در جام جم چه خبر است؟
به گزارش صدای ایران روزنامه اعتماد نوشت: صداوسیما همواره به عنوان سازمانی ظاهر شده که عملکردش در دورههای مختلف با انتقاد گروهها و جریانهای سیاسی مواجه بوده است؛ دورهای همچون امروز به حمایت از اصولگرایان متهم شد و دورهای نیز به عدم بیان شفاف مطالب و اطلاعرسانی صحیح به مردم. اما آنچه اخیرا این سازمان را دوباره به میان جنجالها کشانده، نه سانسور لوگوی آ.اِس رم ایتالیاست و نه عدم پخش ابزارآلات موسیقی، نه خبری از اعترافات تلویزیونی است و نه حمایت مجری از یکسوی انتخابات در جریان مناظرههای زنده تلویزیونی؛ بلکه این بار موضوع به نوک هرم جامجم بازمیگردد. «رسانه ملی» که به لطف اقدامات و افراط و تفریطهای گاه و بیگاهش، از سوی عموم جامعه و البته ناظران «میلی» توصیف میشود، تقریبا در تمام دوران فعالیت خود پس از انقلاب، با انتقادات بسیاری مواجه بوده، گاهی به یمن حضور چندین و چند مجری نزدیک به جریان جبهه پایداری به حمایت از یک جناح سیاسی متهم شد و گاهی به عدم بیان شفاف مسائل به مردم. ولی نقطه اشتراک تمام این موارد، «نارضایتی» است؛ نارضایتی که برخی آن را نشات گرفته از ساختار این سازمان و سلیقه مدیران آن میدانند و برخی دیگر از لزوم نظارت صحیح بر عملکرد این نهاد انتصابی سخن به میان آورده و بعضا نیز گامهایی را جهت افزایش نظارت بر جامجم برمیدارند؛ گامهایی که اگر چه گاه با سرعت و قدرت به حرکت میافتند اما عملا سانتیمتری پیش نمیروند. گفتیم که جنس حواشی این روزهای صدا و سیما، با همیشه متفاوت است و این بار انتقادات به نوک هرم این سازمان بازمیگردد. جایی که 4 سال و 9 ماه و 26 روز پیش با حکم رهبری، محمد سرافراز را به عنوان سکاندار به خود دید ولی پیش از پایان ماموریت چهار سالهاش، استعفا داد و کرسی ریاست جامجم را به عبدالعلی علیعسگری سپرد.
پایان علیعسگری؟
ماموریت روسای سازمان صدا و سیما عموما 5 ساله است و رهبری در احکام خود این مهم را قید میکنند؛ همانطور که در احکام علی لاریجانی، عزتالله ضرغامی و البته محمد سرافراز دیده و خواندهایم. با استعفای سرافراز در 22 اردیبهشتماه 95، کرسی او به علیعسگری سپرده شد اما با این تفاوت که رهبری در حکم سرافراز، ماموریت او را 5 ساله اعلام کردند، ولی خبری از چنین واژه و جملهای در حکم علیعسگری نبود تا از همان ابتدا به نظر برسد جانشین سرافراز، در بهترین حالت مستاجر 3 ساله آن ساختمان شیشهای خواهد بود و با پایان این مهلت، کرسی خود را به فردی جدید و احتمالا با ماموریتهای جدید واگذار خواهد کرد. با این حال با توجه به ساختار این سازمان و با درنظرگیری رسم مرسوم در انتصاب رییس ساختمان خیابان جامجم، هرگز نمیتوان به طور قطعی از تغییر رییس این سازمان سخن به میان آورد ولی خداحافظی علیعسگری با این سازمان، موضوعی است همواره جذاب.
شاید اول بار سال 96 بود که شایعه خداحافظی علیعسگری با سازمان صدا و سیما آن هم یک سال پس از قبول ریاست این سازمان سر زبانها افتاد. آن روزها روزنامه «بانیفیلم» در گزارشی بلندبالا به معرفی افرادی پرداخت که امروز نهتنها بر کرسی سازمان صدا و سیما ننشستهاند بلکه عملا کیلومترها با جامجم فاصله دارند. این روزنامه آن روزها نوشته بود که «محمدباقر قالیباف، عبدالرضا رحمانی فضلی، محمد حسینی، علی دارابی، اصغر پورمحمدی و حجتالاسلام موسوی از گزینههای جانشینی علیعسگری محسوب میشوند.» گزارشی که چندی بعد روزنامه شرق به اصطلاح تکملهای بر آن نوشت و تاکید کرد که «خبرها از احتمال بالای ریاست عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت یازدهم بر سازمان صدا و سیما حکایت دارد. از قرار معلوم بنا بود این خبر رسما اعلام شود که حوادث تروریستی تهران اعلام آن را به تاخیر انداخت.» حالا مدتها از حوادث تروریستی تهران میگذرد ولی علیعسگری هنوز رییس سازمان صدا و سیما است. پس از آن ماجرا تا مدتها خبری از خداحافظی علیعسگری نبود تا اینکه نوبت به 2 ماه پایانی ماموریت 5سالهای رسید که علیعسگری از نیمهراه برعهدهاش گرفت و همزمان برخی رسانهها بهویژه تابناک و فرارو در گزارشهایی جداگانه از خداحافظی علیعسگری سخن به میان آوردند.
پسا علیعسگری
دوران پس از مردی که روزگاری معاون عزتالله ضرغامی بود و حالا طبیعتا باید حرف اول و آخر را در این سازمان بزند، دوران پیچیدهای خواهد بود؛ دورانی که از همین حالا به نامهایی گره خورده که بیش از آنکه چهرهای فرهنگی و آشنا با جامجم باشند، چهرههایی سیاسی محسوب میشوند. در همین زمینه برخی اخبار حاکی از احتمال انتصاب مهرداد بذرپاش به ریاست این سازمان داشت، گزینهای که چندی بعد رقیبی از هم طایفهایهای سیاسی خود یافت و نام سید محمدحسینی به عنوان دیگر گزینه احتمالی این سازمان به میان اخبار کشیده شد. ولی هر دوی این افراد به صراحت، به تکذیب این موضوع پرداختند. اولی البته تاکید کرد که «رییس سازمان صدا و سیما همچنان در این سمت میماند و با قدرت به کار خود ادامه میدهد» ولی دومی صرفا «از اهالی رسانه تقاضا» کرد که «از نشر شایعاتی که سبب تضعیف مدیریت رسانه ملی میشود، اجتناب کنند.»
اما در این میان آنچه حیاتی است، نه رفتن و آمدن افراد بلکه اصلاح ساختارها و البته رویکردهای جامجم است. ساختاری که گویا پس از سرافراز، علیعسگری را نیز به ستوه آورده تا جایی که چندی پیش فرید مدرسی در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت: «آنچنان ریاست را در صدا و سیما بیتاثیر کردند تا خود در جلسات عالی به صراحت بگوید که به حرفم گوش نمیدهند؛ من گفتم، کاری دیگر کردند! حالا به بهانه نامدیریتی که خود آفریده بودند، میخواهند تغییرش دهند؛ آیا معاونت سیاسی میگذارد؟» این گفتههای علیعسگری که البته هرگز تکذیب و حتی تایید نشد، گواهی است بر ایجاد ترک در آن ساختمان شیشهای. اوضاع در جامجم امروز بیشتر از هر زمانی بر وفق مراد اصولگرایان است. علی فروغی، رییس شبکه سوم سیما از اقوام نزدیک غلامعلی حدادعادل است و البته همسو با اصولگرایان، وحید یامینپور، در شبکههای افق و 3 در ساعات پرمخاطب برنامه دارد و بخشهای خبری این سازمان نیز همچنان ایران را کشوری تکصدایی و یک جناحی میبینند و همه اینها کنار هم یعنی، روزگار سخت علیعسگری و البته روسای بعدی؛ روزگاری مثال آنچه بر سرافراز گذشت.
داستان تلخ یک رییس
سرافراز شاید آن روز که با حکم رهبری بر مسند ریاست صداوسیما نشست، گمان نمیکرد کمتر از 18 ماه بعد «مجبور به استعفا» شود و تن به اصطلاح و پس از آن افشاگریهایی دهد که شاید اگر جز او هرکس دیگری بر زبانش میآورد، کارش به جاهای باریک میکشید. محمد سرافراز با شعار «جوانگرایی»، «برونسپاری» و «چابکسازی» دست به تغییرات گسترده در ترکیب مدیران صدا و سیما زد ولی عزل یکباره بسیاری از آنها، زمینه را برای ایجاد اختلاف فراهم کرد و درنهایت به خداحافظی او منجر شد. او پس از کنارهگیری از جامجم، حواشی بسیاری به چشم دید. نامش با «شهرزاد میرقلیخان» و انتقال «اسناد محرمانه» از ایران گره خورد ولی رفتهرفته از دیدگان محو شد تا اینکه دوباره با «روایت یک استعفا» کتابی بدون شناسنامه، شماره شابک و کتابشناسی ملی به صدر اخبار بازگشت. انتشار بسیاری از محتوای ذکر شده ولی اگر گفتههای سرافراز در «روایت یک استعفا» صحت داشته باشد، جامجم را باید سازمانی عریض و طویل و البته فارغ از نظارت دانست. حالا و با وجود روزگار نه چندان شیرین سرافراز در جامجم، علیعسگری در 2 ماه پایانی ماموریت 5 سالهای است که قرار شد سرافراز برعهدهاش بگیرد ولی بنا به دلایل ذکر شده در «روایت یک استعفا»، قرعه فال به نام علیعسگری خورد و حالا او مانده و 60 روز پرالتهاب. 60 روزی که یا به 5 سال دیگر تمدید خواهد شد یا فرد جدیدی ریاست سازمان صدا و سیما را برعهده خواهد گرفت. با این همه اما هر چه باشد و آنچه هنوز محل ابهام است، صحت و سقم گفتههای سرافراز، نقش نهادها و بعضی اشخاص صاحب نفوذ در جامجم، چگونگی عزل و نصب مدیران، اختیارات رییس سازمان صدا و سیما و مواردی از این دست است؛ ابهاماتی که شاید روزی به روزنامهها نیز راه یابد.
پایان علیعسگری؟
ماموریت روسای سازمان صدا و سیما عموما 5 ساله است و رهبری در احکام خود این مهم را قید میکنند؛ همانطور که در احکام علی لاریجانی، عزتالله ضرغامی و البته محمد سرافراز دیده و خواندهایم. با استعفای سرافراز در 22 اردیبهشتماه 95، کرسی او به علیعسگری سپرده شد اما با این تفاوت که رهبری در حکم سرافراز، ماموریت او را 5 ساله اعلام کردند، ولی خبری از چنین واژه و جملهای در حکم علیعسگری نبود تا از همان ابتدا به نظر برسد جانشین سرافراز، در بهترین حالت مستاجر 3 ساله آن ساختمان شیشهای خواهد بود و با پایان این مهلت، کرسی خود را به فردی جدید و احتمالا با ماموریتهای جدید واگذار خواهد کرد. با این حال با توجه به ساختار این سازمان و با درنظرگیری رسم مرسوم در انتصاب رییس ساختمان خیابان جامجم، هرگز نمیتوان به طور قطعی از تغییر رییس این سازمان سخن به میان آورد ولی خداحافظی علیعسگری با این سازمان، موضوعی است همواره جذاب.
شاید اول بار سال 96 بود که شایعه خداحافظی علیعسگری با سازمان صدا و سیما آن هم یک سال پس از قبول ریاست این سازمان سر زبانها افتاد. آن روزها روزنامه «بانیفیلم» در گزارشی بلندبالا به معرفی افرادی پرداخت که امروز نهتنها بر کرسی سازمان صدا و سیما ننشستهاند بلکه عملا کیلومترها با جامجم فاصله دارند. این روزنامه آن روزها نوشته بود که «محمدباقر قالیباف، عبدالرضا رحمانی فضلی، محمد حسینی، علی دارابی، اصغر پورمحمدی و حجتالاسلام موسوی از گزینههای جانشینی علیعسگری محسوب میشوند.» گزارشی که چندی بعد روزنامه شرق به اصطلاح تکملهای بر آن نوشت و تاکید کرد که «خبرها از احتمال بالای ریاست عبدالرضا رحمانی فضلی، وزیر کشور دولت یازدهم بر سازمان صدا و سیما حکایت دارد. از قرار معلوم بنا بود این خبر رسما اعلام شود که حوادث تروریستی تهران اعلام آن را به تاخیر انداخت.» حالا مدتها از حوادث تروریستی تهران میگذرد ولی علیعسگری هنوز رییس سازمان صدا و سیما است. پس از آن ماجرا تا مدتها خبری از خداحافظی علیعسگری نبود تا اینکه نوبت به 2 ماه پایانی ماموریت 5سالهای رسید که علیعسگری از نیمهراه برعهدهاش گرفت و همزمان برخی رسانهها بهویژه تابناک و فرارو در گزارشهایی جداگانه از خداحافظی علیعسگری سخن به میان آوردند.
پسا علیعسگری
دوران پس از مردی که روزگاری معاون عزتالله ضرغامی بود و حالا طبیعتا باید حرف اول و آخر را در این سازمان بزند، دوران پیچیدهای خواهد بود؛ دورانی که از همین حالا به نامهایی گره خورده که بیش از آنکه چهرهای فرهنگی و آشنا با جامجم باشند، چهرههایی سیاسی محسوب میشوند. در همین زمینه برخی اخبار حاکی از احتمال انتصاب مهرداد بذرپاش به ریاست این سازمان داشت، گزینهای که چندی بعد رقیبی از هم طایفهایهای سیاسی خود یافت و نام سید محمدحسینی به عنوان دیگر گزینه احتمالی این سازمان به میان اخبار کشیده شد. ولی هر دوی این افراد به صراحت، به تکذیب این موضوع پرداختند. اولی البته تاکید کرد که «رییس سازمان صدا و سیما همچنان در این سمت میماند و با قدرت به کار خود ادامه میدهد» ولی دومی صرفا «از اهالی رسانه تقاضا» کرد که «از نشر شایعاتی که سبب تضعیف مدیریت رسانه ملی میشود، اجتناب کنند.»
اما در این میان آنچه حیاتی است، نه رفتن و آمدن افراد بلکه اصلاح ساختارها و البته رویکردهای جامجم است. ساختاری که گویا پس از سرافراز، علیعسگری را نیز به ستوه آورده تا جایی که چندی پیش فرید مدرسی در صفحه شخصی خود در توییتر نوشت: «آنچنان ریاست را در صدا و سیما بیتاثیر کردند تا خود در جلسات عالی به صراحت بگوید که به حرفم گوش نمیدهند؛ من گفتم، کاری دیگر کردند! حالا به بهانه نامدیریتی که خود آفریده بودند، میخواهند تغییرش دهند؛ آیا معاونت سیاسی میگذارد؟» این گفتههای علیعسگری که البته هرگز تکذیب و حتی تایید نشد، گواهی است بر ایجاد ترک در آن ساختمان شیشهای. اوضاع در جامجم امروز بیشتر از هر زمانی بر وفق مراد اصولگرایان است. علی فروغی، رییس شبکه سوم سیما از اقوام نزدیک غلامعلی حدادعادل است و البته همسو با اصولگرایان، وحید یامینپور، در شبکههای افق و 3 در ساعات پرمخاطب برنامه دارد و بخشهای خبری این سازمان نیز همچنان ایران را کشوری تکصدایی و یک جناحی میبینند و همه اینها کنار هم یعنی، روزگار سخت علیعسگری و البته روسای بعدی؛ روزگاری مثال آنچه بر سرافراز گذشت.
داستان تلخ یک رییس
سرافراز شاید آن روز که با حکم رهبری بر مسند ریاست صداوسیما نشست، گمان نمیکرد کمتر از 18 ماه بعد «مجبور به استعفا» شود و تن به اصطلاح و پس از آن افشاگریهایی دهد که شاید اگر جز او هرکس دیگری بر زبانش میآورد، کارش به جاهای باریک میکشید. محمد سرافراز با شعار «جوانگرایی»، «برونسپاری» و «چابکسازی» دست به تغییرات گسترده در ترکیب مدیران صدا و سیما زد ولی عزل یکباره بسیاری از آنها، زمینه را برای ایجاد اختلاف فراهم کرد و درنهایت به خداحافظی او منجر شد. او پس از کنارهگیری از جامجم، حواشی بسیاری به چشم دید. نامش با «شهرزاد میرقلیخان» و انتقال «اسناد محرمانه» از ایران گره خورد ولی رفتهرفته از دیدگان محو شد تا اینکه دوباره با «روایت یک استعفا» کتابی بدون شناسنامه، شماره شابک و کتابشناسی ملی به صدر اخبار بازگشت. انتشار بسیاری از محتوای ذکر شده ولی اگر گفتههای سرافراز در «روایت یک استعفا» صحت داشته باشد، جامجم را باید سازمانی عریض و طویل و البته فارغ از نظارت دانست. حالا و با وجود روزگار نه چندان شیرین سرافراز در جامجم، علیعسگری در 2 ماه پایانی ماموریت 5 سالهای است که قرار شد سرافراز برعهدهاش بگیرد ولی بنا به دلایل ذکر شده در «روایت یک استعفا»، قرعه فال به نام علیعسگری خورد و حالا او مانده و 60 روز پرالتهاب. 60 روزی که یا به 5 سال دیگر تمدید خواهد شد یا فرد جدیدی ریاست سازمان صدا و سیما را برعهده خواهد گرفت. با این همه اما هر چه باشد و آنچه هنوز محل ابهام است، صحت و سقم گفتههای سرافراز، نقش نهادها و بعضی اشخاص صاحب نفوذ در جامجم، چگونگی عزل و نصب مدیران، اختیارات رییس سازمان صدا و سیما و مواردی از این دست است؛ ابهاماتی که شاید روزی به روزنامهها نیز راه یابد.
گزارش خطا
آخرین اخبار