آخرین دفاعیات نجفی
ساعت ۹:۳۰ دقیقه صبح است که محمدعلی نجفی وارد سالن میشود. تا چند دقیقه صدای شاتر دوربین میپیچد توی سالن. عکاسها دورهاش میکنند و معذب به نظر میرسد. آرام است و مثل همیشه مرتب؛ حتی توی لباس آبی و تکراری زندان.
ساعت ۹:۳۰ دقیقه صبح است که محمدعلی نجفی وارد سالن میشود. تا چند دقیقه صدای شاتر دوربین میپیچد توی سالن. عکاسها دورهاش میکنند و معذب به نظر میرسد. آرام است و مثل همیشه مرتب؛ حتی توی لباس آبی و تکراری زندان.
به گزارش صدای ایران روزنامه سازندگی نوشت: ساعت ۹ نشده و آدمها کمکم میرسند. خبرنگارها، عکاسها و البته مسعود، برادر مرحوم استاد و مهیار پسر میترا و پسرخواندهی محمدعلی نجفی. مسعود دوره میشود با خبرنگارها؛ از او از بزرگترین آرزوی میترا میپرسند و جواب روشن است؛ «بزرگترین آرزوی خواهرم موفقیت مهیار، پسرش بود»، و بعد راهی سالن اجتماعات میشود. همان موقع حمید گودرزی و لاله عقبایی، وکلای نجفی هم میرسند، با مسعود استاد و وکیلشان سلام و احوالپرسی میکنند و مینشینند. زهرا نجفی، دختر نجفی و علیرضا ببری، دامادش هم نشستهاند. ردیف پشت سر آنها هم خاندان نجفی جمعشان جمع است و توی خودشان حرف میزنند. برادرها، عموها و البته برادرزادهاش.
جلوی در عکاسها جمع شدهاند و منتظر رسیدن نجفی هستند. چند نفری از مردم عادی هم به هر ضرب و زوری شده از اولین جلسهی دادگاه تا به امروز خودشان را به محل دادگاه رساندهاند. یکی از زنها میگوید: «آدمهای این دادگاه عجیبند، انگار نه انگار یک نفر کشته شده!». یک نفر دیگر خانوادهی استاد و دختر نجفی را نگاه میکند؛ «از همان جلسهی اول همینطور اتو کشیده آمده و رفتهاند». زهرا نجفی توی این چند جلسه آرامتر به نظر میرسد؛ برخلاف همان روزهای اولی که خبرنگارها دورهاش کرده بودند و او پریشان و پرخاشگر بود. حالا شاید از گپ و گفتهای پشت پرده خبری دارد که آرامتر به نظر میرسد. گرچه دیگر با خبرنگارها همکلام نمیشود و میگوید همه چیز را به وکیلشان واگذار کردهاند.
ساعت ۹:۳۰ دقیقه صبح است که محمدعلی نجفی وارد سالن میشود. تا چند دقیقه صدای شاتر دوربین میپیچد توی سالن. عکاسها دورهاش میکنند و معذب به نظر میرسد. آرام است و مثل همیشه مرتب؛ حتی توی لباس آبی و تکراری زندان.
ده دقیقه بعد، قاضی کشکولی و محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی و نماینده دادستان هم میرسند و قبل از ساعت ده دادگاه به صورت رسمی آغاز میشود. قاضی میگوید امروز ادامهی دفاعیات گودرزی، وکیل نجفی را خواهیم شنید و البته نظرات کارشناسان صحنهی جرم را.
وکیل نجفی: قتل غیرعمد بود!
حمید گودرزی توی جایگاه میایستد؛ حرفش یک چیز است و با جزئیات همان را میگوید که در جلسهی قبلی هم به آن اشاره کرده بود. «تاکید بر غیرعمد بودن قتل». او با ایراداتی به کیفرخواستی که شهریاری در جلسهی اول دادگاه خوانده بود، شروع میکند؛ کیفرخواستی که بخشی از آن نامهی مفصل و جنجالی نجفی بود. میگوید: «موکلم اقرار به قتل شبهعمدی دارد در حالی که نماینده دادستان بر اساس ماده ۱۶۴ قانون آیین دادرسی کیفری معتقد به قتل عمد از سوی موکلم است، این در حالی است که شاهدی وجود ندارد و حرفهای آقای آقازاده به عنوان راننده نیز نمیتواند دلیلی بر اثبات نظریه دادستان باشد». بعد هم تاکید میکند که مطالب جلسهی قبلی بیشتر به نواقص پرونده معطوف بوده و امروز دفاع ماهوی را مطرح میکند؛ «دادسرا در تحلیل واقعه رخ داده حتما مستحضر بوده که موضوع شلیک به میترا استاد از سه جنبه میتوانسته انجام شود؛ یکی اصابت گلوله به قفسه سینه، دیگری اصابت گلوله به دست و دیگری هم اصابت گلوله به جسم سخت و کمانه کردن. دادسرا اینها را لحاظ نکرده، در حالیکه لازم بود اینها را تحلیل و بعد کیفرخواست صادر میکرد. در کیفرخواست به فیلمهای موجود استناد شده، ولی موکل من آن زمان در شرایط بحرانی روحی بهسر میبرد و هدف فشارهای رسانهای قرار داشته است. آقای نجفی هیچوقت در اعترافاتش نگفته که اسلحه را گرفتم و مستقیم به سمت میترا شلیک کردم. او انگیزهاش را اختلاف خانوادگی مطرح کرده و باید بگویم که موکلم هیچگاه به قتل عمد اعتراف نکرده است؛ تمام صحبتهایش هم از روز اول یکی بود».او به حرفهای نجفی استناد میکند: «نجفی بارها گفته که «میترا شانه من را گرفته بود و چند بار گفتم ول کن که این کار را نکرد و کنترلی روی اسلحه نداشتم». درحالیکه این گفتهی دادستانی که اعلام شده نجفی به قتل عمد اعتراف کرده با مندرجات پرونده مطابقت ندارد و از ایرادات پرونده است».
به عقیدهی او قتل شبهعمد بوده که البته سه دلیل برای آن ارائه میدهد؛ یکی از این دلایل اعترافات خود نجفی است؛ «دادسرا باید روشن کند که شلیک گلوله به سمت مقتول مستقیم بوده یا غیرمستقیم تا مجهولات رفع شود. اگر شلیک گلوله مستقیم باشد نشان میدهد که قتل عمدی است و اگر شلیک غیرمستقیم باشد نشان میدهد که متهم نمیدانسته است که گلوله به کجا اصابت میکند. در این پرونده دو فرضیه مطرح است: یک، شلیک مستقیم به قفسه سینه؛ که این فرضیه با توجه به اینکه گلوله به صورت کج به قفسه سینه اصابت کرده کاملا رد است. فرضیه دوم این است که گلوله به دست و سپس به قفسه سینه خورده باشد و با توجه به اینکه گلوله به صورت کج به قفسه سینه اصابت کرده و سپس به قلب آسیب رسانده است باز هم نشان میدهد که این فرضیه هم مردود است».او در این جلسه فرضیهی سومی را مطرح میکند؛ فرضیهای که تا آخر دادگاه هم روی آن مُصِر بود؛ «این امکان وجود دارد که گلوله به سقف یا کاشیها شلیک و سپس به صورت غیرارادی و غیرقابل پیشبینی و از سمت بالا به ناحیه قفسه سینه اصابت کرده باشد».او از نظرات متفاوت پزشکی قانونی هم یاد میکند، اینکه در گزارش اولیه آمده که گلوله به صورت مدور وارد بدن مقتوله شده و در تحقیقات بعدی که روی جسد انجام شده اعلام شده که جای گلوله به شکل بیضوی بوده؛ با این توضیح که در شلیک مستقیم، جای گلوله مدور و در شلیک غیرمستقیم، جای گلوله بیضوی خواهد بود. به عقیدهی گودرزی این گواهی دیگری بر قتل غیرعمد از سوی محمدعلی نجفی است. او به ابعاد گلوله هم اشاره میکند: «اگر گلوله مستقیم وارد میشد به اندازه ابعاد گلوله یعنی ۹ تا ۱۰ میلیمتر فضا ایجاد میکرد در حالی که اینگونه نبود و بررسیها ۱,۵ تا ۲ میلیمتر را نشان میدهد. در محل اصابت گلوله خالکوبی و احتراق دیده نمیشود چرا که اگر مستقیم وارد میشد این اثرات در بدن مرحومه قابل رؤیت بود. همچنین اگر گلوله مستقیم وارد میشد باید از بدن به همان شکل خارج میشد، در حالی که میبینیم گلوله در پهلوی راست متوقف شده است. چیزی که دادسرای جنایی در گزارشات خود فرستاده فاصله شلیک بیش از یک متر و کمتر از پنج متر بوده است اما در جلسه دوم دادگاه اعلام کرده فاصله تا کف دست تا ۳۰ سانتیمتر بوده است و این فاصله نزدیک نشان از درگیری و کشمکش دارد. در حالی که اکنون به این استنباط رسیده که مرحومه دست را به حالت اعتراض گرفته و گلوله خورده و این ایراد محض است».نکتهی دیگری که گودرزی برای اثبات قتل غیرعمد به آن اشاره میکند، دفورمه بودن گلولهایست که به بدن میترا استاد اصابت کرده است؛ «این گلوله دفورمه شده یعنی غیرمستقیم به بدن اصابت شده است. سرهنگ عزتی گفتهاند که بدن او ورزشکاری بوده است و به این دلیل گلوله دفورمه شده است، اما لوله کالیبر ۹ میلیمتر داشته است و یکی از محکمترین گلولهها است و باید به جسم سخت خورده باشد». منظور او از جسم سخت برخورد گلوله به دیوار است.
هنوز از رضایت خبری نیست
دادگاه تمام شد و همه راهی شدند. خیلیها انتظارش را نداشتند که قاضی ختم دادرسی را اعلام کند و فکر میکردند چند جلسهی دیگر باقی خواهد بود. اما اینطور نشد، شهریاری جزء اولین کسانی بود که از سالن درآمد. خبرنگارها هرچه دورهاش کردند تا نظری دهد، لام تا کام حرفی نزد. زهرا نجفی و شوهرش هم شانهبهشانه راهشان را کشیدند و رفتند، در سکوت و لبخند ملایمی بر لب. تنها کسی که در جمع خبرنگارها ایستاد و چند کلامی گفت، حمید گودرزی بود، حقوقدان کارکشته که تمام هم و غمش را گذاشت تا اثبات کند قتل غیرعمد بوده است. گفت که برای گرفتن رضایت تلاش کردهاند، اما هنوز به نتیجه نرسیدهاند. او در مورد هیئت کارشناسی که طلب کرده بود هم گفت: «به نظرم با آخرین دفاعی که اخذ شده احتمال این موضوع ضعیف است. چون وقتی که آخرین دفاع مطرح میشود تحقیقات به پایان میرسد، ولی ما مصرانه بر تعیین تیم کارشناسی اسلحه و کارشناسی پزشکی قانونی تاکید داریم، اما دادگاه ممکن است وارد رسیدگی ماهوی شود».
نجفی: وقت شلیک تعادل نداشتم
به اینجای جلسه که رسید، قاضی نجفی را به جایگاه دعوت کرد تا برای روشن شدن ابهامات به برخی سوالها پاسخ دهد: «من شوکه شده بودم و نمیدانستم چه اتفاقی افتاده، بعد یادم آمد که اسلحه قبلا مسلح بوده، البته بنا داشتم که بعدا خشاب را از اسلحه جدا کنم که یادم رفته بود. اولش فکر کردم ۴ گلوله شلیک شده، یکی به بالش و سه گلوله دیگر، اما در دادسرا گفتند ۴ گلوله بوده که با احتساب یک گلوله به بالش میشود ۵ تا گلوله. آخرین گلوله که خورد، دستم را رها کرد یادم است و از پشت در وان افتاد».قاضی دوباره سوالی مطرح کرد؛ «در اظهارات اولیه خود گفتهاید دستت را گرفته و تا اسلحه را دیده ترسیده و عذرخواهی کرده و گفته جبران میکند. پس نشان میدهد سه گلوله زده شده و با دو دست اسلحه را گرفته است». و نجفی در پاسخ گفت: «یک دستش را روی شانهام گذاشته بود، به عقب رانده شدم و یک گلوله به بالشت خورد. پس از آن با دو دست اسلحه را گرفت که باعث شد چند بار دستم بالا و پایین شود. هر سه یا چهار گلوله در همین حالت زده شد و آخرین گلوله هم که به او خورد».بعد هم بخشی از فیلم بازسازی صحنهی جرم در دادگاه نمایش داده شد. فیلمی که تماشایش غریب بود و شاید دیدن آن برای یک نفر سختتر از باقی حاضران دادگاه بود؛ مهیار، که داشت وان خونی را که مادرش در آن افتاده بود تماشا میکرد و لابد دوباره تمام آن صحنهها از جلوی چشمهایش میگذشت.
گلوله به بدن خورده و دفورمه شده
بعد از پخش فیلم، به دستور قاضی سرهنگ عزتیراد و خانمها اسماعیلی و عبادی، کارشناسان بررسی صحنه جرم در جایگاه حاضر شدند و توضیحاتی دادند. البته توضیحات سرهنگ عزتیراد مفصلتر بود؛ «در مورد اینکه این دو نفر با هم درگیر بودند بحثی نداریم. برای ما محرز است که تیراندازی نجفی دقیق نبوده یا بیهدف بوده است. خشاب این اسلحه ۱۵ تیر میخورد اما این سلاح لحظه شلیک ۱۳ تیر داشته. ۸ تیر را که برای ما آوردند و ۵ تا هم در صحنه پیدا شده است. از این پنج تا یکی به کمد یکی به گوشه وان و یکی به دیوار خورده که در فیلم هم مشخص بود و یکی دیگر هم به دیوار سر دوش اصابت کرده است و گلوله آخر همان است که به بدن وارد شده است».
او با اشاره به دفاعیات وکیل نجفی گفت: «گلوله ۹ میلیمتری که به بدن وارد شده مدور بوده و با توجه به ابعاد سوراخ که بیضوی است نشان میدهد که مستقیم نبوده است». او توضیحاتی در رابطه با فاصلهی نجفی و مرحوم استاد داد و گفت: «شلیک یک گلوله منجر به فوت شده و اگر پشت دست را نگاه کنید نشان میدهد که تخریبگر بوده است. گلولهای که به دست اصابت کرده است مستقیم بوده، یک تیر هم به دست و هم به بدن خورده است».بعد هم سرگرد عزتیراد، در حضور گودرزی، گلولههای اسلحه را نشان داده و میزان دفورمه بودن یکی از گلولهها را بررسی کرد و گفت: «گلوله ابتدا به دست و سپس به بدن برخورد کرده، اما ممکن است به جسم سخت هم خورده باشد. یک گلوله از بدن مقتوله پیدا شده است و به نظر من علت کج شدن گلوله برخورد آن به بدن مقتوله است. گلوله از کف دست وارد و از پشت دست خارج و مجدد از قفسه سینه وارد و در پهلوی چپ متوقف شده است».
راز دگمههای کشف شده در قتل
نزدیک به دو ساعت از زمان شروع دادگاه گذشته بود و نوبت به مهیار صفری رسید که برای دومین بار در جایگاه قرار بگیرد. در این جلسه هم قاضی هشدار داد که عکاسها دست نگه دارند و نباید از مهیار عکسی منتشر شود. مهیار در جایگاه ایستاد و در پاسخ به سوال قاضی راز دکمههای کشف شده از محل جرم را رمزگشایی کرد، ماجرایی که در جلسهی قبل، گودرزی به آن اشاره کرده بود؛ «ساعت ۱۲:۱۰ به خانه آمدم و با جسد مادرم روبهرو شدم، دچار شوک عصبی شده بودم و پیراهنم را پاره کردم». بعد هم به دستور قاضی پیراهن چهارخانهی سبز و سفید و دکمههای کنده شده را به قاضی نشان داد. پسرک تا حدی مضطرب بود و روی پاشنهی پاهایش بالا و پایین میشد. قاضی پرسید: «بعد لباست را عوض کردی؟»، گفت: «زیر پیراهنم تیشرت داشتم و با همان بیرون رفتم و به خانوادهام خبر دادم».
مهیار نشست و به دستور قاضی مسعود استاد هم در جایگاه ایستاد؛ «من برای شام خانهی خواهرم دعوت شدم. متوجه مشاجرهای نشدم، شاید جلوی من حفظ ظاهر میکردند. ساعت ۱۱:۲۰ به منزل برگشتم. از مشاجرههای قبلی آنها اطلاع داشتم و گاهی برای حل آن پیششان میرفتم».
دفاع آخر نجفی
نزدیک ظهر بود؛ دادگاه نفسگیر بود و ادامه داشت. و بالاخره قاضی کشکولی اعلام کرد که وقت، وقت دفاع آخر است. نجفی را دوباره به جایگاه خواند و البته پیش از آن سه اتهام او اعم از مباشرت در قتل عمدی، صدمه غیرمنتهی به فوت، حمل سلاح غیرمجاز را به او تفهیم کرد. اینبار نجفی مضطربتر از گذشته به نظر میرسید و صدایش آرامتر، آیهای از قرآن خواند؛ «أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ». به هیچ عنوان در جریان گزارش اسلحه نبودم و تطبیق گفتههای من با این گزارش نشان واقعیت است. دوم اینکه وقتی وارد حمام شدم، شرایط پیشرو برایم پیشبینی نشده بود. هیچکدام از شلیکها به اراده و قصد شلیک انجام نشد. سوم اینکه شلیک چهار تیر به در و دیوار و سقف نشان میدهد حالت غیرمتعادلی داشتم». مورد چهارم توضیحات او به فرضیهی شلیک گلوله مربوط بود و در مورد پنجم دفاعش گفت: «اگر واقعاً قصد قتل داشتم، راههایی وجود داشت که خود را پنهان کنم. حادثه ناشی از بیارادگی و جنون آنی و خشم فراوانی بود که در آن لحظه داشتم». او توضیحاتی هم در رابطه با تمدید اسلحه داد؛ «گمان میکردم مجوزها ۱۰ ساله است. اسلحه دو شب قبل از حادثه به طور تصادفی از چمدانم بیرون آمد و در قفسه کمد قرار گرفت». بعد هم از درگاه خداوند طلب عفو و بخشش کرد و به خانوادهی مسعود تسلیت گفت.
دفاع آخر وکیل نجفی
آخرین کسی که در دادگاه صحبت کرد، حمید گودرزی وکیل کارکشته و باسابقه بود. او در دفاعیات آخر از سرعت دادرسی گلایه کرد و نکاتی را گفت؛ «شما به این موضوع رسیدید که فرضیه اول را پذیرفتید که گلوله به دست و سپس به سینه مرحومه برخورد کرده است و این یعنی فرضیه ما مبنی بر شلیک به دیوار و سپس برخورد به بدن مرحومه را نپذیرفتید. ما با این مواجهیم که امر محال را تشخیص هویت نپذیرفته است و بهتر بود که پزشکی قانونی در مورد دفرمه شدن گلوله توضیح دهد. دادگاه میخواهد که به اقرار موکل اکتفا کند اما موکل بنده اقرار به قتل عمد نداشته بلکه گفته است قتل شبهعمد است. این پرونده مشکلاتی داشته که مربوط به عجلههای بیمورد بوده است». ساعت نزدیک به یک بود که ختم دادگاه آخر اعلام شد؛ پروندهای که ۵۵ روز پیش کلید خورده بود.
به گزارش صدای ایران روزنامه سازندگی نوشت: ساعت ۹ نشده و آدمها کمکم میرسند. خبرنگارها، عکاسها و البته مسعود، برادر مرحوم استاد و مهیار پسر میترا و پسرخواندهی محمدعلی نجفی. مسعود دوره میشود با خبرنگارها؛ از او از بزرگترین آرزوی میترا میپرسند و جواب روشن است؛ «بزرگترین آرزوی خواهرم موفقیت مهیار، پسرش بود»، و بعد راهی سالن اجتماعات میشود. همان موقع حمید گودرزی و لاله عقبایی، وکلای نجفی هم میرسند، با مسعود استاد و وکیلشان سلام و احوالپرسی میکنند و مینشینند. زهرا نجفی، دختر نجفی و علیرضا ببری، دامادش هم نشستهاند. ردیف پشت سر آنها هم خاندان نجفی جمعشان جمع است و توی خودشان حرف میزنند. برادرها، عموها و البته برادرزادهاش.
جلوی در عکاسها جمع شدهاند و منتظر رسیدن نجفی هستند. چند نفری از مردم عادی هم به هر ضرب و زوری شده از اولین جلسهی دادگاه تا به امروز خودشان را به محل دادگاه رساندهاند. یکی از زنها میگوید: «آدمهای این دادگاه عجیبند، انگار نه انگار یک نفر کشته شده!». یک نفر دیگر خانوادهی استاد و دختر نجفی را نگاه میکند؛ «از همان جلسهی اول همینطور اتو کشیده آمده و رفتهاند». زهرا نجفی توی این چند جلسه آرامتر به نظر میرسد؛ برخلاف همان روزهای اولی که خبرنگارها دورهاش کرده بودند و او پریشان و پرخاشگر بود. حالا شاید از گپ و گفتهای پشت پرده خبری دارد که آرامتر به نظر میرسد. گرچه دیگر با خبرنگارها همکلام نمیشود و میگوید همه چیز را به وکیلشان واگذار کردهاند.
ساعت ۹:۳۰ دقیقه صبح است که محمدعلی نجفی وارد سالن میشود. تا چند دقیقه صدای شاتر دوربین میپیچد توی سالن. عکاسها دورهاش میکنند و معذب به نظر میرسد. آرام است و مثل همیشه مرتب؛ حتی توی لباس آبی و تکراری زندان.
ده دقیقه بعد، قاضی کشکولی و محمد شهریاری، سرپرست دادسرای امور جنایی و نماینده دادستان هم میرسند و قبل از ساعت ده دادگاه به صورت رسمی آغاز میشود. قاضی میگوید امروز ادامهی دفاعیات گودرزی، وکیل نجفی را خواهیم شنید و البته نظرات کارشناسان صحنهی جرم را.
وکیل نجفی: قتل غیرعمد بود!
حمید گودرزی توی جایگاه میایستد؛ حرفش یک چیز است و با جزئیات همان را میگوید که در جلسهی قبلی هم به آن اشاره کرده بود. «تاکید بر غیرعمد بودن قتل». او با ایراداتی به کیفرخواستی که شهریاری در جلسهی اول دادگاه خوانده بود، شروع میکند؛ کیفرخواستی که بخشی از آن نامهی مفصل و جنجالی نجفی بود. میگوید: «موکلم اقرار به قتل شبهعمدی دارد در حالی که نماینده دادستان بر اساس ماده ۱۶۴ قانون آیین دادرسی کیفری معتقد به قتل عمد از سوی موکلم است، این در حالی است که شاهدی وجود ندارد و حرفهای آقای آقازاده به عنوان راننده نیز نمیتواند دلیلی بر اثبات نظریه دادستان باشد». بعد هم تاکید میکند که مطالب جلسهی قبلی بیشتر به نواقص پرونده معطوف بوده و امروز دفاع ماهوی را مطرح میکند؛ «دادسرا در تحلیل واقعه رخ داده حتما مستحضر بوده که موضوع شلیک به میترا استاد از سه جنبه میتوانسته انجام شود؛ یکی اصابت گلوله به قفسه سینه، دیگری اصابت گلوله به دست و دیگری هم اصابت گلوله به جسم سخت و کمانه کردن. دادسرا اینها را لحاظ نکرده، در حالیکه لازم بود اینها را تحلیل و بعد کیفرخواست صادر میکرد. در کیفرخواست به فیلمهای موجود استناد شده، ولی موکل من آن زمان در شرایط بحرانی روحی بهسر میبرد و هدف فشارهای رسانهای قرار داشته است. آقای نجفی هیچوقت در اعترافاتش نگفته که اسلحه را گرفتم و مستقیم به سمت میترا شلیک کردم. او انگیزهاش را اختلاف خانوادگی مطرح کرده و باید بگویم که موکلم هیچگاه به قتل عمد اعتراف نکرده است؛ تمام صحبتهایش هم از روز اول یکی بود».او به حرفهای نجفی استناد میکند: «نجفی بارها گفته که «میترا شانه من را گرفته بود و چند بار گفتم ول کن که این کار را نکرد و کنترلی روی اسلحه نداشتم». درحالیکه این گفتهی دادستانی که اعلام شده نجفی به قتل عمد اعتراف کرده با مندرجات پرونده مطابقت ندارد و از ایرادات پرونده است».
به عقیدهی او قتل شبهعمد بوده که البته سه دلیل برای آن ارائه میدهد؛ یکی از این دلایل اعترافات خود نجفی است؛ «دادسرا باید روشن کند که شلیک گلوله به سمت مقتول مستقیم بوده یا غیرمستقیم تا مجهولات رفع شود. اگر شلیک گلوله مستقیم باشد نشان میدهد که قتل عمدی است و اگر شلیک غیرمستقیم باشد نشان میدهد که متهم نمیدانسته است که گلوله به کجا اصابت میکند. در این پرونده دو فرضیه مطرح است: یک، شلیک مستقیم به قفسه سینه؛ که این فرضیه با توجه به اینکه گلوله به صورت کج به قفسه سینه اصابت کرده کاملا رد است. فرضیه دوم این است که گلوله به دست و سپس به قفسه سینه خورده باشد و با توجه به اینکه گلوله به صورت کج به قفسه سینه اصابت کرده و سپس به قلب آسیب رسانده است باز هم نشان میدهد که این فرضیه هم مردود است».او در این جلسه فرضیهی سومی را مطرح میکند؛ فرضیهای که تا آخر دادگاه هم روی آن مُصِر بود؛ «این امکان وجود دارد که گلوله به سقف یا کاشیها شلیک و سپس به صورت غیرارادی و غیرقابل پیشبینی و از سمت بالا به ناحیه قفسه سینه اصابت کرده باشد».او از نظرات متفاوت پزشکی قانونی هم یاد میکند، اینکه در گزارش اولیه آمده که گلوله به صورت مدور وارد بدن مقتوله شده و در تحقیقات بعدی که روی جسد انجام شده اعلام شده که جای گلوله به شکل بیضوی بوده؛ با این توضیح که در شلیک مستقیم، جای گلوله مدور و در شلیک غیرمستقیم، جای گلوله بیضوی خواهد بود. به عقیدهی گودرزی این گواهی دیگری بر قتل غیرعمد از سوی محمدعلی نجفی است. او به ابعاد گلوله هم اشاره میکند: «اگر گلوله مستقیم وارد میشد به اندازه ابعاد گلوله یعنی ۹ تا ۱۰ میلیمتر فضا ایجاد میکرد در حالی که اینگونه نبود و بررسیها ۱,۵ تا ۲ میلیمتر را نشان میدهد. در محل اصابت گلوله خالکوبی و احتراق دیده نمیشود چرا که اگر مستقیم وارد میشد این اثرات در بدن مرحومه قابل رؤیت بود. همچنین اگر گلوله مستقیم وارد میشد باید از بدن به همان شکل خارج میشد، در حالی که میبینیم گلوله در پهلوی راست متوقف شده است. چیزی که دادسرای جنایی در گزارشات خود فرستاده فاصله شلیک بیش از یک متر و کمتر از پنج متر بوده است اما در جلسه دوم دادگاه اعلام کرده فاصله تا کف دست تا ۳۰ سانتیمتر بوده است و این فاصله نزدیک نشان از درگیری و کشمکش دارد. در حالی که اکنون به این استنباط رسیده که مرحومه دست را به حالت اعتراض گرفته و گلوله خورده و این ایراد محض است».نکتهی دیگری که گودرزی برای اثبات قتل غیرعمد به آن اشاره میکند، دفورمه بودن گلولهایست که به بدن میترا استاد اصابت کرده است؛ «این گلوله دفورمه شده یعنی غیرمستقیم به بدن اصابت شده است. سرهنگ عزتی گفتهاند که بدن او ورزشکاری بوده است و به این دلیل گلوله دفورمه شده است، اما لوله کالیبر ۹ میلیمتر داشته است و یکی از محکمترین گلولهها است و باید به جسم سخت خورده باشد». منظور او از جسم سخت برخورد گلوله به دیوار است.
هنوز از رضایت خبری نیست
دادگاه تمام شد و همه راهی شدند. خیلیها انتظارش را نداشتند که قاضی ختم دادرسی را اعلام کند و فکر میکردند چند جلسهی دیگر باقی خواهد بود. اما اینطور نشد، شهریاری جزء اولین کسانی بود که از سالن درآمد. خبرنگارها هرچه دورهاش کردند تا نظری دهد، لام تا کام حرفی نزد. زهرا نجفی و شوهرش هم شانهبهشانه راهشان را کشیدند و رفتند، در سکوت و لبخند ملایمی بر لب. تنها کسی که در جمع خبرنگارها ایستاد و چند کلامی گفت، حمید گودرزی بود، حقوقدان کارکشته که تمام هم و غمش را گذاشت تا اثبات کند قتل غیرعمد بوده است. گفت که برای گرفتن رضایت تلاش کردهاند، اما هنوز به نتیجه نرسیدهاند. او در مورد هیئت کارشناسی که طلب کرده بود هم گفت: «به نظرم با آخرین دفاعی که اخذ شده احتمال این موضوع ضعیف است. چون وقتی که آخرین دفاع مطرح میشود تحقیقات به پایان میرسد، ولی ما مصرانه بر تعیین تیم کارشناسی اسلحه و کارشناسی پزشکی قانونی تاکید داریم، اما دادگاه ممکن است وارد رسیدگی ماهوی شود».
نجفی: وقت شلیک تعادل نداشتم
به اینجای جلسه که رسید، قاضی نجفی را به جایگاه دعوت کرد تا برای روشن شدن ابهامات به برخی سوالها پاسخ دهد: «من شوکه شده بودم و نمیدانستم چه اتفاقی افتاده، بعد یادم آمد که اسلحه قبلا مسلح بوده، البته بنا داشتم که بعدا خشاب را از اسلحه جدا کنم که یادم رفته بود. اولش فکر کردم ۴ گلوله شلیک شده، یکی به بالش و سه گلوله دیگر، اما در دادسرا گفتند ۴ گلوله بوده که با احتساب یک گلوله به بالش میشود ۵ تا گلوله. آخرین گلوله که خورد، دستم را رها کرد یادم است و از پشت در وان افتاد».قاضی دوباره سوالی مطرح کرد؛ «در اظهارات اولیه خود گفتهاید دستت را گرفته و تا اسلحه را دیده ترسیده و عذرخواهی کرده و گفته جبران میکند. پس نشان میدهد سه گلوله زده شده و با دو دست اسلحه را گرفته است». و نجفی در پاسخ گفت: «یک دستش را روی شانهام گذاشته بود، به عقب رانده شدم و یک گلوله به بالشت خورد. پس از آن با دو دست اسلحه را گرفت که باعث شد چند بار دستم بالا و پایین شود. هر سه یا چهار گلوله در همین حالت زده شد و آخرین گلوله هم که به او خورد».بعد هم بخشی از فیلم بازسازی صحنهی جرم در دادگاه نمایش داده شد. فیلمی که تماشایش غریب بود و شاید دیدن آن برای یک نفر سختتر از باقی حاضران دادگاه بود؛ مهیار، که داشت وان خونی را که مادرش در آن افتاده بود تماشا میکرد و لابد دوباره تمام آن صحنهها از جلوی چشمهایش میگذشت.
گلوله به بدن خورده و دفورمه شده
بعد از پخش فیلم، به دستور قاضی سرهنگ عزتیراد و خانمها اسماعیلی و عبادی، کارشناسان بررسی صحنه جرم در جایگاه حاضر شدند و توضیحاتی دادند. البته توضیحات سرهنگ عزتیراد مفصلتر بود؛ «در مورد اینکه این دو نفر با هم درگیر بودند بحثی نداریم. برای ما محرز است که تیراندازی نجفی دقیق نبوده یا بیهدف بوده است. خشاب این اسلحه ۱۵ تیر میخورد اما این سلاح لحظه شلیک ۱۳ تیر داشته. ۸ تیر را که برای ما آوردند و ۵ تا هم در صحنه پیدا شده است. از این پنج تا یکی به کمد یکی به گوشه وان و یکی به دیوار خورده که در فیلم هم مشخص بود و یکی دیگر هم به دیوار سر دوش اصابت کرده است و گلوله آخر همان است که به بدن وارد شده است».
او با اشاره به دفاعیات وکیل نجفی گفت: «گلوله ۹ میلیمتری که به بدن وارد شده مدور بوده و با توجه به ابعاد سوراخ که بیضوی است نشان میدهد که مستقیم نبوده است». او توضیحاتی در رابطه با فاصلهی نجفی و مرحوم استاد داد و گفت: «شلیک یک گلوله منجر به فوت شده و اگر پشت دست را نگاه کنید نشان میدهد که تخریبگر بوده است. گلولهای که به دست اصابت کرده است مستقیم بوده، یک تیر هم به دست و هم به بدن خورده است».بعد هم سرگرد عزتیراد، در حضور گودرزی، گلولههای اسلحه را نشان داده و میزان دفورمه بودن یکی از گلولهها را بررسی کرد و گفت: «گلوله ابتدا به دست و سپس به بدن برخورد کرده، اما ممکن است به جسم سخت هم خورده باشد. یک گلوله از بدن مقتوله پیدا شده است و به نظر من علت کج شدن گلوله برخورد آن به بدن مقتوله است. گلوله از کف دست وارد و از پشت دست خارج و مجدد از قفسه سینه وارد و در پهلوی چپ متوقف شده است».
راز دگمههای کشف شده در قتل
نزدیک به دو ساعت از زمان شروع دادگاه گذشته بود و نوبت به مهیار صفری رسید که برای دومین بار در جایگاه قرار بگیرد. در این جلسه هم قاضی هشدار داد که عکاسها دست نگه دارند و نباید از مهیار عکسی منتشر شود. مهیار در جایگاه ایستاد و در پاسخ به سوال قاضی راز دکمههای کشف شده از محل جرم را رمزگشایی کرد، ماجرایی که در جلسهی قبل، گودرزی به آن اشاره کرده بود؛ «ساعت ۱۲:۱۰ به خانه آمدم و با جسد مادرم روبهرو شدم، دچار شوک عصبی شده بودم و پیراهنم را پاره کردم». بعد هم به دستور قاضی پیراهن چهارخانهی سبز و سفید و دکمههای کنده شده را به قاضی نشان داد. پسرک تا حدی مضطرب بود و روی پاشنهی پاهایش بالا و پایین میشد. قاضی پرسید: «بعد لباست را عوض کردی؟»، گفت: «زیر پیراهنم تیشرت داشتم و با همان بیرون رفتم و به خانوادهام خبر دادم».
مهیار نشست و به دستور قاضی مسعود استاد هم در جایگاه ایستاد؛ «من برای شام خانهی خواهرم دعوت شدم. متوجه مشاجرهای نشدم، شاید جلوی من حفظ ظاهر میکردند. ساعت ۱۱:۲۰ به منزل برگشتم. از مشاجرههای قبلی آنها اطلاع داشتم و گاهی برای حل آن پیششان میرفتم».
دفاع آخر نجفی
نزدیک ظهر بود؛ دادگاه نفسگیر بود و ادامه داشت. و بالاخره قاضی کشکولی اعلام کرد که وقت، وقت دفاع آخر است. نجفی را دوباره به جایگاه خواند و البته پیش از آن سه اتهام او اعم از مباشرت در قتل عمدی، صدمه غیرمنتهی به فوت، حمل سلاح غیرمجاز را به او تفهیم کرد. اینبار نجفی مضطربتر از گذشته به نظر میرسید و صدایش آرامتر، آیهای از قرآن خواند؛ «أُفَوِّضُ أَمْری إِلَی اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصیرٌ بِالْعِبادِ». به هیچ عنوان در جریان گزارش اسلحه نبودم و تطبیق گفتههای من با این گزارش نشان واقعیت است. دوم اینکه وقتی وارد حمام شدم، شرایط پیشرو برایم پیشبینی نشده بود. هیچکدام از شلیکها به اراده و قصد شلیک انجام نشد. سوم اینکه شلیک چهار تیر به در و دیوار و سقف نشان میدهد حالت غیرمتعادلی داشتم». مورد چهارم توضیحات او به فرضیهی شلیک گلوله مربوط بود و در مورد پنجم دفاعش گفت: «اگر واقعاً قصد قتل داشتم، راههایی وجود داشت که خود را پنهان کنم. حادثه ناشی از بیارادگی و جنون آنی و خشم فراوانی بود که در آن لحظه داشتم». او توضیحاتی هم در رابطه با تمدید اسلحه داد؛ «گمان میکردم مجوزها ۱۰ ساله است. اسلحه دو شب قبل از حادثه به طور تصادفی از چمدانم بیرون آمد و در قفسه کمد قرار گرفت». بعد هم از درگاه خداوند طلب عفو و بخشش کرد و به خانوادهی مسعود تسلیت گفت.
دفاع آخر وکیل نجفی
آخرین کسی که در دادگاه صحبت کرد، حمید گودرزی وکیل کارکشته و باسابقه بود. او در دفاعیات آخر از سرعت دادرسی گلایه کرد و نکاتی را گفت؛ «شما به این موضوع رسیدید که فرضیه اول را پذیرفتید که گلوله به دست و سپس به سینه مرحومه برخورد کرده است و این یعنی فرضیه ما مبنی بر شلیک به دیوار و سپس برخورد به بدن مرحومه را نپذیرفتید. ما با این مواجهیم که امر محال را تشخیص هویت نپذیرفته است و بهتر بود که پزشکی قانونی در مورد دفرمه شدن گلوله توضیح دهد. دادگاه میخواهد که به اقرار موکل اکتفا کند اما موکل بنده اقرار به قتل عمد نداشته بلکه گفته است قتل شبهعمد است. این پرونده مشکلاتی داشته که مربوط به عجلههای بیمورد بوده است». ساعت نزدیک به یک بود که ختم دادگاه آخر اعلام شد؛ پروندهای که ۵۵ روز پیش کلید خورده بود.
گزارش خطا
آخرین اخبار