چه کسی اسرائیل را صاحب سلاح هسته ای کرد؟
اسناد محرمانه ای که به تازگی منتشر شده نشان می دهد کاخ سفید در دوره نیکسون چطور چشم به روی ساخته شدن نخستین بمب های هسته ای خاورمیانه توسط اسرائیل بست.
در تابستان سال 1969 دولت ریچارد نیکسون وارد یک مبحث بسیار محرمانه شد: چطور به مشکلات دیپلماتیک، استراتژیک و سیاسی ناشی از برنامه تسلیحات هسته ای اسرائیل رسیدگی شود. در آن زمان برخی مقامات ارشد وزارت دفاع آمریکا معتقد بودند که یک اسرائیل مسلح به تسلیحات هسته ای مطابق با منافع آمریکا نیست و می تواند به طور خطرناکی بر پیچیدگی شرایط در این منطقه که خطرات خود را داشت، بیافزاید.
بر اساس اسناد دولتی که اخیرا غیرمحرمانه اعلام شده و روز جمعه توسط آرشیو امنیت ملی آمریکا منتشر شد، دیوید پاکارد، معاون وزیر دفاع وقت به رئیس خود ملوین لایرد، وزیر دفاع وقت این کشور هشدار داده بود که اگر واشنگتن از اهرم خود برای مقابله با پیشرفت های هسته ای اسرائیل استفاده نکند، «این برنامه ما را وارد توطئه ای با اسرائیل می کند که مسائل را به شکلی خطرناک برای امنیت ما به دست آنها می اندازد.»
این دلهره کلی برای هنری کسینجر، مشاور امنیت ملی آمریکا قابل لمس بود که چندی بعد در 1969 یادداشت امنیت ملی (NSSM) 40 که درخواست بررسی مشکلات ناشی از برنامه هسته ای اسرائیل بود را به امضا رساند. NSSM 40 و دیگر مطالعات مربوط به آن حال برای نخستین بار در دسترس عموم است و باعث شده درک بهتری از فضایی که نیکسون در آن تصمیمات محرمانه اش را اتخاذ کرد و البته مغایرت عجیبی با استدلال های پاکارد داشت، به دست آید.
یادداشت پاکارد، در میان دیگر یادداشت ها بیانگر رئوس بحث سیاسی است که برای سال ها مخفی مانده بود. تسلیحات هسته ای اسرائیل تا به امروز بدترین راز پنهان مانده جهان است که در عرصه جهان به عنوان یک واقعیت تثبیت شده پذیرفته شده است و با این حال واشنگتن هنوز به موضع مبهم هسته ای اسرائیل احترام می گذارد و هنوز به این بازی ادامه می دهد که «دولت آمریکا در مورد موقعیت هسته ای اسرائیل نظر نمی دهد.» آمار غیررسمی که (بر اساس اطلاعات فاش شده آمریکا) اخیرا توسط پژوهشنامه دانشمندان هسته ای منتشر شده نشان می دهد اسرائیل احتمالا دارای 80 کلاهک هسته ای و میزان نامشخصی مواد شکاف پذیر است.
در سال 1960 زمانیکه مقامات دولت آمریکا دریافتند اسرائیل با کمک فرانسه در حال ساخت راکتور هسته ای مخفیانه در دیمونا است، واشنگتن در مورد گسترش سلاح هسته ای و خطرات امنیت این برنامه اسرائیل نگران شد. با توجه به اینکه شوروی مشتریان عرب خود در منطقه را تجهیز می کرد، یک اسرائیل هسته ای تهدیدی بود برای تشدید خطرات جنگ سرد. جان اف کندی و لیندون جانسون، روسای جمهور آمریکا سعی کرده بودند این نگرانی ها را در مقابل عوارض سیاسی داخلی ناشی از سختگیری نسبت به اسرائیل توزین کنند و سعی می کردند با بلندپروازی های هسته ای اسرائیل مقابله کنند که البته چندان موفق نبودند.
اما اسناد جدید نشان می دهد پائول وارنک، مشاور وزیر دفاع آمریکا احتمالا نخستین فردی بود که در مورد خطر یک اسرائیل هسته ای به لایرد هشدار داده و وی را ترغیب کرد که پنتاگون را مجاب به یک موضع گیری قوی در این مسئله کند. وارنک پیش از آن در مذاکراتی فشرده با اسحاق رابین، سفیر اسرائیل در واشنگتن در مورد فروش جت فانتوم به اسرائیل سعی کرده بود این توافق را به امضای پیمان منع گسترش سلاح هسته ای (ان پی تی) مشروط کند که اگر این پیمان امضا نشود، جتی در کار نخواهد بود. اما اسرائیل این پیشنهاد را نپذیرفت.
وارنک کمتر از یک ماه پس از روی کار آمدن نیکسون در یادداشتی بلند به لایرد هشدار داد که آمریکا باید با جدیت به چالش هسته ای اسرائیل پاسخ دهد و لایرد را تحت فشار گذاشت که «تلاش جدی، هماهنگ و پایدار دیگری را برای ترغیب اسرائیل به توقف فعالیت های خود روی موشک های استراتژیک و تسلیحات هسته ای» در نظر بگیرد.
لایرد پیشنهاد برگزاری جلسه ای در کاخ سفید را مطرح کرد اما این جلسه برگزار نشد و در عوض با هدایت نیکسون، کسینجر از لایرد، ویلیام راجرز، وزیر خارجه و ریچارد هلمز، رئیس سیا خواست که در مطالعات سیاسی روی برنامه تسلیحات هسته ای اسرائیل کار کنند و NSSM 40 متولد شد.
کسینجر در دوره ریاست جمهوری نیکسون از سیستم NSSM برای ارزیابی نظارت کاخ سفید بر سیاست امنیت ملی آمریکا استفاده می کرد. وی از افراد و آژانس های مختلف برای این مطالعات استفاده می کرد. زمانیکه کسنجر یادداشت امنیت ملی 40 را برای تاسیسات اداری فرستاد، به راحتی یادداشت های چرارد اسمیت، رئیس آژانس کنترل سلاح و خلع سلاح را حذف کرد. مسائل خلع سلاح بخشی از نمونه کارهای اسمیت بود. با وجود آنکه اسمیت توسط نیکسون منصوب شده بود، کسینجر این آژانس را حذف کرد و شاید دلیل این بود که ممکن است رئیس این آژانس با لایرد متحد شود و کاخ سفید نتواند به راحتی رویکردی منعطف در قبال اسرائیل اتخاذ کند.
در ماه مه سال 1969 کسینجر خواستار گزارش مشترک وزارت خارجه، وزارت دفاع و سیا شد. وزارت خارجه و دفاع در مورد پیشنهادات مهم و مشخصی به توافق رسیدند: اینکه اسرائیل باید ان پی تی را امضا کند و برنامه هسته ای اش تحت نظارت قرار گیرد. آنها همچنین توافق کردند که اسرائیل باید به طور خصوصی به آمریکا اطمینان دهد که تسلیحات هسته ای تولید نمی کند. اما آنها در مورد چگونگی دستیابی به این هدف و راستی آزمایی این اطمینان بخشی، به اختلاف برخوردند.
وزارت خارجه با کمی مخالفت از سوی دفتر امور سیاسی-نظامی، با یک رویکرد تدریجی موافقت کرد که طی آن آمریکا تاکتیک های متقاعد کننده را آغاز کند و در عین حال انعطاف خود برای اتخاذ سیاست های سخت تر با توجه به واکنش اسرائیل را حفظ کند. بنابراین اگر اسرائیلی ها پاسخگو نبودند، واشنگتن می توانست اعلام کند که پیگیری تسلیحات هسته ای از سوی اسرائیل روابط دو طرف را تحت تاثیر قرار می دهد و خطر عرضه تسلیحات آمریکا را به دنبال دارد. در مقابل، پنتاگون می خواست سریعتر عمل کند، درخواست های بیشتری را مطرح کند و رویکرد مصمم تری نسبت به آنچه وزارت خارجه پیشنهاد می کرد را در پیش بگیرد. سیا روی کاغذ وارد این بحث نشد اما بر اساس یادداشت پاکارد، هلمز با موضع وزارت دفاع موافق بود.
در ژوئن 1969 این مقامات ارشد تلاش کردند اختلافات را حل کنند. وزارت خارجه و دفاع در راستای برطرف کردن شکاف موجود با رویکرد سختگیرانه موافقت کردند. پاکارد نامه فوق محرمانه «سناریوی بحث با اسرائیل در مورد برنامه هسته ای اش» را به لایرد ارسال کرد و ضمن آن رضایت مقامات ارشد پنتاگون، کسینجر، هلمز و ایلیوت ریچاردسون، معاون امور خارجه را اعلام کرد. شاید در آن زمان کسینجر با این مسئله موافقت کرده بود اما وی خیلی زود و احتمالا به احترام تمایلات نیکسون، عقیده خود را تغییر داد.
سناریویی که پاکارد حاضر کرده بود، بدین شرح بود: وی و نیکسون دست کم دو جلسه با سفیر رابین برگزار می کنند و طی آن تاکید خواهند کرد که آمریکا خواستار مذاکره در مورد ان پی تی و اهداف تسلیحات هسته ای اسرائیل است. با این حال به طور آشکار بر اسرائیل فشار وارد نمی کنند و مثلا نمی گویند که ارسال جت های فانتوم مورد معامله است. اگر رابین پاسخگو بود، پاکار و ریچاردسون خواستار جلسه دیگری می شوند. اگر مخالفت کرد او را متوجه خواهند کرد که عدم پاسخگویی از طرف اسرائیل، سوالاتی را در مورد توانایی آمریکا در تامین درخواست های تسلیحاتی اسرائیل مطرح خواهد کرد.
در نیمه ماه جولای زمانیکه پاکارد به لایرد هشدار داد در صورت عدم اعمال فشار از سوی واشنگتن، ممکن است آمریکا در تله «توطئه» با اسرائیل گرفتار شود، کسینجر و مشاوران شورای امنیت ملی وی با ارزیابی مباحث گروه ارشد بازبینی به نتایجی مشابه رسیدند. کسینجر در یادداشتی طولانی به نیکسون که احتمالا هرگز ارسال نشد، خط فکری مشخص و قابل توجهی از معمای پیچیده ناشی از برنامه هسته ای اسرائیل را مطرح کرد. کسینجر بر این باور بود که امکان متقاعد کردن اسرائیل به امضای ان پی تی با این استدلال که این پیمان مانع از تحقیق و توسعه تسلیحاتی آن نخواهد شد، وجود دارد.
کسینجر همچنین دریافت احتمال اینکه بتوان این روند حرکتی را متوقف کرد، بسیار ناچیز است و تا زمانیکه اسرائیل بتواند برنامه تسلیحاتی خود را مخفی نگه دارد، آسیبی به محیط منطقه ای و بین الملل وارد نخواهد شد. همانطور که وی در این سند آورده «گفتن اینکه ما می خواهیم مانع از تبدیل شدن مسئله «برخورداری اسرائیل از تسلیحات هسته ای» به یک واقعیت بین المللی جلوگیری کنیم، تعریفی بسیار نزدیک از آنچه واقعا در این مورد می خواهیم است.» و این نزدیک به همان چیزی است که ظاهرا نیکسون ترجیح می داد.
آنچه کسینجر به نیکسون پیشنهاد داد- و آنچه خط فکری این رئیس جمهور بود، مبهم است، با این حال روزی خاطرات کسینجر و نیکسون نیز پرده از این راز برمی دارد. اینکه احتمالا رئیس جمهور بر این باور بوده که گسترش تسلیحات هسته ای از سوی متحدان آمریکا قابل تحمل بوده، از نگرانی وی در مورد اسرائیل کاسته و در واقع احتمالا وی پیش از گرفتن پست ریاست جمهوری، شخصا به برخی مقامات اسرائیل در این مورد اطمینان داده بود.
در تابستان سال 1969 دولت ریچارد نیکسون وارد یک مبحث بسیار محرمانه شد: چطور به مشکلات دیپلماتیک، استراتژیک و سیاسی ناشی از برنامه تسلیحات هسته ای اسرائیل رسیدگی شود. در آن زمان برخی مقامات ارشد وزارت دفاع آمریکا معتقد بودند که یک اسرائیل مسلح به تسلیحات هسته ای مطابق با منافع آمریکا نیست و می تواند به طور خطرناکی بر پیچیدگی شرایط در این منطقه که خطرات خود را داشت، بیافزاید.
بر اساس اسناد دولتی که اخیرا غیرمحرمانه اعلام شده و روز جمعه توسط آرشیو امنیت ملی آمریکا منتشر شد، دیوید پاکارد، معاون وزیر دفاع وقت به رئیس خود ملوین لایرد، وزیر دفاع وقت این کشور هشدار داده بود که اگر واشنگتن از اهرم خود برای مقابله با پیشرفت های هسته ای اسرائیل استفاده نکند، «این برنامه ما را وارد توطئه ای با اسرائیل می کند که مسائل را به شکلی خطرناک برای امنیت ما به دست آنها می اندازد.»
این دلهره کلی برای هنری کسینجر، مشاور امنیت ملی آمریکا قابل لمس بود که چندی بعد در 1969 یادداشت امنیت ملی (NSSM) 40 که درخواست بررسی مشکلات ناشی از برنامه هسته ای اسرائیل بود را به امضا رساند. NSSM 40 و دیگر مطالعات مربوط به آن حال برای نخستین بار در دسترس عموم است و باعث شده درک بهتری از فضایی که نیکسون در آن تصمیمات محرمانه اش را اتخاذ کرد و البته مغایرت عجیبی با استدلال های پاکارد داشت، به دست آید.
یادداشت پاکارد، در میان دیگر یادداشت ها بیانگر رئوس بحث سیاسی است که برای سال ها مخفی مانده بود. تسلیحات هسته ای اسرائیل تا به امروز بدترین راز پنهان مانده جهان است که در عرصه جهان به عنوان یک واقعیت تثبیت شده پذیرفته شده است و با این حال واشنگتن هنوز به موضع مبهم هسته ای اسرائیل احترام می گذارد و هنوز به این بازی ادامه می دهد که «دولت آمریکا در مورد موقعیت هسته ای اسرائیل نظر نمی دهد.» آمار غیررسمی که (بر اساس اطلاعات فاش شده آمریکا) اخیرا توسط پژوهشنامه دانشمندان هسته ای منتشر شده نشان می دهد اسرائیل احتمالا دارای 80 کلاهک هسته ای و میزان نامشخصی مواد شکاف پذیر است.
در سال 1960 زمانیکه مقامات دولت آمریکا دریافتند اسرائیل با کمک فرانسه در حال ساخت راکتور هسته ای مخفیانه در دیمونا است، واشنگتن در مورد گسترش سلاح هسته ای و خطرات امنیت این برنامه اسرائیل نگران شد. با توجه به اینکه شوروی مشتریان عرب خود در منطقه را تجهیز می کرد، یک اسرائیل هسته ای تهدیدی بود برای تشدید خطرات جنگ سرد. جان اف کندی و لیندون جانسون، روسای جمهور آمریکا سعی کرده بودند این نگرانی ها را در مقابل عوارض سیاسی داخلی ناشی از سختگیری نسبت به اسرائیل توزین کنند و سعی می کردند با بلندپروازی های هسته ای اسرائیل مقابله کنند که البته چندان موفق نبودند.
اما اسناد جدید نشان می دهد پائول وارنک، مشاور وزیر دفاع آمریکا احتمالا نخستین فردی بود که در مورد خطر یک اسرائیل هسته ای به لایرد هشدار داده و وی را ترغیب کرد که پنتاگون را مجاب به یک موضع گیری قوی در این مسئله کند. وارنک پیش از آن در مذاکراتی فشرده با اسحاق رابین، سفیر اسرائیل در واشنگتن در مورد فروش جت فانتوم به اسرائیل سعی کرده بود این توافق را به امضای پیمان منع گسترش سلاح هسته ای (ان پی تی) مشروط کند که اگر این پیمان امضا نشود، جتی در کار نخواهد بود. اما اسرائیل این پیشنهاد را نپذیرفت.
وارنک کمتر از یک ماه پس از روی کار آمدن نیکسون در یادداشتی بلند به لایرد هشدار داد که آمریکا باید با جدیت به چالش هسته ای اسرائیل پاسخ دهد و لایرد را تحت فشار گذاشت که «تلاش جدی، هماهنگ و پایدار دیگری را برای ترغیب اسرائیل به توقف فعالیت های خود روی موشک های استراتژیک و تسلیحات هسته ای» در نظر بگیرد.
لایرد پیشنهاد برگزاری جلسه ای در کاخ سفید را مطرح کرد اما این جلسه برگزار نشد و در عوض با هدایت نیکسون، کسینجر از لایرد، ویلیام راجرز، وزیر خارجه و ریچارد هلمز، رئیس سیا خواست که در مطالعات سیاسی روی برنامه تسلیحات هسته ای اسرائیل کار کنند و NSSM 40 متولد شد.
کسینجر در دوره ریاست جمهوری نیکسون از سیستم NSSM برای ارزیابی نظارت کاخ سفید بر سیاست امنیت ملی آمریکا استفاده می کرد. وی از افراد و آژانس های مختلف برای این مطالعات استفاده می کرد. زمانیکه کسنجر یادداشت امنیت ملی 40 را برای تاسیسات اداری فرستاد، به راحتی یادداشت های چرارد اسمیت، رئیس آژانس کنترل سلاح و خلع سلاح را حذف کرد. مسائل خلع سلاح بخشی از نمونه کارهای اسمیت بود. با وجود آنکه اسمیت توسط نیکسون منصوب شده بود، کسینجر این آژانس را حذف کرد و شاید دلیل این بود که ممکن است رئیس این آژانس با لایرد متحد شود و کاخ سفید نتواند به راحتی رویکردی منعطف در قبال اسرائیل اتخاذ کند.
در ماه مه سال 1969 کسینجر خواستار گزارش مشترک وزارت خارجه، وزارت دفاع و سیا شد. وزارت خارجه و دفاع در مورد پیشنهادات مهم و مشخصی به توافق رسیدند: اینکه اسرائیل باید ان پی تی را امضا کند و برنامه هسته ای اش تحت نظارت قرار گیرد. آنها همچنین توافق کردند که اسرائیل باید به طور خصوصی به آمریکا اطمینان دهد که تسلیحات هسته ای تولید نمی کند. اما آنها در مورد چگونگی دستیابی به این هدف و راستی آزمایی این اطمینان بخشی، به اختلاف برخوردند.
وزارت خارجه با کمی مخالفت از سوی دفتر امور سیاسی-نظامی، با یک رویکرد تدریجی موافقت کرد که طی آن آمریکا تاکتیک های متقاعد کننده را آغاز کند و در عین حال انعطاف خود برای اتخاذ سیاست های سخت تر با توجه به واکنش اسرائیل را حفظ کند. بنابراین اگر اسرائیلی ها پاسخگو نبودند، واشنگتن می توانست اعلام کند که پیگیری تسلیحات هسته ای از سوی اسرائیل روابط دو طرف را تحت تاثیر قرار می دهد و خطر عرضه تسلیحات آمریکا را به دنبال دارد. در مقابل، پنتاگون می خواست سریعتر عمل کند، درخواست های بیشتری را مطرح کند و رویکرد مصمم تری نسبت به آنچه وزارت خارجه پیشنهاد می کرد را در پیش بگیرد. سیا روی کاغذ وارد این بحث نشد اما بر اساس یادداشت پاکارد، هلمز با موضع وزارت دفاع موافق بود.
در ژوئن 1969 این مقامات ارشد تلاش کردند اختلافات را حل کنند. وزارت خارجه و دفاع در راستای برطرف کردن شکاف موجود با رویکرد سختگیرانه موافقت کردند. پاکارد نامه فوق محرمانه «سناریوی بحث با اسرائیل در مورد برنامه هسته ای اش» را به لایرد ارسال کرد و ضمن آن رضایت مقامات ارشد پنتاگون، کسینجر، هلمز و ایلیوت ریچاردسون، معاون امور خارجه را اعلام کرد. شاید در آن زمان کسینجر با این مسئله موافقت کرده بود اما وی خیلی زود و احتمالا به احترام تمایلات نیکسون، عقیده خود را تغییر داد.
سناریویی که پاکارد حاضر کرده بود، بدین شرح بود: وی و نیکسون دست کم دو جلسه با سفیر رابین برگزار می کنند و طی آن تاکید خواهند کرد که آمریکا خواستار مذاکره در مورد ان پی تی و اهداف تسلیحات هسته ای اسرائیل است. با این حال به طور آشکار بر اسرائیل فشار وارد نمی کنند و مثلا نمی گویند که ارسال جت های فانتوم مورد معامله است. اگر رابین پاسخگو بود، پاکار و ریچاردسون خواستار جلسه دیگری می شوند. اگر مخالفت کرد او را متوجه خواهند کرد که عدم پاسخگویی از طرف اسرائیل، سوالاتی را در مورد توانایی آمریکا در تامین درخواست های تسلیحاتی اسرائیل مطرح خواهد کرد.
در نیمه ماه جولای زمانیکه پاکارد به لایرد هشدار داد در صورت عدم اعمال فشار از سوی واشنگتن، ممکن است آمریکا در تله «توطئه» با اسرائیل گرفتار شود، کسینجر و مشاوران شورای امنیت ملی وی با ارزیابی مباحث گروه ارشد بازبینی به نتایجی مشابه رسیدند. کسینجر در یادداشتی طولانی به نیکسون که احتمالا هرگز ارسال نشد، خط فکری مشخص و قابل توجهی از معمای پیچیده ناشی از برنامه هسته ای اسرائیل را مطرح کرد. کسینجر بر این باور بود که امکان متقاعد کردن اسرائیل به امضای ان پی تی با این استدلال که این پیمان مانع از تحقیق و توسعه تسلیحاتی آن نخواهد شد، وجود دارد.
کسینجر همچنین دریافت احتمال اینکه بتوان این روند حرکتی را متوقف کرد، بسیار ناچیز است و تا زمانیکه اسرائیل بتواند برنامه تسلیحاتی خود را مخفی نگه دارد، آسیبی به محیط منطقه ای و بین الملل وارد نخواهد شد. همانطور که وی در این سند آورده «گفتن اینکه ما می خواهیم مانع از تبدیل شدن مسئله «برخورداری اسرائیل از تسلیحات هسته ای» به یک واقعیت بین المللی جلوگیری کنیم، تعریفی بسیار نزدیک از آنچه واقعا در این مورد می خواهیم است.» و این نزدیک به همان چیزی است که ظاهرا نیکسون ترجیح می داد.
آنچه کسینجر به نیکسون پیشنهاد داد- و آنچه خط فکری این رئیس جمهور بود، مبهم است، با این حال روزی خاطرات کسینجر و نیکسون نیز پرده از این راز برمی دارد. اینکه احتمالا رئیس جمهور بر این باور بوده که گسترش تسلیحات هسته ای از سوی متحدان آمریکا قابل تحمل بوده، از نگرانی وی در مورد اسرائیل کاسته و در واقع احتمالا وی پیش از گرفتن پست ریاست جمهوری، شخصا به برخی مقامات اسرائیل در این مورد اطمینان داده بود.
منبع: فرارو
گزارش خطا
آخرین اخبار