گزینه های روی میز ایران برای انتقام سخت چیست؟
با گذشت دو روز از ترور سردار شهید حاجقاسم سلیمانی، واکنشها به این عملیات تروریستی حسابی بالا گرفته است. نقطهعطف این واکنشها اما انتقامی است که بهتصریح مقامات ارشد از آمریکاییها گرفته خواهد شد.
به گزارش صدای ایران، شهادت سردار سپهبد سرافراز قاسم سلیمانی، خوانخواهیاش را آرزوی همگان کرده است؛ انتقامی که منابع غربی نیز بر سخت بودنش تاکید دارند و حتی کسانی که زاویهای آشکار با جمهوری اسلامی ایران دارند نیز حق میدهند که ایالات متحده در انتظار انتقامی سخت باشد. موج ایجادشده از همدلی با جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش آمریکا را در فضایی ملتهب قرار داده، از اینرو ایالات متحده سعی دارد با جوسازی از سویی جنایت خود را تا حد امکان موجه جلوه دهد –اگرچه تلاشی بینتیجه است- و از سوی دیگر با ترسیم فضایی جنگی سعی دارد خود را از انتقام سخت ایران دور نگه دارد. بهطور کلی میتوان گفت جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با این جنایت کمسابقه و تروریستی ایالات متحده آمریکا میتواند چند اقدام و موضع در پیش گیرد.
1- وارد جنگی تمامعیار با آمریکا شود؛ گزینهای که همانطور که بارها نیز از سوی مقامات رسمی کشور اعلام شده، خواست جمهوری اسلامی نیست و ایران تا امروز نیز در این مسیر گام برنداشته و از اینرو گزینهای غیرمحتمل است.
2- سکوت و عبور از خون سردار سپهبد سلیمانی نیز گزینه دیگری است که در این میان احتمالی برابر با صفر خواهد داشت.
3- همانگونه که طبق قوانین بینالمللی با توجه به جنایت آمریکا این حق برای جمهوری اسلامی وجود دارد، ایران نیز بهصورت نقطهای و مشخص به اقدامی متقابل در برابر جنایت و ترور سردار سپهبد سلیمانی دست بزند.
4- اقدام از طریق حامیان منطقهای نیز از دیگر امکانات پیشروی جمهوری اسلامی ایران است. محور مقاومتی که سردار سلیمانی نه بهعنوان یک شخصیت برجسته ایرانی که بهعنوان یکی از چهرههای برجسته مقاومت، بهتنهایی نیز منتقمی برای این جنایت محسوب میشود.
5- واکنش دیپلماتیک و تلاش برای کاهش نفوذ آمریکا در منطقه از طریق رایزنیهای دیپلماتیک از دیگر گزینههای پیشروی جمهوری اسلامی است.
با این وصف بهنظر میرسد پیگیری همزمان گزینههای ذکرشده سهگانه نهایی، محتملترین و عقلانیترین گزینههای پیشروی جمهوری اسلامی برای اجرای انتقام سخت باشد.
۳ گروه رزمی و کارآزموده آماده نبرد با آمریکا
در سدههای گذشته رسم بر این بود که در گام نخست فرزندان، سپس اقوام و درنهایت قبیله، انتقام جنایتی را از دشمن میگرفتند. هر چند با ایجاد نظام حقوقی در کشورها و تغییر مناسبات بینالمللی، این دادگاههای داخلی و بینالمللی بودند که درباره جنایتها تصمیمگیری میکردند. با وجود این، در چند سال گذشته و بهویژه با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، تمام آن نظام حقوقی به نوعی زیرسوال رفت. سران آمریکا مانند قبایل وحشی، جنایت میکنند و در این فضا انتظار برای احقاق حق توسط نهادهای بینالمللی، کمی غیرعاقلانه به نظر میرسد. حالا پس از جنایت آمریکاییها در به شهادت رساندن فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عزم انتقام گرفتن از آمریکا در ایران و سایر کشورها قوت گرفته است. سردار شهید قاسم سلیمانی در مدت فرماندهی خود بر سپاه قدس، به دلیل ماموریت کمک به ملتهای منطقه، ارتباطات وسیعی با گروههای سیاسی و نظامی منطقه داشت و بسیاری از این گروهها بر اساس نظر و هدایتهای او تشکیل شدند. حالا این دوستان علاوهبر ایران، اعلام کردهاند قطعا انتقام خون او را خواهند گرفت. این گروهها شامل گروههای بسیج مردمی عراق، انصارالله یمن، سوریه، حزبالله لبنان، گروههای جهادی فلسطین و سایر گروههایی هستند که در سراسر دنیا هوادار قاسم سلیمانی بودند. گروههایی که برای گرفتن انتقام قاسم سلیمانی اعلام آمادگی کردهاند به هیچ وجه از نظر نظامی ناشناخته نیستند. اقدامات نظامی این گروهها تاکنون باعث کشته شدن هزاران نظامی آمریکایی در منطقه بهخصوص در عراق و لبنان شده است. از این نظر میتوان گفت که این گروهها سابقه روشنی در مبارزه با آمریکا و تحمیل هزینه به این کشور داشتهاند.
حزبالله لبنان
حزبالله لبنان در اوایل دهه 1980 تشکیل شده است و در سال 1983 طی یک عملیات استهشادی علیه مقر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت ۲۴۱ نظامی آمریکایی و ۵۸ نظامی فرانسوی را به هلاکت رسانده است. این اقدام حزبالله در یکی از سختترین شرایط منطقهای و داخلی توسط این گروه انجام شد. در آن زمان تنها پنج سال از انقلاب اسلامی ایران گذشته بود و ایران درگیر جنگی با رژیم صدام بود و همچنین تنها چهارسال از اولین صحبتها برای تشکیل اولیه حزبالله سپری شده بود. علاوه بر این موارد لبنان نیز در میانه جنگ داخلی خود (1990-1975) قرار داشت و از طرفی دیگر جنوب این کشور تا بیروت تحت اشغال رژیم صهیونیستی بود. ضربهای که در چنین شرایطی حزبالله به آمریکا وارد آورد باعث شد این کشور همراه متحدان خود به سرعت لبنان را تخلیه کنند. حزبالله پس از این اقدام 18 سال جنگی فرسایشی را علیه رژیم صهیونیستی به راه انداخت. رژیم صهیونیستی که در سال 1982 جنوب لبنان را اشغال کرده بود در آخرین روزهای قرن بیستم از لبنان فرار کرد و حتی نتوانست برخی تجهیزات خود را به درون سرزمینهای اشغالی بازگرداند. شکستهای سال 2006 رژیم صهیونیستی از حزبالله در کنار پیروزیهای شگرف نیروهای این گروه در جنگ سوریه بهطور کامل و غیرقابل تحریفی تواناییهای نظامی بیبدیل حزبالله را نشان میدهد. حزبالله با چنین پیشینهای روز گذشته به صراحت اعلام کرد بهعنوان یکی از اضلاع محور مقاومت دست به حملاتی انتقامجویانه علیه آمریکا خواهد زد.
انصارالله یمن
کشور دیگری که مقامات آن اعلام کردهاند باید با سرعت مستقیما به پایگاههای آمریکا حمله کرد، یمن است. گروه انصارالله یمن هماکنون کنترل پایتخت این کشور را در دست دارد و دولتی به نام دولت نجات ملی در صنعا تشکیل داده است. روز جمعه بلافاصله پس از شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس دو تن از اصلیترین اعضای انصارالله و دولت یمن نسبت به این اقدام واکنش نشان دادهاند. محمدعلی الحوثی، عضو شورایعالی سیاسی یمن خواستار واکنش سریع و مستقیم علیه پایگاههای آمریکا در منطقه شده و آن را راهحل شرایط موجود دانست و از سوی دیگر توفیق الحمیری، مشاور وزیر اطلاعرسانی یمن نیز اعلام کرد محور مقاومت از جمله یمن برای پاسخ به تجاوز آشکار آمریکا آمادگی دارد. فهم تواناییهای نظامی انصارالله کار سختی نیست. زمان زیادی از شاهکارهای عملیاتی این کشور علیه تاسیسات بهشدت حفاظتشده عربستان سعودی و امارات نگذشته است. تنها چند ماه پیش بود که این کشور با به سخره گرفتن آخرین فناوریهای پدافند هوایی آمریکا که در اختیار عربستان سعودی هستند طی سه عملیات در بازههای زمانی متفاوت و با استفاه از موشکهای بالستیک، کروز و پهپاد تاسیسات حساس نفتی عربستان را مورد هدف قرار داد، سلسله عملیاتهایی که در مورد اول تاسیسات نفتی «ینبع» در غرب عربستان، تاسیسات نفتی «البقیق» و «الخریص» در مرکز این کشور و آخرین حمله و شدیدترین آنها مورد هدف قرار دادن تاسیسات نفتی شرکت «آرامکو» در شمال شرقی خاک سعودیها بود. انجام سه عملیات پرحجم و عمقی در سه سمت کشوری به وسعت دومیلیون کیلومتر مربع موضوعی قابل چشمپوشی نیست. یمن پیشتر نیز در سال 2018 فرودگاه بهشدت حفاظت شده دبی را با پهپادهای انتحاری مورد هدف قرار داده بود.
حشدالشعبی عراق
جز حزبالله لبنان و انصارالله یمن مجموعه کارآزموده نظامی دیگری نیز در عراق وجود دارد. گروههای حشدالشعبی عراق با نیروهایی نزدیک به 400 هزار نظامی دیگر مجموعهای است که گفته پاسخ عملیاتهای آمریکا را خواهد داد. این مجموعه هدف اصلی دو عملیات عمده آمریکا علیه مواضع کتائب حزبالله و همچنین اتفاق فرودگاه بغداد بوده است. اعضای اصلی این نیرو هماکنون در حال سازماندهی صفوف خود برای آغاز عملیات پاکسازی نهایی عراق هستند. این گروهها پیشتر نیز با انجام عملیاتهای گسترده علیه مواضع نیروهای آمریکایی این کشور را وادار کردند در سال 2011 به صورت رسمی به اشغال عراق پایان دهند اما با وجود این با انعقاد توافقی امنیتی با دولت بغداد توانستند مجوز حضور در برخی مناطق این کشور را به دست بیاورند. حشدالشعبی سیاست جدیدش را پایان چنین حضوری دانسته و اعلام کرده است به حضور نظامی آمریکا در عراق پایان خواهد داد. این سه ضلع حزبالله لبنان، انصارالله یمن و حشدالشعبی عراق در مجموع دارای نزدیک به نیم میلیون نیروی مسلح هستند و سوابقی چند دههای در مبارزات مستمر دارند. حزبالله تنها در یک فقره 18 سال نبرد را پشت سر گذاشته و گروههای مقاومت عراق از سال 2003 تا 2011 هزاران آمریکایی را به کام مرگ کشانده و انصارالله یمن نیز از سال 2005 درگیر جنگهای دامنهداری با رژیم دیکتاتوری علی عبدالله صالح تا سال 2012 بوده و هماکنون نیز درگیر جنگ با ائتلاف عربی-غربی از سال 2015 است، اما در عین حضور در نبرد تواناییهای تهاجمی خود را بهشدت افزایش و تعداد زیادی از کشورهای عربی و غربی مانند قطر، کویت، اردن، مصر، فرانسه، بریتانیا و آمریکا را از جنگ یمن فراری داده است.
چرا باید تهدیدهای این سه گروه را جدی گرفت؟
سوالی که بلافاصله برای بسیاری پیش میآید این است که آیا حزبالله، انصارالله و حشدالشعبی میتوانند آمریکا را مستقیما مورد هدف قرار دهند. سابقه این سه گروه نشان میدهد آنها پیش از امروز نیز بارها با آمریکا جنگیدهاند سرباز و حتی مقام آمریکایی را به کام مرگ کشاندهاند. جز این موارد این گروههای نظامی سابقه چندین دهه جنگ مستمر در چندین جبهه با چند کشور پیشرفته، ثروتمند و پرجمعیت را داشتهاند و آنها را نیز شکست دادهاند. نکته مهم آنکه طولانی بودن جنگهای گروههای مقاومت نهتنها برای آنها فرسایشی نشده، بلکه در طول هر جنگی به جای تضعیف به قدرت پیشین خود افزودهاند. سطور بالا نوشته شدهاند تا همگان متوجه معنای دو فراز از پیامهای هوشمندانه مقام معظم رهبری به مردم و دشمنان بشوند. ایشان ضمن آنکه گروههای مقاومت را خونخواه سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس دانستهاند در توئیتی معنادار که توسط حساب کاربری ایشان در توئیتر منتشر شد، نوشتند: «بسم الله الرحمن الرحیم»، معنای این توئیت حالا با ابراز آمادگی بالای گروههای مقاومت برای پاسخدهی مستقیم آنها به آمریکا و متحدانش نباید برای کسی دارای ابهام باشد. آنطور که برخیها گفتهاند مقام معظم رهبری این توئیت را پس از دریافت پیشنهاد هتاکانه از آمریکاییها درباره معامله منتشر کردهاند. توئیت شدن این مطلب نشان داد سیاست محور مقاومت رد هر گونه معامله و تعیین سرنوشت در معادلات میدانی است.
کدام یک از تاسیسات آمریکا احتمال دارد مورد هدف قرار بگیرند؟
آمریکا در 12 کشور منطقه خاورمیانه دارای پایگاههای نظامی است که در مجموع 54 هزار سرباز این کشور در آنها مستقر هستند. هزینههای نظامی آمریکا در خاورمیانه 150 میلیارد دلار است که یکپنجم بودجه 750میلیارددلاری وزارت دفاع این کشور را در بر میگیرد. آمریکا در عراق دارای 12 پایگاه اصلی است که بنابر آمارهای رسمی 5400 نظامی در آنها مستقرند، اما منابع آگاه تعداد نظامیان آمریکایی در عراق را بسیار بیشتر از این تعداد میدانند. آمریکا تنها 16 هزار محافظ مسلح را در سفارت خود در بغداد مستقر کرده است که آمریکا آنها را جز نیروهای نظامی به حساب نمیآورد. این کشور همچنین در 12 ناحیه از شرق و شمال سوریه دوهزار سرباز مستقر کرده است. همچنین تعداد سربازان آمریکایی در اردن سههزارنفر و در رژیم صهیونیستی 3500 نفر هستند. آمریکا در کویت نیز هشت پایگاه در اختیار دارد که بین 10 تا 15 هزار سرباز در آنها مستقر هستند. ترکیه نیز دو پایگاه اینجرلیک و ازمیر را در اختیار 1500 سرباز آمریکایی قرار داده است. بحرین که میزبان پایگاه ناوگان پنجم دریایی آمریکاست یک پایگاه دریایی و دو پایگاه هوایی را در اختیار هفتهزار سرباز آمریکایی قرار داده است. امارات نیز مانند بحرین یک پایگاه دریایی و دوپایگاه هوایی را به آمریکا واگذار کرده تا این کشور پنجهزار سرباز خود را در آنها مستقر کنند. کشور کوچک قطر اما میزبان بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در منطقه است. پایگاه هوایی العدید 11 هزار نظامی آمریکایی را در خود جای داده و مرکز فرماندهی هوایی این کشور در خاورمیانه است بهگونهای که گفته میشود پهپادی که در ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس نقش داشته از این پایگاه برخاسته است. آمریکا همچنین در هرکدام از کشورهای عربستان سعودی و عمان پنج پایگاه نظامی دارد.
پایگاهها و سران ارشد آمریکایی را با چه سلاحهایی میتوان هدف گرفت؟
تقریبا تمام این پایگاهها که در غرب آسیا مستقر هستند در تیررس راکتها، موشکهای بالستیک، موشکهای کروز، پهپادها و حتی یگانهای زمینی و توپخانهای حزبالله، انصارالله و حشدالشعبی قرار دارند. این مساله اما به معنای آن نیست که این پایگاهها تنها مورد حمله این سه گروه قرار خواهند گرفت و از پاسخ مستقیم ایران در امان خواهند بود، بلکه به این معناست که قطعا این پایگاهها جزء اهداف مورد بررسی گروههای مقاومت در منطقه قرار دارد و ایران ممکن است ضمن پاسخ و انهدام پایگاههای منطقهای آمریکا به تحرکات نظامی فرامنطقهای نیز دست بزند. ایران دارای موشکهای بالستیک و کروزی با برد بیش از 2500 کیلومتر است که اغلب به دلیل کاهش سطح تنشها برد عملی و گاهی اعلامیشان در این محدوده عنوان شده است. یکی از راههای افزایش برد موشکهای بالستیک کاهش درصدی از میزان وزن کلاهک آن است بهگونهای که برد موشکهای بالستیک ایران با کلاهکهای متعارف دو تنی میتوانند با کاهش وزن به مرز برد چهارهزار کیلومتری نیز دست پیدا کنند. ایران همچنین برد موشکهای کروز خود را 2500 کیلومتر اعلام کرده است. ابعاد چنین موشکهایی بسیار کوچکتر از موشکهای بالستیک هستند که قدرت تحرک بالایی به آنها میبخشد، از سوی دیگر شلیک آنها به دلیل پرواز در سطح زمین مانند موشکهای بالستیک که به آسمان میروند قابل شناسایی نیست. از طرفی دیگر این موشکها بسیار ارزانتر و دقیقتر از موشکهای بالستیک هستند. ایران با افزایش برد موشکهای بالستیک یا انتقال آنها میتواند دست به حملاتی مرگبار علیه تاسیسات نظامی بزند یا در حین حضور افراد عالیرتبه آمریکایی در کشورهای فرامنطقهای آنها را مورد حمله قرار دهد؛ حملاتی که با توجه به مسلح بودن ایران به پهپادهای دوربرد دور از دسترس نیستند.
پمپئو چرا باید نگران پاسخ در خاک آمریکا هم باشد؟
پمپئو پس از اتفاقات فرودگاه بغداد و آغاز زمزمههای پاسخ ایران و محور مقاومت در پاسخ به برخی خبرنگاران گفته بود هرگونه پاسخ احتمالی خاک اصلی آمریکا را شامل نخواهد شد، بلکه تنها محدود به خاورمیانه خواهد شد و نباید نگران بود. گاهی برخی نگرانیها بیمبنا هستند و گاهی اوقات نگران نبودنها میتوانند بیاساس باشند. آمریکاییها با رجوع به گذشته و دهه 1980 میتوانند دهها عملیاتی را به یاد بیاورند که در ورای مرزهای منطقهای خاورمیانه در دیگر مجموعههای جغرافیایی علیه دشمنان محور مقاومت صورت گرفتند. اگر در دهه 1980 این مناطق مانند اروپا در دسترس گروههای مقاومت مردمی قرار داشتند، چرا باید چهاردهه بعد و با قدرتمندتر شدن آنها این دسترسیها شامل آمریکا نشود؟ نگاه انداختن به فناوریها و سبک جدید حملات در دسترس مانند حملات سایبری پهپادی و همچنین مشاهده مجدد ابعاد پهپادهای حملهکننده به آرامکو میتواند راهگشای پمپئو در امکان وقوع حملات انتقامجویانه در خاک اصلی آمریکا باشد. مبنا در نبرد آینده این است اگر در منطقه امنیتی نباشد آمریکا نهتنها در منطقه، بلکه در خاک اصلی خود نیز امنیت نخواهد داشت. در نبردهای امروز زیرساختهای سایبری دشمن هدف مناسبی برای تخریب جبهه و وجه داخلی یک کشور هستند. در رویارویی محور مقاومت و آمریکا به دلیل شبکهای بودن اکثر زیرساختها در این کشور در صورت هرگونه حمله سایبری این واشنگتن خواهد بود که بیشترین آسیب را خواهد دید. حملات سایبری میتوانند ایستگاههای قطارهای نظامی، پروازهای نظامی و کارخانههای تولید تسلیحات آمریکا را دربر بگیرند. اینها تمام احتمالاتی هستند که وزیر امور خارجه آمریکا میتواند آنها را در نظر بگیرد.
1- وارد جنگی تمامعیار با آمریکا شود؛ گزینهای که همانطور که بارها نیز از سوی مقامات رسمی کشور اعلام شده، خواست جمهوری اسلامی نیست و ایران تا امروز نیز در این مسیر گام برنداشته و از اینرو گزینهای غیرمحتمل است.
2- سکوت و عبور از خون سردار سپهبد سلیمانی نیز گزینه دیگری است که در این میان احتمالی برابر با صفر خواهد داشت.
3- همانگونه که طبق قوانین بینالمللی با توجه به جنایت آمریکا این حق برای جمهوری اسلامی وجود دارد، ایران نیز بهصورت نقطهای و مشخص به اقدامی متقابل در برابر جنایت و ترور سردار سپهبد سلیمانی دست بزند.
4- اقدام از طریق حامیان منطقهای نیز از دیگر امکانات پیشروی جمهوری اسلامی ایران است. محور مقاومتی که سردار سلیمانی نه بهعنوان یک شخصیت برجسته ایرانی که بهعنوان یکی از چهرههای برجسته مقاومت، بهتنهایی نیز منتقمی برای این جنایت محسوب میشود.
5- واکنش دیپلماتیک و تلاش برای کاهش نفوذ آمریکا در منطقه از طریق رایزنیهای دیپلماتیک از دیگر گزینههای پیشروی جمهوری اسلامی است.
با این وصف بهنظر میرسد پیگیری همزمان گزینههای ذکرشده سهگانه نهایی، محتملترین و عقلانیترین گزینههای پیشروی جمهوری اسلامی برای اجرای انتقام سخت باشد.
۳ گروه رزمی و کارآزموده آماده نبرد با آمریکا
در سدههای گذشته رسم بر این بود که در گام نخست فرزندان، سپس اقوام و درنهایت قبیله، انتقام جنایتی را از دشمن میگرفتند. هر چند با ایجاد نظام حقوقی در کشورها و تغییر مناسبات بینالمللی، این دادگاههای داخلی و بینالمللی بودند که درباره جنایتها تصمیمگیری میکردند. با وجود این، در چند سال گذشته و بهویژه با روی کار آمدن دونالد ترامپ در آمریکا، تمام آن نظام حقوقی به نوعی زیرسوال رفت. سران آمریکا مانند قبایل وحشی، جنایت میکنند و در این فضا انتظار برای احقاق حق توسط نهادهای بینالمللی، کمی غیرعاقلانه به نظر میرسد. حالا پس از جنایت آمریکاییها در به شهادت رساندن فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عزم انتقام گرفتن از آمریکا در ایران و سایر کشورها قوت گرفته است. سردار شهید قاسم سلیمانی در مدت فرماندهی خود بر سپاه قدس، به دلیل ماموریت کمک به ملتهای منطقه، ارتباطات وسیعی با گروههای سیاسی و نظامی منطقه داشت و بسیاری از این گروهها بر اساس نظر و هدایتهای او تشکیل شدند. حالا این دوستان علاوهبر ایران، اعلام کردهاند قطعا انتقام خون او را خواهند گرفت. این گروهها شامل گروههای بسیج مردمی عراق، انصارالله یمن، سوریه، حزبالله لبنان، گروههای جهادی فلسطین و سایر گروههایی هستند که در سراسر دنیا هوادار قاسم سلیمانی بودند. گروههایی که برای گرفتن انتقام قاسم سلیمانی اعلام آمادگی کردهاند به هیچ وجه از نظر نظامی ناشناخته نیستند. اقدامات نظامی این گروهها تاکنون باعث کشته شدن هزاران نظامی آمریکایی در منطقه بهخصوص در عراق و لبنان شده است. از این نظر میتوان گفت که این گروهها سابقه روشنی در مبارزه با آمریکا و تحمیل هزینه به این کشور داشتهاند.
حزبالله لبنان
حزبالله لبنان در اوایل دهه 1980 تشکیل شده است و در سال 1983 طی یک عملیات استهشادی علیه مقر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت ۲۴۱ نظامی آمریکایی و ۵۸ نظامی فرانسوی را به هلاکت رسانده است. این اقدام حزبالله در یکی از سختترین شرایط منطقهای و داخلی توسط این گروه انجام شد. در آن زمان تنها پنج سال از انقلاب اسلامی ایران گذشته بود و ایران درگیر جنگی با رژیم صدام بود و همچنین تنها چهارسال از اولین صحبتها برای تشکیل اولیه حزبالله سپری شده بود. علاوه بر این موارد لبنان نیز در میانه جنگ داخلی خود (1990-1975) قرار داشت و از طرفی دیگر جنوب این کشور تا بیروت تحت اشغال رژیم صهیونیستی بود. ضربهای که در چنین شرایطی حزبالله به آمریکا وارد آورد باعث شد این کشور همراه متحدان خود به سرعت لبنان را تخلیه کنند. حزبالله پس از این اقدام 18 سال جنگی فرسایشی را علیه رژیم صهیونیستی به راه انداخت. رژیم صهیونیستی که در سال 1982 جنوب لبنان را اشغال کرده بود در آخرین روزهای قرن بیستم از لبنان فرار کرد و حتی نتوانست برخی تجهیزات خود را به درون سرزمینهای اشغالی بازگرداند. شکستهای سال 2006 رژیم صهیونیستی از حزبالله در کنار پیروزیهای شگرف نیروهای این گروه در جنگ سوریه بهطور کامل و غیرقابل تحریفی تواناییهای نظامی بیبدیل حزبالله را نشان میدهد. حزبالله با چنین پیشینهای روز گذشته به صراحت اعلام کرد بهعنوان یکی از اضلاع محور مقاومت دست به حملاتی انتقامجویانه علیه آمریکا خواهد زد.
انصارالله یمن
کشور دیگری که مقامات آن اعلام کردهاند باید با سرعت مستقیما به پایگاههای آمریکا حمله کرد، یمن است. گروه انصارالله یمن هماکنون کنترل پایتخت این کشور را در دست دارد و دولتی به نام دولت نجات ملی در صنعا تشکیل داده است. روز جمعه بلافاصله پس از شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس دو تن از اصلیترین اعضای انصارالله و دولت یمن نسبت به این اقدام واکنش نشان دادهاند. محمدعلی الحوثی، عضو شورایعالی سیاسی یمن خواستار واکنش سریع و مستقیم علیه پایگاههای آمریکا در منطقه شده و آن را راهحل شرایط موجود دانست و از سوی دیگر توفیق الحمیری، مشاور وزیر اطلاعرسانی یمن نیز اعلام کرد محور مقاومت از جمله یمن برای پاسخ به تجاوز آشکار آمریکا آمادگی دارد. فهم تواناییهای نظامی انصارالله کار سختی نیست. زمان زیادی از شاهکارهای عملیاتی این کشور علیه تاسیسات بهشدت حفاظتشده عربستان سعودی و امارات نگذشته است. تنها چند ماه پیش بود که این کشور با به سخره گرفتن آخرین فناوریهای پدافند هوایی آمریکا که در اختیار عربستان سعودی هستند طی سه عملیات در بازههای زمانی متفاوت و با استفاه از موشکهای بالستیک، کروز و پهپاد تاسیسات حساس نفتی عربستان را مورد هدف قرار داد، سلسله عملیاتهایی که در مورد اول تاسیسات نفتی «ینبع» در غرب عربستان، تاسیسات نفتی «البقیق» و «الخریص» در مرکز این کشور و آخرین حمله و شدیدترین آنها مورد هدف قرار دادن تاسیسات نفتی شرکت «آرامکو» در شمال شرقی خاک سعودیها بود. انجام سه عملیات پرحجم و عمقی در سه سمت کشوری به وسعت دومیلیون کیلومتر مربع موضوعی قابل چشمپوشی نیست. یمن پیشتر نیز در سال 2018 فرودگاه بهشدت حفاظت شده دبی را با پهپادهای انتحاری مورد هدف قرار داده بود.
حشدالشعبی عراق
جز حزبالله لبنان و انصارالله یمن مجموعه کارآزموده نظامی دیگری نیز در عراق وجود دارد. گروههای حشدالشعبی عراق با نیروهایی نزدیک به 400 هزار نظامی دیگر مجموعهای است که گفته پاسخ عملیاتهای آمریکا را خواهد داد. این مجموعه هدف اصلی دو عملیات عمده آمریکا علیه مواضع کتائب حزبالله و همچنین اتفاق فرودگاه بغداد بوده است. اعضای اصلی این نیرو هماکنون در حال سازماندهی صفوف خود برای آغاز عملیات پاکسازی نهایی عراق هستند. این گروهها پیشتر نیز با انجام عملیاتهای گسترده علیه مواضع نیروهای آمریکایی این کشور را وادار کردند در سال 2011 به صورت رسمی به اشغال عراق پایان دهند اما با وجود این با انعقاد توافقی امنیتی با دولت بغداد توانستند مجوز حضور در برخی مناطق این کشور را به دست بیاورند. حشدالشعبی سیاست جدیدش را پایان چنین حضوری دانسته و اعلام کرده است به حضور نظامی آمریکا در عراق پایان خواهد داد. این سه ضلع حزبالله لبنان، انصارالله یمن و حشدالشعبی عراق در مجموع دارای نزدیک به نیم میلیون نیروی مسلح هستند و سوابقی چند دههای در مبارزات مستمر دارند. حزبالله تنها در یک فقره 18 سال نبرد را پشت سر گذاشته و گروههای مقاومت عراق از سال 2003 تا 2011 هزاران آمریکایی را به کام مرگ کشانده و انصارالله یمن نیز از سال 2005 درگیر جنگهای دامنهداری با رژیم دیکتاتوری علی عبدالله صالح تا سال 2012 بوده و هماکنون نیز درگیر جنگ با ائتلاف عربی-غربی از سال 2015 است، اما در عین حضور در نبرد تواناییهای تهاجمی خود را بهشدت افزایش و تعداد زیادی از کشورهای عربی و غربی مانند قطر، کویت، اردن، مصر، فرانسه، بریتانیا و آمریکا را از جنگ یمن فراری داده است.
چرا باید تهدیدهای این سه گروه را جدی گرفت؟
سوالی که بلافاصله برای بسیاری پیش میآید این است که آیا حزبالله، انصارالله و حشدالشعبی میتوانند آمریکا را مستقیما مورد هدف قرار دهند. سابقه این سه گروه نشان میدهد آنها پیش از امروز نیز بارها با آمریکا جنگیدهاند سرباز و حتی مقام آمریکایی را به کام مرگ کشاندهاند. جز این موارد این گروههای نظامی سابقه چندین دهه جنگ مستمر در چندین جبهه با چند کشور پیشرفته، ثروتمند و پرجمعیت را داشتهاند و آنها را نیز شکست دادهاند. نکته مهم آنکه طولانی بودن جنگهای گروههای مقاومت نهتنها برای آنها فرسایشی نشده، بلکه در طول هر جنگی به جای تضعیف به قدرت پیشین خود افزودهاند. سطور بالا نوشته شدهاند تا همگان متوجه معنای دو فراز از پیامهای هوشمندانه مقام معظم رهبری به مردم و دشمنان بشوند. ایشان ضمن آنکه گروههای مقاومت را خونخواه سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس دانستهاند در توئیتی معنادار که توسط حساب کاربری ایشان در توئیتر منتشر شد، نوشتند: «بسم الله الرحمن الرحیم»، معنای این توئیت حالا با ابراز آمادگی بالای گروههای مقاومت برای پاسخدهی مستقیم آنها به آمریکا و متحدانش نباید برای کسی دارای ابهام باشد. آنطور که برخیها گفتهاند مقام معظم رهبری این توئیت را پس از دریافت پیشنهاد هتاکانه از آمریکاییها درباره معامله منتشر کردهاند. توئیت شدن این مطلب نشان داد سیاست محور مقاومت رد هر گونه معامله و تعیین سرنوشت در معادلات میدانی است.
کدام یک از تاسیسات آمریکا احتمال دارد مورد هدف قرار بگیرند؟
آمریکا در 12 کشور منطقه خاورمیانه دارای پایگاههای نظامی است که در مجموع 54 هزار سرباز این کشور در آنها مستقر هستند. هزینههای نظامی آمریکا در خاورمیانه 150 میلیارد دلار است که یکپنجم بودجه 750میلیارددلاری وزارت دفاع این کشور را در بر میگیرد. آمریکا در عراق دارای 12 پایگاه اصلی است که بنابر آمارهای رسمی 5400 نظامی در آنها مستقرند، اما منابع آگاه تعداد نظامیان آمریکایی در عراق را بسیار بیشتر از این تعداد میدانند. آمریکا تنها 16 هزار محافظ مسلح را در سفارت خود در بغداد مستقر کرده است که آمریکا آنها را جز نیروهای نظامی به حساب نمیآورد. این کشور همچنین در 12 ناحیه از شرق و شمال سوریه دوهزار سرباز مستقر کرده است. همچنین تعداد سربازان آمریکایی در اردن سههزارنفر و در رژیم صهیونیستی 3500 نفر هستند. آمریکا در کویت نیز هشت پایگاه در اختیار دارد که بین 10 تا 15 هزار سرباز در آنها مستقر هستند. ترکیه نیز دو پایگاه اینجرلیک و ازمیر را در اختیار 1500 سرباز آمریکایی قرار داده است. بحرین که میزبان پایگاه ناوگان پنجم دریایی آمریکاست یک پایگاه دریایی و دو پایگاه هوایی را در اختیار هفتهزار سرباز آمریکایی قرار داده است. امارات نیز مانند بحرین یک پایگاه دریایی و دوپایگاه هوایی را به آمریکا واگذار کرده تا این کشور پنجهزار سرباز خود را در آنها مستقر کنند. کشور کوچک قطر اما میزبان بزرگترین پایگاه هوایی آمریکا در منطقه است. پایگاه هوایی العدید 11 هزار نظامی آمریکایی را در خود جای داده و مرکز فرماندهی هوایی این کشور در خاورمیانه است بهگونهای که گفته میشود پهپادی که در ترور سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس نقش داشته از این پایگاه برخاسته است. آمریکا همچنین در هرکدام از کشورهای عربستان سعودی و عمان پنج پایگاه نظامی دارد.
پایگاهها و سران ارشد آمریکایی را با چه سلاحهایی میتوان هدف گرفت؟
تقریبا تمام این پایگاهها که در غرب آسیا مستقر هستند در تیررس راکتها، موشکهای بالستیک، موشکهای کروز، پهپادها و حتی یگانهای زمینی و توپخانهای حزبالله، انصارالله و حشدالشعبی قرار دارند. این مساله اما به معنای آن نیست که این پایگاهها تنها مورد حمله این سه گروه قرار خواهند گرفت و از پاسخ مستقیم ایران در امان خواهند بود، بلکه به این معناست که قطعا این پایگاهها جزء اهداف مورد بررسی گروههای مقاومت در منطقه قرار دارد و ایران ممکن است ضمن پاسخ و انهدام پایگاههای منطقهای آمریکا به تحرکات نظامی فرامنطقهای نیز دست بزند. ایران دارای موشکهای بالستیک و کروزی با برد بیش از 2500 کیلومتر است که اغلب به دلیل کاهش سطح تنشها برد عملی و گاهی اعلامیشان در این محدوده عنوان شده است. یکی از راههای افزایش برد موشکهای بالستیک کاهش درصدی از میزان وزن کلاهک آن است بهگونهای که برد موشکهای بالستیک ایران با کلاهکهای متعارف دو تنی میتوانند با کاهش وزن به مرز برد چهارهزار کیلومتری نیز دست پیدا کنند. ایران همچنین برد موشکهای کروز خود را 2500 کیلومتر اعلام کرده است. ابعاد چنین موشکهایی بسیار کوچکتر از موشکهای بالستیک هستند که قدرت تحرک بالایی به آنها میبخشد، از سوی دیگر شلیک آنها به دلیل پرواز در سطح زمین مانند موشکهای بالستیک که به آسمان میروند قابل شناسایی نیست. از طرفی دیگر این موشکها بسیار ارزانتر و دقیقتر از موشکهای بالستیک هستند. ایران با افزایش برد موشکهای بالستیک یا انتقال آنها میتواند دست به حملاتی مرگبار علیه تاسیسات نظامی بزند یا در حین حضور افراد عالیرتبه آمریکایی در کشورهای فرامنطقهای آنها را مورد حمله قرار دهد؛ حملاتی که با توجه به مسلح بودن ایران به پهپادهای دوربرد دور از دسترس نیستند.
پمپئو چرا باید نگران پاسخ در خاک آمریکا هم باشد؟
پمپئو پس از اتفاقات فرودگاه بغداد و آغاز زمزمههای پاسخ ایران و محور مقاومت در پاسخ به برخی خبرنگاران گفته بود هرگونه پاسخ احتمالی خاک اصلی آمریکا را شامل نخواهد شد، بلکه تنها محدود به خاورمیانه خواهد شد و نباید نگران بود. گاهی برخی نگرانیها بیمبنا هستند و گاهی اوقات نگران نبودنها میتوانند بیاساس باشند. آمریکاییها با رجوع به گذشته و دهه 1980 میتوانند دهها عملیاتی را به یاد بیاورند که در ورای مرزهای منطقهای خاورمیانه در دیگر مجموعههای جغرافیایی علیه دشمنان محور مقاومت صورت گرفتند. اگر در دهه 1980 این مناطق مانند اروپا در دسترس گروههای مقاومت مردمی قرار داشتند، چرا باید چهاردهه بعد و با قدرتمندتر شدن آنها این دسترسیها شامل آمریکا نشود؟ نگاه انداختن به فناوریها و سبک جدید حملات در دسترس مانند حملات سایبری پهپادی و همچنین مشاهده مجدد ابعاد پهپادهای حملهکننده به آرامکو میتواند راهگشای پمپئو در امکان وقوع حملات انتقامجویانه در خاک اصلی آمریکا باشد. مبنا در نبرد آینده این است اگر در منطقه امنیتی نباشد آمریکا نهتنها در منطقه، بلکه در خاک اصلی خود نیز امنیت نخواهد داشت. در نبردهای امروز زیرساختهای سایبری دشمن هدف مناسبی برای تخریب جبهه و وجه داخلی یک کشور هستند. در رویارویی محور مقاومت و آمریکا به دلیل شبکهای بودن اکثر زیرساختها در این کشور در صورت هرگونه حمله سایبری این واشنگتن خواهد بود که بیشترین آسیب را خواهد دید. حملات سایبری میتوانند ایستگاههای قطارهای نظامی، پروازهای نظامی و کارخانههای تولید تسلیحات آمریکا را دربر بگیرند. اینها تمام احتمالاتی هستند که وزیر امور خارجه آمریکا میتواند آنها را در نظر بگیرد.
منبع: مشرق
گزارش خطا
آخرین اخبار