رای الیوم:
ایران در ضعف نظامی نیست/ شاید ضعف سیاسی
چند روز پیش، روزنامه وال استریت ژورنال خبری را در مورد احتمال اعزام 14 هزار سرباز آمریکا به خلیج فارس، منتشر کرد؛ هر چند که در ادامه سخنگوی پنتاگون در توئیتی نوشت: «این گزارش اشتباه است. ایالات متحده قصد اعزام این تعداد نیرو به خاورمیانه، برای مقابله با ایران را ندارد».
به گزارش صدای ایران محمد مصطفى العمراني در رای الیوم نوشت: چند روز پیش، روزنامه وال استریت ژورنال خبری را در مورد احتمال اعزام 14 هزار سرباز آمریکا به خلیج فارس، منتشر کرد؛ هر چند که در ادامه سخنگوی پنتاگون در توئیتی نوشت: «این گزارش اشتباه است. ایالات متحده قصد اعزام این تعداد نیرو به خاورمیانه، برای مقابله با ایران را ندارد».
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: اما اهداف واشنگتن از این تنش زایی رسانه ای علیه ایران چیست؟ آیا واشنگتن سعی دارد با انتشار اینگونه گزارشها، فشار علیه ایران را افزایش داده و جنگ اقتصادی خود علیه تهران را توجیه کند؟
یا اینکه این بار کار به حمله نظامی واشنگتن به ایران می رسد؟ بویژه در سایه هماهنگی آمریکا و اسرائیل در سطوح عالی، برای هدف گرفتن نفوذ ایران در منطقه؟ تحلیل حاضر تلاش می کند به این سوالات پاسخ دهد.
قطعا تنش آمریکا و ایران اخیرا و با افزایش نیروهای آمریکایی در منطقه افزایش یافته است؛ این در حالی است که واشنگتن حضور سربازانش را با هدف تقویت نیروی بازدارندگی خود در برابر ایران می داند.
در 20 نوامبر گذشته، یعنی حدود 2 هفته پیش، ناو جنگی آبراهام لینکلن آمریکا به آبهای خلیج فارس رسید، تا این مساله بر تنش بین تهران و واشنگتن بیفزاید؛ همانطور که یک جریان در دولت آمریکا، ارتباط محکمی با فرماندهان اسرائیل و دولتهای خلیج فارس داشته و واشنگتن را به سمت حمله نظامی به ایران و بهره وری از سرگرمی تهران به تظاهرات داخلی، سوق می دهد.
ایران در حالت ضعف سیاسی و نه نظامی
با اینکه جریان آمریکایی مذکور تاکید می کند مسئولان ایرانی در حالت آشفتگی و ضعف به سر می برند و در جبهه های داخلی، منطقه ای و خارجی، درگیر مشکلاتی هستند، اما این بدان معنا نیست که ایران از نظر نظامی تضعیف شده و یا قادر به مقابله با جنگ نظامی نیست.
برعکس، این تنش زایی آمریکا نشان می دهد که مسئولان نظام ایران، که در خاموش کردن اتش تظاهرات تعلّل نکردند، اقدام هوشمندانه ای انجام دادند؛ چرا که در صورت ادامه این تظاهرات و ناآرامی ها، این کشور نمی توانست تمرکز خود را روی مقابله نظامی با آمریکا و دفاع از حق حاکمیت خود بگذارد.
جنگ ایران و هم پیمانانش را تقویت می کند
جنگ نظامی علیه ایران، باعث اتحاد جبهه داخلی ایران در مقابله با حمله آمریکا شده و خطاب نظام ایران و موضع آن را تقویت می کند؛ آنچه که خدمت بزرگی از طرف واشنگتن برای تهران محسوب می شود. همانطور که جنگ نظامی علیه ایران، موجب تقویت موضع هم پیمانان آن در عراق و لبنان، تغییر محاسبات و در اولویت قرار گرفتن تحرکات نظامی علیه منافع آمریکا در این دو کشور عربی می شود. علاوه بر این، موشکهای ایرانی می توانند پایگاههای آمریکا در منطقه را از بین ببرند. قطعا عراق و لبنان نسبت به حمله واشنگتن به تهران بی تفاوت نخواهند ماند؛ بلکه شبه نظامیان عراقی پیرو ایران، به پایگاههای آمریکایی در عراق حمله ور شده و هزاران سرباز امریکایی در تیر رس موشکهای شبه نظامی عراقی قرار می گیرد.
همانطور که حزب الله لبنان نیز بی تفاوت نخواهد بود. این حزب، از یک زرادخانه قدرتمند برخوردار است و می تواند تل آویو و شهرهای اسرائیل را با هزاران موشک خود، از میان بردارد. با توجه به اینکه امنیت اسرائیل اولویت زیادی برای واشنگتن دارد، قطعا واشنگتن بخاطر دشمنی با ایران، اسرائیل را قربانی نمی کند.
اهداف تنش زایی جدید آمریکا
قطعا این واقعیتها در محاسبات سیاستگذاران آمریکا، در نظر گرفته می شود و کاخ سفید هرگز وارد ماجراجویی جنگ با ایران، که خود از پیامدهای فاجعه بار آن اگاه است، نمی شود. بنابراین، دولت آمریکا تلاش می کند از اوضاع داخلی ایران، حالت ضعف و آشفتگی که در آن حاکم است و شرایط استنثایی هم پیمانان آن در عراق و لبنان، استفاده کرده و دور جدیدی از فشارهای سیاسی و نظامی علیه ایران را آغاز کند؛ به این امید که فشارهای تازه، موجب نشستن تهران پای میز مذاکره با واشنگتن، برای امضای یک توافق هسته ای جدید و ارائه امتیازهایی در مورد پرونده های منطقه، از جمله در عراق، لبنان، سوریه و یمن شود؛ چرا که تهران می تواند بر هم پیمانان حوثی خود برای نرم کردن موضع آنها در مذاکره با همسایگان خود، بویژه عربستان، فشار وارد کند.
اما در عراق و لبنان، تهران می تواند بر هم پیمانان خود فشار بیاورد، تا صلح سیاسی برقرار شده، خواسته های مردم، محقق شود و یک زمینه حداقلی برای نفوذ واشنگتن و هم پیمانان آن در منطقه فراهم گردد.
در سوریه، واشنگتن امیدوار است که با فشار بر ایران، باعث عقب نشینی نیروهای آن و در ادامه، کاهش نفوذش در سوریه شود؛ تا ایالات متحده نفوذ مورد نظر خود را در سوریه به دست آورده و بر منابع و آینده این کشور عربی، مسلط شود.
جنگ علیه ایران، احتمال واردی است
اما در صورتی که جریانی موفق به کشاندن واشنگتن به جنگ نظامی، تحت فشارهای اسرائیلی و دولت های عربی حاشیه خلیج فارس شود؛ که البته امری بعید، اما محتمل است، این جنگ یک ماجراجویی حساب نشده برای واشنگتن و هم پیمانان آن در منطقه، در برابر نظام ایرانی خواهد بود که چیزی برای از دست دادن ندارد. این جنگ، می تواند نفع زیادی برای ایران داشته و باعث اتحاد جبهه داخلی، در مقابل تهاجم آمریکا شود. علاوه بر اینکه جنگ می تواند به محاصره اقتصادی آمریکا علیه ایران پایان داده و باعث برطرف شدن تحریمهای ایالات متحده شود؛ چرا که جنگ واقعیت تازه ای را ایجاد می کند و درست است که خسارت نظام ایران در چنین جنگی زیاد است، اما زیانی که متوجه واشنگتن و هم پیمانانش می شود، بسیار بیشتر خواهد بود.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: اما اهداف واشنگتن از این تنش زایی رسانه ای علیه ایران چیست؟ آیا واشنگتن سعی دارد با انتشار اینگونه گزارشها، فشار علیه ایران را افزایش داده و جنگ اقتصادی خود علیه تهران را توجیه کند؟
یا اینکه این بار کار به حمله نظامی واشنگتن به ایران می رسد؟ بویژه در سایه هماهنگی آمریکا و اسرائیل در سطوح عالی، برای هدف گرفتن نفوذ ایران در منطقه؟ تحلیل حاضر تلاش می کند به این سوالات پاسخ دهد.
قطعا تنش آمریکا و ایران اخیرا و با افزایش نیروهای آمریکایی در منطقه افزایش یافته است؛ این در حالی است که واشنگتن حضور سربازانش را با هدف تقویت نیروی بازدارندگی خود در برابر ایران می داند.
در 20 نوامبر گذشته، یعنی حدود 2 هفته پیش، ناو جنگی آبراهام لینکلن آمریکا به آبهای خلیج فارس رسید، تا این مساله بر تنش بین تهران و واشنگتن بیفزاید؛ همانطور که یک جریان در دولت آمریکا، ارتباط محکمی با فرماندهان اسرائیل و دولتهای خلیج فارس داشته و واشنگتن را به سمت حمله نظامی به ایران و بهره وری از سرگرمی تهران به تظاهرات داخلی، سوق می دهد.
ایران در حالت ضعف سیاسی و نه نظامی
با اینکه جریان آمریکایی مذکور تاکید می کند مسئولان ایرانی در حالت آشفتگی و ضعف به سر می برند و در جبهه های داخلی، منطقه ای و خارجی، درگیر مشکلاتی هستند، اما این بدان معنا نیست که ایران از نظر نظامی تضعیف شده و یا قادر به مقابله با جنگ نظامی نیست.
برعکس، این تنش زایی آمریکا نشان می دهد که مسئولان نظام ایران، که در خاموش کردن اتش تظاهرات تعلّل نکردند، اقدام هوشمندانه ای انجام دادند؛ چرا که در صورت ادامه این تظاهرات و ناآرامی ها، این کشور نمی توانست تمرکز خود را روی مقابله نظامی با آمریکا و دفاع از حق حاکمیت خود بگذارد.
جنگ ایران و هم پیمانانش را تقویت می کند
جنگ نظامی علیه ایران، باعث اتحاد جبهه داخلی ایران در مقابله با حمله آمریکا شده و خطاب نظام ایران و موضع آن را تقویت می کند؛ آنچه که خدمت بزرگی از طرف واشنگتن برای تهران محسوب می شود. همانطور که جنگ نظامی علیه ایران، موجب تقویت موضع هم پیمانان آن در عراق و لبنان، تغییر محاسبات و در اولویت قرار گرفتن تحرکات نظامی علیه منافع آمریکا در این دو کشور عربی می شود. علاوه بر این، موشکهای ایرانی می توانند پایگاههای آمریکا در منطقه را از بین ببرند. قطعا عراق و لبنان نسبت به حمله واشنگتن به تهران بی تفاوت نخواهند ماند؛ بلکه شبه نظامیان عراقی پیرو ایران، به پایگاههای آمریکایی در عراق حمله ور شده و هزاران سرباز امریکایی در تیر رس موشکهای شبه نظامی عراقی قرار می گیرد.
همانطور که حزب الله لبنان نیز بی تفاوت نخواهد بود. این حزب، از یک زرادخانه قدرتمند برخوردار است و می تواند تل آویو و شهرهای اسرائیل را با هزاران موشک خود، از میان بردارد. با توجه به اینکه امنیت اسرائیل اولویت زیادی برای واشنگتن دارد، قطعا واشنگتن بخاطر دشمنی با ایران، اسرائیل را قربانی نمی کند.
اهداف تنش زایی جدید آمریکا
قطعا این واقعیتها در محاسبات سیاستگذاران آمریکا، در نظر گرفته می شود و کاخ سفید هرگز وارد ماجراجویی جنگ با ایران، که خود از پیامدهای فاجعه بار آن اگاه است، نمی شود. بنابراین، دولت آمریکا تلاش می کند از اوضاع داخلی ایران، حالت ضعف و آشفتگی که در آن حاکم است و شرایط استنثایی هم پیمانان آن در عراق و لبنان، استفاده کرده و دور جدیدی از فشارهای سیاسی و نظامی علیه ایران را آغاز کند؛ به این امید که فشارهای تازه، موجب نشستن تهران پای میز مذاکره با واشنگتن، برای امضای یک توافق هسته ای جدید و ارائه امتیازهایی در مورد پرونده های منطقه، از جمله در عراق، لبنان، سوریه و یمن شود؛ چرا که تهران می تواند بر هم پیمانان حوثی خود برای نرم کردن موضع آنها در مذاکره با همسایگان خود، بویژه عربستان، فشار وارد کند.
اما در عراق و لبنان، تهران می تواند بر هم پیمانان خود فشار بیاورد، تا صلح سیاسی برقرار شده، خواسته های مردم، محقق شود و یک زمینه حداقلی برای نفوذ واشنگتن و هم پیمانان آن در منطقه فراهم گردد.
در سوریه، واشنگتن امیدوار است که با فشار بر ایران، باعث عقب نشینی نیروهای آن و در ادامه، کاهش نفوذش در سوریه شود؛ تا ایالات متحده نفوذ مورد نظر خود را در سوریه به دست آورده و بر منابع و آینده این کشور عربی، مسلط شود.
جنگ علیه ایران، احتمال واردی است
اما در صورتی که جریانی موفق به کشاندن واشنگتن به جنگ نظامی، تحت فشارهای اسرائیلی و دولت های عربی حاشیه خلیج فارس شود؛ که البته امری بعید، اما محتمل است، این جنگ یک ماجراجویی حساب نشده برای واشنگتن و هم پیمانان آن در منطقه، در برابر نظام ایرانی خواهد بود که چیزی برای از دست دادن ندارد. این جنگ، می تواند نفع زیادی برای ایران داشته و باعث اتحاد جبهه داخلی، در مقابل تهاجم آمریکا شود. علاوه بر اینکه جنگ می تواند به محاصره اقتصادی آمریکا علیه ایران پایان داده و باعث برطرف شدن تحریمهای ایالات متحده شود؛ چرا که جنگ واقعیت تازه ای را ایجاد می کند و درست است که خسارت نظام ایران در چنین جنگی زیاد است، اما زیانی که متوجه واشنگتن و هم پیمانانش می شود، بسیار بیشتر خواهد بود.
گزارش خطا
آخرین اخبار