وضعیت خودکشی زنان در ایران
به مناسبت روز جهانی خودکشی (۱۰ سپتامبر) خبرگزاری ایلنا میزگردی با حضور کاظم ملکوتی، روانپزشک و رئیس انجمن پیشگیری از خودکشی ایران، شیرین احمدنیا، جامعهشناس و استاد دانشگاه و روزبه کردونی مدیرکل دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت کار با عنوان بررسی دلایل وقوع خودکشی و راهکارهای پیشگیری از آن برگزار کرده است. میهمانان این میزگرد در بخش نخست به دو مساله دلایل وقوع پدیدهٔ خودکشی و دلایل وقوع این پدیده در کشور اشاره کردهاند:
ملکوتی در ابتدا به تعریف خودکشی و علل آن از دیدگاه روانشناختی پرداخت و گفت: خودکشی رفتاری بیمارگونه است که در همه جای دنیا با آمارهای متفاوت و وابسته به زمینههای متفاوت از نظر سطوح اقتصادی، فرهنگی و حتی جغرافیایی وجود دارد و از ریز فاکتورهای متعدد اجتماعی و فردی ناشی میشود، بنابراین زمانی که بخواهیم دلایل هدایت فرد به سمت خودکشی را به خوبی بشناسیم و راهکاری برای پیشگیری از آن ارائه کنیم باید این ریز فاکتورهای فردی همچون بهداشت روانی (افسردگی اضطراب وسواس و...) و مسائل ژنتیکی و همچنین ریز فاکتورهای اجتماعی را در نظر بگیریم.
باید توجه داشت که تمامی ریزفاکتورهای دست به دست هم میدهند و فرد را به سمت خودکشی هدایت میکنند اما جایگاه هر ریز فاکتوری در این مجموعه متفاوت است، یعنی ممکن است یک ریز فاکتور ۵ درصد در وقوع خودکشی تاثیر گذار باشد و ریز فاکتوری دیگر ۶۰ درصد ایفای نقش کند، اما ناچاریم تمامی آنها را بشناسیم و براساس اهمیت آنها راهکار ارائه دهیم.
به هر حال نمیتوان دلایل خودکشی را به یک عامل محدود کرد برای نمونه اگر فردی بیکار باشد، طلاق گرفته باشد و افسردگی نیز داشته باشد، آن موقع شانس خودکشی بسیار زیاد میشود. البته با توجه به نقش بهداشت روانی در خودکشی اگر افسردگی فرد به موقع تشخیص و درمان شود، ۴ الی ۵ برابر احتمال وقوع خودکشی کاهش خواهد یافت.
براساس مطالعات انجام شده در کشورهای غربی بالای ۸۰ تا ۹۰ درصد کسانی که خودکشی میکنند، به ویژه در مواردی که منجر به فوت میشود، دچار بیماریهای اعصاب و روان هستند. در کشورهای شرقی نیز مطالعات کمی در این زمینه صورت گرفته که برخی از آنها نتایج مشابه کشورهای غربی را نشان نمیدهد. به همین دلیل برخی روانپزشکان اعتقاد دارند در کشورهای شرقی عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نقش بیشتری ایفا میکند.
همچنین در برخی مطالعاتی که انجام دادهایم؛ مشخص شده است، عوامل روانشناختی و روانی و وجود بیماریهای اعصاب و روان احتمال اقدام به خودکشی را ۶ برابر، وجود بیکاری ۲ برابر و الکلیسیم ۳ برابر افزایش میدهد.
خودکشی در میان مجرد ها بیش از متاهلها است
احمد نیا در این مورد اظهار کرد: «پدیده خودکشی چندین علت و ابعاد گوناگون فردی و اجتماعی و فرهنگی دارد که برای ریشه یابی این پدیده ایجاب میکند که جامعهشناس، روانشناس، روانپزشک و کارشناس سایر رشتههای مرتبط در کنار هم حضور داشته باشند و در این زمینه با هم همکاری کنند.
مسائل فرهنگی و اجتماعی همچون مسائل خانوادگی، سیاستهای اقتصادی، وضعیت فعالیتهای اقتصادی در یک جامعه، شغل و طبقه اجتماعی، مجموعه ای از جمله عوامل موثر و دخیل در بروز پدیده خودکشی هستند اما باید و توجه داشت که شناسایی یک مشکل در هر کدام از این موارد، الزاما برای تبیینِ وقوع خودکشی کافی نیست و هرگز نمیتوان یک عامل مشخص را معرفی کرد که صرفاً این عامل بوده که به خودکشی فرد منجر شده است، همواره مجموعهٔ عوامل دخیلاند که باید شناسایی شوند؛ یعنی نمیتوان گفت علت صرفاً شخصیتی و فردی بوده است، بلکه چه بسا عوامل زمینهای و فرهنگی اجتماعی تواماً زمینه ساز بروز این پدیده شدهاند.
وی با اشاره به نظریات امیل دورکیم جامعهشناس فرانسوی در مورد خودکشی ادامه داد: «دورکیم نخستین کسی بود که در دورانی که همه ریشهٔ خودکشی را تنها در عوامل فردی و روانشناختی جستوجو میکردند، تلاش کرد جایگاه تبیینهای اجتماعی را روشن کند، و بر اساس تحقیق معروف این جامعهشناس بود که مشخص شد افرادی که شعائر و آئینهای مذهبیشان جنبه گروهی دارد به دلیل نظارت قویتر جمع بر فرد، میزان خودکشی در میان آنها پایینتر است، همچنین در شرایط بحرانهای اجتماعی که هنجارها مخدوش و دگرگون میشوند نیز افراد در معرض افکار متمایل به خودکشی - که در واقع نوعی خشونت معطوف به خود است- قرار میگیرند. به این ترتیب دورکیم وقتی از عوامل اجتماعی صحبت میکند بحث اهمیت و نقشِ تعیین کنندهٔ متغیرهای انسجام اجتماعی و نظارت جمع بر فرد را مطرح می کند.
به همین ترتیب، نتایج تحقیق دورکیم نشان داد که در مقایسهٔ میان افراد متاهل و مجرد، افراد مجرد بیشتر خودکشیهای موفق (منتهی به مرگ)داشتهاند. همچنین، در میان افراد متاهل، کسانی که تعداد فرزندان بیشتری دارند، نسبت به آنها که تعداد فرزندانشان کمتر بوده یا بدون فرزند بودهاند، کمتر اقدام به خودکشی کرده اند.
امروزه میدانیم افزایش تعامل اجتماعی سبب افزایش سلامت اجتماعی فرد و قرار گرفتن او در شبکههای اجتماعی سنتی و مدرن میشود که خود حکم تامین حمایتهای اجتماعی برای فرد را دارد و هنگامی که فرد میتواند در شبکههای اجتماعی در کنش و واکنش مستمر با دیگران باشد، این امکان را مییابد که تحت حمایتشان قرار بگیرد و شبکه ارتباطی و دوستیهای خود را تقویت کند.
دلایل خودکشی در هر منطقه متفاوت است
کردونی اظهار کرد: «دلایل خودکشی طیف متنوعی از مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و سیاسی است که در قالب مسائل فردی و اجتماعی نیز طبقه بندی می شود، در رویکرد سیاستگذارانه به این موضوع، باید از کلی گویی خودداری کرد و ابتدا مساله اجتماعی خودکشی را در هر منطقه پذیرفته و در صدد تعریف آن برآییم، در واقع برای نمونههای مشخص باید دادههایی جمع آوری شود که از روایی و اعتبار قابل اتکا برخوردار باشد و سپس براساس تحقیق و مطالعه سیاست مدون برای آن منطقه خاص تدوین شود.
در تاکید بر اهمیت تعیین دلایل خودکشی بر اساس ویژگیهای هر منطقه باید گفت که برای مثال در دو تحقیق بین المللی صورت گرفته در مورد نقش عوامل اقتصادی در خودکشی نتایج متفاوتی بیان میشود؛ بر اساس این تحقیقات در یکی از این کشور ها میان پدیده خودکشی در یک کشور و بیکاری و بحرانهای اقتصادی ارتباط معناداری مشخص نشد؛ در حالی که در کشور دیگری میان بیکاری وخودکشی این ارتباط برقرار بود.
نمونهای دیگری که به مسائل منطقهای مربوط میشود، گرایش به دین اسلام است، بسیاری از تحقیقات نشان میدهد که میان گرایش به اسلام وخودکشی ارتباط منفی وجود دارد و در کشورهای مسلمان نرخ خودکشی کمتر از دیگر کشورها است، بنابر این ما درعرصه سیاستگذاری باید به دادههای مربوط به هر منطقه تاکید داشته باشیم.
البته باید توجه داشت برخی موارد ریسک را درمورد افرادی که ناتوان در جلب و جذب کمک از دیگران هستند و تمایل به خودکشی دارند افزایش میدهد، از جمله این عوامل می توان به انگ زنی جامعه به قربانیان خشونت و تجاوز، بلایای طبیعی، تبعیض، احساس انزوا، بحرانهای اقتصادی و یا مصرف مشروبات الکلی اشاره کرد.»
خودکشی در میان زنان متاهل ایران بیش از زنان مجرد است
ملکوتی در مورد دلایل خودکشی و آمار موجود در زمینه خودکشی در کشور گفت: «میزان خودکشی در ایران ۶ نفر در صدهزار نفر است که، رقم بالایی نیست البته در مناطق غربی کشور، به طور مشخص استانهای ایلام، همدان، لرستان و برخی شهرها مانند سرپل ذهاب نرخی حتی بالاتر از از اروپا وجود دارد، البته این آمارها ثابت نیستند و به طور مداوم کم و زیاد میشوند.
در خرم آباد، کوهدشت، نهاوند، کرج و ساوجبلاغ که من فعالیت کردهام نرخ خودکشی به ۱۱ در صد هزار نفر و ۱۵ در صد هزار نفر در برخی موارد میرسد و حتی در سالهای قبل این مقدار ۳۰ در صد هزار نفر بوده است که آمار خطرناکی است، البته در مجموع میانگین نرخ خودکشی درکشور بالا نیست.
این مطلب درست است که هر چه اعتقادات مذهبی شدیدتر باشد، اقدام به خودکشی کمتر میشود، اقدام به خودکشی در میان مسلمانان، یهودیان، کاتولیکها و کسانی که اعتقادات محکمتری دارند، کم است. بنابراین مذهب نقشی محافظت کننده در این زمینه دارد. حمایتهای خانوادگی، مذهبی و حتی کشوری که شبکههای اجتماعی را تامین میکند، نیز نقش مهمی در پیشگیری از خودکشی دارد.
همچنین آمارها نشان میدهد در ایران آمار خودکشی در مردان مجرد بیشتر از مردان متاهل و برخلاف آمارهای جهانی در زنان متاهل بیش از زنان مجرد است، به ویژه نرخ خودکشی در ۵ سال ابتدایی زندگی مشترک بیش از دیگر سالهاست.»
در استانهای غربی خودکشی موفق در میان زنان بیشتر است
احمدنیا تصریح کرد: «قطعا با توجه به حساسیت موضوع، ما در زمینهٔ تحقیق در ارتباط با تببین پدیدهٔ خودکشیها دچار محدودیت و ضعف هستیم و بیشتر مطالعاتی همکه انجام شده از سوی روانشناسان و روانپزشکان و از آن منظر انجام شده و به ابعاد فردی و روانشناختی پرداختهاند نه ابعاد اجتماعی و فرهنگی.
البته بررسیها نشان داده که دربین استانهای مختلف الگوهای متفاوتی از بروز خودکشی و حتی شیوههایی که رواج دارد، برای نمونه از نظر نسبت جنسی، در برخی استانهای غربی کشور شاهد هستیم که زنان به نسبتهای بالاتری از مردان اقدام به خودکشی دارند، که با رویهٔ غالب که مردان از این نظر آمار بالاتری را به خود اختصاص میدهند متمایز است؛ و حتی شاهد این هستیم که شکل خاص خودکشی، یعنی خودسوزی در میان زنان شایعتر است. خودسوزی از دردآورترین اشکال خودکشی است که در واقع فردی که به این عمل مبادرت میکند قصد دارد پیامی را به فردی که از او رنجیده یا آزار دیده است، منتقل کند و با این کار در واقع از او انتقام بگیرد.
آمارها نشان میدهد خودکشی در میان زنانی که از سطوح تحصیلات پایین تری برخوردار هستند نسبت بالاتری دارد،این مساله میتواند به این دلیل باشد که این افراد به زعم خود، راه بهتری را برای رهایی از شرایط نامطلوب زندگی پیش روی خود نمییابند و راه حل را در پایان دادن به زندگیای که از آن ناراضیاند میجویند، زنانی که از سطوح تحصیلی بالاتری برخوردارند ممکن است از امکان اشتغال و فعالیت اقتصادی و کسب درآمد برخوردار باشند و حتی به دنبال یاری –طلبی برآیند، و امکان این را داشته باشند که به شیوههای دیگری زندگی خود را متحول کنند و ناگزیر از خودکشی نشوند.
زنان نسل امروز در اثر ارتقای آگاهیها و سطح دانش و عزت نفس و کسب سرمایههای فرهنگی، نگرشهای متفاوتی با نسلهای مادران و مادربزرگان خود دارند، سطح تحصیلات در میان آنان افزایش و توقعاتشان نیز از خود، همسر و زندگی مشترکشان تغییر پیدا کرده است.
این زنان دیگر الزاماً قائل به این باور که با لباس سفید به خانه بخت بروند و با کفن سفید خارج شوند نیستند، بنابراین در مواردی شخص هنگامی که شرایط زندگیاش را مطابق با انتظارات و ایده آلها و حقوق انسانی خود نمییابد، ممکن است به شرایط سخت و تحمیلی تن در ندهد، و در چنین شرایطی، اگر طلاق برای وی غیرممکن نباشد، احتمالاً طلاق میگیرد و در برخی موارد که این گونه نیست، ممکن است به خودکشی وی منجر شود.
در مقایسهٔ بین استانهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافتهٔ کشور شاهد این هستیم که نسبت طلاق در استانهای کمتر توسعه یافته مثل ایلام و لرستان نسبت به استانهای توسعه یافتهتر مثل گیلان و تهران پایینتر است اما در عوض اقدام به خودکشی و خودسوزی زنان بالاتر است.»
ایران در زمره کشورهای بحران خیز خودکشی نیست
کردونی: اکنون تصویر روشنی از خودکشی درکشور داریم و میدانیم مناطق بحرانی در کشور ما کجاست، البته جمهوری اسلامی ایران در زمره کشورهای بحران خیز خودکشی محسوب نمیشود، یعنی از جمله کشورهایی هستیم که نرخ متوفیات ناشی از خودکشی مان زیر ۵ در صد هزار نفر است و جزو کشورهایی هستیم که پایینترین نرخ را در زمینه خود کشی داریم، اما برخی از مناطق کشور در وضعیت بحرانی قرار دارند.
ملکوتی در ابتدا به تعریف خودکشی و علل آن از دیدگاه روانشناختی پرداخت و گفت: خودکشی رفتاری بیمارگونه است که در همه جای دنیا با آمارهای متفاوت و وابسته به زمینههای متفاوت از نظر سطوح اقتصادی، فرهنگی و حتی جغرافیایی وجود دارد و از ریز فاکتورهای متعدد اجتماعی و فردی ناشی میشود، بنابراین زمانی که بخواهیم دلایل هدایت فرد به سمت خودکشی را به خوبی بشناسیم و راهکاری برای پیشگیری از آن ارائه کنیم باید این ریز فاکتورهای فردی همچون بهداشت روانی (افسردگی اضطراب وسواس و...) و مسائل ژنتیکی و همچنین ریز فاکتورهای اجتماعی را در نظر بگیریم.
باید توجه داشت که تمامی ریزفاکتورهای دست به دست هم میدهند و فرد را به سمت خودکشی هدایت میکنند اما جایگاه هر ریز فاکتوری در این مجموعه متفاوت است، یعنی ممکن است یک ریز فاکتور ۵ درصد در وقوع خودکشی تاثیر گذار باشد و ریز فاکتوری دیگر ۶۰ درصد ایفای نقش کند، اما ناچاریم تمامی آنها را بشناسیم و براساس اهمیت آنها راهکار ارائه دهیم.
به هر حال نمیتوان دلایل خودکشی را به یک عامل محدود کرد برای نمونه اگر فردی بیکار باشد، طلاق گرفته باشد و افسردگی نیز داشته باشد، آن موقع شانس خودکشی بسیار زیاد میشود. البته با توجه به نقش بهداشت روانی در خودکشی اگر افسردگی فرد به موقع تشخیص و درمان شود، ۴ الی ۵ برابر احتمال وقوع خودکشی کاهش خواهد یافت.
براساس مطالعات انجام شده در کشورهای غربی بالای ۸۰ تا ۹۰ درصد کسانی که خودکشی میکنند، به ویژه در مواردی که منجر به فوت میشود، دچار بیماریهای اعصاب و روان هستند. در کشورهای شرقی نیز مطالعات کمی در این زمینه صورت گرفته که برخی از آنها نتایج مشابه کشورهای غربی را نشان نمیدهد. به همین دلیل برخی روانپزشکان اعتقاد دارند در کشورهای شرقی عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نقش بیشتری ایفا میکند.
همچنین در برخی مطالعاتی که انجام دادهایم؛ مشخص شده است، عوامل روانشناختی و روانی و وجود بیماریهای اعصاب و روان احتمال اقدام به خودکشی را ۶ برابر، وجود بیکاری ۲ برابر و الکلیسیم ۳ برابر افزایش میدهد.
خودکشی در میان مجرد ها بیش از متاهلها است
احمد نیا در این مورد اظهار کرد: «پدیده خودکشی چندین علت و ابعاد گوناگون فردی و اجتماعی و فرهنگی دارد که برای ریشه یابی این پدیده ایجاب میکند که جامعهشناس، روانشناس، روانپزشک و کارشناس سایر رشتههای مرتبط در کنار هم حضور داشته باشند و در این زمینه با هم همکاری کنند.
مسائل فرهنگی و اجتماعی همچون مسائل خانوادگی، سیاستهای اقتصادی، وضعیت فعالیتهای اقتصادی در یک جامعه، شغل و طبقه اجتماعی، مجموعه ای از جمله عوامل موثر و دخیل در بروز پدیده خودکشی هستند اما باید و توجه داشت که شناسایی یک مشکل در هر کدام از این موارد، الزاما برای تبیینِ وقوع خودکشی کافی نیست و هرگز نمیتوان یک عامل مشخص را معرفی کرد که صرفاً این عامل بوده که به خودکشی فرد منجر شده است، همواره مجموعهٔ عوامل دخیلاند که باید شناسایی شوند؛ یعنی نمیتوان گفت علت صرفاً شخصیتی و فردی بوده است، بلکه چه بسا عوامل زمینهای و فرهنگی اجتماعی تواماً زمینه ساز بروز این پدیده شدهاند.
وی با اشاره به نظریات امیل دورکیم جامعهشناس فرانسوی در مورد خودکشی ادامه داد: «دورکیم نخستین کسی بود که در دورانی که همه ریشهٔ خودکشی را تنها در عوامل فردی و روانشناختی جستوجو میکردند، تلاش کرد جایگاه تبیینهای اجتماعی را روشن کند، و بر اساس تحقیق معروف این جامعهشناس بود که مشخص شد افرادی که شعائر و آئینهای مذهبیشان جنبه گروهی دارد به دلیل نظارت قویتر جمع بر فرد، میزان خودکشی در میان آنها پایینتر است، همچنین در شرایط بحرانهای اجتماعی که هنجارها مخدوش و دگرگون میشوند نیز افراد در معرض افکار متمایل به خودکشی - که در واقع نوعی خشونت معطوف به خود است- قرار میگیرند. به این ترتیب دورکیم وقتی از عوامل اجتماعی صحبت میکند بحث اهمیت و نقشِ تعیین کنندهٔ متغیرهای انسجام اجتماعی و نظارت جمع بر فرد را مطرح می کند.
به همین ترتیب، نتایج تحقیق دورکیم نشان داد که در مقایسهٔ میان افراد متاهل و مجرد، افراد مجرد بیشتر خودکشیهای موفق (منتهی به مرگ)داشتهاند. همچنین، در میان افراد متاهل، کسانی که تعداد فرزندان بیشتری دارند، نسبت به آنها که تعداد فرزندانشان کمتر بوده یا بدون فرزند بودهاند، کمتر اقدام به خودکشی کرده اند.
امروزه میدانیم افزایش تعامل اجتماعی سبب افزایش سلامت اجتماعی فرد و قرار گرفتن او در شبکههای اجتماعی سنتی و مدرن میشود که خود حکم تامین حمایتهای اجتماعی برای فرد را دارد و هنگامی که فرد میتواند در شبکههای اجتماعی در کنش و واکنش مستمر با دیگران باشد، این امکان را مییابد که تحت حمایتشان قرار بگیرد و شبکه ارتباطی و دوستیهای خود را تقویت کند.
دلایل خودکشی در هر منطقه متفاوت است
کردونی اظهار کرد: «دلایل خودکشی طیف متنوعی از مسائل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، روانی و سیاسی است که در قالب مسائل فردی و اجتماعی نیز طبقه بندی می شود، در رویکرد سیاستگذارانه به این موضوع، باید از کلی گویی خودداری کرد و ابتدا مساله اجتماعی خودکشی را در هر منطقه پذیرفته و در صدد تعریف آن برآییم، در واقع برای نمونههای مشخص باید دادههایی جمع آوری شود که از روایی و اعتبار قابل اتکا برخوردار باشد و سپس براساس تحقیق و مطالعه سیاست مدون برای آن منطقه خاص تدوین شود.
در تاکید بر اهمیت تعیین دلایل خودکشی بر اساس ویژگیهای هر منطقه باید گفت که برای مثال در دو تحقیق بین المللی صورت گرفته در مورد نقش عوامل اقتصادی در خودکشی نتایج متفاوتی بیان میشود؛ بر اساس این تحقیقات در یکی از این کشور ها میان پدیده خودکشی در یک کشور و بیکاری و بحرانهای اقتصادی ارتباط معناداری مشخص نشد؛ در حالی که در کشور دیگری میان بیکاری وخودکشی این ارتباط برقرار بود.
نمونهای دیگری که به مسائل منطقهای مربوط میشود، گرایش به دین اسلام است، بسیاری از تحقیقات نشان میدهد که میان گرایش به اسلام وخودکشی ارتباط منفی وجود دارد و در کشورهای مسلمان نرخ خودکشی کمتر از دیگر کشورها است، بنابر این ما درعرصه سیاستگذاری باید به دادههای مربوط به هر منطقه تاکید داشته باشیم.
البته باید توجه داشت برخی موارد ریسک را درمورد افرادی که ناتوان در جلب و جذب کمک از دیگران هستند و تمایل به خودکشی دارند افزایش میدهد، از جمله این عوامل می توان به انگ زنی جامعه به قربانیان خشونت و تجاوز، بلایای طبیعی، تبعیض، احساس انزوا، بحرانهای اقتصادی و یا مصرف مشروبات الکلی اشاره کرد.»
خودکشی در میان زنان متاهل ایران بیش از زنان مجرد است
ملکوتی در مورد دلایل خودکشی و آمار موجود در زمینه خودکشی در کشور گفت: «میزان خودکشی در ایران ۶ نفر در صدهزار نفر است که، رقم بالایی نیست البته در مناطق غربی کشور، به طور مشخص استانهای ایلام، همدان، لرستان و برخی شهرها مانند سرپل ذهاب نرخی حتی بالاتر از از اروپا وجود دارد، البته این آمارها ثابت نیستند و به طور مداوم کم و زیاد میشوند.
در خرم آباد، کوهدشت، نهاوند، کرج و ساوجبلاغ که من فعالیت کردهام نرخ خودکشی به ۱۱ در صد هزار نفر و ۱۵ در صد هزار نفر در برخی موارد میرسد و حتی در سالهای قبل این مقدار ۳۰ در صد هزار نفر بوده است که آمار خطرناکی است، البته در مجموع میانگین نرخ خودکشی درکشور بالا نیست.
این مطلب درست است که هر چه اعتقادات مذهبی شدیدتر باشد، اقدام به خودکشی کمتر میشود، اقدام به خودکشی در میان مسلمانان، یهودیان، کاتولیکها و کسانی که اعتقادات محکمتری دارند، کم است. بنابراین مذهب نقشی محافظت کننده در این زمینه دارد. حمایتهای خانوادگی، مذهبی و حتی کشوری که شبکههای اجتماعی را تامین میکند، نیز نقش مهمی در پیشگیری از خودکشی دارد.
همچنین آمارها نشان میدهد در ایران آمار خودکشی در مردان مجرد بیشتر از مردان متاهل و برخلاف آمارهای جهانی در زنان متاهل بیش از زنان مجرد است، به ویژه نرخ خودکشی در ۵ سال ابتدایی زندگی مشترک بیش از دیگر سالهاست.»
در استانهای غربی خودکشی موفق در میان زنان بیشتر است
احمدنیا تصریح کرد: «قطعا با توجه به حساسیت موضوع، ما در زمینهٔ تحقیق در ارتباط با تببین پدیدهٔ خودکشیها دچار محدودیت و ضعف هستیم و بیشتر مطالعاتی همکه انجام شده از سوی روانشناسان و روانپزشکان و از آن منظر انجام شده و به ابعاد فردی و روانشناختی پرداختهاند نه ابعاد اجتماعی و فرهنگی.
البته بررسیها نشان داده که دربین استانهای مختلف الگوهای متفاوتی از بروز خودکشی و حتی شیوههایی که رواج دارد، برای نمونه از نظر نسبت جنسی، در برخی استانهای غربی کشور شاهد هستیم که زنان به نسبتهای بالاتری از مردان اقدام به خودکشی دارند، که با رویهٔ غالب که مردان از این نظر آمار بالاتری را به خود اختصاص میدهند متمایز است؛ و حتی شاهد این هستیم که شکل خاص خودکشی، یعنی خودسوزی در میان زنان شایعتر است. خودسوزی از دردآورترین اشکال خودکشی است که در واقع فردی که به این عمل مبادرت میکند قصد دارد پیامی را به فردی که از او رنجیده یا آزار دیده است، منتقل کند و با این کار در واقع از او انتقام بگیرد.
آمارها نشان میدهد خودکشی در میان زنانی که از سطوح تحصیلات پایین تری برخوردار هستند نسبت بالاتری دارد،این مساله میتواند به این دلیل باشد که این افراد به زعم خود، راه بهتری را برای رهایی از شرایط نامطلوب زندگی پیش روی خود نمییابند و راه حل را در پایان دادن به زندگیای که از آن ناراضیاند میجویند، زنانی که از سطوح تحصیلی بالاتری برخوردارند ممکن است از امکان اشتغال و فعالیت اقتصادی و کسب درآمد برخوردار باشند و حتی به دنبال یاری –طلبی برآیند، و امکان این را داشته باشند که به شیوههای دیگری زندگی خود را متحول کنند و ناگزیر از خودکشی نشوند.
زنان نسل امروز در اثر ارتقای آگاهیها و سطح دانش و عزت نفس و کسب سرمایههای فرهنگی، نگرشهای متفاوتی با نسلهای مادران و مادربزرگان خود دارند، سطح تحصیلات در میان آنان افزایش و توقعاتشان نیز از خود، همسر و زندگی مشترکشان تغییر پیدا کرده است.
این زنان دیگر الزاماً قائل به این باور که با لباس سفید به خانه بخت بروند و با کفن سفید خارج شوند نیستند، بنابراین در مواردی شخص هنگامی که شرایط زندگیاش را مطابق با انتظارات و ایده آلها و حقوق انسانی خود نمییابد، ممکن است به شرایط سخت و تحمیلی تن در ندهد، و در چنین شرایطی، اگر طلاق برای وی غیرممکن نباشد، احتمالاً طلاق میگیرد و در برخی موارد که این گونه نیست، ممکن است به خودکشی وی منجر شود.
در مقایسهٔ بین استانهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافتهٔ کشور شاهد این هستیم که نسبت طلاق در استانهای کمتر توسعه یافته مثل ایلام و لرستان نسبت به استانهای توسعه یافتهتر مثل گیلان و تهران پایینتر است اما در عوض اقدام به خودکشی و خودسوزی زنان بالاتر است.»
ایران در زمره کشورهای بحران خیز خودکشی نیست
کردونی: اکنون تصویر روشنی از خودکشی درکشور داریم و میدانیم مناطق بحرانی در کشور ما کجاست، البته جمهوری اسلامی ایران در زمره کشورهای بحران خیز خودکشی محسوب نمیشود، یعنی از جمله کشورهایی هستیم که نرخ متوفیات ناشی از خودکشی مان زیر ۵ در صد هزار نفر است و جزو کشورهایی هستیم که پایینترین نرخ را در زمینه خود کشی داریم، اما برخی از مناطق کشور در وضعیت بحرانی قرار دارند.
گزارش خطا
آخرین اخبار