هویت اردن خریدنی نیست
"اردن تحت فشار اسرائیل، عربستان و دولت ترامپ در کنفرانس صلحی که سهشنبه به حمایت آمریکا در بحرین برگزار میشود، حاضر خواهد شد. اردن این کار را با رودربایستی انجام میدهد زیرا این کنفرانس میتواند از بحرانی خبر بدهد که ثبات اردن را در سالهای پیش رو متشنج خواهد کرد."
"اردن تحت فشار اسرائیل، عربستان و دولت ترامپ در کنفرانس صلحی که سهشنبه به حمایت آمریکا در بحرین برگزار میشود، حاضر خواهد شد. اردن این کار را با رودربایستی انجام میدهد زیرا این کنفرانس میتواند از بحرانی خبر بدهد که ثبات اردن را در سالهای پیش رو متشنج خواهد کرد."
به گزارش صدای ایران از ایسنا، روزنامه واشنگتن پست همزمان با برگزاری نشست طرح معامله قرن در بحرین، در مطلبی به تحلیل موقعیت و جایگاه اردن در این طرح و پیامدهای آن برای این کشور پرداخته و نوشته است: به رغم آنکه نه اسرائیل و نه فلسطین هیئتی رسمی برای شرکت در این رویداد نفرستادهاند، این نشست چندجانبه آغازی اقتصادی برای طرح "معامله قرن" است و میتواند دهها میلیارد دلار برای اراضی فلسطینیان و همسایگان عرب از جمله اردن به همراه داشته باشد تا انگیزه آنان را برای پذیرش توقف روند به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک کشور برانگیزد.
اردن که درگیر یک سقوط اقتصادی است، به طور طبیعی به سراغ کمکهای خارجی بیشتر میرود؛ در حالی که بدهیهای خارجی این کشور تقریباً برابر با بازده اقتصادی آن و نرخ بیکاریاش حدوداً ۲۰ درصد است.
با این حال مشکل اردن مربوط به هویت ملی یا نداشتن آن است و دریافت کمکهای خارجی بیشتر نمیتواند برای اردن هویت بخرد. اردنیها نگرانند که طرح معامله قرن کشور آنان را به یک "وطن جایگزین" برای فلسطینیانی تبدیل کند که به طور گسترده یا در قالب اتحادی با بخشهایی از کرانه باختری که اسرائیل نمیخواهد، وارد این کشور خواهند شد.
طرحِ "اردن فلسطین است" در دهه ۱۹۸۰ میلادی از سوی جناح راست آمریکاییها و اسرائیلیها مطرح شد و با منطقی سادهانگارانه همراه بود؛ اینکه اگر اسرائیل فلسطینیان را نخواهد، آنها را به اردن بدهند. البته ایجاد اتحاد میان اردنیها برای یک مقاومت جمعی نیز یک کابوس است. پاسخ به این سوال که "چه کسی اردنی است" با توجه به تاریخ کمقدمت، تنوع قومی و باز بودن مرزهای این کشور برای مهاجران همواره کاری دشوار بوده است اما در حالی که ممکن است اردنیها درباره اینکه "اردن چیست" اختلاف نظر داشته باشند، میدانند که "اردن چه نیست" و سرزمینهای فلسطینیان جزئی از این بخش است.
بحران هویت
به دنبال هجوم فلسطینیان به اردن بر سر درگیریهای فلسطینی-اسرائیلی، امروزه اکثریت مردم این کشور را افرادی با ریشه فلسطینی تشکیل میدهند. با این حال معتقدند که سناریوی وطن جایگزین به معنی نابودی حق بازگشت و دست کشیدن از رویای کشور شدن فلسطین است.
قبایل و طایفههای کرانه خاوری رود اردن که پایگاه حمایتی دیرینه سلطنت حاکم هستند نیز نگرانند که این مساله جایگاه آنان را تا حد یک بخش از جمعیت شناسی اردن پایین آورد و تنشهای اجتماعی را که از جنگ داخلی ۱۹۷۰ باقی مانده و همچنان تابو است، تشدید کند.
خاندان سلطنتی هاشمی این گزینه را کاملاً رد میکند زیرا منجر به بروز ناآرامی میشود، به اقتصاد آسیب میزند و تولیت نمادین اماکن مقدس شهر قدس توسط اردن را پایان میدهد.
برای پادشاهیای که با اعتراضات بیگانه نیست، چنین اتفاق نظر قابل توجهی نشانگر چیزی است که بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی به آن اشراف دارند؛ هویت ماده نیست، بلکه مجموعه اندیشهها و هنجارهایی است که یک فهم ملی از خود را تشکیل میدهند و زمان زیادی میطلبد تا به وجود آید و نمیتوان به راحتی آن را اعمال کرد یا خرید.
سه شاخص وجود دارند که شدت این بحران را نشان میدهند. نخست اینکه رسانههای بینالمللی از جمله رسانههای اسرائیلی نگرانی خود درباره آینده اردن را با شدتی ابراز کردهاند که از بهار عربی تا کنون بیسابقه بوده است.
مساله دوم این است که مباحثات سیاسی در اردن از احساس وفاداری میهنپرستانه اغراقآمیز شهروندان به عبدالله دوم، پادشاه اردن اشباع شده و حتی منتقدان عادی نیز این تعصب را دارند.
بررسی دقیق رسانههای محلی نشاندهنده نگرانی همه طرفها است. نخبگان اقوام اردنی نگران از دست دادن "سرزمین خود" هستند، فلسطینی-اردنیها نگران درگیری داخلی هستند و خاندان سلطنتی نگران بروز فاجعهای ژئوپولیتیک است.
یک مقام در این باره هشدار داد، اگر اردن که متحد غربی استراتژیک و شریک صلح اسرائیل است، دچار تشنج شود، آنگاه ممکن است تمام منطقه در این آتش بسوزد.
سلطنت حاکم در اردن در نهایت اساسی بر مبنای مقتضیات جنگی را در چشمانداز خود در نظر گرفته است که تاثیر سیاست داخلی و روابط خارجی بر یکدیگر را در تلاش اردن برای ادامه بقای حکومت خود تقویت میکند.
اردن تابستان گذشته اعتراضات گستردهای را علیه تدابیر ریاضتی تجربه کرد؛ تدابیری که به روی کار آمدن عمر رزاز، نخست وزیر فعلی منجر شد. در ماه مارس و همزمان با فشارهای بینالمللی و بروز تردیدهای داخلی، حکومت اردن دست به سرکوب زد و رهبری سرویس اطلاعاتی خود را تغییر داد و دهها تن از مامورانی را که معتقد بود از حیطه اختیارات خود فراتر عمل کردهاند، اخراج کرد و همچنین یک محافظهکار معروف را به عنوان وزیر داخلی تعیین کرد؛ فردی که با رویهای تهاجمیتر رهبران جوان جنبشهای فعال اردن را دستگیر کرد. پیام این کار این بود: در زمان بروز بحران بیسابقه، امنیت داخلی اولویت مییابد.
معاملهای مخرب
در همین حال اردن در سیاست خارجی خود تنوع ایجاد کرده است. در ماههای اخیر این کشور رویکردی علنیتر درباره ترکیه، عراق، ایران، روسیه و قطر اتخاذ کرده است. همه این کشورها خارج از محور اسرائیلی-آمریکایی-سعودی حامی معامله قرن، هستند.
جستجو برای یافتن متحدان جدید برای کشوری کوچک مانند اردن که دیگر از سوی حامیان خارجی خود احساس امنیت نمیکند، واکنشی منطقی به نظر میرسد. برای مثال عربستان به طرز فزایندهای کمک خود را به اهداف ژئوپولیتیک مشروط کرده است. در ماه آوریل سعودیها اظهار کردند، در صورتی که اردن اخوانالمسلمین را یک گروه تروریستی بداند، میلیاردها دلار به آن کمک مالی خواهند کرد. عربستان اخیراً نیز گفته است که حمایت آتیاش از اردن وابسته به حمایت این کشور از طرح معامله قرن است.
اردن احساس میکند که حامی دیرینهاش یعنی آمریکا به آن خیانت کرده است. اقدامات یکجانبه دولت ترامپ علیه طرح کشور فلسطین از سال ۲۰۱۸ با انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس، تعطیلی سفارت تشکیلات خودگردان فلسطین در واشنگتن و توقف کمک به برنامههای سازمان ملل در حمایت از فلسطینیان بیسابقه بودهاند.
مقامات اردنی در ظاهر حضور در کنفرانس بحرین را توجیه کردهاند زیرا هنگامی که قرار است درخصوص مسالهای تصمیمی گرفته شود، بهتر است در اتاق تصمیمگیری حضور داشت تا بتوان منافع فلسطینیها را تا حدی ارتقا داد و در روندی که حامیان معامله قرن پیش گرفتهاند ایجاد اختلال کرد. این مقامات اما به طور محرمانه توضیح دادهاند که از سوی حامیان کلیدی معامله قرن –از جارد کوشنر، داماد و مشاور ارشد ترامپ گرفته تا محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان- تهدید شدهاند.
آنان با توجه به نیاز اردن به کمک آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس برای حفظ بخش دولتی، ارتش و برآمدن از پس هزینههای حدود یک میلیون مهاجر سوری با این مساله موافقت کردهاند.
با این حال تا زمانی که طرح وطن جایگزین نتیجه احتمالی نشست امروز باشد، اردن میتواند با بحران هویت ملی روبهرو شود. بنابراین طرح معامله قرن در نهایت تخریب دو کشور را به دنبال خواهد داشت؛ سرزمینهای فلسطینیان و اردن.
به گزارش صدای ایران از ایسنا، روزنامه واشنگتن پست همزمان با برگزاری نشست طرح معامله قرن در بحرین، در مطلبی به تحلیل موقعیت و جایگاه اردن در این طرح و پیامدهای آن برای این کشور پرداخته و نوشته است: به رغم آنکه نه اسرائیل و نه فلسطین هیئتی رسمی برای شرکت در این رویداد نفرستادهاند، این نشست چندجانبه آغازی اقتصادی برای طرح "معامله قرن" است و میتواند دهها میلیارد دلار برای اراضی فلسطینیان و همسایگان عرب از جمله اردن به همراه داشته باشد تا انگیزه آنان را برای پذیرش توقف روند به رسمیت شناختن فلسطین به عنوان یک کشور برانگیزد.
اردن که درگیر یک سقوط اقتصادی است، به طور طبیعی به سراغ کمکهای خارجی بیشتر میرود؛ در حالی که بدهیهای خارجی این کشور تقریباً برابر با بازده اقتصادی آن و نرخ بیکاریاش حدوداً ۲۰ درصد است.
با این حال مشکل اردن مربوط به هویت ملی یا نداشتن آن است و دریافت کمکهای خارجی بیشتر نمیتواند برای اردن هویت بخرد. اردنیها نگرانند که طرح معامله قرن کشور آنان را به یک "وطن جایگزین" برای فلسطینیانی تبدیل کند که به طور گسترده یا در قالب اتحادی با بخشهایی از کرانه باختری که اسرائیل نمیخواهد، وارد این کشور خواهند شد.
طرحِ "اردن فلسطین است" در دهه ۱۹۸۰ میلادی از سوی جناح راست آمریکاییها و اسرائیلیها مطرح شد و با منطقی سادهانگارانه همراه بود؛ اینکه اگر اسرائیل فلسطینیان را نخواهد، آنها را به اردن بدهند. البته ایجاد اتحاد میان اردنیها برای یک مقاومت جمعی نیز یک کابوس است. پاسخ به این سوال که "چه کسی اردنی است" با توجه به تاریخ کمقدمت، تنوع قومی و باز بودن مرزهای این کشور برای مهاجران همواره کاری دشوار بوده است اما در حالی که ممکن است اردنیها درباره اینکه "اردن چیست" اختلاف نظر داشته باشند، میدانند که "اردن چه نیست" و سرزمینهای فلسطینیان جزئی از این بخش است.
بحران هویت
به دنبال هجوم فلسطینیان به اردن بر سر درگیریهای فلسطینی-اسرائیلی، امروزه اکثریت مردم این کشور را افرادی با ریشه فلسطینی تشکیل میدهند. با این حال معتقدند که سناریوی وطن جایگزین به معنی نابودی حق بازگشت و دست کشیدن از رویای کشور شدن فلسطین است.
قبایل و طایفههای کرانه خاوری رود اردن که پایگاه حمایتی دیرینه سلطنت حاکم هستند نیز نگرانند که این مساله جایگاه آنان را تا حد یک بخش از جمعیت شناسی اردن پایین آورد و تنشهای اجتماعی را که از جنگ داخلی ۱۹۷۰ باقی مانده و همچنان تابو است، تشدید کند.
خاندان سلطنتی هاشمی این گزینه را کاملاً رد میکند زیرا منجر به بروز ناآرامی میشود، به اقتصاد آسیب میزند و تولیت نمادین اماکن مقدس شهر قدس توسط اردن را پایان میدهد.
برای پادشاهیای که با اعتراضات بیگانه نیست، چنین اتفاق نظر قابل توجهی نشانگر چیزی است که بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی به آن اشراف دارند؛ هویت ماده نیست، بلکه مجموعه اندیشهها و هنجارهایی است که یک فهم ملی از خود را تشکیل میدهند و زمان زیادی میطلبد تا به وجود آید و نمیتوان به راحتی آن را اعمال کرد یا خرید.
سه شاخص وجود دارند که شدت این بحران را نشان میدهند. نخست اینکه رسانههای بینالمللی از جمله رسانههای اسرائیلی نگرانی خود درباره آینده اردن را با شدتی ابراز کردهاند که از بهار عربی تا کنون بیسابقه بوده است.
مساله دوم این است که مباحثات سیاسی در اردن از احساس وفاداری میهنپرستانه اغراقآمیز شهروندان به عبدالله دوم، پادشاه اردن اشباع شده و حتی منتقدان عادی نیز این تعصب را دارند.
بررسی دقیق رسانههای محلی نشاندهنده نگرانی همه طرفها است. نخبگان اقوام اردنی نگران از دست دادن "سرزمین خود" هستند، فلسطینی-اردنیها نگران درگیری داخلی هستند و خاندان سلطنتی نگران بروز فاجعهای ژئوپولیتیک است.
یک مقام در این باره هشدار داد، اگر اردن که متحد غربی استراتژیک و شریک صلح اسرائیل است، دچار تشنج شود، آنگاه ممکن است تمام منطقه در این آتش بسوزد.
سلطنت حاکم در اردن در نهایت اساسی بر مبنای مقتضیات جنگی را در چشمانداز خود در نظر گرفته است که تاثیر سیاست داخلی و روابط خارجی بر یکدیگر را در تلاش اردن برای ادامه بقای حکومت خود تقویت میکند.
اردن تابستان گذشته اعتراضات گستردهای را علیه تدابیر ریاضتی تجربه کرد؛ تدابیری که به روی کار آمدن عمر رزاز، نخست وزیر فعلی منجر شد. در ماه مارس و همزمان با فشارهای بینالمللی و بروز تردیدهای داخلی، حکومت اردن دست به سرکوب زد و رهبری سرویس اطلاعاتی خود را تغییر داد و دهها تن از مامورانی را که معتقد بود از حیطه اختیارات خود فراتر عمل کردهاند، اخراج کرد و همچنین یک محافظهکار معروف را به عنوان وزیر داخلی تعیین کرد؛ فردی که با رویهای تهاجمیتر رهبران جوان جنبشهای فعال اردن را دستگیر کرد. پیام این کار این بود: در زمان بروز بحران بیسابقه، امنیت داخلی اولویت مییابد.
معاملهای مخرب
در همین حال اردن در سیاست خارجی خود تنوع ایجاد کرده است. در ماههای اخیر این کشور رویکردی علنیتر درباره ترکیه، عراق، ایران، روسیه و قطر اتخاذ کرده است. همه این کشورها خارج از محور اسرائیلی-آمریکایی-سعودی حامی معامله قرن، هستند.
جستجو برای یافتن متحدان جدید برای کشوری کوچک مانند اردن که دیگر از سوی حامیان خارجی خود احساس امنیت نمیکند، واکنشی منطقی به نظر میرسد. برای مثال عربستان به طرز فزایندهای کمک خود را به اهداف ژئوپولیتیک مشروط کرده است. در ماه آوریل سعودیها اظهار کردند، در صورتی که اردن اخوانالمسلمین را یک گروه تروریستی بداند، میلیاردها دلار به آن کمک مالی خواهند کرد. عربستان اخیراً نیز گفته است که حمایت آتیاش از اردن وابسته به حمایت این کشور از طرح معامله قرن است.
اردن احساس میکند که حامی دیرینهاش یعنی آمریکا به آن خیانت کرده است. اقدامات یکجانبه دولت ترامپ علیه طرح کشور فلسطین از سال ۲۰۱۸ با انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به قدس، تعطیلی سفارت تشکیلات خودگردان فلسطین در واشنگتن و توقف کمک به برنامههای سازمان ملل در حمایت از فلسطینیان بیسابقه بودهاند.
مقامات اردنی در ظاهر حضور در کنفرانس بحرین را توجیه کردهاند زیرا هنگامی که قرار است درخصوص مسالهای تصمیمی گرفته شود، بهتر است در اتاق تصمیمگیری حضور داشت تا بتوان منافع فلسطینیها را تا حدی ارتقا داد و در روندی که حامیان معامله قرن پیش گرفتهاند ایجاد اختلال کرد. این مقامات اما به طور محرمانه توضیح دادهاند که از سوی حامیان کلیدی معامله قرن –از جارد کوشنر، داماد و مشاور ارشد ترامپ گرفته تا محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان- تهدید شدهاند.
آنان با توجه به نیاز اردن به کمک آمریکا و کشورهای حوزه خلیج فارس برای حفظ بخش دولتی، ارتش و برآمدن از پس هزینههای حدود یک میلیون مهاجر سوری با این مساله موافقت کردهاند.
با این حال تا زمانی که طرح وطن جایگزین نتیجه احتمالی نشست امروز باشد، اردن میتواند با بحران هویت ملی روبهرو شود. بنابراین طرح معامله قرن در نهایت تخریب دو کشور را به دنبال خواهد داشت؛ سرزمینهای فلسطینیان و اردن.
گزارش خطا
آخرین اخبار