چشم و همچشمیهای وایبری!
ندا داوودی در جام جم نوشت:
قدیمترها نزدیک سال نو که میشد، همه به تقلا میافتادند. خانهتکانی میکردند و اگر امکان داشت، چیزی به لوازم زندگیشان اضافه میکردند تا وقتی اقوام به دیدن آنها میآیند، به اصطلاح آبروداری کنند.
اگر قرار باشد که از آسیبهای این عادت که به نام چشم و همچشمی می شناسیم صحبت کنیم، قصه ما سر درازی خواهد داشت، اما این بار چشم و همچشمیهای وایبری چیزی است که میخواهم در باره آن کمی با هم گپ بزنیم.
یک توانایی که میتواند بسیار راهگشا باشد در ارتباطات وایبری وجود دارد، امکان عکس گرفتن و همان لحظه ارسال کردن است. این امکان بسیاری از مواقع میتواند به فریاد ما برسد. همین چند روز قبل وقتی باید کپی شناسنامه را به سرعت ایمیل میکردم و امکان اسکن نبود، خیلی راحت با تلفن همراهم عکس گرفتم و بعد از طریق وایبر برای کسی که باید، ارسال کردم. در عرض چند ثانیه کار انجام شد. آن موقع بود که پیش خودم گفتم: عجب چیز خوبی است این وایبر!
اما وقتی به خانه آمدم، خواهرم را دیدم که زانوی غم بغل گرفته و به تلفن همراهش خیره شده. از او علت ناراحتیاش را جویا شدم که گفت: چند سال است من ازدواج کردم، اما هنوز همان مبلهای قبل را دارم. همه دوستان دبیرستانیام، مبلمان منزلشان را عوض کردهاند. با تعجب به او نگاه کردم و گفتم: تو که آنها را سالهاست ندیدهای و اصلا تا به حال خانهشان نرفتهای، از کجا چنین حرفی میزنی! نکند علم غیب داری؟
خواهرم گوشیاش را نشانم داد و با حالتی که انگار تمام کشتیهایش غرق شده است، ادامه داد: بیا خودت ببین. عکس خانههایشان را قبلا در گروه فرستاده بودند، اما تازگی همهشان عکس جدید فرستادهاند البته به بهانهای که از بقیه افراد بپرسند آیا خوب است یا نه.
تا قبل از این فکر میکردم فرستادن عکس از لحظات خصوصی یا بدون پوشش میتواند دردسرساز شود، اما انگار حتی تیر و تخته هم میتواند برایمان مشکل درست کند اگر بتوانیم از یک وسیله مدرن به نام وایبر برای یک عادت اخلاقی کهنه نامناسب به نام چشم و همچشمی استفاده کنیم.
البته نباید گناه حال بد خواهرم را گردن وایبر بیندازم، چون او میتوانست از پشت تلفن بشنود که فلان دوستش فرش خانهاش را عوض کرده و حالش همین قدر خراب شود چون او عادت دارد زندگی اش را با دیگران مقایسه کند، اما وایبر با این عکسهای «همین الانی»اش تقریبا پای زندگی همه را به هم باز کرده است. دیگر لازم نیست منتظر سال نو شویم تا به خانه هم برویم و در کنار عید دیدنی، لوازم هم را برانداز کنیم. خیلی راحت میتوانیم هر لحظه از خود و خانه و حتی ماشینمان عکس جدید برای آنهایی بفرستیم که با دیدن آن غمگین خواهند شد. یکی از دوستان خواهرم هر گاه وسیله جدیدی میخرد، فرزندش را کنار آن مینشاند و عکس میگیرد و در گروه به بهانه عکس جدید دخترم! انتشار میدهد. حال این دختر یک ساله گوشه سمت چپ عکس نشسته و تمام عکس بوفه جدید، تلویزیون جدید، مبل راحتی جدید و... است. این مشکل جدید که همان چشم و همچشمیهای وایبری است هم ربط زیادی به این وسیله ندارد و برمیگردد به فرهنگ ما و چشم و همچشمیهای زیربناییمان که گویی برای برخی از ما کاملا طبیعی جلوه میکند. برای دور ماندن از این آسیب باید حواسمان باشدگرفتار ارسال این گونه عکسها نشویم.
مخصوصا در این روزهای پایانی شهریور که بازار مسافرت داغ است و چند سالی است همه ما ایرانیها کل ایران را گشتهایم و حال باید کشورهای خارج را سیاحت کنیم و خوب چه وسیلهای بهتر از وایبر و انتشار عکس در کشورهای دیگر برای نشان دادن میزان دارایی خانواده!
وقتی به خانواده فکر میکنم، یک گیاه سبز و دوستداشتنی را متصور میشوم که این روزها زیر لگد تکنولوژی به دلیل نبود مدیریت ما در حال له شدن است. واقعا هر گروهی ارزش عضو شدن را دارد؟ میتوان همراه گروههایی بود که حرفهایشان حرف زندگی است و اگر وقتی گذاشته میشود در عوض مطلبی آموخته شده یا حس خوبی به زندگی تزریق میشود. ارتباط با آدمها به صورت تک نفره هم همین طور است. افرادی که چنین حرفهایی میزنند و چنین عکسهایی میفرستند، جز تلخکردن زندگی و کمرنگ کردن داشتهها، فایده دیگری ندارند. باید روابط و داد و ستدها را در وایبر کنترل کرد، اما برای رسیدن به این توانایی باید حس چشم و همچشمی را هم مهار کرد.
وقتی در دنیای واقعی و در زندگی روزمرهمان چنین حال و هوایی نداشته باشیم، دیگر نه وایبر و نه هیچ چیز دیگری نمیتواند ما را به این سمت سوق دهد. اگر کسی سفر میرود میتواند از یک گل زیبا عکس بگیرد و انتشار دهد، سر در هتل پنج ستاره، طبیعتی که حس خوب برای دیگران ایجاد کند، نیست اما به کسی که این عکس را ارسال کرده، حس خوب توانایی مالی و به رخ کشیدن آن را خواهد بخشید. مراقب باشیم حال خودمان را تلخ نکنیم و زندگیمان را درگیر چشم و همچشمی واقعی و مجازی نسازیم. حتی از همین وایبر هم میتوان استفاده کرد تا با دنیای بهتری آشنا شد. گروههای ادبی، دلنوشتههای زیبا، شعر و داستان، گفتن از اماکن تاریخی ایران، خاطره بازی و یاد از گذشته، با خبر بودن از احوال افرادی که فرصت ارتباط به گونهای دیگر با آنها نیست و... اینها کارهایی است که میتواند جایگزین فرستادن عکس تابلو فرش جدید برای دختر خالهتان باشد. حال انتخاب با شماست، میخواهید در این فضا به دنبال چه چیزی باشید...
قدیمترها نزدیک سال نو که میشد، همه به تقلا میافتادند. خانهتکانی میکردند و اگر امکان داشت، چیزی به لوازم زندگیشان اضافه میکردند تا وقتی اقوام به دیدن آنها میآیند، به اصطلاح آبروداری کنند.
اگر قرار باشد که از آسیبهای این عادت که به نام چشم و همچشمی می شناسیم صحبت کنیم، قصه ما سر درازی خواهد داشت، اما این بار چشم و همچشمیهای وایبری چیزی است که میخواهم در باره آن کمی با هم گپ بزنیم.
یک توانایی که میتواند بسیار راهگشا باشد در ارتباطات وایبری وجود دارد، امکان عکس گرفتن و همان لحظه ارسال کردن است. این امکان بسیاری از مواقع میتواند به فریاد ما برسد. همین چند روز قبل وقتی باید کپی شناسنامه را به سرعت ایمیل میکردم و امکان اسکن نبود، خیلی راحت با تلفن همراهم عکس گرفتم و بعد از طریق وایبر برای کسی که باید، ارسال کردم. در عرض چند ثانیه کار انجام شد. آن موقع بود که پیش خودم گفتم: عجب چیز خوبی است این وایبر!
اما وقتی به خانه آمدم، خواهرم را دیدم که زانوی غم بغل گرفته و به تلفن همراهش خیره شده. از او علت ناراحتیاش را جویا شدم که گفت: چند سال است من ازدواج کردم، اما هنوز همان مبلهای قبل را دارم. همه دوستان دبیرستانیام، مبلمان منزلشان را عوض کردهاند. با تعجب به او نگاه کردم و گفتم: تو که آنها را سالهاست ندیدهای و اصلا تا به حال خانهشان نرفتهای، از کجا چنین حرفی میزنی! نکند علم غیب داری؟
خواهرم گوشیاش را نشانم داد و با حالتی که انگار تمام کشتیهایش غرق شده است، ادامه داد: بیا خودت ببین. عکس خانههایشان را قبلا در گروه فرستاده بودند، اما تازگی همهشان عکس جدید فرستادهاند البته به بهانهای که از بقیه افراد بپرسند آیا خوب است یا نه.
تا قبل از این فکر میکردم فرستادن عکس از لحظات خصوصی یا بدون پوشش میتواند دردسرساز شود، اما انگار حتی تیر و تخته هم میتواند برایمان مشکل درست کند اگر بتوانیم از یک وسیله مدرن به نام وایبر برای یک عادت اخلاقی کهنه نامناسب به نام چشم و همچشمی استفاده کنیم.
البته نباید گناه حال بد خواهرم را گردن وایبر بیندازم، چون او میتوانست از پشت تلفن بشنود که فلان دوستش فرش خانهاش را عوض کرده و حالش همین قدر خراب شود چون او عادت دارد زندگی اش را با دیگران مقایسه کند، اما وایبر با این عکسهای «همین الانی»اش تقریبا پای زندگی همه را به هم باز کرده است. دیگر لازم نیست منتظر سال نو شویم تا به خانه هم برویم و در کنار عید دیدنی، لوازم هم را برانداز کنیم. خیلی راحت میتوانیم هر لحظه از خود و خانه و حتی ماشینمان عکس جدید برای آنهایی بفرستیم که با دیدن آن غمگین خواهند شد. یکی از دوستان خواهرم هر گاه وسیله جدیدی میخرد، فرزندش را کنار آن مینشاند و عکس میگیرد و در گروه به بهانه عکس جدید دخترم! انتشار میدهد. حال این دختر یک ساله گوشه سمت چپ عکس نشسته و تمام عکس بوفه جدید، تلویزیون جدید، مبل راحتی جدید و... است. این مشکل جدید که همان چشم و همچشمیهای وایبری است هم ربط زیادی به این وسیله ندارد و برمیگردد به فرهنگ ما و چشم و همچشمیهای زیربناییمان که گویی برای برخی از ما کاملا طبیعی جلوه میکند. برای دور ماندن از این آسیب باید حواسمان باشدگرفتار ارسال این گونه عکسها نشویم.
مخصوصا در این روزهای پایانی شهریور که بازار مسافرت داغ است و چند سالی است همه ما ایرانیها کل ایران را گشتهایم و حال باید کشورهای خارج را سیاحت کنیم و خوب چه وسیلهای بهتر از وایبر و انتشار عکس در کشورهای دیگر برای نشان دادن میزان دارایی خانواده!
وقتی به خانواده فکر میکنم، یک گیاه سبز و دوستداشتنی را متصور میشوم که این روزها زیر لگد تکنولوژی به دلیل نبود مدیریت ما در حال له شدن است. واقعا هر گروهی ارزش عضو شدن را دارد؟ میتوان همراه گروههایی بود که حرفهایشان حرف زندگی است و اگر وقتی گذاشته میشود در عوض مطلبی آموخته شده یا حس خوبی به زندگی تزریق میشود. ارتباط با آدمها به صورت تک نفره هم همین طور است. افرادی که چنین حرفهایی میزنند و چنین عکسهایی میفرستند، جز تلخکردن زندگی و کمرنگ کردن داشتهها، فایده دیگری ندارند. باید روابط و داد و ستدها را در وایبر کنترل کرد، اما برای رسیدن به این توانایی باید حس چشم و همچشمی را هم مهار کرد.
وقتی در دنیای واقعی و در زندگی روزمرهمان چنین حال و هوایی نداشته باشیم، دیگر نه وایبر و نه هیچ چیز دیگری نمیتواند ما را به این سمت سوق دهد. اگر کسی سفر میرود میتواند از یک گل زیبا عکس بگیرد و انتشار دهد، سر در هتل پنج ستاره، طبیعتی که حس خوب برای دیگران ایجاد کند، نیست اما به کسی که این عکس را ارسال کرده، حس خوب توانایی مالی و به رخ کشیدن آن را خواهد بخشید. مراقب باشیم حال خودمان را تلخ نکنیم و زندگیمان را درگیر چشم و همچشمی واقعی و مجازی نسازیم. حتی از همین وایبر هم میتوان استفاده کرد تا با دنیای بهتری آشنا شد. گروههای ادبی، دلنوشتههای زیبا، شعر و داستان، گفتن از اماکن تاریخی ایران، خاطره بازی و یاد از گذشته، با خبر بودن از احوال افرادی که فرصت ارتباط به گونهای دیگر با آنها نیست و... اینها کارهایی است که میتواند جایگزین فرستادن عکس تابلو فرش جدید برای دختر خالهتان باشد. حال انتخاب با شماست، میخواهید در این فضا به دنبال چه چیزی باشید...
گزارش خطا
آخرین اخبار