انتظارها با پخش قسمت اول سریال «نگهبانان» از HBO پایان رسید، سریالی که خالقش فیلمنامهنویس «لاست» و «بازماندگان» است.
به گزارش صدای ایران از جیم، قسمت اول سریال «نگهبانان» از HBO پخش شد و زمانی که شما این مطلب را میخوانید قسمت دوم هم پخش شده است؛ سریالی که در اتفاقی بیسابقه و بهخاطر اهمیتش VODهای داخلی هم از قسمت اول پخش آن را شروع کردهاند. «نگهبانان» شبیه یک خواب عجیب است، خوابی برزخی که میدانید واقعی نیست اما چنان درگیرتان میکند که آن را به عنوان زندگی حقیقی میپذیرید. در خواب ذهن ما واقعیت تازهای را ساخته، اما با همان عناصر شناخته شده زندگی واقعی. در خواب ممکن است شما یک فیلمنامهنویس یا فوتبالیست محبوب باشید اما با همین اسم و هویت واقعی تان. چیزی شبیه پارادوکس هایزنبرگ که به موازاتِ واقعیتهایی که برای ما ملموس است اتفاقات دیگری هم رخ داده است. فرض کنید در یک خواب طولانی مسیر تاریخ از جایی به بعد عوض شده است و شما دارید در آن واقعیت تازه زندگی میکنید. دیمون لیندلوف که از جوانی بهعنوان فیلمنامهنویس دو سریال «لاست» و «بازماندگان» شهرت جهانی کسب کرد با سریال جدیدش یک خواب و شاید واقعیتی موازی با زندگی امروز را پیش چشم مخاطب به تصویر میکشد. شاید برایتان عجیب باشد که چهطور میشود با تماشای تنها یک قسمت به این نتیجه رسید. در این مطلب میخواهیم بدانیم قصه «نگهبانان» چیست؟ این دنیای عجیب چه نسبتی با کامیک بوک اصلی و فیلم اقتباس شده از آن دارد؟ و در نهایت چرا باید سریال را تماشا کرد و چرا ممکن است از آن خوشمان نیاید؟
قصه سریال چیست؟
سریال برگرفته از یک کامیک بوک معروف به همین نام است، کامیک بوکی که هرچند محبوبیت آثار مشابه را ندارد و اقتباسهای کمی از آن صورت گرفته اما بهدلیل فضای قابل تامل و بعضاً سیاسی، مورد اعتناء بوده است. در این کامیک بوک غیر یکی از شخصیتها یعنی دکتر منتهن، مابقی که گروه قهرمانان «نگهبانان» را تشکیل میدهند از نیروی فوق بشری برخورددار نیستند. دکتر منتهن هم طی یک آزمایش و بهخاطر گیر افتادن داخل یک دستگاه به زندگی در سطح کوانتومی رسیده و برای همین اشراف زیادی به زمان و مکان و بُعدهای مختلف دارد. چند سال قبل یک فیلم براساس این کامیک توسط زک اسنایدر ساخته شد که فروش زیادی نداشت اما بهخاطر فضای نوآر و خاصی که داشت توجه منتقدان را جلب کرد. اما از قرار معلوم داستان سریال ارتباط مستقیمی با فیلم ندارد و برداشتی از خود کامیک است. برای درک بهتر سریال تماشای فیلم انتخاب خوبی است اما ضروری نیست. اصل کامیک بوک در روزهای جنگ سرد بین آمریکا و شوروی است. گروه نگهبانان از فعالیت قهرمانی منع شدهاند اما زیر نظر دولت برخی فعالیتها را انجام میدهند. یکی از این گروه که هوش زیادی دارد و ثروتمند شده است برای پیشگیری از جنگ بین این دو کشور، دنیا را با ورود یک موجود شیطانی از جهانی موازی متحد میکند. اما سریال نسخه به روز کامیک است. در سریال گروهی که ماسک رورشاخ دارند (چیزی شبیه همان تست روانشناسی معروف) به فعالیتهای نژادپرستانه روی آوردهاند و از طرفی تهاجمهای فرابُعدی علیه زمین را یک توطئه برای گمراهی بشر میدانند. راستی در این سریال با اکشن ابرقهرمانی مثل آنچه در سریالهای سرگرم کنندهای چون «آکادمی چتر»، «قهرمانان»، «کمان» و... میبینیم طرف نیستیم و سریال از همین اپیزود اول به ما میفهماند اگر طرفدار فیلمی مثل سری بتمن هستیم سراغ این اثر نیاییم چون با سریالی چند لایه طرفیم. قصه در سال 2019 میگذرد اما با واقعیتی متفاوت. رابرت ردفورد بازیگر معروف چند دوره رئیس جمهور آمریکا بوده، این کشور در جنگ ویتنام پیروز شده و کشور بازنده را به ایالت خود تبدیل کرده، خبری از گوشی موبایل و اینترنت نیست. پلیسها برای حفظ هویتشان ماسک میزنند و حتی اسلحهشان در خودرو قفل است و بعد از استعلام از مرکز امکان استفاده از آن را دارند. حملات فرابعدی عجیبی به شکل بارش موجوداتی شبیه هشت پا به زمین میشود که انسانها با آن کنار آمدهاند. دنیا به شدت دوقطبی شده و نمادها در سریال فراوانند.
چرا سریال ارزش تماشا دارد؟
1 «نگهبانان» با آنکه مشخصاً یک رمان نیست اما چند سال قبل به عنوان تنها کامیک بوکی انتخاب شد که در فهرست برترین رمانهای تاریخ مجله معروف «تایم» حضور دارد. فهرستی که پر است از آثار کلاسیک و پرمغز. سریال اقتباسی از همچین کمیکی است.
2 شبکه HBO و دستاوردهایش را نمیتوان به راحتی نادیده گرفت. نیروی انسانی که این شبکه در اختیار میگیرد و طرحهایی که روی آن سرمایهگذاری میکند همگی جز بهترینها هستند.
3 دیمون لیندلوف خالق سریال تجربه لاست و بازماندگان را دارد. دو سریالی که مرزهای فانتزی و خیال را جابهجا کردند اما به دنیای واقعی حداکثر وفاداری را داشتند. تخیل در آثار لیندلوف فرصتی است تا بتوان ذهن و رفتار فردی و اجتماعی شخصیتهای یک سریال را به چالش کشید. لیندلوف دنبال تخیل صرف برای رویاپردازیهای سطحی نیست. در لاست آدمهای لایههای مختلف شخصیتشان را حول فاجعهای چون سقوط هواپیما در یک جزیره مرموز رو میکردند و در بازماندگان یا همان «left overs» غیب شدن چند صد میلیون آدم در یک لحظه زمینه اتفاقاتی آخرالزمانی را فراهم میکند که طی آن آدمها عوض میشوند، رشد میکنند، تحقیر میشوند، به خرافه رو میآورند و... در یک کلام این فیلمنامهنویس توانمند وقتی سراغ اقتباس از یک اثر بزرگ رفته یعنی میداند در خودش ظرفیت بازآفرینی و در آن اثر ظرفیت نمایش وجوه انسانی شخصیتها حول یک داستان پرکشش هست.
4 افتتاحیه سریال یعنی اپیزود اول رکورد «وست ورلد» را هم شکسته و مخاطب جهانی هم اقبالی ویژهای از آن دارد. هر چند باید با سریال پرصبر و حوصله برخورد کرد چون با یک افتتاحیه شگفت انگیز مواجه نیستیم و سریال عجلهای برای رو کردن برگهای برندهاش ندارد.
5 مثل لاست و بازماندگان که سریال مخاطب را به مطالعه درباره مفاهیم موجود و بحث درباره جنبههای مختلف داستان وا میداشت در نگهبانان هم از قسمت اول تشویق میشویم درباره واقعیتهای تاریخی که سریال درباره کشتار سیاهپوستان رو میکند یا علت نبود گوشی و اینترنت در داستان مطالعه کنیم. این مطالعه گاهی رجوع به اصل کامیک بوک است و گاهی مطالعه در فضای مجازی.
6 درباره داستان و جذابیتهایش نمیتوان خیلی اظهار نظر کرد و فقط باید نسبت به ظرفیت داستان و توانمندی خالقش امیدوار بود اما فضاسازی سریال جالب است. پلیسهایی را میبینیم که در دنیایی پرهرج و ورج برای اعتراف گرفتن از مجرم طغیان میکنند. همگی ماسکهای مرموز دارند. یک دروغ سنج انسانی که ماسکی مثل آیینه دارد و انگار هرکسی را با خودش مواجه میکند.
سریال برای چه کسانی جذاب است؟
اگر سریالهای چند لایه را دوست دارید و حوصله فکر کردن درباره حرفهای سریال و ارجاعاتش به جامعه جهانی و... را دارید سراغ خوب اثری آمدهاید. باید با منطق خاص سریال کنار بیایید. اگر کمی درباره دنیای نگهبانان جست و جو کنید درک شما از سریال بهتر میشود. بهطور مثال سریال روایت مقطعی از کامیک بوک است که دنیا به دکتر منهتن بی اعتماد شده و شاید به همین خاطر هیچ وسیله الکترونیکی پیشرفتهای نمیبینیم. حتی گروه خشونت طلب سریال دلایلی برای جمع آوری باتری به عنوان ابزار ساخت بمب دارند. در قسمت اول چند شخصیت حضور دارند که نمیفهمیم چه کسانی هستند، اساساً در مورد دو شخصیت انسان یا روبات بودن آنها محل بحث است. کشف همه این موارد و کشیدن جزئیات از لایههای مختلف داستان حس و حال خاصی میطلبد که شاید همه اهلش نباشند. در نهایت باید منطق خاص حاکم بر چنین آثاری را بپذیریم تا از پیامهایی که روی آنها زوم شده لذت ببریم. به عنوان مثال در بازماندگان علت غیب شدن چند صدمیلیون و مقصد عزیمت آنها مشخص نیست و این ایده فرصتی است برای بیان دغدغههای خاص اثر. در نگهبانان هم احتمال زیاد منطق خاصی حکم فرماست که چون قطعاً بهشیوه مرسوم روایت نمیشود برای برخی از ما جذاب نیست. پس با انتظار درست و حوصله سراغ این اثر بیایید؛ به خصوص اینکه از همین حالا فرصت دارید حس شیرین تعلیق و انتظار یک هفتهای برای تماشای یک اثر را تجربه کنید. برخلاف سریالهایی که یک فصلش تمام شده و بعد از بازخورد مثبت همه یک فصل را در یکی دوشب دیدهایم و تعلیق و انتظاری در کار نبوده است.
آخرین اخبار