پیکر حمید سهیلی تشییع شد
«یکی از مشخصههای بارز شخصیت او سکوت بود، او بی ادعا و بی گلایه بود. برای من خیلی عجیب بود به خصوص در سالهای اخیر که به او بیاعتنایی شد، از طرف کسانیکه می توانیم آنها را با انگشت نشان دهیم. اما حمید سهیلی از بیاعتنایی گلایهای نکرد و در نهایت سکوت و انزوا سالها با بیماری سختی جنگید.»
به گزارش صدای ایران از ایسنا، جمعی از مستندسازان و علاقهمندان ۳ مهر ماه در ساختمان شماره ۲ خانه سینما گردهم آمدند تا حمید سهیلی (مستندساز قدیمی) را به آرامگاه ابدیاش بدرقه کنند.
شهرام درخشان مستندساز ضمن عرض تسلیت در سخنانی گفت: خیلی متأسفم! شاید کمتر فکر میکردم اینجا بایستم و در مقابل رفیق عزیزم به خانوادهاش و کسانی که اینجا حاضر هستند، تسلیت بگویم. حتما حمید سهیلی نیازی به معرفی ندارد همه ما او را به خوبی میشناسیم. من کمتر انسانی به این میزان از شرافت و درستکاری دیدم. قرار نیست درباره آثار و گذشتهاش حرف بزنم چراکه همه ما میدانیم چقدر ارزشمند و هنرمند بود. اما شاید از چیزهایی که او نگفت بتوانم بگویم، یکی از مشخصههای بارز شخصیت او سکوت بود، او بی ادعا و بی گلایه بود. برای من خیلی عجیب بود به خصوص در سالهای اخیر که به او بیاعتنایی شد و از طرف کسانی که می توانیم آنها را با انگشت نشان دهیم. اما حمید سهیلی از بیاعتنایی گلایهای نکرد و در نهایت سکوت و انزوا سالها با بیماری سختی جنگید و طاقت نیاورد.
او افزود: شاید قدرش را دیگران بیشتر دانستند تا ما. مجامع جهانی آثارش را ثبت جهانی کردند اما دریغ از توجهاتی که باید در اینجا به او میشد. با این حال دوستانی بودند که از او حمایت کردند و باید قدردان آنها بود از جمله آقای استادعلی و انجمن صنفی و مرکز گسترش مستند تجربی و همچنین آقای سلیمی غفوری.
سپس محمد تهامینژاد هنرمند قدیمی عرصه سینمای مستند با بُغض و ضمن عرض تسلیت با بیان اینکه "اگرچه که گفته شد درباره آثار سهیلی آگاهی وجود دارد اما تصمیم گرفتم درباره آثارش بنویسم و برای شما بخوانم.
او در ادامه متنی را که از قبل آماده کرده بود، برای حاضران خواند که در بخشی از آن آمده است:«تبدیل دستاوردهای معماری به هنر تصویر و دسترسیپذیری به آنها هنر سهیلی بود. دوستان عزیز مردی پژوهنده تاریخ، هنر و البته نظمبخش و بسیار جدی اینجا در آرامش آرمیده است که در مدت بیش از چهل و پنج سال بیش از ۲۸۰ فیلم مستند معماری و شهرسازی تهیهکنندگی و کارگردانی کرده است تا نکتهای را به هر ایرانی و هر پژوهندهای در سراسر جهان یادآوری کند که ایران سرزمین هنر و اندیشه و زیبایی است. در آخرین باری که او را دیدم، گفت: تهامی نمیتوانم با تو حرف بزنم مشکل صدا دارم، اما آقای سهیلی صدای شما آن مجموعه مستندهایی است که در طول پنجاه سال ساختید و این صدایی است که در تاریخ هنرهای تصویری این ممکت میماند.
حمید سهیلی بارها به من گفت تولید فیلم تاریخ و هنر در ایران مهجور است و برای مهجور ماندن این هنر در ایران دلایلی داشت؛ از جمله اینکه میگفت هنرو معماری اساسا پدیدههای شهری هستند و برای این کار باید درکی از شهر و هنری شهری داشت. با چنین احساس و درکی بود که یکی از پایههای مستحکم جمعآوری مجموعه اطلاعات تصویری درباره بناهای تاریخی و دستاوردهای هنری از جمله خط و نقاشی و معماری در ایران بود. او دو مقوله "اصفهان شهر انعکاسها" و :هندسه گردون"،"هندسه شکسته" را برای ویژهنامه مستند و فرهنگ نوشت. او معلم بی همتای نظم بخشی و تنظیم و فهرستسازی بود. سهیلی علاوه بر اینکه نسخهای از آثارش را سخاوتمندانه برای پژوهشگران گذاشت، همچنین انبوهی از راشهای فیلمهایش را به میراث فرهنگی ارائه داد. روحش شاد و یادش گرامی باد»
در ادامه منوچهر شاهسواری مدیرعامل خانه سینما ضمن عرض تسلیت در جملاتی گفت: سالهاست احترام ویژهای برای حمید سهیلی و برای کاری که میکرد، قائلم. من فکر میکنم امثال حمید سهیلی به ما اعتبار زیستن در این سرزمین میدهند، این اعتبار ناشی از آنچه آنها میسازند و برای ما دارند، است. او اعتبارش را از خودش میگیرد. ما ممنونیم برای میراثی که به جای گذاشته که فکر میکنم قدرش را آیندگان خواهند دانست . آنچه که اهمیت دارد این است که حمید سهیلی در سالهایی که گرفتار بیماری بود یک شانسی داشت و ان هم داشتن یک خانواده خوب بود. به همسر مهربانش عرض تسلیت میگویم که چگونه با رفاقت و عشق از او نگهداری میکرد. همچنین از دوستان در انجمن صنفی مستندسازان ممنونم که برای او هرکاری که از دستشان برمیآمد و لازم بود انجام دادند اما هیچ کدام از این کارها در مقابل محبتی که سهیلی کرد و برای ما میراث ارزشمندی باقی گذاشت که ایام آینده حکم اعتباری آن را به شدت صادر خواهد کرد، چیزی نیست. امیدوارم خانواده محترم و عزیز در غم این رفیق، برادر خوب، همسر و پدر خوب طاقت داشته باشند و به خودمان تذکر می دهم که ان شاءالله در ادامهی این مسیر، باشرافت و در سکوت باشیم که راز هنرمندی کار کردن و کار کردن است.
سپس محسن استادعلی رییس انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند به روی صحنه آمد و خطاب به حمید سهیلی گفت: سلام میگویم اقای سهیلی عزیز، باور رفتن شما برای ما خیلی سخت است. البته در دوره و زمانه و جامعهای که جان آدمها کمترین ارزش را دارد، این زیستن ماست که جای تعجب دارد. خدا را شاهد میگیرم که در سالی که به واسطه بیماری شما بیشتر به شما و خانوادهتان نزدیک شدیم همه ما در انجمن تمام بضاعتمان را گذاشتیم تا نبود شما را نبینیم. آقای سهیلی ما شرمندهایم که سالها قبل و بسیار پیشتر از چندماه گذشته نتوانستیم بزرگداشتی برای شما برگزار کنیم. ما شرمنده شماییم که تمام عمرتان صرف اینکه کردهاید که فرهنگ این سرزمین را ثبت کنید ولی آنطور که باید و شاید قدر و وفا ندیدید.
او ادامه داد: آقای سهیلی عزیز ما شرمنده شماییم به خاط مدیران، نامدیر، مسئولان بی مسئول که در طی چهار دهه به واسطه آثار شما رشد کردند ولی در طی یک سال گذشته، جواب نامههای ما را ندادند و پشت جهل خودشان پنهان شدند و بیکفایتیشان را بغل کردند. اگر سینمای مستند امروز زنده است به واسطه سالها تلاش، صبوری و عشق بی حد و مرز شماست، بی واسطه سالها ساختن و دیده نشدن و دم نزدن و سکوت پر از معنای شماست. از خدای بزرگ میخواهم که اگر قرار است ما به عنوان نسل پس از شما باشیم ذرهای از وجود، معرفت و نجابت شما را به ما هدیه کند تا همینها، آبروی ما برای ادامه راه باشد. از طرف خود و اعضای انجمن صنفی کارگردانان سینمای مستند برای روح بزرگ شما، طلب آمرزش و آرامش ابدی دارم. بدرود حمیدخان سهیلی.
سپس مرتضی رزاق کریمی معاونت فرهنگی مرکز گسترش سینمای مستند در سخنانی مطرح کرد: عرض ادب و تسلیت دارم. مرکز گسترش طی سالهای اخیر با بضاعت اندکی که داشت به عنوان وظیفهای که در قبال آقای سهیلی داشت، سعی کرد در کنار ایشان باشد. خوشبختانه آخرین فیلمشان سه سال پیش در مرکز تهیه شد و مثل تمام کارهایشان ارزش زیادی داشت. شخصیت آقای سهیلی یکی از مصادیق سینمای مستند است همان اندازهای که او مظلوم و مغفول ماند. سینمای مستند هم همچنان مغفول مانده و امیدوارم با زور هنرمندان جمع حقوق از دست رفته سهیلیها و سینمای مستند را بدست بیاوریم.
در ادمه سودابه مجاوری مستندساز و شاگرد حمید سهیلی گفت: نمیتوانم این روز را باور کنم که استادم حمید سهیلی اینجا باشد و درباره او صحبت کنم. ما همه او را میشناختیم، مرد شریفی بود و هیچگاه لب به شکایت نمیگشود اما زندگی بر او در این سالهای اخر، سخت بود. ما در اندوه فقدان کسی هستیم که اینجاست به جای اینکه پشت دوربینش و در بیابانها باشد و به خلق آثارش ادامه دهد. این فقدان اصلا منطقی نیست به نظر میاد که استادم حمید سهیلی خواست که نباشد. دهه هفتاد زندگی هر هنرمندی جمعبندی کارهایی که کرده، دوران بالندگی اوست اما برای حمید سهیلی چنین نشد و انواع مصائب روحی و جسمی بر او بارید. من امروز دارم از تراژدی پایانی زندگی یک مستند برای شما حرف میزنم. هیچ هنرمندی نمیتوانست این سالهای پایانی زندگی را تاب بیاورد و ترجیح داد که نباشد. نیست شدن برای او بهتر از عقیم شدن بود. خوشحالم که روزهای آخر در کنار خانوادهاش بود و خوشحالم که انجمن صنفی نگذاشتند حمید سهیلی تنها بماند و برای او نکوداشت برگزار کردند، گرچه دیرهنگام. جای او همیشه خالی خواهد بود. یادش گرامی و نامش زنده باد.
سلیم غفوری مدیر شبکه مستند نیز درباره حمید سهیلی بیان کرد: بدون شک حمید سهیلی حق بزرگی بر گردن فرهنگ و هنر دارد. آثاری که ایشان تولید کردند برگهایی هستند که در تاریخ هنر ما میمانند و با مرور آنها خیلی از چیزهایی که باید ثبت میشد، ثبت شده است. بیشترین آثار تولیدی ایشان برای تلویزیون بوده و در مقطعی که فعالیت داشتند، تلویزیون مهمترین حامی او بود.
بعد از بیماریشان هم همکارانمان پیگیریهای متعددی انجام دادند تا در حد بضاعتشان کمکی به ایشان کنند اما غول بیماری قدرتش بیشتر بود و تمام کسانی که میخواستند به او کمک کنند به این غول زورشان نرسید. من از طرف خانواده تلویزیون عرض تسلیت دارم خدمت خانواده ایشان و خانواده مستندسازان، خداوند روح ایشان را قرین رحمت قرار دهد.
سپس اسماعیل میرفخرایی گوینده و مجری تلویزیون که گوینده مستندهای حمید سهیلی هم بوده، بر صحنه آمد و با صدایی لرزان و بغضآلود گفت: حمید سهیلی سنبل فرهنگ ایران است و باید مواظب باشیم که تا زمانی که هستیم فرهنگ به بهشتزهرا نرود.اگر بحث شریف بودن و شرافت باشد و تحمل و صداقت، حمید سهیلی است. چند روز پیش با او صحبت کردم و از صدایش که از ته چاه درآمد، منقلب شدم و سپس فیلمهایی که برای او گویندگی کردم دیدم چرا که دیگر نمیتوانم آنها را بدون وجود حمید ببینم. مرگ چیز خوبی است که آدم از زجر نجات پیدا کند.
در ادامه پدرام اکبری مستندساز در سخنانی گفت: بدرقه پیکر حمید از یک سو اندوه و از یک سو سرفرازی است. حمید از همان زمانی که شروع به کار کرد، مودب و محجوب بود و کارش را استادانه انجام میداد. حمید دو ویژگی مهم داشت یکی ویژگیهای فردی و دیگری پژوهشی که در کارهایش انجام می داد. او به پژوهش اهمیت میداد و در طول۳۵ سال مستندسازی شاگردانی را با آثار خودش تربیت کرد، قدر بدانیم و یاد بگیریم. در تمام آثارش افزون بر تمام ویژگیها، پژوهش یکی از مهمترین وجوه بود.
او ادامه داد: آفرین بر همسر حمید سهیلی که زنانه و مردانه ایستاد و از او حمایت کرد و غصه خورد اما کوتاه نیامد. حمید روانش به بالا بالاها رفته و جایگاه او بهشت برین است. حمید آگاهانه با این شرایط ساخت و تصمیم گرفت که برود، این تعبیری از درک درست در یک لحظه خاص است.
در بخش بعدی مراسم بدرقه حمید سهیلی، ارد عطارپور از دیگر مستندسازان کشور، دربارهی این هنرمند بیان کرد: سینمای مستند ما با مرگ حمید سهیلی عضو مهمی را از دست داد. سهیلی مردی صاحب اصول و آدابدان بود. او مهربان و راستگو بود و غیبت نمیکرد. سهیلی عاشق ایران و تاریخ ایران بود و خودش را موظف میدانست به دیگران کمک کند. در لایههای درونیتر حتی سیاسی هم بود اما آنچه آشکارا تبلیغ میکرد، فرهنگ بود. به آنچه باور داشت عمل میکرد. اوایل انقلاب که فضای سختی حاکم بود مردی میخواست سوار بولدزر بشود و تخت جمشید را خراب کند که در همان سالها سهیل طرح معماری ایرانی را رو کرد و صدا و سیما ان را پذیرفت. سی و سه قسمتی تحت عنوان معماری ایرانی شناخته شد و بعدها جزو میراث ناملموس در یونسکو ثبت ملی شد. سهیلی کم بیاعتنایی ندید اما این اتفاق از شکوه عزت نفس او نکاست.
در پایان همسر حمید سهیلی به روی صحنه امد و ضمن تشکر از حاضران گفت: حرف زدن راجع به حمید خیلی سخت است. تشکر میکنم و ممنونم از همگی از کسانی که در پروسه بیماریاش پشتیبان ما بودند و خوشحالم که حمید آنقدر برادر و خواهر دارد. او خیلی تنها بود و خیلی ایدهها برای مستندسازی در سر داشت اما نشد. مطمئنم روح حمید آرامش گرفت چون خیلی سختی و درد کشید.
سپس بر پیکر حمید سهیلی نماز میت خوانده شد و به بهشت زهرا (س) پیکرش بدرقه شد.
گزارش خطا
آخرین اخبار