چرا تتلو انقدر طرفدار دارد؟
اینکه بخواهیم بر پایه رفتارهای کلی نوجوانان امروز، داوری قطعی کنیم که دچار تنزل نسلی شدهاند و نسلی را متهم کنیم؛ موضع درستی نیست. این نسل به شدت متاثر از فضای مجازی است و فضای مجازی رفتارهای آنان را در دنیای واقعی به نحوی تحت تاثیر قرار میدهد و بازتولید میکند.
به گزارش صدای ایران از برنا، نسل جدید و نوجوانی که با آن روبهرو هستیم، نسلیاند که تجربه زندگیشان با نسلهای قبل متفاوت است. آنها بیشتر در معرض ریزش اطلاعات در دنیای مجازی هستند. نسل جدید به شدت متاثر از فضاهای رسانهای و دیجیتالی بوده و نوعی زندگی در فضای مجازی و رفت و آمد دائم بین دنیای مجازی و دنیای واقعی در آنها جریان دارد.
از سوی دیگر هیچ تجربهای از شرایط کشور در دوران دفاع مقدس و انقلاب ندارند و در عین اینکه با یک سیستم سیاسی و اجتماعی سختگیر و تا حدی متصلب که برآمده از آن تجربههاست، مواجه هستند.
اینکه بخواهیم بر پایه رفتارهای کلی نوجوانان و جوانان دهههای 70 و 80، داوری قطعی کرده که دچار تنزل نسلی شدهاند و نسلی را متهم کنیم، موضع درستی نیست. در هیچکدام از نسلهایی که از آن صحبت میشود (دهههای 60 و 50 و...) اینطور نیست که کاملا ویژگیهای رفتاری و هویتی یگانهای داشته باشند. البته در مواردی صورتهای غالبی از رفتار و گرایشها در هرکدام از نسلها دیده میشود یا حداقل بیشتر به چشم میآید.
این نسل به شدت متاثر از فضای مجازی است و فضای مجازی رفتارهای آنان را در دنیای واقعی به نحوی تحت تاثیر قرار میدهد و بازتولید میکند. بنابراین، این تجربهها برای بسیاری از نسلهای قدیمی، که مدیریت کشور را در دست دارند و حتی برای نسلهای نزدیک قبل از آنها، که جنبش اصلاحات را تجربه کردند، یک پدیده کاملا جدید است. از سوی دیگر فضای مجازی و مدهای موجود در آن، ارتباطات نسل جدید را با ریشههای تاریخی و فرهنگیشان محدود کرده است.
این در حالی است که در سیستم آموزشی کشور نیز مطالعات نسلی دقیق که با مطالعات پیمایشی بگوید هر نسلی به چه شکلی است، نداریم. از طرفی وقتی برای چهرههای شایسته و فاخر هنری یا موسیقی کلاسیک، که بازتاب دهنده ادبیات غنی ایران هستند، محدودیت ایجاد میشود و کل جریان موسیقی یا چهرههای شاخص و برجسته آن مانند استاد محمدرضا شجریان و همه کسانی که در این عرصه میتوانند نمادهایی باشند و در فضاهای عمومی جامعه دیده یا شنیده شوند و با جاذبههای شخصی و هنریشان مردم و جوانان را به سرچشمههای هویت ملی متصل سازند، با مشکل و محدودیت روبهرو میشوند، با چهرههایی مانند تتلو، که هر روز یک رنگ دارند، مواجه میشویم.
به نظر میرسد در این موضوع روشهای سرکوب و عدم شناخت نسل حاضر را در پیش گرفته و به جای برنامهریزی صحیح برای فرزندانی که آیندهسازان کشور هستند با بیفکری و خشونت برخورد میشود.
یک جامعه شناس: در افکار خود خانه تکانی کنید، خانه از پای بست ویران است
امانالله قرایی مقدم، جامعه شناس و استاد دانشگاه، در این رابطه با بیان اینکه اصولا راهبران سنتی، سنتی فکر میکنند و خواستار سنتها هستند، گفت: این ویژگی که به آن پدیده اقتدار مشروع سنتی یا سنت خواه گفته میشود سبب میشود آنها با نوآوری، مدرینته، نوجویی، نوگرایی و غیره مخالف باشند.
او ادامه داد: رفتار امروز نوجوانان به دلیل رفتار و قید و بندهایی است که ما سنتیها به آنها روا داشتهایم. رفتاری که همواره مغایر با تائیدشان و بر خلاف تفکر نسل جدید بود.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه حتی با وجود راهبران ما که پیرو سنتخواهی بودهاند، سنت را توجیه نکردهایم، ادامه داد: این درحالی است که سنت را در سخن میستائیم اما به عنوان نمونه موسیقی سنتی را از بین بردیم و به جای آن موسیقیهای مبتذل را جایگزین کردیم.
قرایی مقدم افزود: در نتیجه گرچه ادعای سنتخواهی کردیم، گرچه ادعای سنتطلبی داریم و گرچه ادعا کردیم پیرو سنتها هستیم اما سنتها را تقویت نکردیم و موسیقی اصیل ایران مانند محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، شهیدی و غیره را برای نسل امروز توجیه نکردیم. بعلاوه ادبیات فارسی را به گوشه رینگ فرستادیم و نسبت به تاریخ کهن ایران با بیتفاوت ماندیم. در نتیجه جوانان نسبت به سنتها بیحرمت شدند.
او با تاکید بر اینکه بیگانگی با فرهنگ ملی از کودکستان آغاز میشود، تصریح کرد: در افکار خود خانه تکانی کنید، خانه از پای بست ویران است. نوجوان امروز نیازمند فرهنگ است. بنابراین باید فرهنگسازی کرده و تقدسها، ارزشها، هنر، معماری، ادبیات و شعر ایران را تبلیغ کنیم. جوانی که شعر اصیل کشورش را نمیشناسد چگونه هویتش را کشف کند؟ و چگونه راه درست را از غلط تشخیص دهد؟
این استاد دانشگاه با بیان اینکه شعاری در ژاپن وجود دارد که میگوید: «ژاپنی بمانید اما از تمدن غرب عقب نمانید»، گفت: ما نیز باید تاکید کنیم ایرانی بمانید اما از تمدن غرب عقب نمانید. در کشورهایی غربی چون آمریکا، آموزش و پرورش، کودکان و نوجوانان را آمریکایی پرورش میدهد و ارزشها و میراث فرهنگی آمریکا را با ارزشترین معرفی میکند.
قرایی مقدم تاکید کرد: ما غافلیم! در کشورهای پیشرفته از طریق تمام راهها از جمله فیلم، رسانه و حتی پوشاک، نوجوانهایش را با مسیر کشور همسو میکنند. این درحالی است که اخیرا قرار بود برای مولوی، که یکی از شعرای به نام و بخشی از هویت این سرزمین است، فلیمی ساخته شود اما عدهای گفتند خیر. حال سوال اینجاست با تمام کمبودهایی که در راستای شناخت هویت فرهنگ و تاریخمان داریم این مخالفت چه معنی دارد؟!
این جامعه شناس در پایان افزود: بهترین وسیله آموزش و پرورش، رجوع به فرهنگ ملی است. زیرا ما گوش شنوا در کشور نداریم! فقط ادعا کردیم و در عمل عایدی نداشتیم و با زیر پا گذاشتن سنتها، خودمان به فرزندانمان یاد دادیم فرهنگمان را زیر پا بگذارند.
کارشناس آموزش و پرورش: آموزش و پرورش سیاستزده، کلیشهای و سنتی عمل میکند
محمد داوری، کارشناس آموزش و پرورش، با تاکید بر اینکه آموزش و پرورش در الگودهی به کودکان و به ویژه نوجوانان بسیار بد عمل میکند، گفت: الگوهای پرورشی و آموزشی ما مورد قبول دانشآموز امروزی نیست و جذابیتی برای او ندارد.
او ادامه داد: این الگوها چه در داخل مدرسه باشد و چه مدیران و معلمان باشند و یا همسن و سالان نوجوانان باشد تفاوتی به لحاظ الگوبرداری رفتاری نداشته و تنها جنبه آموزشی دارد.
این کارشناس آموزش و پرورش افزود: اگر بپرسیم در رویکرد آموزشی و پرورشی باید چهکار کرد؟ پاسخ این است که رویکرد امروز نظام آموزش و پرورش کشور، الگویی منسجم و همه جانبه ندارد.
داوری با بیان اینکه کودکان و نوجوانان آمالها و آرزوهایشان را در یک شخص جستوجو نمیکنند، عنوان کرد: ممکن است فردی الگوی ورزشی کودک و نوجوان باشد و فرد دیگری الگوی درسی او. به همین دلیل رویکرد الگوی واحد در تربیت مطرود و تاریخ گذشته است.
او با تاکید بر اینکه آموزش و پرورش ما سیاستزده و ایدئولوژیک زده است، اضافه کرد: این سیستم عملکردهایی کلیشهای، سنتی، دولتی و متمرکز دارد و متاسفانه هنوز که هنوز است تکرار قالبهای خشک گذشته و ناکارآمد، همچنان در آموزش و پرورش به چشم میخورد و به این ترتیب همانطور که میبینیم این تکرارهای بیحاصل موجب ناکارآمدی سیستم آموزشی ما شده است.
یک روانشناس: با نوجوانان چکشی و صلبی رفتار نشود
مجید ابهری، روانشناس، علاقه نوجوانان به برخی از سلبریتیهای معروف با رفتارهای نامتعادل را آسیبرسان عنوان کرد و گفت: انسان از راه تقلید، رفتارها را میآموزد و در این زمینه گروه الگوهای رفتاری او عبارتند از والدین، آموزگاران، دوستان و همسالان، هنجارفرستها، گروههای مرجع رفتاری، دولت مردان و مسئولین که فرزندان ما رفتارهای خود را از این گروهها نمونه برداری کرده و با تمرین نهادینه میکنند.
او ادامه داد: یکی از این گروههای رفتاری، سلبریتیها و یا گروههای مرجع رفتاری یا چهرههای محبوب هستند. متاسفانه برخی از اوقات و از آن جایی که برخی از این سلبریتیها ناگهان به محبوبیت و پول دست یافتهاند و مهارتهای زندگی را به خوبی نیاموختهاند موجب انتقال آموزههای منفی و غلط به فرزندان ما میشوند زیرا گاهی با رفتار، لباس، پوشش و آرایش و پیرایش خود موجی از رفتار منفی را به سمت نوجوانان ما میفرستند.
این روانشناس با اشاره به اینکه از این نمونهها در جوامع ما بسیار هستند و نوجوانان به دلیل جذابیتی که این مدلهای شخصیتی دارند از آنها بدون هیچ پشتوانهای تقلید میکنند، ادامه داد: برای کاهش این نوع آسیبها و یا جلوگیری از آنها ابتدا باید خانوادهها فرزندان خود را علیه رفتارهای نادرست واکسینه کرده و به آنها بیاموزند هر رفتاری اگرچه که از طرف سلبریتیها باشد قابل تقلید و فراگیری نیست و نباید مورد تمرین و تقلید آنها قرار گیرد.
ابهری در پایان روشهای سرکوب نسل نوجوان امروز را بزرگترین اشتباه دانست و گفت: از آنجاییکه نوجوانان و جوانان در کشور ما جزو منطقیترین قشرهای جامعه هستند، نباید با رفتارهای چکشی و صلبی با آنها برخورد کرد. در واقع نوجوانان باید احساس کنند مربیان و خانواده، دوستدار آنها بوده و قصدشان هدایت و سلامت روحی و روانی او است. در این صورت در مقابل آن مقاومت نخواهند کرد. اما به محض اینکه تصور کنند بزرگترها یا مربیان قصد اصلاح (نصیحت) آنها را دارند صددرصد مقابل آنها ایستاده و برعکس رفتارها و گفتارهای آنها عمل میکنند.
از سوی دیگر هیچ تجربهای از شرایط کشور در دوران دفاع مقدس و انقلاب ندارند و در عین اینکه با یک سیستم سیاسی و اجتماعی سختگیر و تا حدی متصلب که برآمده از آن تجربههاست، مواجه هستند.
اینکه بخواهیم بر پایه رفتارهای کلی نوجوانان و جوانان دهههای 70 و 80، داوری قطعی کرده که دچار تنزل نسلی شدهاند و نسلی را متهم کنیم، موضع درستی نیست. در هیچکدام از نسلهایی که از آن صحبت میشود (دهههای 60 و 50 و...) اینطور نیست که کاملا ویژگیهای رفتاری و هویتی یگانهای داشته باشند. البته در مواردی صورتهای غالبی از رفتار و گرایشها در هرکدام از نسلها دیده میشود یا حداقل بیشتر به چشم میآید.
این نسل به شدت متاثر از فضای مجازی است و فضای مجازی رفتارهای آنان را در دنیای واقعی به نحوی تحت تاثیر قرار میدهد و بازتولید میکند. بنابراین، این تجربهها برای بسیاری از نسلهای قدیمی، که مدیریت کشور را در دست دارند و حتی برای نسلهای نزدیک قبل از آنها، که جنبش اصلاحات را تجربه کردند، یک پدیده کاملا جدید است. از سوی دیگر فضای مجازی و مدهای موجود در آن، ارتباطات نسل جدید را با ریشههای تاریخی و فرهنگیشان محدود کرده است.
این در حالی است که در سیستم آموزشی کشور نیز مطالعات نسلی دقیق که با مطالعات پیمایشی بگوید هر نسلی به چه شکلی است، نداریم. از طرفی وقتی برای چهرههای شایسته و فاخر هنری یا موسیقی کلاسیک، که بازتاب دهنده ادبیات غنی ایران هستند، محدودیت ایجاد میشود و کل جریان موسیقی یا چهرههای شاخص و برجسته آن مانند استاد محمدرضا شجریان و همه کسانی که در این عرصه میتوانند نمادهایی باشند و در فضاهای عمومی جامعه دیده یا شنیده شوند و با جاذبههای شخصی و هنریشان مردم و جوانان را به سرچشمههای هویت ملی متصل سازند، با مشکل و محدودیت روبهرو میشوند، با چهرههایی مانند تتلو، که هر روز یک رنگ دارند، مواجه میشویم.
به نظر میرسد در این موضوع روشهای سرکوب و عدم شناخت نسل حاضر را در پیش گرفته و به جای برنامهریزی صحیح برای فرزندانی که آیندهسازان کشور هستند با بیفکری و خشونت برخورد میشود.
یک جامعه شناس: در افکار خود خانه تکانی کنید، خانه از پای بست ویران است
امانالله قرایی مقدم، جامعه شناس و استاد دانشگاه، در این رابطه با بیان اینکه اصولا راهبران سنتی، سنتی فکر میکنند و خواستار سنتها هستند، گفت: این ویژگی که به آن پدیده اقتدار مشروع سنتی یا سنت خواه گفته میشود سبب میشود آنها با نوآوری، مدرینته، نوجویی، نوگرایی و غیره مخالف باشند.
او ادامه داد: رفتار امروز نوجوانان به دلیل رفتار و قید و بندهایی است که ما سنتیها به آنها روا داشتهایم. رفتاری که همواره مغایر با تائیدشان و بر خلاف تفکر نسل جدید بود.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه حتی با وجود راهبران ما که پیرو سنتخواهی بودهاند، سنت را توجیه نکردهایم، ادامه داد: این درحالی است که سنت را در سخن میستائیم اما به عنوان نمونه موسیقی سنتی را از بین بردیم و به جای آن موسیقیهای مبتذل را جایگزین کردیم.
قرایی مقدم افزود: در نتیجه گرچه ادعای سنتخواهی کردیم، گرچه ادعای سنتطلبی داریم و گرچه ادعا کردیم پیرو سنتها هستیم اما سنتها را تقویت نکردیم و موسیقی اصیل ایران مانند محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، شهیدی و غیره را برای نسل امروز توجیه نکردیم. بعلاوه ادبیات فارسی را به گوشه رینگ فرستادیم و نسبت به تاریخ کهن ایران با بیتفاوت ماندیم. در نتیجه جوانان نسبت به سنتها بیحرمت شدند.
او با تاکید بر اینکه بیگانگی با فرهنگ ملی از کودکستان آغاز میشود، تصریح کرد: در افکار خود خانه تکانی کنید، خانه از پای بست ویران است. نوجوان امروز نیازمند فرهنگ است. بنابراین باید فرهنگسازی کرده و تقدسها، ارزشها، هنر، معماری، ادبیات و شعر ایران را تبلیغ کنیم. جوانی که شعر اصیل کشورش را نمیشناسد چگونه هویتش را کشف کند؟ و چگونه راه درست را از غلط تشخیص دهد؟
این استاد دانشگاه با بیان اینکه شعاری در ژاپن وجود دارد که میگوید: «ژاپنی بمانید اما از تمدن غرب عقب نمانید»، گفت: ما نیز باید تاکید کنیم ایرانی بمانید اما از تمدن غرب عقب نمانید. در کشورهایی غربی چون آمریکا، آموزش و پرورش، کودکان و نوجوانان را آمریکایی پرورش میدهد و ارزشها و میراث فرهنگی آمریکا را با ارزشترین معرفی میکند.
قرایی مقدم تاکید کرد: ما غافلیم! در کشورهای پیشرفته از طریق تمام راهها از جمله فیلم، رسانه و حتی پوشاک، نوجوانهایش را با مسیر کشور همسو میکنند. این درحالی است که اخیرا قرار بود برای مولوی، که یکی از شعرای به نام و بخشی از هویت این سرزمین است، فلیمی ساخته شود اما عدهای گفتند خیر. حال سوال اینجاست با تمام کمبودهایی که در راستای شناخت هویت فرهنگ و تاریخمان داریم این مخالفت چه معنی دارد؟!
این جامعه شناس در پایان افزود: بهترین وسیله آموزش و پرورش، رجوع به فرهنگ ملی است. زیرا ما گوش شنوا در کشور نداریم! فقط ادعا کردیم و در عمل عایدی نداشتیم و با زیر پا گذاشتن سنتها، خودمان به فرزندانمان یاد دادیم فرهنگمان را زیر پا بگذارند.
کارشناس آموزش و پرورش: آموزش و پرورش سیاستزده، کلیشهای و سنتی عمل میکند
محمد داوری، کارشناس آموزش و پرورش، با تاکید بر اینکه آموزش و پرورش در الگودهی به کودکان و به ویژه نوجوانان بسیار بد عمل میکند، گفت: الگوهای پرورشی و آموزشی ما مورد قبول دانشآموز امروزی نیست و جذابیتی برای او ندارد.
او ادامه داد: این الگوها چه در داخل مدرسه باشد و چه مدیران و معلمان باشند و یا همسن و سالان نوجوانان باشد تفاوتی به لحاظ الگوبرداری رفتاری نداشته و تنها جنبه آموزشی دارد.
این کارشناس آموزش و پرورش افزود: اگر بپرسیم در رویکرد آموزشی و پرورشی باید چهکار کرد؟ پاسخ این است که رویکرد امروز نظام آموزش و پرورش کشور، الگویی منسجم و همه جانبه ندارد.
داوری با بیان اینکه کودکان و نوجوانان آمالها و آرزوهایشان را در یک شخص جستوجو نمیکنند، عنوان کرد: ممکن است فردی الگوی ورزشی کودک و نوجوان باشد و فرد دیگری الگوی درسی او. به همین دلیل رویکرد الگوی واحد در تربیت مطرود و تاریخ گذشته است.
او با تاکید بر اینکه آموزش و پرورش ما سیاستزده و ایدئولوژیک زده است، اضافه کرد: این سیستم عملکردهایی کلیشهای، سنتی، دولتی و متمرکز دارد و متاسفانه هنوز که هنوز است تکرار قالبهای خشک گذشته و ناکارآمد، همچنان در آموزش و پرورش به چشم میخورد و به این ترتیب همانطور که میبینیم این تکرارهای بیحاصل موجب ناکارآمدی سیستم آموزشی ما شده است.
یک روانشناس: با نوجوانان چکشی و صلبی رفتار نشود
مجید ابهری، روانشناس، علاقه نوجوانان به برخی از سلبریتیهای معروف با رفتارهای نامتعادل را آسیبرسان عنوان کرد و گفت: انسان از راه تقلید، رفتارها را میآموزد و در این زمینه گروه الگوهای رفتاری او عبارتند از والدین، آموزگاران، دوستان و همسالان، هنجارفرستها، گروههای مرجع رفتاری، دولت مردان و مسئولین که فرزندان ما رفتارهای خود را از این گروهها نمونه برداری کرده و با تمرین نهادینه میکنند.
او ادامه داد: یکی از این گروههای رفتاری، سلبریتیها و یا گروههای مرجع رفتاری یا چهرههای محبوب هستند. متاسفانه برخی از اوقات و از آن جایی که برخی از این سلبریتیها ناگهان به محبوبیت و پول دست یافتهاند و مهارتهای زندگی را به خوبی نیاموختهاند موجب انتقال آموزههای منفی و غلط به فرزندان ما میشوند زیرا گاهی با رفتار، لباس، پوشش و آرایش و پیرایش خود موجی از رفتار منفی را به سمت نوجوانان ما میفرستند.
این روانشناس با اشاره به اینکه از این نمونهها در جوامع ما بسیار هستند و نوجوانان به دلیل جذابیتی که این مدلهای شخصیتی دارند از آنها بدون هیچ پشتوانهای تقلید میکنند، ادامه داد: برای کاهش این نوع آسیبها و یا جلوگیری از آنها ابتدا باید خانوادهها فرزندان خود را علیه رفتارهای نادرست واکسینه کرده و به آنها بیاموزند هر رفتاری اگرچه که از طرف سلبریتیها باشد قابل تقلید و فراگیری نیست و نباید مورد تمرین و تقلید آنها قرار گیرد.
ابهری در پایان روشهای سرکوب نسل نوجوان امروز را بزرگترین اشتباه دانست و گفت: از آنجاییکه نوجوانان و جوانان در کشور ما جزو منطقیترین قشرهای جامعه هستند، نباید با رفتارهای چکشی و صلبی با آنها برخورد کرد. در واقع نوجوانان باید احساس کنند مربیان و خانواده، دوستدار آنها بوده و قصدشان هدایت و سلامت روحی و روانی او است. در این صورت در مقابل آن مقاومت نخواهند کرد. اما به محض اینکه تصور کنند بزرگترها یا مربیان قصد اصلاح (نصیحت) آنها را دارند صددرصد مقابل آنها ایستاده و برعکس رفتارها و گفتارهای آنها عمل میکنند.
خبرهای مرتبط
گزارش خطا
آخرین اخبار