عباس عبدی:
پیشنهاد ترامپ اساسا مذاکره نیست
عباس عبدی تحلیگر سیاسی اصلاحطلب به تحلیل وضعیت کنونی دولت و سیاستهایش میپردازد که درادامه بخشهایی از این گفتگو را میخوانید:
عباس عبدی تحلیگر سیاسی اصلاحطلب به تحلیل وضعیت کنونی دولت و سیاستهایش میپردازد که درادامه بخشهایی از این گفتگو را میخوانید:
به گزارش صدای ایران از فارس، عملا از مجلس چیزی نمانده که ارزش شرکت کردن در آن وجود داشته باشد. مجلس بخش عمدهای از قانونگذاریاش توسط شورای نگهبان از بین میرود و این شورا از موضع فرادست ورود میکند؛ مثلا در همین قانون اخیر اعطای تابعیت به کودکان حاصل ازدواج با اتباع بیگانه، وارد مقولهای شده که در تاریخ ۴۰ ساله ایران برای اولین بار رخ داده و میگوید خلاف امنیت است که به این بچهها تابعیت بدهیم. یا بخشهایی از وظایف مجلس دست مجمع تشخیص مصلحت رفته و به نظرم مجلس فاقد اعتبار شده و این فاقد اعتبار شدن مشکلش این است که دیگر مردم هم به آن صورت رغبت نشان نمیدهند.
(در رابطه با اختلافی که اخیرا میان آقای جهانگیری و روحانی پیش آمده است) آنطور که من شنیدهام ریشه این صحبتها مربوط به نحوه توزیع و قیمتگذاری انرژی در میان همه مردم بوده است. این مسئلهای است که من یکی از طرفداران جدیاش هستم. تنها جایی که از احمدینژاد دفاع میکنم، همین سیاست است که البته آن را هم غیرقانونی و بد اجرا کرد. این را به آقای جهانگیری هم گفتهام و او هم از این دفاع میکند. معتقدم که اصلا نمیخواهد انرژی را گران کنیم. چه کار دارید گرانش کنید؟ به هرکسی سهم خودش را بدهید و بین همه توزیع کنید. خود مردم بین هم به هر قیمتی که میخواهند بفروشند و حتی میتوانید از آنها مالیات هم بگیرید. کلی مصرفتان هم کم میشود و هیچ مشکلی پیش نمیآید. من ماندهام که چگونه و چرا سیستم این کار را نمیکند؟ اگر گشتید در تمام نوشتهها ۴ مطلب جدی علیه این ایده آوردید، به شما جایزه میدهم. تنها مخالفانش همین نهادگراهایی هستند که از همه بیشتر با روحانی بد هستند و روحانی هم از همه بیشتر با اینها بد است ولی اینجا به هم رسیدهاند. این کاری عاقلانه و درست است. اگر نمیتوانید و میترسید انرژی را گران کنید، به مردم بدهید. چرا به من بدهید؟ من دو تا ماشین دارم و چرا اصلا من بنزین ارزان بگیرم. به همه ملت بدهند تا کسی که ماشین ندارد، بنزین را داشته باشد و من هم از آن بخرم. حالا شاید بگویند خریدن خیلی سخت است. این کار راه دارد و اصلا نیازی به فروش شخصی هم نیست؛ بنابراین اصل سوال این است و آقای روحانی فکر میکند که این ایده میخواهد دولتش را زمین بزند و این در حالی است این ایده قوام دولت است. دولتی که پول و سرمایهگذاری ندارد و صبح تا شب حواسش به قیمت بنزین و انرژی است، نمیتواند به وظایف اصلی خود عمل کند.
یکی از کارهای دولتها همین انتخاب ریسک است. سیاست گارانتی ندارد که هر تصمیمیحتما به نتیجه مطلوب برسد. دولت باید سعی کند عوارض یک تصمیم را کم کند. الان وضع اینطور است، ولی سال ۹۴ که وضع خوب بود؛ چرا این کار را نکردند؟ فقط امروز و دیروز نیست و چرا سال ۹۴ این اقدام را انجام ندادند؟ سال ۹۵ چرا این کار را نکردند؟ سال ۹۶ گفتند انتخابات است، بعد انتخابات اتفاقات دیماه پیش آمد و گفتند اوضاع خوب نیست. عین جنگ صفین میشود که امیرالمومنین(علیه السلام) بعد از جنگ، هر روز به مردم میگفت بیایید برویم، ولی آنها یک روز میگفتند هوا گرم است و روز بعد بهانههای دیگر میآوردند که امیرالمومنین(علیه السلام) تقبیحشان کرد که هر روز یک توجیه میآورید. این چه وضعی است که هر روز یک توجیه میآورند؟ دولت باید تصمیم بگیرد و این تصمیمیکه دولت میتوانست سال۹۴ عین آب خوردن بگیرد، به الان محول کرده که به شدت برایش سخت است.
عدم اتخاذ تصمیمات اصولی توسط دولت برای همه هزینه دارد ، دولتی که نتواند سریع تصمیم بگیرد عملکرد درستی نخواهد داشت. البته سریع تصمیم گرفتن به معنای تصمیم ابلهانه نیست، چون بسیاری از تصمیمهای احمدینژاد را نادرست میدانم. سریع به این معنا نیست که وقتی الان پیشنهادی میشود، 2 دقیقه دیگر تصمیم بگیریم. باید کمیتهای تشکیل شود و این کمیته هر تصمیمیکه گرفت، انجامش بدهند و روی این مسئله یک ماه یا ۲۰ روز وقت بگذارند؛ نه اینکه ۴ سال به صورت متناوب تکرار شود و هرکسی هم که چیزی میگوید مرتب بگویند این میخواهد دولت را براندازی کند. دولت اصلا با این وضعیت میافتد و احتیاجی نیست که کسی دولت را بیندازد. با وضعیت فروش نفت و درآمدهای ریالی و انواع و اقسام مشکلات بودجه هزار مسئله وجود دارد.
تا آنجا که من میدانم کلیت جریان اصلاحات، قصد زاویه گرفتن با دولت ندارد و من تا به حال چنین چیزی را به طور جدی ندیدهام، اما طبعا اصلاحطلبان هم عین همه کسان دیگر میتوانند انتقاد کنند و اعتراض داشته باشند، ولی اینکه به طور جدی از طرف بخش قابل توجهی از جریان اصلاحات این ایده مطرح باشد، من تاکنون نشنیدهام.
آقای جهانگیری خودش باید ببیند در دولت کارایی دارد یا نه. اگر متناسب با کارآیی که دارد کار میکند، میماند و اگر این چنین نباشد باید بگوید من کار نمیکنم.
آدم نمیداند در مورد مجلسِ الان چه باید بگوید. چیزهایی که از این طرف و آن طرف میشنویم تاسفآور است. از طرفی هم به معنای واقعی کلمه فاقد اثرگذاری جدی است، چون به لحاظ عملی اختیاراتش آنقدر محدود شده که نه نقش نظارتی و نه نقش تقنینی جدی دارد.
بعضیها آنچنان در مورد آمریکا حرف میزنند که انگار بزرگشده نیویورک هستند. ما در مورد کشور خودمان که میخواهیم صحبت کنیم، کلی گیر و پیچ پیدا میکند.
مسئله ما در سیاست خارجی در درجه اول ایالات متحده نیست و در وهله اول باید ببینیم خودمان دنبال چه سیاستی هستیم. اما در مورد ایالات متحده آنچه که من از ترامپ میفهمم این است که مسئله ترامپ اصلا ایران نیست. ترامپ کلا با جهان غیرآمریکا مسئله دارد، ولی فکر کرده موضوع ایران مقوله خوبی است که رویش زوم کند، و الا مسئلهاش با ما نیست.
ایران با هیچ کشوری در ۴۰ سال گذشته به اندازه ایالات متحده مذاکره نکرده است. در قضیه مکفارلین، قرارداد الجزایر، لبنان، افغانستان، عراق و قضیه هستهای مذاکراتی با آمریکا داشتهایم و با هیچجا به اندازه آمریکا مذاکره نکردهایم، ولی الان چرا به اینجا رسیده؟ چون ترامپ رفتار متفاوتی را از خود بروز میدهد. میخواهد راجعبه چیزی مذاکره کند که قبلا مذاکره شده و به نتیجه رسیده است.
مذاکره یک اصل است. ولی مذاکرهای که ترامپ میگوید اساسا مذاکره نیست. چون دستور مشخص و منطق معینی ندارد. اینها نافی آنچه که گفته شده نیست و آنچه که ترامپ گفته اصلا مذاکره نیست. ایران نظام بینالملل را در برجام پذیرفت ولی به تبعاتش ملتزم نیست. در پالرمو هم همین مشکل وجود دارد. اگر اینها را نپذیریم به معنای از بین رفتن استقلال نیست، ولی فردا نمیتوانید نقل و انتقال مالی داشته باشید. اگر کره شمالی باشد که نه صادرات جدی دارد و نه واردات، و نه برای حرف مردمش تره خرد میکند میتوان به راحتی در حد محدود با چین تبادل مالی کند ولی ایرانی که صادرات و واردات در حد بالای ۱۰۰ میلیارد دارد نمیتواند چنین روشی را پی بگیرد.
گزارش خطا
آخرین اخبار