافتم و طی قراردادی مقررّ گردید که اینجانب به مدت شش ماه در کلاس خصوصی ایشان به فراگیری هیپنوتیزم درمانی (معالج) و هیپنوتیزم فردی(خود هیپنوتیزم)بپردازم و سپس شش ماه در کلینیک ایشان که در آن موقع در والی میدان صادقیّه بود ،به رایگان به درمان بپردازم.

شور و شغفی را که برای شروع اوّلین روز آموزش داشتم هیچگاه فراموش نمی کنم،بهرحال مدّت آموزش طی شد و اینک سر آن دارم که از ایشان ،بویژ اکنون که روی در نقاب خاک کشیده اند ،سخنی به عنوان انتقاد بر زبان آورم و تنها بگویم که روانش شاد ،اما داوری من این است که:نه در ایران و نه در خاورمیانه ، و نه در اکثر مراکز علمی جهان .هیچکس توانایی او را در این فن نداشت.

اینجانب به علّت اختلافاتی که با مشارُالیه داشتم و بر سر مسائلی که عمدتاً به خطّ مشی درمانی وی بر می گشت،و دلایل دیگر ،ارتباطم را با استاد قطع کردم.

مثلاً استاد مدًعی درمان اسکیزوفرنیک با هیپنوتیزم بود که از نظر من به عنوان رزیدنت روانپزشکی اقدام به این شیوه در این بیماری ممنوع بود.

اینک سالها از آن ایّام می گذرد ولی روز به روز مشاهده می کنم که هیپنوتیزم تیغی شده است که در کف زنگیان مست افتاده و تا انجا که من در اقلیم پهناور هیپنوتیزم به جستجو و تکاپو پرداخته ام در هیچ روزگاری نه وسعت این علم مایه ور بدین پایه بوده ، و نه گسترش درمانگران بی مایه بدین حدّ و اندازه.بی مایگانی که در ورطۀ جنون شهرت فرو افتاده و به آموخته های ناقص خویش دم از اعجاز موسوی می زنند.

این نا اهلان از آشفته بازار فعلی سوء استفاده کرده، نه فقط خود را صاحب اصالت و مدّعی و علاّمه این حرفه می دانند ،بلکه در برخی شرایط و افراد ،مبادرت کنندگان به این حرفه که حتّی بعضاًدیپلم هم ندارند،کلاسهای اعتماد به نفس هیپنوتیزم و یوگا و تقویت راده و غیره ...راه انداخته و انبوه جوانان دردمند و پاک طینت و مشتاقان را به دنبال خود کشانده و شرایط به گونه ای شده که چون سحرۀ فرعون در مقابل موسی به رَسَن بازی مشغولند.غریب نیست که اگر ادّعای ید بیضایشان نیز بشود و گمان کنند که با اشارتی بر رود نیل ،مریدان را از دریا گذرانیده ،آنان را به وادی سِلم و صَلاح در اورند.

کتاب حاضر تکنیکهای انجام هیپنوتیزم را بطور صحیح و عملی آموزش میدهد و از آنجا که طی کردن این راه بدون استاد میّسر نیست ،از خوتنندگان گرامی خواهشمندم که بدون مُراد و راهنما اقدام به خود هیپنوتیزم و هیپنوتیزم معالج ننمایند .زیرا چه بسا در مواردی که بر آنان پوشیده است.هیپنوتیزم وضعیت روحی و روانی شان را بدتر کند.
اینجانب که از سال 1370 به عنوان روانپزشک در مطّب به کار پرداخته ام ،به دلیل وسغت فرصت طلبیها ی موجود در این روش درمانی مقدس (هیپنوتیزم)جز در موارد معدودی ،اقدام به آن ننموده ام و ازدحام بیماران مطّب نیز عامل دیگری بر فاصله گرفتن من از این روش درمانی بوده است.

آنچه عموماًو اکثراً مورد سئوال و علاقه جوانان است این است که فکر می کنند و ای بسا می ترسند که اگر هیپنوتیزم شوند،اسراری را که خودشان از آن آگاهند ،دیگری نیز از ان با خبر شوند و ضمن هیپنوتیزم بازگو کنند.ولی واقعیت این است که آنچه را که نمی خواهید بگوئید ،در خودآگاه شماست،و ورود هیپنوتیزم به ناخودآگاه شماست یعنی با هیپنوتیزم به ناخودآگاه شما دسترسی پیدا می شود و نه خود آگاه،لذا هرچه را که فکر می کنید جزو اسرار است و به یادتان سپرده اید که نگوئید،یعنی که هنوز در خود آگاه شما قرار دارد و قطعاً در ضمن هیپنوتیزم نمیگوئید. و شرط اولیّه و اصلی هیپنوتیزم ،تمایل و رضایت هیپنوتیزم شونده ،یعنی سوژه است و اگر سوژه آمادگی هیپنوتیزم شدن نداشته ،و تصمیم به مقاومت گرفته باشد هیپنوتیزم انجام شدنی نیست .

البته در موارد استثنایی که هیپنوتیزم از جهات بشر دوستانه و انسانی ضرورت پیدا کند،و سوژه نیز بدان تمایل نداشته باشد ،می توان با عمل (نارکو انالیز)به ناخودآگاه ان فرد دسترسی پیدا کرد و متأسفانه اکثزاً این روش مورد سوء استفاده قرار میگیرد.

در خاتمه باید دانست ،هیپنوتیزم علم است . علمی است که اگر دانشمندان مسئولیت شان آن را فرا میگیرد ،در شرایط خاصّ درمان کنندۀ است درمان کنندۀ برخی امراض روحی و جسمی (نه همۀ بیماریها)می باشد.و اگر نا اهلان آن را فرا میگیرند و بر آن استیلا یابد یار شاطر نیست که بار خاطر است. و فاجعه ای می شود که یهوداهای زمنه با آن مسیح را به دربار قیصر می کشانند و می بینیم که کشانده اند.