صدای ایران- شعر زیر سروده پژمان صفری شاعر کشورمان است:

گرچه مهرم به دلت دست نداد ست هنوز
سایه ات از سرم ای شاه زیاد است هنوز

خواست هم سنگ تو گردد دل ناکام ، ولی
بر تنم پیرهنِ عشق گشاد است هنوز

می کشد هر طرفم ، می بردم شهر به شهر
چون کبوتر که گرفتار به باد است هنوز

میزند سنگ بر این پیر پریشان شده اش
شادم از شادی این طفل که شاد است هنوز

آخر و عاقبت عشق جنون است اگر
تشنه مردن لب این چشمه مراد است هنوز

 

پژمان صفری
|
۱۹:۲۴ - ۱۳۹۸/۱۱/۱۲
1
سلام عرض ادب

ممنون از اشتراک گزاری غزل
1
ارسال شعر